به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «مارکو کارنلوس» تحلیلگرمسائل سیاسی در یادداشتی که در تارنمای "میدل ایست" درباره اقدام رژیم تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» و سردار «ابومهدی المهندس» منتشر کرده، نوشت:
ترور قاسم سلیمانی برای مدتی باعث میشود تا شرایط فعلی خاورمیانه ادامه یابد، به دام انداختن نیروهای آمریکایی در منطقه و ایجاد پیامدهای ناخواسته از جمله اثراتی است که برای ادامه سال 2020 قابل تصور است.
غم انگیزترین واقعه تا کنون سقوط هواپیمای اوکراینی در ایران بود که این کشور پذیرفت پدافند هواییاش به اشتباه آن را هدف قرار داده، واقعهای که باعث مرگ 176 انسان شد. واکنش آمریکا به فاجعهای مشابه در سال 1988، یعنی زمانی که نیروی دریایی ارتش آمریکا یک فروند هواپیمای ایران ایر را بر فراز خلیج فارس به اشتباه هدف قرار داد و باعث کشته شدن 290 مسافر شد، کاملاً متفاوت بود.
ترور سردار سلیمانی در بغداد به وسیله آمریکاییها تا الان دو نتیجه روشن داشته است. اولین نتیجه این اقدام آمریکا آن بود که مردم ایران علی رغم تمام نظرات متفاوتی که نسبت به حکومتشان دارند، در مراسم عزاداری قاسم سلیمانی به صورت خودجوش شرکت کردند و نشان دادند در واکنش به اقدامی علیه کشورشان توسط یک نیروی خارجی همه متحد هستند.
دوم اینكه، آمریکا با چنین اقداماتی همچنان رتبه نخست خودش در انجام رفتارهای شرم آور را حفظ کرد، واشنگتن بار دیگر نشان داد که به شدت تمایل به آزار دیگران و همچنین ایجاد پیامدهای منفی ناخواسته برای منافع ملی خودش دارد. غیرقابل پیش بینی بودن این تصمیم گیری غلط در واقع شکلی از قانون مورفی در روابط بینالملل بود اینکه: در بین تمام گزینههای سیاست خارجی من بدتریناش را انتخاب میکنم، مطمئن باشید!
بزرگترین نتیجه ملموس ترور سلیمانی در حقیقت میتواند تحقق رویای دیرینه خود او یعنی وادار شدن آمریکا به ترک منطقه غرب آسیا باشد.
البته خروج آمریکا از منطقه ممکن است یکی از آرزوهای دیرینه دونالد ترامپ هم باشد، هرچند که هنوز موفقیت آمریکا در اجرای آن مشخص نیست. خروج آمریکا البته بیش از همه میتواند یک کابوس برای اسرائیل و برخی از حاکمان عرب باشد، آن هم در شرایطی که ایران در حال کنار گذاشتن محدودیتهای هستهایاش است.
همانطور که انتظار میرفت، ایران در انتقام ترور سلیمانی مواضع نظامی آمریکا در خاک عراق را موشک باران کرد. عدم تلفات انسانی به دلیل این حمله و واکنش ترامپ به آن حکایت از این داشت که دو طرف خواهان افزایش تنش نیستند.
اکنون با توجه به اظهارات سپاه پاسداران به نظر میرسد ایران گامهای بعدی خودش برای انتقام خون سلیمانی را متوجه متحدان آمریکا در منطقه مثل امارات یا اسرائیل کند.
جنگ نامتقارن
حمله انتقام جویانه ایران تاکنون به دو هدف اصلی خودش رسیده است: اول اینکه، نشان داد اگر ترور سلیمانی با هدف بازدارندگی در مقابل تهران صورت گرفته که قطعا شکست خورده است. ثانیاً، این حمله مردمی را که حس میکردند قهرمان ملی خود را از دست دادهاند تا حدی آرام کرد.
اگر داستان به همینجا اینجا ختم شود، خوب، ایده آل خواهد بود، اما متأسفانه هیچ بعید نیست که پاسخ ایران همچنان ادامه داشته باشد. همانطور كه يكي از مهمترين شركاي منطقهای تهران، حسن نصرالله، رهبر حزب الله هم به نوعی بيان كرد، احتمالا ایران سالها از طريق جنگ نیابتی سربازان آمريكايي را در خاورميانه هدف قرار دهد تا آنها مجبور به ترک منطقه شوند.
آنچه در هفتههای آینده باید به دقت مورد توجه قرار گیرد وضعیت در حال تحول عراق است و این مربوط به دو رویداد خاص در این کشور میشود: پارلمان در بغداد به خروج همه نیروهای خارجی از این کشور رای داده و شبه نظامیان عراقی نزدیک به ایران نیز اعلام کردهاند که قصد دارند در انتقام از خون سلیمانی و ابومهدی المهندس خودشان مستقل از تهران عمل کنند.
