خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱:۱۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید

پیام آیت‌الله جوادی آملی به همایش "سیره امام رضا(ع)؛ آموزه‌ها و کارکردها"

آیت‌الله جوادی آملی در پیام خود به همایش "سیره امام رضا(ع)؛ آموزه‌ها و کارکردها" تأکید کردند: اگر کسی خواست موحّد شود، از در ولایت وارد شود، زیرا ولی مظهر، وسیله و باب است و باید به آن مقام خدای سبحان در بخش ظهوراتش نائل آمد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله العظمی «عبدالله جوادی آملی» در پیامی به چهارمین جشنواره علمی فرهنگی "سیره امام رضا(ع)؛ آموزه‌ها و کارکردها" در قم بیان کردند: امام رضا(ع) از قول الهی فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصنی» و سپس افزود: «بشرطها و بشروطها و أنا من شروطها»؛ یعنی ولایت باب توحید است. اگر کسی خواست موحّد شود، از در ولایت وارد شود، زیرا ولی مظهر، وسیله و باب است و باید به آن مقام خدای سبحان در بخش ظهوراتش نائل آمد.

پیام معظم له به شرح زیر است:

بسمه تعالی

ایام پربرکت میلاد ثامن الحجج علی بن موسی(ع) و همچنین خواهر گرامی‌اش، فاطمه معصومه(س) که نخبگان ولایت هستند، به پیشگاه ولی عصر(عج) به عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و بنیانگذاران این مراسم، تهنیت عرض می‌کنیم. از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم که توفیق فراگیری رهاورد ولایت و امامت امام هشتم(ع) را بهره همه ما قرار دهد. وجود مبارک امام هشتم(ع)، گرچه صدر و ساقه حیات نورانی‌اش، علمی و عمل صالح بود، لکن در بین این برنامه‌های آموزنده دو اصل از یک روح و نبوغ بیشتری برخوردارند که سایر بیانات نورانی آن حضرت، پیرامون همین دو اصل است.

* چهار گونه ارتباط توحید و ولایت

یکی مسئله توحید و دیگری مسئله ولایت است. اینها را در چهار بخش تدوین کرده‌اند. بخشی مخصوص ولایت است، بخشی مخصوص توحید، بخشی هم توحید را در سایه‌افکنی ولایت طرح می‌کنند، بخشی هم ولایت را در دامن توحید ارائه می‌کنند. هم توحید محض جداگانه بیان شده، هم ولایت جداگانه بیان شده، هم در تبیین توحید، ولایت طرح شده و هم در تبیین ولایت، توحید مطرح شده است.
حدیث پربرکت سلسلة الذهب توحید را که طرح می‌کند و اصل قرار می‌دهد، ولایت را به عنوان شرط اصلی آن قرار می‌دهد. گرچه در مقام ثبوت شرطی نیست، لکن در مقام اثبات شرط است. در مقام ثبوت، ذات اقدس اله حق است. «لا اله الا الله وحده وحده وحده» این تکرار نیست، ناظر به مراحل سه‌گانه توحید است. «لا اله الا الله وحده ذاتاً، وحده وصفاً، وحده فعلاً». در اینجا هیچ چیزی راه ندارد؛ نه نبوت، نه امامت و نه ولایت. در آن حرم امن احدی و چیزی راه ندارد.
در مقام ظهور و فیض که تجلّی حق تعالی  و خلقت حق تعالی است، که آن هم در وصف فعلی به خود فعل برمی‌گردد، آنجاست که وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) فرمود، خدا فرموده است که «کلمة لا اله الا الله» حصن من است، بعد امام عرض کرد در برابر فرمایش خدا، «بشرطها و بشروطها و أنا من شروطها»؛ یعنی ولایت باب توحید است. اگر کسی خواست موحّد بشود، از درِ ولایت باید وارد شود، زیرا ولیّ مظهر است، وسیله است، باب است و از این باب، و از این وسیله، و از این مظهر، باید به آن مقام خدای سبحان، در بخش ظهوراتش البته نائل آمد.

* ولایت مدینه توحید است

در اینجا در این حدیث سلسلةالذهب اصل توحید شد، ولایت به عنوان مدینه توحید، نظیر «أنا مدینةالعلم و علیٌّ بابها» اینجا هم توحید کلّ حصن است و شرط ورودش هم ولایت است. گاهی جریان ولایت را به صورت مشروح و مبسوط ذکر می‌کنند که این تقریباً تفسیر توحید خواهد بود. هم مرحوم کلینی و هم مرحوم ابن‌بابویه قمی در أمالی و سایر نوشته‌هایشان، بیان نورانی امام رضا(ع) که در خراسان مسئله امامت و ولایت محور اصلی سخنان صاحب‌نظران بود، آنجا وجود مبارک امام رضا(ع) فرمود اینها درباره چه چیزی بحث می‌کنند؟ گفتند درباره امامت، ولایت و خلافت.

