به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین – نهاد ریاست جمهوری در یادداشتی با عنوان " توافقنامه اسلو ، معامله قرن و اینک کرانه باختری" به مناسبت سالگرد امضای ننگین پیمان اسلو تاکید کرد: معامله قرن با پشت پایی که به سازشکاران فلسطینی زد، انحرافی را که اسلو ایجاد کرده بود عملاً از بین برد.
در این یادداشت آمده است:
روز 13 سپتامبر 2019 مصادف با بیست و ششمین سالروز امضای توافقنامه اسلو سبب انحراف مسیر حرکت ملت فلسطین و ایجاد دو دستگی بین آنها شد. این توافقنامه که در 13 سپتامبر 1993 در واشنگتن امضا شد یک توافقنامه ساده نبود. اسلو آغاز یک مسیر انحرافی بود و با تغییری که در مسیر آزادی فلسطین ایجاد کرد، بخشی از توان و نیروی فلسطینی ها را به بیراهه برد. بیراهه ای که حال پس از 26 سال با به میدان آمدن «معامله قرن» باطل بودنش برای اهل سازش هم اثبات شده است.
اولین گام های امضای توافقنامه اسلو به دو سال قبل از امضای آن، یعنی سال 1991 باز میگردد. زمانی که کنفرانس مادرید به سرپرستی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در مادرید در حال برگزاری بود، به پیشنهاد یوهان یورگن هولست وزیر امور خارجه وقت نروژ و با تماس هایی که با مقامات ساف و رژیم صهیونیستی گرفت، از 20 ژانویه تا 20 آگوست 1993 بین هیئت فلسطینی به ریاست ابومازن و هیئتی از رژیم صهیونیستی به ریاست یوری ساویئر، مدیر کل وقت وزارت خارجه این رژیم 13 دور نشست سری در اسلو نروژ برگزار شد. ساف در حالی، حاضر به مذاکره سری با صهیونیست ها شده بود که از یک سو کنست رژیم صهیونیستی هرگونه مذاکره با ساف را ممنوع اعلام کرده بود و از دیگر سوی رژیم صهیونیستی در همین زمان که مذاکرات مادرید برگزار می شد حاضر نشده بود ساف را به رسمیت شناخته و با آنها سر یک میز به مذاکره بنشیند. صهیونیست ها فلسطینی ها را به شرط آنکه عضو ساف یا ساکن قدس نباشند در یک هیئت اردنی پذیرفتند.
سرانجام 9 سپتامبر 1993 یاسر عرفات طی نامه ای رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و شیمون پرز هم طی نامهای ساف را به رسمیت شناخت و چهار روز بعد در واشنگتن با حضور بیل کلینتون، توافقنامه اسلو را امضا کردند. این توافقنامه را اعلام مبادی نامیدند، زیرا در آن مبانی و مقدمات صلح بین دو طرف تعریف شده بود و قرار شد پس از این توافق، طی مذاکرات تکمیلی حداکثر تا 5 سال مذاکرات نهایی انجام شود و پس از آن دو دولت یکی یهودی و دیگری فلسطینی بر اساس مرزهای سال 1967 به وجود آید.
در پی امضای توافقنامه اسلو، یاسر عرفات به همراه بخشی از اعضای ساف که مورد تأیید رژیم صهیونیستی قرار گرفته بودند، در ژانویه 1994 از نوار غزه وارد فلسطین شدند و حکومت خودگردان فلسطین در این تاریخ تشکیل شد.