انتقام حشدالشعبی ممکن است به اندازه تهران بزرگ و خطرناک نباشد، اما به هر حال مشکل آفرین خواهد بود.
بعد از انتشار پیش نویش نامه وزادت دفاع آمریکا مبنی بر پذیرش خروج این نیروها از عراق حالا به نظر میرسد که واشنگتن از تصمیم خود برگشته و قصد ترک عراق را ندارد. در 10 ژانویه، وزارت امور خارجه تاکید کرد که با توجه به خطر داعش ادامه حضور آمریکا در عراق ضروری است. البته این بیانیه وزارت خارجه با اظهارات ترامپ در 8 ژانویه که ادعا كرده بود داعش 100 درصد از بین رفته در تضاد است.
با گذشت زمان احتمالا تنشها بین آمریکا و عراق در داخل این کشور افزایش مییابد. احزاب سنی و کرد احتمالا از ترس فشار آمریکا یا افزایش نفوذ ایران و بلکه هم هردو رأی به خروج آمریکاییها از خاک عراق ندادند. جناحهای شیعه و طرفدار ایران احتمالا چنین اقدامی را از سوی گروههای کرد و سنی به عنوان نوعی خیانت به حق حاکمیت عراق یا تسلیم شدن در برابر آمریکا قلمداد کنند. موضوع برجام نیز میتواند به یکی دیگر از موارد اختلاف بین آمریکا و عراق طی ماههای آینده تبدیل شود.
اتفاقاً، انتقام الحشد الشعبی هم تا حد زیادی بستگی به رفتار آمریکا با دولت عراق در آینده دارد. واشنگتن هم تهدید کرده که اگر عراق به این سیاستهای فعلیاش ادامه دهد با تحریمهای سفت و سختی از جمله منع ورود اتباع این کشور به آمریکا رو به رو میشود.
در این بین برخی اقدامات از سوی بغداد چون عدم صدور ویزا یا عدم اجازه عبور و مرور و پرواز نیروهای خارجی در خاک عراق، میتواند ماندن نیروهای خارجی در این کشور را به کابوسی بوروکراتیک تبدیل کند. چنین اقداماتی بدون شک نیروهای ائتلاف را خسته و فرسوده خواهد کرد.
* استقلال کردستان
پیامدهای ناخواسته این اقدام آمریکا ممکن است به همین جا ختم نشود. آمریکا به سادگی میتواند نیروهای خود را به منطقه کردنشین عراق منتقل کند و بدون شک چنین اقدامی از سوی واشنگتن بعد از حوادث ماههای اخیر از جمله حمله آمریکا به مرز عراق و سوریه، ترور سلیمانی و حمله موشکی ایران به عین الاسد، ضربه دیگری بر پیکر حاکمیت ملی عراق خواهد بود. احتمال اینکه مقامات عراقی چنین اقدامی را بپذیرند، خیلی کم است.
نتیجه غم انگیزتر دیگر میتواند تغییر موضع آمریکا در قبال استقلال اقلیم کردستان عراق باشد. دولت ترامپ، پس از رفراندوم استقلال کردستان 2017 با حمایت از دولت عراق برای بازپسگیری کرکوک و دیگر مناطق تحت کنترل کردها آرزوی این قوم را به باد داد. تازه بعد از اینکه آمریکا کردهای سوریه را در برابر ترکیه تنها گذاشت توانست درک کند که استقلال کردستان چقدر میتوانست خوب و مفید باشد.
البته انتقال نیروهای آمریکایی به کردستان میتواند مانعی بر سر راه گسترش نفوذ ایران در منطقه برای تثبیت هلال شیعی از بغداد تا بیروت باشد. شاید این جا به جایی در نظر بسیاری از کارشناسان حقوق بینالملل اقدامی هوشمندانه به نظر برسد، اما میتواند دوباره به رقابت خطرناک عرب و کرد در عراق دامن بزند ضمن اینکه ترکیه و ایران هم بیکار نخواهند ماند. بدون شک تنش بین کردها و اعراب در عراق آخرین چیزی است که این کشور ویران شده در این مقطع به آن احتیاج دارد.
در نهايت، اعتقاد به اينكه يك منطقه مستقل كرد در عراق ممكن است آمريكا را از عواقب عمده ناخواسته ترور سليماني نجات دهد، مي تواند محاسبه خطرناک و اشتباه ديگری باشد. کردهای شجاع اما بدشانس، شایسته این نیستند که دوباره فریب بخورند.