خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
۳:۵۷
در حال بارگذاری؛ صبور باشید

در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا؛

خامه‌یار: رژیم صهیونیستی، حاصل آموزۀ تلمودی و برتری‌جویی آپارتایدی است/ توهم «اسرائیل شکست‌ناپذیر» فروپاشید

«براساس آموزه‌های تلمود، فلسطینی‌ها بشر نیستند، بلکه حیوانات ناطقی شبیه انسان هستند و باید از بین بروند چون بشریت فقط در ملت برگزیده خدا تعریف می‌شود!»

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ این روزها اگرچه از طرفی شاهد تداوم جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و حملات بی‌امان به زنان و کودکان هستیم، اما جهان شاهد اعلام انزجار میلیاردها نفر از وحشیگری صهیونیست‌هاست.

از شرق آسیا در اندونزی و ژاپن گرفته تا شهرهای مختلف آمریکا شاهد حضور میلیونی حامیان فلسطین هستیم که موجودیت اسرائیل را برای جهان و انسانیت خطرناک می‌دانند.

مقاومت فلسطین، و همچنین متجاوز و نامشروع بودن رژیم صهیونیستی اکنون گفتمان اول جهان است و موضوع فلسطین، نه فقط برای مسلمانان که برای غیرمسلمانان نیز اهمیت پیدا کرده است.

در همین زمینه، دکتر عباس خامه‌یار رايزن اسبق فرهنگي ايران در كويت، قطر و لبنان و همچنین معاون سابق بين‌الملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرگزاری اهل‌بیت(ع) به بررسی اهمیت یافتن موضوع فلسطین در افکار عمومی جهانیان و همچنین بیان ابعاد عملیات مقاومت فلسطین پرداخت.

انچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی ابنا با دکتر خامه‌یار است که اکنون سمت معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی را بر عهده دارد.

ابنا: خیلی متشکریم از اینکه دعوت ما را پذیرفتید. برای شروع گفت‌وگو بفرمایید چرا قضیه فلسطین برای مسلمانان اهمیت دارد و مسئله اول مسلمانان است؟

این  سؤال موجه و مهمی است. شاید به خاطر روزمرگی عدّه‌ایی از این پرسش غافل باشند و چگونگی حوادث و شدت آن به خصوص حادثه نسل‌کشی اخیر آن را تحت‌الشعاع قرار داده است. از چند منظر می‌شود جایگاه و اهمیت فلسطین را بازگو کرد. فلسطین به لحاظ دینی و مذهبی قبله اول مسلمانان و زادگاه بسیاری از پیامبران است. آثار اسلامی و دینی زیادی در فلسطین وجود دارد. فلسطین معراج‌گاه پیامبر اسلام است. موارد زیادی در آیات قرآن و روایات در این زمینه وجود دارد که اهمیت و جایگاه فلسطین را به لحاظ مذهبی و دینی کاملاً مشخص می‌کند.

امروز قضیه فلسطین فراتر از دین، مذهب، جغرافیا، نژاد و زبان به یک قضیه انسانی تبدیل شده است و این قضیه چنان گسترش پیدا کرده که در جای جای رویدادها حضور فلسطین را می‌بینیم و قابل حس است. در فستیوال‌ها و جشنواره‌های ورزشی کشورهای عربی و غیر عربی چفیه را به عنوان پرچم و نماد قدس، انتفاضه و فلسطینی‌ها می‌بینیم و در دهه اخیر این مسئله کاملاً مشهود بوده است. خیلی جالب است که تماشاگران میزبان در مسابقات ورزشی، تیم فلسطینی میهمان را تشویق می‌کنند. این یک پدیده منحصر به فردی است؛ تقریباً همه جا همین‌طور است و این نشان از عمق باور نسل جدید به قضیه فلسطین و انسانی بودن آن است. لذا از منظر انسانی می‌شود این قضیه را بررسی کرد.

