به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ وزیر امور خارجه اسبق انگلستان، در مراسم رونمایی از کتاب جدیدش با عنوان "کار انگلیسیها؛ فهم ایران و علت بی اعتمادی آن به بریتانیا" خاطرات جالبی درباره ایران تعریف و از سیاست های بریتانیا انتقاد کرد.
«جک استراو» همچنین سیاست خصمانه رژیم «ترامپ» در قبال ایران و تلاش ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را فاجعهای خواند که به نتیجه نمی رسد.
این سخنان شامگاه دیروز چهارشنبه 19 تیر 1398 در مراسم رونمایی از کتاب جدید استراو در "اندیشکده روسی" لندن بیان شد و او تأکید کرد: ایران کشوری فوق العاده، با تاریخی بزرگ است و همانطور که «ظریف» میگوید "اگر آمریکا خواهان مذاکره با ایران است بایستی به ایران احترام بگذارد".
به نوشته ایرنا، استراو همچنین حمایت آمریکا از "سازمان تروریستی منافقین خلق" را به باد انتقاد گرفت و گفت: در زمانی که وزیر کشور انگلیس بودم، این گروهک را در فهرست ممنوعه قرار دادم؛ اما کسی مانند «جان بولتون» (مشاور امنیت ملی کاخ سفید) در مراسم این گروه در پاریس شرکت و از آنها پولهای هنگفتی دریافت می کند!
این سیاستمدار کهنه کار انگلیسی در ادامه به تشریح تجربیات شخصی خود از ایران و ارائه یک دیدگاه همدلانه برای درک رفتار ایران نسبت به انگلیس پرداخت و گفت: عنوان کتاب جدیدم را از رمان "دایی جان ناپلئون" اقتباس شده که در آن شخصیت دایی جان در همه اتفاقات، دست انگلیس را در کار می بیند (کار، کار انگلیساست...).
وی، خود را نخستین وزیر خارجهای معرفی کرد که پس از انقلاب اسلامی ایران به این کشور سفر کرده است. او در پنج بار به عنوان وزیر خارجه و یک بار هم (پس از انتخاب حجت الاسلام والمسلمین روحانی) در قالب یک هیأت پارلمانی به ایران سفر کرد. استراو یک بار هم به عنوان توریست به ایران آمد.
او درباره سفر آخرش گفت: علاوه بر سفرهای کاری، یک بار هم همراه خانواده ام تصمیم گرفتم در قالب یک سفر تفریحی به ایران بروم. برای سفر به ایران از شش ماه قبل بلیت خریدم و برای ویزای توریستی اقدام کردم؛ اما با تصمیم «ترزا می» (وزیر کشور وقت انگلیس) برای تعطیل نگه داشتن بخش ویزای سفارت انگلیس در ایران مواجه شدم. به همین دلیل وزارت امور خارجه ایران نیز دفتر صدور ویزا در لندن را تعطیل نگه داشت و کارها بیش از انتظار طول کشید.
به گفته این دیپلمات کهنه کار انگلیسی، او مجبور شد که یک هفته مانده به سفر، شخصاً به سفارت ایران در لندن رفته و ملاقات با کاردار ایران ملاقات کند و سرانجام موفق به گرفتن شماره ویزا شود. وی با این حال باز هم مجبور بوده برای دریافت ویزا به سفارت ایران در بروکسل برود.
استراو در ادامه توضیح داد که همین سفر، فکر اولیهی نوشتن کتاب "کار انگلیسیها؛ فهم ایران و علت بی اعتمادی آن به بریتانیا" را فراهم کرد.
وی با قطار از تهران به یزد میرود و در طول مسیر، او و همسرش متعجب از این هستند که مردم عادی ایران وی را بخوبی میشناسند. در این ارتباط استراو به این نکته اشاره کرد که در خیابانهای تهران او را با اسم کوچک صدا میزدند، طوری که او احساس می کرده در حوزه انتخابیه خودش قدم میزند!
وزیر خارجه پیشین انگلیس در ادامه توضیح داد که کتاب وی روایت همدلانهای برای درک زاویه دید ایران نسبت به روابط دو کشور است.
به گفته استراو، دخالت انگلیس در ایران بسیار بدتر از استعمار بوده است؛ چون در استعمار که بر اساس کسب سود انجام میشود، استعمارگر مجبور است در زیرساختهای کشور مستعمره سرمایه گذاری کند؛ در حالیکه در مورد ایران، انگلیس فقط نقش تخریبی داشته است.
این سیاستمدار کهنه کار انگلیسی با اشاره به اینکه در کشورهای همسایه ایران از جمله هند، عثمانی و روسیه خط آهن در آن زمان وجود داشته، خاطرنشان کرد که به دلیل توافق میان انگلیس و روسیه، این دو کشور از ساخته شدن حتی یک مایل خط آهن در ایران جلوگیری کرده بودند.
