خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳
۵:۲۸
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۳۰ خرداد
۱۳۹۹
۱۰:۵۸:۳۶
منبع:
خبرگزاری صداوسیما
کد خبر:
771344

اخراج پلیس سیاهپوست به علت جلوگیری از خفه کردن یک مظنون!

یک پلیس سیاهپوست زن آمریکایی به علت جلوگیری از خفه کردن یک مظنون، یک سال قبل از بازنشستگی اخراج شد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا - یک پلیس سیاهپوست زن، پس از ۱۹ سال سابقهِ خدمت در اداره پلیس بوفالو که فقط یک سالِ دیگر تا دریافت مزایای کامل بازنشستگی فاصله داشت، به علت جلوگیری از خفه کردن یک مظنون به دست یک مأمور پلیس سفیدپوست، از شغل پلیسی کلاً اخراج و از دریافت مزایای بازنشستگی خود نیز محروم شد.

پرونده اخراج این پلیس، در شبکه سی.ان.ان مورد بررسی قرار گرفت. آنچه در پی می آید گزارشی از این برنامه است:

مجری این شبکه در ابتدا گفت: مرگ جورج فلوید باعث معطوف شدن توجهات به خشونت‌های پلیس (در آمریکا) شده است. کشته شدن این مرد سیاهپوست در مینیاپولیس همچنین این سؤال را مطرح کرده است که افسران پلیس در چه زمانی باید دیگر صرفاً تماشاچیِ صحنه نباشند و پا پیش گذارند و مانع کشته شدن مظنونان به دست سایر مأموران پلیس شوند؟ این در حالی است که در نوامبر ۲۰۰۶ در شهر بوفالو در شمال ایالت نیویورک، یک افسر زن پلیس سیاهپوست دقیقاً همین کار را کرد، اما از کارِ خود اخراج شد. افسر کاریول هورن (Cariol Horne) یک همقطار سفیدپوست خود را که در هنگام دستگیری یک مظنون، در حال خفه کردن او بود، از این کار بازداشت. وی برای انجام این کارِ درست، از نیروی پلیس بوفالو اخراج شد! در آن زمان، مقامات اداره پلیسِ آن شهر مدعی شدند که افسر هورن جان سایر افسران پلیس را که از همقطاران وی بودند- از جمله همان افسر پلیس سفیدپوستی که هورن تکنیک خفه کردن او را متوقف کرد- به مخاطره انداخته است و به همین دلیل باید اخراج و از دریافت مزایای بازنشستگی نیز محروم شود. این در حالی است که اکنون نزدیک به ۱۴ سال از آن زمان می‌گذرد، شورای شهر بوفالو رأی داده است که از لاتیشیا جِمیز، دادستان کل ایالت نیویورک، بخواهد درباره روند اخراج هورن از اداره پلیس بوفالو، بار دیگر تحقیقاتی کامل انجام دهد.

مجری سی.ان.ان افزود: اکنون خانم کاریول هورن، طی ارتباط زنده ماهواره‌ای از شهر بوفالو، به ما در این برنامه پیوسته است. مجری سپس خطاب به هورن گفت: اکنون بیش از یک دهه از آن واقعه‌ای که منجر به اخراج شما از نیروی پلیس بوفالو شد، می‌گذرد و به علت کشته شدن جورج فلوید، دیدگاه‌ها در این خصوص کاملاً متحول شده است. من می‌خواهم از شما بپرسم، وقتی که شما تصاویر ویدیوییِ کشته شدن جئرج فلوید را تماشا می‌کردید، به چه چیزی فکر می‌کردید؟

هورن: آن (تصاویر ویدیویی) برای من مایه دل شکستگی و اندوهِ شدید بود، زیرا من می‌دانستم که نیازی نبود که او (جورج فلوید) بمیرد. اگر یکی از آن افسران پلیس پا پیش می‌گذاشت و مداخله می‌کرد (و زانوی دِرِک شاوین را از روی گردن جورج فلوید برمی داشت)، می‌توانست جان او را نجات دهد. در رابطه با کاری که من خودم (در سال ۲۰۰۶) انجام دادم، درک می‌کنم که من روند خفه کردن یک مظنون را متوقف کردم و آن مظنون هنوز هم زنده است و به زندگی خود ادامه می‌دهد. از اینرو، اخراج من از نیروی پلیس در آن زمان، مرا بسیار ناراحت و دل شکسته کرد و من مدت دو روز گریه می‌کردم که چرا هیچکس به حرف‌های من گوش نمی‌کند؟! مشکل اصلی، خشونت و وحشیگری پلیس (آمریکا) است. اکنون ما راه حل آن را می‌دانیم و آن «قانون کاریول» است که شورای شهر بوفالو اخیراً آن را به تصویب رسانده است که بر اساس آن، شورای شهر بوفالو، شهردار این شهر را ملزم می‌کند که علیه خشونت پلیس وارد عمل شود و موارد مشکوک را مورد تحقیق و تفحص قرار دهد تا دستِ نیرو‌های پلیس در اِعمال خشونت علیه شهروندانِ بیگناه باز نباشد. من صرفاً به این علت که یک کار درست را انجام دادم، نمی‌بایست از دریافت حقوق و مزایای بازنشستگی ام، محروم می‌شدم.