نکته بعد از منظر دیدگاه کاملاً ژئوپلیتیک و راهبردی است. کشورهای همسایه و کشورهای عربی و اسلامی نگاه امنیت ملی خود را در این قضیه باید جستجو کنند و این مسئله بسیار مهمی است. رژیم صهیونیستی بر پایه تجاوز، اشغال و استعمار نو در منطقه به وجود آمده است. مرحوم مالک بن نبی کتابی به نام مسئله یهودیت دارد که با 70 سال تأخیر آن را به چاپ رساند. وی در این کتاب می‌گوید: «نباید درباره قضیه فلسطین به عنوان یک رژیم اشغالگر و اشغالگری تعبیر کرد. بعد از فروپاشی عثمانی و پایان جنگ جهانی اول باید به فلسطین به عنوان خاکریز اول استعمار غرب نگاه کرد.» امام خمینی در سخنرانی عصر عاشورای سال 42 که منجر به قیام 15 خرداد شد، یک نگاه ضد استبدادی، ضد دیکتاتوری و ضد شاهی داشت. امام در آن سخنرانی 15 بار نام شاه و 18 بار نام اسرائیل را می‌برد. بعد می‌فرماید: «شاه اسرائیلی است.» یعنی امام خمینی(ره) استبداد و دیکتاتوری را به استعمار، و مسئله داخل را به مسئله بیرون گره می‌زند.

در سال 1948 که در ادبیات فلسطینی ها و مسلمانان سال نکبت نامگذاری شده است، رژیم صهیونیستی در روز به اصطلاح استقلال خود پرچمی طراحی می‌کنند که در آن دو نوار آبی به معنای نمادی از رود نیل و فرات وجود دارد. یعنی صهیونیست‌ها توسعه‌طلب هستند و این توسعه‌طلبی در پرچم آن‌ها کاملاً مشخص است. اساساً نیازی به توجیه و تبیین نیست که در نیل تا فرات، کشور ایران و کشورهای دیگر هم قرار دارد. توسعه‌طلبی و عطش این رژیم خونخوار در یک جای مشخصی متوقف نیست. لذا صهیونیست‌ها براساس همین نماد، امنیت ملی ما را هم به خطر می‌اندازد. به عبارت دیگر ما در شبکه اهداف توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی قرار داریم؛ گاهی مستقیم و با اشغال است و گاهی اقتصادی است. مقام معظم رهبری هم در سال‌های اخیر مکرر در ملاقات با میهمانان داخلی و خارجی می‌فرمایند که «مشکل جهان اسلام از اسرائیل است.» لذا باید به لحاظ امنیت ملی، اعتقادی و انسانی باید به قضیه فلسطین حساس باشیم چون ملت فلسطین آواره هستند و سرزمین یک ملتی با فرمان بالفور وزیر خارجه انگلیس در سال 1917 به صهیونیست‌های پراکنده در جهان داده شد و سرزمین فلسطین را از صاحبان اصلی آن به صورت ناجوانمردانه و بدون هیچ حق قانونی غصب کردند و به صهیونیست‌ها دادند. امروزه هم کشتار فلسطینی‌ها برای کوچ دادن آن‌ها ادامه دارد لذا این قضیه حساسیت هر انسان باوجدانی را برمی‌انگیزد.

ابنا: از دیدگاه حضرتعالی زمینه‌های آغاز طوفان الاقصی چه بود؟ و اهمیت این عملیات چیست؟

رژیم صهیونیستی و آمریکایی‌ها این شگرد را دارند و علت هر حادثه‌ای را آغاز آن حادثه معرفی می‌کنند؛ به گونه‌ای وانمود می‌کنند که مخاطب آغاز آن حادثه را همان حادثه بداند. به عبارت دیگر یک قطعه از پازل را برمی‌دارد و هر اتفاقی که بیفتد می‌گوید علت همان است. مقام معظم رهبری هم اشاره کردند که «آمریکا وانمود می‌کند که دشمنی مردم ایران با این کشور از قضیه لانه جاسوسی شروع شد در حالی که 26 سال قبل از قضیه لانه جاسوسی، آمریکا در 28 مرداد علیه دکتر مصدق کودتایی انجام داد و شاه را برگرداند، آنجا که لانه جاسوسی وجود نداشت.» 

