خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۴:۲۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید

گزارش دیپلمات سابق انگلیسی از دروغ های متعدد دولتمردان آمریکا در ترور سردار سلیمانی

دکترین بیت‌اللحم، توجیهی که پمپئو برای ترور سردار سلیمانی به آن متوسل شده، چیست؟ / پمپئو چگونه با چینش دقیق واژه‌ها، تلاش کرد تا یک ادعای دروغ را قانونی جلوه دهد؟

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ «کرگ ماری» تاریخ نگار، فعال حقوق بشر و دیپلمات سابق انگلیسی، در یادداشتی که درباره اقدام رژیم تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» و سردار «ابومهدی المهندس» منتشر کرده، نوشت:

«مایک پمپئو» بار دیگر دروغ‌های آشکاری را به زبان آورده تا بلکه ترور سلیمانی را توجیه کند. او صراحتا گفت که سلیمانی توسط آمریکا ترور شد چرا که قصد داشت حملاتی را علیه آمریکایی‌ها ترتیب دهد. این بیانات تنها یک انتخاب دقیق از کلمات است. پمپئو با این اظهارات عملا به "دکترین بیت‌ اللحم" در مورد دفاع از خود اشاره کرده است.

دکترین بیت‌اللحم توسط «دانیل بیت اللحم» که مشاور حقوقی نخست دولت «نتانیاهو» و سپس «بلر» بود، ارائه شده که براساس آن حق دفاع از خود دولت‌ها در صورت قریب‌الوقوع بودن حملات نظامی به رسمیت شناخته شده است. این چیزی است که بیشتر مردم و اکثر کارشناسان و قضات حقوق بین‌الملل از جمله من آن را می‌پذیرند.

آنچه بسیاری از مردم و تقریباً هیچ یک از وکلای بین المللی نمی‌پذیرند، کلمه کلیدی دکترین بیت‌اللحم که در این اظهارات پمپئو واژه "قریب الوقوع" است، بوده. پمپئو با دقت این واژه را استفاده کرده که به کار بردن آن لزوما به معنای نزدیک بودن حمله نیست. طبق آموزه بیت اللحم، همین تشخیص قریب‌الوقوع بودن تهدید کافی است و نیازی نیست شما لزوما از زمان یا مکان دقیق حمله آگاه باشید؛ بنابراین ممکن است شما با هر وسیله‌ای و در هر جایی مورد هدف قرار بگیرید، نیازی هم نیست که نسبت به آن اطلاع داشته باشید، همین که اطلاعاتی از تحرکات خاص برای انجام حملات داشته باشید کافی است.

من دکترین بیت‌اللحم را از خودم شرح نمی‌دهم. این توجیه قانونی و رسمی برای حملات هواپیما‌های بدون سرنشین و ترور‌های هدفمند توسط دولت اسرائیل، آمریکا و انگلیس به مدت یک دهه بوده است؛ بنابراین هنگامی که پمپئو می‌گوید حملات سلیمانی قریب الوقوع بود، او از این کلمه به معنای عادی آن در زبان انگلیسی استفاده نمی‌کند و فایده‌ای هم ندارد که از وی بپرسیم که این حملات "قریب الوقوع" در کجا و یا برای کی برنامه ریزی شده است. او در حال ارجاع به دکترین بیت‌اللحم است که براساس آن شما می‌توانید صرف اینکه احساس تهدید کردید دست به حمله به طرف مقابل بزنید.

این دکترین که شما صرفا به واسطه احساس تهدید حتی بدون داشتن اطلاعات دقیق در مورد زمان و مکان حمله می‌توانید دست به حمله پیشگیرانه بزنید، پذیرش حقوقی‌ای حتی در بین نئومحافظه‌کاران کسب نکرده است. دانیل بیت لحم توسط جک استرا وارد دولت بریتانیا شد چرا که در آن مقطع هر یک از مشاوران حقوقی موجود در دولت معتقد بودند که جنگ عراق غیرقانونی است. در سال ۲۰۰۴، وقتی مجلس عوام مشروعیت جنگ علیه عراق را زیر سوال برد، بیت‌اللحم توجیهات قابل توجهی را تهیه کرد که می‌گفت: این امر قانونی و اقدامی دفاعی است.

من شخصا معتقدم که اصل لزوم دفاع از خود نیازمند بررسی‌های بیشتری است. من متقاعد نمی‌شوم آموزه‌ای که در احکام دیوان بین‌المللی دادگستری در این زمینه منعکس شده، امکان مطلوبی از یک رژیم حقوقی منسجم در اختیار ما قرار می‌دهد.

نکته اصلی این بود که مفهوم "قریب الوقوع" تغییر کرده است. مفهوم آنچه که یک حمله مسلحانه "قریب الوقوع" خوانده می‌شود، با شرایط و تهدید‌های جدید توسعه خواهد یافت:
بلر در غیاب مشاوران حقوقی‌ای که بتوانند اقدام بریتانیا در جنگ با عراق را توجیه کنند بیت‌اللحم را به عنوان مشاورحقوقی خود منصوب کرد، مردی که در مورد دیوار امنیتی اسرائیل به نتانیاهو توصیه می‌کرد و همواره مایل بود بگوید حمله به عراق به خاطر اقدامات صدام قانونی بوده است. حداقل برای انگلستان ثابت شد که "تهدید قریب الوقوع" وجود نداشته است. این اظهارات همه بیانگر اشتیاق بیت‌اللحم برای کشتن بود که باعث شد تدوین‌گر چنین دکترینی در مورد قتل غیرقانونی باشد. این دکترین عملا باعث شد تا بعد از جنگ عراق کشور‌های اشاره شده با هواپیما‌های بدون سرنشین اقدام به ترور کنند. جالب اینکه او هنوز یک ثانیه هم فکر نکرده که شاید اطلاعات مربوط به "تهدید قریب الوقوع" اشتباه باشد. بیت‌اللحم در ترکیب آموزه‌های نادرست خود به شعور بسیاری توهین کرده است.