مجری: شما ۱۹ سال در نیروی پلیس خدمت کرده بودید و فقط به یک سالِ دیگر سابقهِ خدمت نیاز داشتید تا حقوق و مزایای کامل بازنشستگی را (از اداره پلیس بوفالو) دریافت کنید، اما آن‌ها شما را اخراج کردند. مجری سپس خطاب به این خانم گفت: من می‌بینم که شما روی پیراهنِ خود این جمله را نوشته اید: «جورج فلوید به کاریول هورن نیاز داشت.» این در حالی است شما آن تصاویر ویدیویی را دیدید و مشاهده کردید که هیچ کاریول هورنی در آنجا نبود و هیچیک از نیرو‌های پلیس پا پیش نگذاشت تا جانِ جورج فلوید را نجات دهد. سؤال من این است که در آن لحظه که شما (در سال ۲۰۰۶) آن تصمیم را گرفتید، چه عواملی در تصمیم گیری شما دخیل بود و حالتان در آن لحظه چگونه بود؟ در آن زمان که شما شخصاً تصمیم گرفتید پا پیش بگذارید، چه افکاری از ذهن شما می‌گذشت؟

هورن گفت: من ابتدا بر سرِ او (همان مأمور پلیس سفیدپوست) فریاد زدم و به او گفتم: «کِرِیگ! تو داری او را خفه می‌کنی!» من به این فکر می‌کردم که صرفنظر از این که پیشتر میان او و آن مظنون چه گذشته بود، فریادی که من بر سر کِرِیگ زدم او را به حالت عادی و دنیای واقعی بازخواهد گرداند (خشم او را فروخواهد نشاند)، اما او آن کار (خفه کردن مظنون) را متوقف نکرد. از اینرو، من دست او را گرفتم و آن را از اطراف گردنِ «نیو مک» (همان مظنون که داشت خفه می‌شد) باز کردم. متأسفانه آن‌ها (سایر نیرو‌های پلیس بوفالو که در آن صحنه حضور داشتند) داستانی ساختگی را علیه من سرِ هم کردند، مبنی بر این که مدعی شدند من روی پشتِ کریگ پریدم (و جانِ او را به خطر انداختم). این در حالی بود که من هرگز روی پشت او نپریده بودم و صرفاً دست او را گرفتم و آن را از دور گردن «نیو مک» باز کردم. جالب اینجا بود که به «نیو مک» پیش از آن که کریگ به او حمله کند و بخواهد گردن او را تحت کنترل خود درآورد، دستبند زده شده بود و از اینرو، به اندازه کافی افسران پلیس در آن محل حضور داشتند که بتوانند شرایط را کنترل کنند (و یک مظنونِ دستبند زده شده را وارد خودرو پلیس کنند و لذا هیچ نیازی به استفاده از تکنیک خفه کردن وجود نداشت).

هورن در پاسخ این سؤال که به نظر شما، باید چه تنبیهی برای افسران پلیسی که در چنین شرایطی مداخله نمی‌کنند (و جان مظنونان را نجات نمی‌دهند)، در نظر گرفته شود؟ گفت: همانطور که قبلاً نیز گفتم، بر اساس «قانون کاریول» آن‌ها تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت و محاکمه خواهند شد، زیرا وظیفه آن‌ها در چنین شرایطی، مداخله (برای نجات جان مظنونان) است. شما نمی‌توانید همینطور آنجا بایستید و تماشا کنید که یک نفر (مأمور پلیس)، یک نفرِ دیگر (مظنون) را به قتل می‌رساند. شما نمی‌توانید بی تفاوت باشید و فرایند مرگ یک فرد را تماشا کنید. شما حتماً باید مداخله کنید. بر اساس همین قانون، یک بانکِ داده‌های اطلاعاتی برای ثبت تخلفات پلیس باید ایجاد شود تا نیرو‌های خاطی پلیس نتوانند به سادگی از یک اداره پلیس، خود را به یک اداره دیگر پلیس در نقطه‌ای دیگر در آمریکا منتقل کنند، زیرا سوء سابقهِ آن‌ها در آن بانک اطلاعاتی ثبت خواهد شد.