حضرت فرمود: «أین العقول من هذا؟» کجا عقل می‌تواند به مقام خلافت الهی بار یابد؟ نمی‌شود. آن گاه مسئله امامت را، مسئله خلافت را به طرزی تبیین کرد که روشن شود که عقل کسی به آنجا نمی‌رسد. فرمود: «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ وَ هُوَ لا يُدَانِيهِ أحَدٌ وَ هُوَ بِحَیثُ النَّجْمُ مِنْ یدِ الْمُتَنَاوِلِینَ أَینَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا َأَینَ الِاخْتِیارُ مِنْ هَذَا»، اولاً امامت انتخابی نیست که با سقیفه و امثال سقیفه مسئله حل شود، ولایت و امامت، انتصابی است و خدای سبحان باید تعیین کند. چون در قرآن فرمود: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ».(البقره / ۱۲۴) اگر بگوییم «لاینال عهد الظالمین»، این عهد فاعل ینال است، این باید برسد. رسیدنی نیست، رساندنی است. هیچ کس با کوشش و سعی، امام نمی‌شود. امامت را به عنوان فیض و فضل ویژه الهی به افراد شایسته می‌رسانند، نه افراد شایسته به امامت برسد.

وقتی خودِ امام، نمی‌تواند امامت را تحصیل کند، دیگری که امام‌شناس نیست تا با انتخابات سقیفه و امثال سقیفه، کسی، ولیّ و امام تعیین شود. بنابراین این چهار مطلب به دو مطلب بر می‌گردد و این دو مطلب به یک مطلب برمی‌گردد. مطلب اول توحید است که «هو الأول و الاخر» و «کلمة لا اله الا الله حصنی». مطلب دوم ورود به این بارگاه، رفیع ولایت می‌طلبد که «بشرطها و بشروطها و أنا من شروطها».

* امامت مظهر ذات اقدس الهی

در بخش امامت هم در بیان نورانی مرحوم کلینی در کافی و مرحوم ابن بابویه قمی در کتاب شریف امالی و سایر کتاب‌هایش، فرمود: «الإمام واحد دهر لا یدانیه أحد، أین العقول من هذا، أین الإختیار من هذا». امامت را که تبیین می‌کند، مظهر ذات اقدس الهی می‌داند. خلیفه ذات اقدس اله می‌داند، آن گاه آیه نورانی «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛ یعنی هیچ امامی نمی‌تواند خود را به امامت برساند، بلکه امامت را خدا به امام می‌رساند.

این تعاطی نیست، اخذ نیست. اعطا هست و استعطا و پذیرش و اخذ بعد از اعطاء. بنابراین این ظهور توحید در ولایت اصل است. اندراج ولایت، تحت شعاع توحید و آن هم در حد خود و در بخش امکان، اصل است و این دو بیان را وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) به صورت شفّاف در خراسان و سایر مسافرت‌ها در جلسات و مصاحباتی که داشتند، به خوبی تبیین کردند.

هم «واحد دهره لایدانیه أحد» و هم «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» را بازگو کردند. از اینجا معنای ایمان را هم تبیین کرده‌اند. آمن نه یعنی «اعتقد»، آمن یعنی «دخل بالمأمن»، دخول در مأمن اعتقاد توحیدی است که فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصنی» حصن مأمن است، قلعه و دژ مأمن است، دژبان این قلعه خداست. تنها شرطی که دارد امامت و ولایت است، بنابراین گرچه ما می‌گوییم، مؤمن یعنی معتقد اما لغت آمن یعنی «دخل فی المأمن»،

«دخل فی الحصن»، و آن حصن هم حصن توحیدی است.
امیدواریم به برکت نورانیت اهل بیت(علیهم السلام) که قرآن ناطق‌اند، و به برکت وجود امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) و خواهر گرامیش حضرت معصومه(صلوات الله علیها) و عموم اهل بیت(علیهم السلام) جامعه اسلامی و جامعه بشری به قرآن و عترت بار یابند و توفیقات الهی نصیب این جامعه شود و این بیماری منحوس هم هرچه زودتر به برکت قرآن و عترت از بین جوامع بشری رخت بربندد. خدا توفیق علمی را به جامعه بشری و مخصوصاً به جامعه گرانقدر پزشکی که در خط مقدم فداکاری در درمان هستند، مرحمت کند تا جامعه از این خطر برهد.

...............................
پایان پیام/ 167