به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیتاللهالعظمی «سیدمحمدتقی مدرسی» از مراجع تقلید شیعیان در کربلای معلی در هفتمین جلسه تفسیر و تدبر سوره ابراهیم در ماه مبارک رمضان که روز گذشته از برنامه «زلال سخن» شبکه سوم سیما پخش شد، به تفسیر آیات ۱۱ و ۱۲ این سوره مبارکه پرداخت و در اهمیت توکل و اراده قوی پیامبران در هدایت مردم نکاتی بیان کردند.
مفسر تفسیر هدایت گفتند: یکی از ویژگیهایی که همیشه پیامبران و کسانی که در جهت و مسیر پیامبران حرکت میکنند، توکل به خداست. توکل یک بحث بسیار مهم برای بشر است، برای اینکه خیلی اوقات ما در این نقطه کم میآوریم و مبتلا به شکستهای بزرگ میشویم.
* آسمان ها و زمین ها مسخر انسان ها
ایشان ادامه دادند: اساساً خداوند سبحان و تعالی تمام آنچه در زمین و آسمان است را مسخر انسان کرده است و در آیه ۱۳ سوره مبارکه جاثیه میفرماید «وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد همه از اوست قطعا در اين امر براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است.»؛ از جهتی خداوند به انسان این نیرو و قدرت را داده که از آنچه در آسمان و زمین است، و از جهتی هم به آنچه در زمین و آسمان است، خداوند مأموریت داده که تسلیم انسان شوند. تمام این کوهها، دشتها، دریاها و هر آنچه در آسمان و زمین است، همه مأمور به اطاعت از انسان هستند.
معظم له اظهار کردند: چرا بشر گاهی وقتها در زندگی کم میآورد و از همه امکاناتی که برای او مسخر شده استفاده نمیکند؟ این دلیل دارد و آن اینکه شیطانی هم در این زمین هست، همان شیطانی که برای حضرت آدم(ع) سجده نکرد، اکنون ما را هم وسوسه میکند.
ایشان ادامه دادند: انسان برای انجام یک کار احتیاج به اراده و تصمیم دارد. این اراده و تصمیم جایی است که شیطان میآید و با وسوسههایی که انجام میدهد این کاری که میخواهید انجام دهید را تضعیف میکند و انسان را میترساند که آن کار را انجام ندهد. این ضعف اراده سبب میشود که انسان حرکت نکند و نتواند پیشرفت کند. در چنین لحظهای انسان باید به خدا توکل کند، به این معنا که توجه کند که خدا این نیرو را به ما داده و توجه داشته باشیم که این مأموریت را خدا به مخلوقات داده که از ما اطاعت کنند؛ پس نترسید و جلو بروید.
* اهمیت داشتن اراده قوی
آیتالله مدرسی بیان کردند: در فرازهایی از دعای کمیل آمده است «قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي»، ای خدا جوارح و اعضای بدن مرا برای خدمت به خودت تقویت کن تا یک بدن سالم داشته باشم. در فرازی دیگر آمده است «وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي»، اراده مرا تقویت کن. بنابراین ما هم احتیاج به بدن قوی و هم اراده قوی داریم.
مرجع تقلید شیعیان در کربلا اضافه کردند: در دعای مکارمالاخلاق هم آمده است «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِى»، خدایا این نیت مرا نیت زیادی بگردان که بتوانم یقین داشته باشم. همینطور در روایتی از امام صادق(ع) وارد شده است که حضرت فرمود «ما ضَعُف بَدَنٌ عمّا قَوِیَتُ علیه النّیّة»، در موردى كه نيت و اراده آدمى قوى باشد، بـدن دچـار ضعـف و ناتـوانى نمیشود. پس اگر نیت داشته باشید بدن توانایی دارد و حرکت میکند و ضعیف نیست. نیت اساس است و اساس نیت هم اراده و تصمیم است.
مرجع تقلید شیعیان در کربلا اضافه کردند: در دعای مکارمالاخلاق هم آمده است «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِى»، خدایا این نیت مرا نیت زیادی بگردان که بتوانم یقین داشته باشم. همینطور در روایتی از امام صادق(ع) وارد شده است که حضرت فرمود «ما ضَعُف بَدَنٌ عمّا قَوِیَتُ علیه النّیّة»، در موردى كه نيت و اراده آدمى قوى باشد، بـدن دچـار ضعـف و ناتـوانى نمیشود. پس اگر نیت داشته باشید بدن توانایی دارد و حرکت میکند و ضعیف نیست. نیت اساس است و اساس نیت هم اراده و تصمیم است.