تمام اتفاقاتی امروز واکنش به توطئه اصلی یعنی بیانیه بالفور و قرارداد سایکس ـ پیکو است. توافقنامه سایکس ـ پیکو در سال 1916 بین فرانسه و انگلیس امضا شد و بر اساس آن خاورمیانه را تجزیه کردند. از سال 1917 تا امروز تمام حوادث و کشتارها در جای جای فلسطین به دلیل این توافقنامه ننگین است؛ زبان عبری جایگزین زبان عربی شد، جمعیت یهودیان فلسطین در آن روز یازده درصد بودند و در طی 5 سال یعنی از سال 1920 تا سال 1925 جمعیت یهودیان به 28 درصد رسید. این روند ادامه داشت تا امروز که 6 میلیون فلسطینی را در اردوگاه‌هایی در  لبنان، اردن، مصر و سوریه مستقر هستند و از کوچکترین حقوق انسانی محروم هستند. فلسطینی‌ها فقط به این امید که یک روزی به کشور خود بازخواهند گشت، کلیدهای خانه‌های خود و اجدادشان نگه داشته‌اند. ساخت شهرک‌های صهیونیستی بر روی خانه‌ها و سرزمین‌های غصب شده مردم فلسطین ادامه دارد. صهیونیست‌ها ساکنان اصلی فلسطین را کنار می‌گذارند و آنان را به کوچ کردن مجبور می‌کنند. بدون هیچ محاکمه‌ای زندان‌های اسرائیل پر از فلسطینی‌ها است، در معرض بدترین شکنجه‌ها و برخوردهای غیر انسانی هستند، فلسطینی‌ها تحقیر می‌شوند و روزانه به صورت میانگین دو یا سه نفر از آنان به شهادت می‌رسند. من نمی‌توانم بشکافم که نسبت به زندانیان فلسطینی چه جنایت‌هایی که مرتکب نمی‌شوند، چه توهین‌ها و چه اتفاقاتی که نمی‌افتاد. همچنین رژیم صهیونیستی با ایجاد دیوارهای فولادینِ یک میلیارد دلاری، با تجهیزات مدرن و سیستم‌های الکترونیکی که نسبت به هر جنبده‌ایی حساسیت نشان می‌دهد حتی حرارت انسان را رصد می‌کنند، یک ملتی را در محاصره قرار داده است. ملتی که در این سرزمین زندگی می‌کنند طبیعتاً مرگ عزت‌مندانه را بر مرگ تدریجی، تحقیرها و اشغالگری ترجیح می‌دهند. 

مردم فلسطین صاحب حق و صاحب سرزمین هستند. بیش از 100 قطعنامه از سوی سازمان‌های بین‌المللی و سازمان مللی که خود غربی ها آن را مدیریت می‌کنند به نفع فلسطینی‌ها صادر شده است اما اسرائیل به یک بند از آن‌ها را پایبند نبوده است. هر قطعنامه‌ایی که صادر می‌شد صهیونیست‌ها جلو دوربین آن را پاره می‌کردند و به صورت نمادین به سطل آشغالی که کنارشان بود می‌انداختند. فلسطینی‌ها همه راه‌های سیاسی را رفتند، ممکن است بعضی بگویند راه نظامی به جایی نمی‌رسد، صلح کنید. آقای عرفات تفنگش را کنار گذاشت و با شاخه زیتون به سازمان ملل رفت و گفت آماده صلح هستیم. آقای سادات به بیت المقدس رفت، اعلام کرد که ما آمده‌ایم تا صلح کنیم و سرزمین‌مان را از راه  سیاسی پس بگیریم. چون در سال 1967 صهیونیست‌ها بر اساس نگاه توسعه‌طلبانه جولان، نوار غزّه، صحرای سینا و کرانه غربی را اشغال کرده بودند. آقای سادات به سرزمین‌های اشغالی، و آقای عرفات به سازمان ملل رفت. توافقنامه کمپ دیوید با نظارت کارتر و آمریکایی‌ها  امضا شد. بعد از آن برای قراردادهای اسلو و مادرید، طرح فهد و ...  ده‌ها نشست برگزار شد اما آمریکایی‌ها به یک بند این توافقنامه‌ها پایبند نبودند و همچنان نسل‌کشی‌ها، تحقیرها، زندانی کردن فلسطینی‌ها و ساخت شهرک‌ها ادامه پیدا کرد. فلسطینی‌ها تا کی بنشینند و تماشا کنند؟ داروها را باید از مصر به صورت قاچاق از تونل به غزّه بیاورند. مردم فلسطین از شش در محاصره هستند، از دریا، آسمان و زمین مورد حمله قرار می‌گیرند و راه برون‌رفت آنان شبکه تونلی است. 