او سپس به سؤالات شرکت کنندگان پاسخ و توضیح داد که نه فقط مردم و مسؤولان فعلی ایران، بلکه حتی رژیم پهلوی نیز دیدی بدبینانه نسبت به انگلیس داشته و همواره فکر میکرد که ما در حال توطئه هستیم.
وی گفت: باید از طریق گفتگو با دولت منتخب ایران درباره مسائل مورد اختلاف به توافق رسید.
وزیر خارجه سابق انگلیس نیز در این مراسم، کتاب جک استراو را به عنوان درک شخصی و ویژه او از ایران معرفی کرد.
«ویلیام هیگ» با تأکید بر اینکه هر سیاست خارجی مؤثری باید بر پایه شناخت دقیق از کشور مورد نظر باشد، به مشکلات و دشواریهایی که سیاستمداران انگلیس به طور ویژه در مواجهه با ایران لمس کرده اند اشاره کرد و افزود: موضوع ایران برای سیاست خارجی انگلیس هرگز کهنه نمیشود و همواره چالشهای جدیدی در این زمینه شکل میگیرد.
* کار، کار انگلیساست...
کتاب ۴۰۰ صفحه ای جک استراو با عنوان "کار انگلیسیها؛ فهم ایران و علت بی اعتمادی آن به بریتانیا (نام به زبان اصلی: The English Job: Understanding Iran and Why It Distrusts Britain)" در انگلستان منتشر شده و تماما به مسائل ایران و بریتانیا با درون مایهای تاریخی پرداخته است.
نام کتاب برگفته از ضربالمثلی مشهور در بین ایرانیان است که موضوع اصلی کتاب "دایی جان ناپلئون" نوشته «ایرج پزشکزاد» بوده، پشت پرده هر پدیده منفی و مشکوکی را به "انگلیسیها" نسبت میدهد.
استراو اولین وزیر خارجه بریتانیا و عالیترین مقام این کشور بود که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به تهران سفر کرده و در فاصله ای کوتاه مجددا از ایران بازدید و با دولتمردان این کشور ملاقات کرد. دیدار اول او از تهران به فاصله بسیار کوتاهی پس از حملات یازدهم سپتامبر بود. جک استراو مهرماه سال ۱۳۸۰ برای اولین بار به تهران رفت و تا زمانی که وزیر خارجه بود چهار بار دیگر هم به ایران سفر کرد.
اما کتاب "کار انگلیسیها" با ذکر سفر تفریحی جک استراو در پاییز سال ۱۳۹۴ به ایران آغاز شده است؛ زمانی که او دیگر هیچی سمت رسمی نداشت و با همسرش عازم تعطیلات در ایران بود.
این کتاب به موضوع روابط ناسازگار ایران و بریتانیا پرداخته و یادآوری کرده که در میان دیپلماتهای بریتانیایی شوخی تند و تلخی وجود دارد که "ایران تنها کشور جهان است که هنوز بریتانیا را به عنوان یک ابرقدرت باور دارد"؛ اما به تعبیر استراو این برای بسیاری از ایرانیها، این یک شوخی نیست.
استراو میگوید در زمانی که وزیر خارجه بوده تلاش کرده به بهتر درک شدن ایران در بریتانیا و در حدی که میتواند در سطح جهانی کمک کند. او پیش از این هم در کتاب زندگی نامهاش، "آخرین بازمانده؛ خاطرات یک سیاستمدار جانسخت" فصلی را به موضوع ایران اختصاص داده بود و از خاطرات سفرش به تهران گفته بود. وی در کتاب جدیدش هم به نوعی آن خاطرات را که در زندگی نامه اش آورده بود، مرور میکند.
وزیر امور خارجه اسبق انگلستان، سال ها پیش درباره تاریخ روابط دو کشور گفته بود: "برداشت من این بود که بریتانیا در گذشته با ایران رفتار بدی داشته و احترام کافی را به این کشور نگذاشته است".
وی البته این دیدگاه را هم با توجه به منافع ملی کشور خود ابراز کرده و گفته است: "عملکرد بد بریتانیا به تندروهای نظام ایران امکان داده که به این افکار دامن بزنند. واقعیت این است که ما در ایران خیلی محبوب نبودهایم؛ اما در سفرهایم به ایران در عین حال متوجه شدم که با مردمی بسیار فرهیخته سر و کار دارم".
این دیپلمات روباه پیر تلاش می کند خود را متفاوت از اسلاف استعمارگرش جلوه دهد و می گوید: "اگر بخت کمی یارم باشد مردم خواهند فهمید که من از مشرب فکری متفاوتی میآیم".
...............................
پایان پیام/ 101