ایشان اظهار کردند: خداوند در آیه ۱۱ سوره ابراهیم میفرماید «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ...» پیامبران میگویند ما ادعا میکنیم که مثل شما بشر هستیم، ولی چیزی ما را از شما ممتاز کرده و خدا بر ما منت گذاشته است، که در ادامه میفرماید «وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ»، یعنی ما شاید نمیتوانسیتم خودمان به اینجا برسیم، اما منت خدا بوده که این رسالت را به دست ما برای شما فرستاده است.
معظم له گفتند: خداوند در ادامه آیه میفرماید «وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»، اگر ما بخواهیم برای شما یک آیه و حجت ظاهری را اظهار کنیم، این فقط به دست خداست و خدا باید به ما اجازه بدهد. و در ادامه میفرماید «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»، و فقط باید به خدا توکل کرد. به نظر بنده «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» همان حجت و سلطان مبین است که مؤمن باید به خداوند توکل کند و فرق مؤمن با غیر مؤمن هم در همین است.
مفسر تفسیر هدایت بیان کردند: در این آیات خداوند میگوید این پیامبران هم مانند شما بشر هستند و اینها هم از نظر ظاهری مثل شما هستند، اما چرا خداوند از بین شما این افراد را برای پیامبری انتخاب کرد؟ که خداوند پاسخ میدهد این پیامبران دارای اراده قوی هستند. اینها یک اراده قوی دارند و در مشکلات به خداوند توکل میکنند که با این ویژگی میتوانند تمام مشکلات را از میان راه بردارند.
*ماجرای کندن خندق توسط پیامبر(ع) و نبرد امیرالمومنین(ع)
معظم له گفتند: خداوند در ادامه آیه میفرماید «وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»، اگر ما بخواهیم برای شما یک آیه و حجت ظاهری را اظهار کنیم، این فقط به دست خداست و خدا باید به ما اجازه بدهد. و در ادامه میفرماید «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»، و فقط باید به خدا توکل کرد. به نظر بنده «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» همان حجت و سلطان مبین است که مؤمن باید به خداوند توکل کند و فرق مؤمن با غیر مؤمن هم در همین است.
مفسر تفسیر هدایت بیان کردند: در این آیات خداوند میگوید این پیامبران هم مانند شما بشر هستند و اینها هم از نظر ظاهری مثل شما هستند، اما چرا خداوند از بین شما این افراد را برای پیامبری انتخاب کرد؟ که خداوند پاسخ میدهد این پیامبران دارای اراده قوی هستند. اینها یک اراده قوی دارند و در مشکلات به خداوند توکل میکنند که با این ویژگی میتوانند تمام مشکلات را از میان راه بردارند.
*ماجرای کندن خندق توسط پیامبر(ع) و نبرد امیرالمومنین(ع)
ایشان ادامه دادند: بهطور مثال پیامبر اکرم(ص) در یکی از جنگها خندق کنده بودند و در مقابل هم، دشمنان ایشان با هم متحد شده بودند که کار حضرت را یکسره کنند؛ در حین کندن خندق یک سنگ عظیمی مانع کار مسلمانان شده بود و آنها آمدند به پیامبر(ص) گفتند. حضرت هم آمدند و یک ضربه به سنگ زدند که یک جرقه از سنگ برخواست و پیامبر(ص) گفتند که کاخهای یمن پیدا شد، باز ضربهای دیگر زدند و گفتند کاخهای یونان پیدا شد، در این بین یکی از منافقین گفت این خودش را در مدینه نمیتواند حفظ کند، اما در فکر جهانگشایی است. اما مدتی گذشت و همین شد که این توکل بر خدا را میرساند.
آیتالله مدرسی گفتند: حالا دشمن آن طرف خندق و مسلمانان این طرف خندق هستند که از سمت دشمن یک شخص جنگجوی قوی هیکلی به نام عمرو بن عبدود عامری به سمت مسلمانان آمد که فرد توان مقابله با هزار جنگجو را داشت و آن زمان در جزیرةالعرب اسم و آوازهای داشت. حالا در آن شرایط عبور از خندق سخت بود، اما این فرد از خندق عبور کرد و به مسلمانان نزدیک شد و مبارز طلب کرد.