از این مردم چه انتظاری وجود دارد؟ صهیونیست‌ها، فلسطینی‌ها را حشرات موذی می‌نامند و خاخام‌های یهودی می‌گویند که این‌ها باید را از بین بروند؛ این آموزۀ تلمودی و برتری‌جویی آپارتایدی است.  براساس آموزه‌های تلمود، فلسطینی‌ها بشر نیستند، بلکه حیوانات ناطقی شبیه انسان هستند و باید از بین بروند چون بشریت فقط در ملت برگزیده خدا تعریف می‌شود! عبادالله مختار و ملت برگزیده خداوند، یهودیان هستند و بقیه حیوانات ناطق هستند که باید آن‌ها را کشت. در جشن‌های کودکان صهیونیست و رقص‌های سربازان این رژیم جعلی این نگاه مشخص است. نسل‌کشی و کشتارهای بی‌رحمانۀ ددمنشانه صهیونیست‌ها، نشان‌دهندۀ ایده‌های  پوسیده آنان است.

بنابراین مردم فلسطین چاره‌ دیگری نداشتند و باید سرزمین‌شان را آزاد کنند. فلسطینی‌ها عملیات زلزله‌وار و معجزه گونه الاقصی را آغاز کردند و نشان دادند که ادعای رژیم صهیونیستی، پوشالی و پوسیده است و این رژیم رو به اضمحلال است. در قضیه اخیر آمریکایی‌ها به کمک صهیونیست‌ها آمدند و سال 1917 زمانی که فرمان تشکیل اسراییل شد را بازسازی کردند. بعد از صد و خورده‌ای سال این پوسیدگی به اوج خود رسید. به همین علت آقای بایدن می‌گوید که اگر اسرائیل وجود نداشت ما باید اسرائیل را به وجود می‌آوردیم. این سخن بایدن نشان‌دهنده نگاه استعماری غرب به جهان اسلام، و ضرورت داشتن خاکریز اول این استعمار نوین در قلب جهان اسلام است. لذا مردم فلسطین حق قیام، حق برخورد و حق مقاومت دارند و در همه آیین‌های انسانی، همه مذاهب و حقوق‌های بین المللی، حق مشروع، ضروری و انسانی است.

ابنا:  ارزیابی حضرتعالی از تحولات حاصل از عملیات طوفان الاقصی چیست؟

دستاوردهای این عملیات بسیار وسیع است و شاید هر دستاورد را بتوان در چند ساعت تحلیل و تفسیر کرد. اگر تیتروار خواسته باشیم به این دستاوردها بپردازیم، اولین دستاورد همان نکته‌ایی سیدحسن نصرالله در جنگ 33 روزه گفت. رژیم صهیونیستی آن زمان هیمنه‌ایی داشت، غول بود و همه را مرعوب خود کرده بود. سیدحسن نصرالله درباره اسرائیل از آیه قرآنی «إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ» استفاده کرد و گفت که بنیان این رژیم جعلی از خانه عنکبوت هم سست‌تر است. مجاهدان فلسطین امروز این حقیقت را نشان دادند. باید بدانیم که همه شهروندان بدون استثنا در جامعه اسراییل، ارتشی و نظامی هستند و یکی از شرائط اقامت و هجرت به سرزمین فلسطین، نظامی بودن بود. بر اساس فراخوان عمومی که دادند، فقط 360 هزار نفر از صهیونیست‌ها کارمندان دولت هستند که به عنوان سرباز احتیاط معروف‌اند. همه افراد ساکن سرزمین‌های اشغالی، سربازان احتیاط و نیروی احتیاط ارتش هستند. اسراییل مدعی بود یک اسطوره، ارتش شکست‌ناپذیر و چهارمین ارتش دنیاست. رژیم صهیونیستی از همه تجهیزات مدرن نظامی برخوردار است و ژنرال‌های این رژیم، دوره‌های فوق العاده‌ای را به صورت میدانی و نظامی دیده‌اند. تلقی شکست‌ناپذیر بودن صهیونیست‌ها همه را مرعوب کرده بود. با هیچ یک از  کشورهای منطقه قراردادی بسته نمی‌شد مگر اینکه برتری نظامی رژیم صهیونیستی حفظ شود. قرارداد تسحیلاتی بین عربستان و آمریکا  منعقد نمی‌شد مگر اینکه در چارچوب تقویت رژیم صهیونیستی باشد و برتری نظامی اسرائیل به هم نخورد. لذا همه مرعوب این رژیم بودند و شکست‌ناپذیری و اسطوره نظامی بودن رژیم صهیونیستی را هم خوب توانستند تبلیغ کنند. اساساً صهیونیست‌ها نان چنین هیمنه‌ای را خورند. در مقابل یک گروه اندک با تجهیزات نظامی نابرابر به گونه‌ای عمل کرد که دیوار آهنینی که سی متر زیر زمین عمق داشت و مانع تونل‌ها بود، را از بین بردند و 11 شهرک اشغالی را در طی 2 ساعت آزاد کردند. همچنین بزرگترین گردان نظامی رژیم را تصرف کردند و فرماندهان این گردان را ذلیلانه از سنگرها بیرون کشیدند. اینکه آن اسطوره فروپاشید، بزرگترین دستاورد این عملیات است. با این  فروپاشی الان رژیم صهیونیستی برای افکار عمومی پاسخی ندارد. لذا این دستاورد فوق‌العاده، بی‌نظیر و معجزه‌وار است.

