به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «علی علیپور» آقای گل فوتبال ایران و بازیکن جوان تیم پرسپولیس تهران، از جمله فوتبالیست های ارزشی است که همواره پس از گلزنی، یاد معصومین(ع) و نیز شهدای اسلام را در شادی گل خود گرامی می دارد.
وی معمولاً از شهدای محل تولد خود در استان مازندران یاد می کند؛ از سرافرازانی مانند شهید «محمد بلباسی» از مدافعان حرم، شهید «نوروزعلی بابانیا»، شهید «محمدیار علیپور»، شهید «محمدعلی گودرزی» و شهید جاویدالاثر «احمد دلاوری».
علیپور امروز یکشنبه 6 بهمن 1398 هم هنگامی که گل اول پرسپولیس را در برابر تیم تراکتور تبریز به ثمر رساند، خوشحالی خود را با نشان دادن تصویر شهید حجت الاسلام «محمدحسن علیجانزاده» مقابل دوربین و تماشاگران به نمایش گذاشت و و گل خود را به این روحانی شهید تقدیم کرد.
* شهید محمدحسن علیجانزاده کیست؟
محمدحسن علیجانزاده در سال 1348 در روستای "قراخیل" از توابع بخش مرکزی شهرستان "قائمشهر" در استان مازندران به دنیا آمد. وی خیلی زود پدر خود را از دست داد و یتیم شد.
محمدحسن نوجوان پس از تحصیلات ابتدایی وارد حوزه علمیه امام جعفرصادق(ع) منطقه "كوتنا"ی قائمشهر گشت و به تحصیلات دینی مشغول شد. وی پس از طی مقدّمات در حوزه كوتنا، جهت ادامه تحصيل به مشهد مقدّس عزيمت نمود.
همه برادران محمدحسن در جبهه ها فعال بودند و در سال 1363 برادر پاسدارش «نادعلی» در عمليّات بدر به درجه رفيع شهادت نائل آمد. عشق به امام و شهادت در وجود محمدحسن نیز شعلهور بود و در نتیجه، هنگامی که پانزده سال بيشتر نداشت راهي جبههها نبرد حق علیه باطل شد و بعد از چهار مرحله حضور در جبهه، سرانجام در تیر 1367 در جزيره مجنون به فيض شهادت رسید.
پيكر پاک حجت الاسلام محمدحسن علیجانزاده بعد از هفت سال از جزيره مجنون به وطن رجعت داده شد و با شكوه تشييع گردید و در جوار ديگر شهدا در "گلستان شهدای سيدميرزا"ی روستای قراخيل به خاک سپرده شد.
* وصیت نامه شهید حجت الاسلام محمدحسن علیجانزاده
با درود و سلام بر یگاتنه منجی عالم بشریت، مهدی موعود -عجل الله تعالی فرجه- و نایب بر حقش، امام خمینی و با درود و سلام بر رزمندگان اسلام و تمامی شهدای صدر اسلام.
«ربنا آتنا فیالدنیا حسنه و فیالاخره حسنه و قنا عذاب النار» (بقره/۲۰۱) خدایا! بنده گناهکار جز تو کسی را ندارد. بنده گناهکارم. امیدم به معصومین -علیهمالسلام- میباشد. پروردگار جهان! الرحمن الرحیم! خدایا! ناراحتم از گناهانی که کردم. از معصیتها. خدایا! نمیتوانم قلم به روی کاغذ آورم تا گناهانم را بنویسم. خدایا! کولهبارم از گناه پر شده؛ به تو پناه میآورم... خدایا! از عذاب آخرت نجاتم بده.
این جانب محمد حسن علیجانزاده، اهل روستای «قراخیل»، شماره شناسنامه ۱۹۶۳، متولد ۱۳۴۸، فرزند «جبار» وصیتنامهام را به این شرح آغاز میکنم: هدفم از جبهه رفتن چه بود؟ این جانب برای لبیک گفتن به «هل من ناصر ینصرنی» روحالله، فرزند «حسین علیه السلام» امام خمینی بت شکن، به سوی جبهههای جنگ رهسپار شدم.
ما سالهاست که شعار میدادیم حسین جان! ما در کربلا نبودیم تا تو را یاری کنیم؛ ولی اکنون فرزند حسین -علیه السلام- آمده و پرچم خونین حسین -علیهالسلام- را به دست گرفته و همانند حسین -علیه السلام- شعار را تکرار کرده است. ما که ادعا میکردیم: ای کاش در روز عاشورا بودیم و در رکاب امام شمشیر میزدیم، حالا بیایید در رکاب فرزندش، خمینی شمشیر بزنیم.