ایشان اظهار کردند: پیامبر(ص) هم به مسلمانان فرمودند چه کسی از شما حاضر است به میدان برود و این فرد را ساکت کند؟ مسلمانان همه به هم نگاه کردند و دیدند این جنگجوی دشمن صدها جنگ را طی کرده و موفق شده و مثل یک کوه استوار و قوی است و کسی جواب نداد، تا اینکه آقا امیرالمؤمنین(ع) دست بلند کردند و اعلام آمادگی کردند اما پیامبر(ص) فرمودند صبر کن! باز حضرت رو به اصحاب کردند و گفتند چه کسی حاضر است به میدان برود و با این فرد مبارزه کند، باز هم کسی جواب نداد و حضرت سه بار این سخن را تکرار کردند و وقتی کسی جواب نداد در مرتبه سوم دستور به میدان رفتن حضرت علی(ع) را دادند.
مرجع تقلید شیعیان در کربلا گفتند: دقت کنید که حضرت خندق کندند و بعد با آرایش جنگی، همه کارها را برای جنگ با دشمن انجام دادند و حضرت علی بن ابیطالب(ع) را هم که قهرمان میدانهای مبارزه بود، به میدان فرستاند، اما با این وجود دست به دعا بردند و بعد فرمودند «بَرَزَ الاْیمَانَ كُلُّهُ اِلى شِرْكِ كُلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفته است»، که این دست به دعا بردن حضرت توکل به خدا است.
ایشان ادامه دادند: حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم به میدان رفتند و ضربهای به عمر زدند که پیامبر(ص) فرمودند «ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش این فداكارى بالاتر از عبادت تمام جن و انس است.»؛ مسلمانان گفتند با ضربه حضرت به عمر او روی زمین افتاد و گرد و خاکی از زمین بلند شد و صدایی آمد و حضرت علی(ع) هم تکبیر گفتند که ضربه بر سپاه دشمن افتاد و این نمونه ای از توکل است.
ایشان اظهار کردند: پیامبر(ص) هم به مسلمانان فرمودند چه کسی از شما حاضر است به میدان برود و این فرد را ساکت کند؟ مسلمانان همه به هم نگاه کردند و دیدند این جنگجوی دشمن صدها جنگ را طی کرده و موفق شده و مثل یک کوه استوار و قوی است و کسی جواب نداد، تا اینکه آقا امیرالمؤمنین(ع) دست بلند کردند و اعلام آمادگی کردند اما پیامبر(ص) فرمودند صبر کن! باز حضرت رو به اصحاب کردند و گفتند چه کسی حاضر است به میدان برود و با این فرد مبارزه کند، باز هم کسی جواب نداد و حضرت سه بار این سخن را تکرار کردند و وقتی کسی جواب نداد در مرتبه سوم دستور به میدان رفتن حضرت علی(ع) را دادند.
مرجع تقلید شیعیان در کربلا گفتند: دقت کنید که حضرت خندق کندند و بعد با آرایش جنگی، همه کارها را برای جنگ با دشمن انجام دادند و حضرت علی بن ابیطالب(ع) را هم که قهرمان میدانهای مبارزه بود، به میدان فرستاند، اما با این وجود دست به دعا بردند و بعد فرمودند «بَرَزَ الاْیمَانَ كُلُّهُ اِلى شِرْكِ كُلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفته است»، که این دست به دعا بردن حضرت توکل به خدا است.
ایشان ادامه دادند: حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم به میدان رفتند و ضربهای به عمر زدند که پیامبر(ص) فرمودند «ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش این فداكارى بالاتر از عبادت تمام جن و انس است.»؛ مسلمانان گفتند با ضربه حضرت به عمر او روی زمین افتاد و گرد و خاکی از زمین بلند شد و صدایی آمد و حضرت علی(ع) هم تکبیر گفتند که ضربه بر سپاه دشمن افتاد و این نمونه ای از توکل است.
.............................................
سرویس فرهنگی/ محسن سلطان احمدی
سرویس فرهنگی/ محسن سلطان احمدی