نکته دوم اینکه، صهیونیست‌ها مدعی بودند که بزرگترین اقتصاد دنیا را دارند و سر نخ‌های جهان در دستشان است لذا نقشه راه و طراحی جدیدی برای منطقه خاورمیانه به وجود آوردند که می‌تواند جایگزین کانال سوئز و تنگه هرمز باشد. به گونه‌ایی طراحی کردند که وضعیت و گره اقتصادی و معیشتی یکایک شهروندان عرب و مسلمان در دستان این رژیم باشد. اقدامات اخیر در قالب پیمان ابراهیم و تثبیت عادی‌سازی با کشورهای مسلمان در این راستا بود. یعنی یک بخش آن هیمنه نظامی بود و بخش دیگر آن بهبود وضعیت مردم بود؛ شعار صهیونیست‌ها این بود اما وضعیت وخیم بورس، فرار مغزها، مهاجرت معکوس، سقوط ارزش واحد پولی این کشور جعلی، ورشکستکی شرکت‌های بزرگ خارجی که در سرزمین‌های اشغالی حضور دارند و در فروپاشی ساختار اقتصادی این کشور به خاطر این جنگ، خب اسرائیل با این وضعیت چه حرفی برای همسایگان و هم‌پیمانان خود دارد؟ لذا این فروپاشی اقتصادی دستاورد بزرگی برای طراحان طوفان الاقصی بود و به دنبال آن، عادی‌سازی روابط با کشورهای مسلمان تمام شد. البته قبلاً هم تمام شده بود. عادی‌سازی روابط با اردن و به ویژه مصر به عنوان بزرگترین کشور عربی در سال 1989 انجام شد. 

بعد از امضای پیمان کمپ دیوید و سفر سادات به بیت المقدس، این‌گونه تبلیغ شد که وضعیت اقتصادی مردم مصر بهتر خواهد شد و سیل سرمایه‌گذاری و ورود میلیون‌ها گردشگر را ایجاد خواهد کرد اما در طی چهل سال اخیر در مصر و اردن شاهد بحرانی‌ترین وضعیت اقتصادی نسبت به کشورهای دیگر هستیم و بدون تردید بدترین وضعیت معیشتی را در دو کشور شاهدیم. این محصول عادی‌سازی روابط مصر و اردن با رژیم صهیونیستی است. اساساً اسراییلی‌ها چپاولگر هستند. صهیونیست‌ها به ملحفه‌ها هم رحم نمی‌کنند و اگر به هتلی بروند ملحفه‌ها و کنترل‌ها را می‌دزدند و می‌برند. من این را در رسانه‌های اسراییلی خواندم که آقای نتانیاهو  زمانی که مهمان رسمی آمریکا بود یک چمدان لباس چرک با خود به کاخ سفید برد تا به حساب آن‌ها شسته شود. صهیونیست‌ها با این نگاه و وضعیت اقتصادی می خواهند نقشه راه اقتصادی نوین را جایگزین کنند؟

رژیم صهیونیستی جنایتهای زیادی مرتکب می‌شود، هزاران فلسطینی را می‌کشد و از طرف دیگر دروغ‌پردازی می‌کند. صهیونیست‌ها به دروغ عکس‌هایی نشان دادند که نیروهای حماس چهل کودک شیرخوار را سر بریدند، آقای بایدن هم اظهار تاسف کرد و با اتهام به جنبش جهاد عامل کشتار را خطای راهبردی جهاد معرفی کردند. این دروغ‌پردازی‌ها، روند کشتار بی‌رحمانه، نسل‌کشی، وحشی‌گری، شخم زدن شهرهای فقیر فلسطین و دفاع غربی‌ها و رسانه‌ها آنان از این جنایت‌ها، به نظر من یک نوع رسوایی برای غرب بود. غربی‌ها با واژگان حقوق بشر، دموکراسی، عدالت، مساوات، انسان‌دوستی و ... که از مدت‌ها قبل به خورد ملت‌ها می‌دادند رسوا شدند و برای ملت‌ها و نسل امروز آثار این رسوایی آشکار شد. لذا آثار آن را در همه کشورهای اروپایی می‌بینیم. اینکه هزاران آزاده در لندن جمع شوند و به نفع مردم فلسطین شعار دهند، مردم دانمارک حمله کنند، پارلمان را بگیرند و شعار دهند که فلسطینی‌ها را آزاد کنید و بشریت را نجات دهید؛ این‌ها نشان می‌دهد که رسوایی غرب نتیجه داده است.