هورن در پاسخ این سؤال که راهی وجود خواهد داشت که افسران خاطی را که معمولاً از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر در آمریکا نقل مکان می‌کنند، ردیابی کرد؟ گفت: دقیقاً همینطور است.

شبکه سی.ان.ان بخشی از «قانون کاریول» را نشان داد که در آن آمده است: نیرو‌های پلیسی که برای نجات جان مظنونان، پادرمیانی می‌کنند، نباید با اقدامات تلافی جویانه از سوی مقامات مافوقشان (مانند اخراج یا توبیخ) مواجه شوند. تحقیقات مستقل نیز باید انجام شود تا نیرو‌های پلیس خاطی مورد توبیخ یا تنبیه قرار گیرند.

هورن در پاسخ این سؤال که شما به این علت اینجا هستید (در این گفتگوی تلویزیونی شرکت کردید) که با وجودِ تمام مخاطراتی که برای سوابق کاری و بازنشستگی شما وجود داشت، باز هم مداخله کردید تا جان یک شخص (مظنون) را نجات دهید. آنگاه شما دیدید که در مینیاپولیس چنین اتفاقی نیافتد و هیچیک از آن افسران پلیس برای نجات جان جورج فلوید پادرمیانی نکرد. سؤال من این است که وقتی آن‌ها شما را از اداره پلیس بوفالو اخراج کردند، به سایر افسران پلیس که قهراً از جریان اخراج شما به علت مداخله در آن عملیات مطلع می‌شدند، چه پیامی فرستادند؟ نیز گفت: پیامی که آن‌ها (به سایر مأموران پلیس) فرستادند این بود که «شما حق ندارید از آن خطِ آبی (اشاره به رنگ یونیفرم پلیس آمریکاست) عبور کنید» و به همین دلیل است که برخی از افسران پلیس، یا بهتر است بگویم، بسیاری از افسران پلیس هرگز از آن خط آبی عبور نمی‌کنند و علیه یکی از همقطاران خود (حتی اگر در حال به قتل رساندن یک مظنون باشد)، هرگز وارد عمل نمی‌شوند.

هورن در پاسخ این سؤال که آیا به عقیده شما، اکنون (با توجه به انتشار تصاویر مرگ جورج فلوید) شاید شرایط، تغییر کرده باشد؟ گفت: من فکر می‌کنم که شرایط در حال تغییر است. به عنوان مثال، من اینجا (در این برنامه تلویزیونی) حضور دارم تا تلاش کنم به ایجاد این تغییراتِ (مثبت)، کمک کنم. به همین دلیل است که من به فکر قانون کاریول افتادم، زیرا من می‌خواهم که خودم عامل این تغییر باشم. من نمی‌خواهم ببینم که بر سر هیچ افسر پلیسی- صرفاً برای نجات جان یک مظنون- همان بلایی بیاید که بر سر من آمد. من همه چیزِ خود را از دست دادم. من پنج فرزند دارم، اما همه چیزم را از دست دادم، اما در عوض، «نیو مک» جان خود را از دست نداد. از اینرو، اگر من هیچ چیز دیگری در زندگی خود نداشته باشم که با آن امرار معاش کنم، دست کم می‌دانم که «کارِ درست» را انجام داده ام و نیو مک هنوز هم نفس می‌کشد (و به زندگی خود ادامه می‌دهد).

هورن در پاسخ این پرسش که آیا شما احساس خوبی دارید و حدس می‌زنید که شاید حسن شهرت و حیثیت شما بزودی اعاده شود و سرانجام حقوق و مزایای بازنشستگی تان به شما اعطا شود؟ نیز گفت: بله، من امیدوارم که شهردار (بوفالو) آن کارِ صحیح را انجام دهد، زیرا همانطور که قبلاً هم گفتم، هیچ مأمور پلیسی (در آمریکا) نباید برای انجام یک اقدامِ درست، همان شرایط سختی را تجربه کند که من تجربه کرده ام.

.........................
پایان پیام/ 101