در بسیاری از مجله‌های معتبر حقوق بین‌الملل، مقالات آکادمیک بسیاری وجود دارد که صراحتا دکترین بیت‌اللحم را به خاطر ادعا‌های نادرست و پوچ‌اش رد می‌کند. مقاله مورد علاقه من در این باره نوشته‌های مایکل وود و معاون سابق وی الیزابت ویلمستورست است.

*  دروغ اول: حمله قریب الوقوع سلیمانی علیه آمریکا

من در بخشی از کتاب تأملی بر مقاله چامسکی درباره مسئولیت روشنفکران، به تشریح دکترین بیت‌اللحم پرداختم. به یاد داشته باشید، این فقط یک استدلال آکادمیک نیست، دکترین بیت‌اللحم موضع رسمی سیاست ترور اسرائیل، دولت‌های آمریکا و انگلیس بوده است. وقتی پمپئو می‌گوید سلیمانی قصد داشت "حملات قریب الوقوع" را علیه آمریکا ترتیب دهد یعنی عملا از این دکترین دروغین استفاده می‌کند.

*  دروغ دوم: سلیمانی مسئول مرگ هزاران آمریکایی است

حال بگذارید به دروغ بعدی بپردازیم، دروغی که بار‌ها توسط آمریکایی‌ها از ترامپ و پمپئو گرفته تا همه دموکرات‌ها و جمهوری خواهان تکرار می‌شود و آن اینکه سلیمانی مسئول مرگ هزاران آمریکایی است.

واقعاً؟ این هزاران نفر چه کسانی بودند؟ کی و کجا؟ شاید دکترین بیت‌ اللحم در مورد زمان و مکان دقیق حمله نگوید، اما وقتی شما صراحتا از مرگ هزاران نفر به دست یک فرد می‌گویید پس باید زمان و مکان آن را هم مشخص کنید.

بیش از ۹۰ درصد از آمریکایی‌ها کشته شده از ۱۱ سپتامبر به این سو توسط مسلمانان سنی‌ای کشته شده‌اند که عربستان سعودی اصلی‌ترین تامین کننده مالی آن‌ها بوده است.

این یک واقعیت وحشتناک ناخوشایند برای دولت آمریکا است که اصلا توجهی به جنایت‌های عربستان سعودی ندارد و فقط چشم‌اش به پول این کشور است. همه حملات ترتیب داده شده اکثرا توسط طالبان، القاعده، النصره بوده که همه سنی هستند.

دقیقاً این هزاران کشته که می‌گویند مسئول آن سلیمانی است کی و کجا بوده که ما ندیدیم؟ آیا لیستی وجود دارد؟ البته که این یک دروغ است.

این سربازان آمریکایی بودند که به عراق حمله کردند و شبه نظامیان شیعه هم با آن‌ها به مقابله پرداختند. به سادگی مشخص است که تبلیغات آمریکایی‌ها مبنی بر اینکه سلیمانی مسئول صد‌ها نفر از کشته‌های این کشور است، به عنوان بخشی از توجیه ترور وی بوده است. این عقیده که آمریکا فکر می‌کند حق دارد کسانی را که هنگام حمله با آن می‌جنگند را ترور کند، یک تفسیر کاملاً نگران کننده از قوانین جنگ است.

شواهد بسیار کمی وجود دارد که سلیمانی را مسئول ترتیب دادن حملات علیه آمریکایی‌ها نشان دهد؛ بنابراین پر واضح است که این ادعا دولت آمریکا چرندی بیش نیست. اگر به فرض هم سلیمانی شخصاً بر حملات جنگی شیعیان عراق نظارت داشته بود، این اقدامات جنگ مشروع بوده است. شما نمی‌توانید به سادگی ژنرال‌های مخالفی که با شما جنگیده‌اند را ترور کنید.

* دروغ سوم: ارتباط سلیمانی با حادثه تروریستی یازده سپتامبر

آخرین و شاید احمقانه‌ترین دروغ دولت آمریکا هم تلاش مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور برای ارتباط دادن سلیمانی به یازده سپتامبر است. هیچ ارتباطی بین سلیمانی و یازده سپتامبر نیست و حتی تلاش‌های دولت بوش برای یافتن شواهدی که بتواند ایران یا عراق را به ۱۱ سپتامبر پیوند دهد هیچ گاه به نتیجه نرسید. یازده سپتامبر حمله‌ای سنی و سعودی بود و هیچ ارتباطی با ایران نداشت.

سلیمانی حتی پس از ۱۱ سپتامبر درگیر همکاری‌های اطلاعاتی و لجستیکی با آمریکا در افغانستان بود همانطور که بعد‌ها در جنگ با داعش در عراق کنار آمریکا می‌جنگید.

..............................
پایان پیام/ 101