چند کلام سخن با امت حزبالله:
ای امتی که سوگند یاد کردید تا آخرین قطره خون، یار و یاور امام باشید و به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادید! نکند سوگند بشکنید و رأی خود را پس بگیرید و امام را که نور چشممان و روحمان است تنها بگذارید تا دشمنان، اطراف امام را همانند حسین -علیهالسلام- بگیرند و او به اطرافش نگاه کند و ببیند که مردم پیمان شکستند و با فریاد بلند بگوید: ای بهشتیها، رجاییها و باهنرها! شهدا! کجایند امتی که شعار میدادند: «ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند مگر امت بمیرد امام تنها بماند.» وصیتم به شما این است که : همچون پروانه، دور این شمعی که جهان با نور این شمع روشنایی مییابد، حلقه بزنید و دست از روحانیت پیرو خط امام نکشید. جبههها را خالی نکنید. پایگاه ثارالله را خالی نگذارید؛ چون یادگار شهدای مسلمان میباشد. وحدت را در بین خودتان حفظ کنید؛ همانند بهشتی و معلممان حاج عقیل مولایی و شهدای محل. در برابر این فرصتطلبان صبر کنید و با صبر علیگونهاتان، مشت محکمی بر دهان این یاوهگویان از خدا بیخبر بکوبید. باز هم میگویم در بینتان وحدت باشد.
چند کلمه هم با این فرصتطلبان از خدا بیخبر و دو چهرهها: شهید عزیز و علامه بزرگوار مطهری میفرماید: وقتی که سفره انقلاب را حزبالله پهن کند، یک عده فرصتطلبی پیدا میشوند که در گوشه و کنار این انقلاب، کنار سفره این انقلاب جای میگیرند و کمکم دور سفره انقلاب را میگیرند و این حزبالله را از کنار سفرة انقلاب بیرون می کنند. امروز شما فرصتطلبان همین کار را کردهاید و در کنار سفره انقلاب جا خوش کردهاید! نه فکر جنگ هستید و نه فکر انقلاب. آمدهاید کنار سفره انقلاب و خودتان را به ظاهر، انقلابی کردهاید. در حقیقت شما کسانی هستید همانند ابنملجم که از پشت، در محراب نماز به علی -علیهالسلام- خنجر زد. شما مثل ابن ملجم دارید به این انقلاب خنجر میزنید. ای فرصتطلبان! بدانید که هیچ وقت آزادانه نمیتوانید زندگی کنید. همچون منافقین یا باید در جنگل زندگی کنید و یا باید به کشورهای شرق و غرب فرار کنید.
مادر عزیزم! سلام علیکم
مادر! در طول زندگی، هم پدر بودی، هم مادر. مادر مهربان و دلسوز! نمیدانم با چه زبانی از تو تشکر و عذرخواهی کنم که نتوانستم جبران آن همه زحماتی را که برایم کشیدی بکنم. میدانم آرزو داشتی روزگاری عصای دستت شوم. آرزوی پوشیدن لباس دامادی بر تنم داشتی، اما چه کنم که اسلام احتیاج به خون داشت. افتخار کن که توانستی فرزندانت را طوری تربیت کنی که در خط حسین -علیه السلام- و مکتب حسین -علیه السلام- درس بخوانند؛ درس شهادت و دینداری. در عزایم گریه نکن. اگر خواستی برایم گریه کنی به یاد اباعبدالله الحسین -علیهالسلام- گریه کن؛ به یاد شهدای کربلا و شهدای جنوب و غرب کشورمان گریه کن.
مادرم! اگر جنازهام نیامد، ناراحت نباش. همان طور که جنازه هزاران شهید در بیابانهای رنگین جبهههای جنگ ماند، بگذار جنازه من هم هزار و یکمین باشد. امیدوارم که مرا عفو نمایید و شیرت را بر من حلال نمایی.
برادران عزیز! سلام علیکم
برادران دلسوز و مهربان! نمیدانم با چه زبانی از شما برادران تشکر کنم. شما خیلی برایم زحمت کشیدید. همیشه سعی داشتید که من فردی باشم تا مردم نگویند که او بیپدر است. همیشه سعی داشتید فرد مفیدی برای جامعه اسلام باشم. امیدوارم که مرا ببخشید. من شما را برای جامعه پیامرسان خود معرفی میکنم. شما باید پیام مرا به گوش جهانیان برسانید تا بدانند که هدفمان، فقط و فقط برای اسلام بوده و میباشد. امیدوارم که مرا عفو نمایید.
خواهرم! سلام علیکم
خواهر جان! نمیدانم با چه زبانی از شما عذرخواهی و تشکر کنم. از آن همه زحماتی که برای من کشیدید. خواهر جان! شما باید همانند زینب -سلام الله علیها- صبر داشته باشید و پیام مرا زینبگونه به گوش جهانیان برسانید. خواهر جان! امیدوارم حجابتان را حفظ کنید؛ چون زینت زن در حجابش میباشد و امیدوارم که مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار دهید.
اگر جنازهام آمد مرا در «سید میرزا» در قطعه شهدا و در کنار شهدا دفن کنید.
در ساعت ۱۷ شب مورخه ۱۳۶۶/۱/۲۴ در مسجد گردان حمزه سیدالشهدا -علیه السلام- وصیتنامهام را نوشتم.
والسلام علیکم و رحمهالله. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
بازی امروز پرسپولیس در چارچوب هفته هفدهم لیگ برتر فوتبال ایران (جام خلیج فارس) در برابر تیم تراکتور برگزار شد که با پیروزی 2 بر صفر به سود سرخپوشان پایتخت به پایان رسید.
...................................
پایان پیام/ 218-101