به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ قائم مقام دبیرکل و معاون امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) و از اساتید تفسیر حوزه علمیه قم دعای روز هجدهم ماه رمضان را شرح کرد.
متن سخنان حجت الاسلام والمسلمین «احمد احمدیتبار» به شرح زیر است:
"اللهُمَّ نَبِّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ اسْحارِهِ، وَ نَوِّرْ فیهِ قَلْبی بِضِیآءِ انْوارِهِ، وَ خُذْ بِکُلِّ اعْضآئی الَی اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارِفین"
در این روز انسان سالک مسیر کمال، با درک و شعوری که پیدا کرده از خدا چند چیز را درخواست می کند تا به او عطا کند. اول چیزی که می خواهد آگاهی از برکات سحر است. این چیزی است که سالک الی الله به آن خیلی نیاز دارد.
اگر می خواهد به کمال برسد بدون سحر، کمال برای او معنا و مفهوی ندارد. افرادی که خود را شب ها سنگین می کنند تا سحرها بیدار نشوند و فیوضات سحر را درک نکنند، نمی دانند که آنچه به همه خوبان داده شده است از برکات سحر است. خدا این موقعیت را برای بندگان خاص خود فراهم کرده است که به پا خیزند و با خدای خود راز و نیاز و نجوا داشته باشند. هرکس به جایی رسید از برکت سحر است. آنهایی که در دنیا و آخرت موفقیت ها داشته اند، با سحرها این توفیقات را از آن خود کردند.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
اول چیزی که سالک و روزه دار در این روز می خواهد این است که خدایا من را آگاه کن به برکات سحر تا بفهمم در سحر چه برکاتی است تا این برکات را از دست ندهم.
دوم چیزی که روزه دار از خدا مسئلت می دارد، نورانی کردن قلب و جانش بضیاء انوار الهی است. این دل باید به نور خدا روشن شود و با نور خدا توان بگیرد تا بتواند به طرف مسیر کمال حرکت کند.
سومین چیزی که از خداوند می خواهد این است که تمام اعضا و جوارح خود و فکر و ذکر و همه چیزش را در جهت خدا به کار بگیرد.
انسان می تواند با نورانیت قلب به همه کمالات برسد. لذا می گوید خدایا مرا به برکات سحرهای رمضان آگاه کن که اگر به برکات سحرهای ماه رمضان آگاه شد، دستاوردی پیدا می کند که آن نورانی شدن قلب روزه دار به انوار الهی است. وقتی که قلب انسان به ضیاء انوار الهی نورانی شد نتیجه اش این است که تمام اعضاء و جوارح او در مسیر حضرت حق به حرکت خواهد افتاد. "بنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارِفین" به نور تو ای کسی که قلوب عارفین را نورانی می کنی.
................................
پایان پیام/ 167