از این تاریخ به بعد 8 مرحله مذاکره بین رژیم صهیونیستی و ساف برگزار شد که حکومت خودگردان از این مرحله به بعد به نمایندگی از ساف در آنها شرکت کرد. در این میان 9 مرحله مذاکره که از توافقنامه اسلو 1993 آغاز شد و تا مذاکرات قدس- اریحا که سال 2013 آغاز شد و تا سال 2014 ادامه یافت، نتیجه مذاکره برای حکومت خودگردان و ساف این بود که صهیونیست ها در آخرین مرحله از مذاکرات سازش پرونده های قدس، مرزها و امنیت را از روند مذاکرات خارج کردند و اعلام کردند حاضر نیستند حتی در مورد آن کمترین گفتگویی انجام دهند. خواسته فلسطینیان در مراحل اول مذاکرات در 1991، زمین در برابر صلح بود. آنها خواستار این بودند تا با گرفتن زمین های خود- که آن هم مقصود سرزمین های 1967 بود نه تمامی فلسطین تاریخی- با رژیم صهیونیستی صلح کنند. اما در آخرین مرحله مذاکرات در سال 2013 خواسته آنها آزادی 104 اسیری بود که قرار بود سال 1994 آزاد شوند اما هرگز آزاد نشدند. اما با وجود همه این امتیازات، باز هم صهیونیست ها پا را از این فراتر نهادند. و با زد و بندهایی که با ایالات متحده آمریکا در دوره ترامپ انجام دادند، طرح دو دولت را نهایتاً کنار گذاشتند و در «معامله قرن» با کمکِ رییس جمهور آمریکا و لابی های صهیونیستی و همفکران مرعوب منطقه ای طرح تشکیل وطن قومی یهود را به عنوان برنامه خود معرفی کردند. این در حالی است که دیگر هیچ سخنی از مذاکرات سازش نمی زنند.
«معامله قرن» با انکار بیش از دو دهه مذاکره ، نشان داد مذاکره با دشمن همیشه نادرست بوده و هست. زیرا با ارائه معامله قرن، آمریکایی ها سازشکاران را بدون هیچ نتیجه ای پس از نزدیک 3 دهه مذاکره رها کردند. معامله قرن در عین اینکه نادرستی مذاکره و سازش را ثابت کرد، فرصتی را برای فلسطینی ها ایجاد کرد و آن اینکه شکافی که در اثر آغاز روند مذاکرات بین فلسطینی ها به وجود آمده بود را عملاً حذف کرد. هرچند مدافعان سازش هنوز هم بر مدعای خود اصرار دارند، اما فلسطینیان عملاً فهمیده اند که مذاکره بی نتیجه است و در عرصه میدان، همه گرد مقاومت جمع شده اند و این یکدستی تا مدتی دیگر خود را نشان خواهد داد.
و اما اینک نیز خیانتی مشهود و بارز از نخست وزیر رژیم کودک کش صهیونیستی با حمایت کامل «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا و استکبار جهانی و اذناب منطقه ای که بیپرواتر از همیشه، خوی اشغالگری این رژیم را با محوریت شعار مذموم انتخاباتی مبنی بر الحاق بخشی از منطقه کرانه غربی رود اردن و شمال بحر المیت با کسب آراء راستگرایان افراطی و پیروزی در انتخابات خود با هدف رهایی از محاکمه به دلیل اتهام های مربوط به فساد مالی به نمایش گذاشتند و همچنین در صدد هستند با ارائه طرحی به کنست با هدف گسترش شهرکهای صهیونیست نشین در منطقه غور اردن، به جهت اینکه این منطقه به همراه شمال بحر المیت و بلندیهای جولان، کمربند امنیتی مهم برای اسرائیل در خاورمیانه محسوب میشود، مطرح کرده است.
در این یادداشت یادآور می شویم که بنیامین نتانیاهو فقط موضع خود را اعلام نمی کند، بلکه او به نیابت از رژیم صهیونیستی و همه احزاب سیاسی و یگان های نظامی و امنیتی سخن می گوید. همه آنان خواهان ادامه اشغال بلندی های جولان و الحاق بخش های بیشتری از کرانه باختری و منطقه غور اردن به سرزمین های اشغالی هستند. او از وجود ترامپ در کاخ سفید و تصمیم او در انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس و به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم اسرائیل بر بلندی های جولان برای پیش بردن طرح «معامله قرن» استفاده می کند و در شرایطی که کشورهای عربی در حالت ضعف به سر می برند، نتانیاهو با وعده های خود برای پیروزی در انتخابات تلاش می کند. از این رو، لازم است که کشورهای عربی در شرایطی که رژیم صهیونیستی تا کنون به هیچ یک از توافقنامه ها پایبند نبوده است، در روابط خود با رژیم صهیونیستی بازنگری کنند.
البته در این اظهارات و بازی انتخاباتی نتانیاهو دور از تصور نبود که طرح موضوع الحاق منطقه کرانه غربی اردن و بحرالمیت به سرزمین های اشغال شده، در روز نخست اظهارات نتانیاهو با تبلیغات رسانه ای گسترده ای روبرو شد، اما در روزهای بعد این موضوع کارایی خود را از دست داد. راستگرایان و چپگرایان نسبت این تصمیم را یک بازی ساده انتخاباتی به شمار آورند و هدف از این طرح الحاق مناطق نیست، بلکه هدف از آن کسب آراء و تهدید مستقیمی برای عمق کشور اردن است و نتانیاهو این بار تلاش می کند اردن را در شرایط بغرنجی قرار دهد. به ویژه این در شرایطی است که اردن چند ماهی است بازی با برگ برنده سرزمین های «الباقوره» و «الغمر» را آغاز کرده است.
از سوی دیگر اظهارات نتانیاهو ضربه دیگری به اندیشه برپایی دو کشور می زند. این اظهارات در فضای انتخاباتی کنونی دارای پیام هایی برای داخل و محیط منطقه ای و جامعه بین المللی داشته و از طرفی محتوای پیام داخلی آن این است که او می تواند رویای اسرائیل و امنیت شهرک سازی ها را محقق سازد. با اجرایی سازی این وعده های نتانیاهو اندیشه برپایی دو کشور تا ابد مدفون خواهد شد و به طور واقعی با برپایی کشور فلسطین مخالفت خواهد شد و کشورهای عربی باید طرح معامله قرن را بپذیرند.
• جمع بندی
اسلو آغاز مسیری انحرافی برای دو دسته کردن فلسطینیان و ایجاد شکاف بین آنها بود. با نافرجام ماندن مسیر سازش پس از 26 سال مذاکره، حال نادرستی و انحرافی بودن آن بر همگان آشکارشده است. از سوی دیگر معامله قرن با پشت پایی که به سازشکاران فلسطینی زد این مسئله را روشن تر کرد و انحرافی را که اسلو ایجاد کرده بود عملاً از بین برد. از طرفی اظهار نظر اخیر نتانیاهو مبنی بر پس از پیروزی در انتخابات آینده اسرائیل این سرزمین ها را به سرزمین های اشغال شده الحاق خواهد کرد سراسر جهان را تحریک کرد. و طرح صهیونیستی را در سرزمین های فلسطین که در سال ۱۹۶۷ اشغال شده است، اجرا خواهد کرد. او قوانین و قطعنامه های بین المللی و هرگونه عکس العمل در این زمینه را نادیده گرفته است.
و بنا به وقایع تاریخی و حمایت های استکبار جهانی و سردمداران نظام شیطانی تنها با تقویت جبهه داخلی و تقویت ساختار اجتماعی و وحدت ملی امت اسلامی و فلسطین عزیز ذیل رهنمود های حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی می توان از سرزمین های خود حمایت کنند و هرگونه تلاش ها و دسیسه ها برای بر هم زدن اوضاع را ناکام گذارند. حال باید منتظر زمانی بود که فوج ملت مظلوم فلسطین به طور یکپارچه با تمسک به فرهنگ و جبهه مقاومت به اهداف حقیقی خود یعنی آزادی بحر تا نهر و یا همان فلسطین یکپارچه برسند. و رجاء واثق داریم بفضل خدای رحمان در روز های آتی شاهد درخشش و اهتزاز پرچم سرافراز فلسطین در تمامیت اراضی آن سرزمین مقدس خواهیم بود.ان شاءالله.
کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین – نهاد ریاست جمهوری
.................
پایان پیام/ ۲۱۸