همچنین بر اساس آمارها و نظر سنجی‌ها، نسل حاضر فارغ از وابستگی‌های سیاسی، مذهبی و جغرافیایی با مردم فلسطین همراهی می‌کنند. به همین دلیل در فضای مجازی  هر جوان یک رسانه شده است و جنایات رژیم صهیونیستی را منعکس می‌کنند و اغلب این‌ها تولید فردی و تولیدات افراد، خارج از سازمان‌های رسمی است. این هم دستاورد بزرگی برای بشریت، انسان‌های آزاده، ملت‌ها و فلسطینی‌ها است. دستاوردهای بزرگ دیگری هم در زمینه های مختلف وجود دارد و هر کدام این‌ها می‌تواند عنوانی باشدکه شرایط امروز و آینده را بعد و قبل از 7 اکتبر متفاوت می‌کند. واقعا هم متفاوت است یعنی تاریخ را باید به دو قسمت قبل و بعد 7 اکتبر تقسیم و ارزیابی کنیم. و تقسیم کرد.

امروزه آن قدر واژگان  خاصیت خود را از دست داده‌اند، ارزش‌ها به ضد ارزش تبدیل شده‌اند و حجم دروغ‌پردازی‌ها بالاست که در نشست‌های دو جانبه رهبران غربی که وارد سرزمین‌های اشغالی  شدند و در کنار نتانیاهو مصاحبه مطبوعاتی برگزار  کردند، از تروریست، بربریت و وحشی‌گری فلسطینی‌ها صحبت می‌کنند و درباره رویارویی تمدن و بربریت و دموکراسی و دیکتاتوری می‌گویند! آن‌ها تروریست و آزادی را معکوس بیان می‌کنند و با این صحبت‌ها این رسوایی برای افکار عمومی چنان آشکار می‌شود که به نظر من بهتر از این نمی‌شد که فلسطینی‌ها، انسانیت و بشریت بتواند چنین دستاوردی داشته باشد.

ابنا: علی‌رغم وجود رسانه‌های جهانی، فضای مجازی و اینکه جهان به مثابه یک دهکده شده است، چرا رژیم صهیونیستی دست به جنایت‌های بزرگی می‌زند؟ آیا از بازتاب‌ها و بازخوردها هراسی ندارد؟

همچنان که اشاره کردم ماهیت رژیم صهیونیستی، ایدلوژیک و بر اساس باورهای سیاسی و عقیدتی است. از نظر صهیونیست‌هایی که دست به جنایات بزرگ می‌زنند، این کارها جنایت نیست. خاخام‌های  یهودی می‌گویند ما امروز اگر کودکان فلسطینی را به این شیوه‌ها می‌کشیم، یک نوع ترحم به آنها است چون هر کدام از آن‌ها در آینده تبدیل به یک بمب ساعتی می‌شوند. خاخام‌های یهودی اینها را گفته‌اند و در فضای مجازی با صوت و تصویر وجود دارد که فلسطینی‌ها حشرات موذی هستند و باید آن‌ها را از برد. این سخنان باور و آموزه های تلمودی آن‌هاست و هیچ هراسی هم ندارند. صهیونیست‌ها باورهای خود را در جشن‌ها، شادی‌ها و نوشته‌های روی موشک‌ها نشان می‌دهند که این موشک‌ها هدیه برای کودکان فلسطینی در سالروز تولدشان است! اینها نشان‌دهنده عمق باورهای انحرافی و غیراخلاقی آنان است.

نکته دوم اینکه، این جنگ، مقاومت و رویارویی، برای همه وجودی بود. یعنی فلسطینی‌ها راه دیگری نداشتند لذا این عملیات را آغاز کردند. ضربه آن قدر سنگین و کاری بود که هیچ دستاوردی برای رژیم صهیونیستی باقی نگذاشت، تنها راهی که می‌توانست این ضربه را در افکار عمومی داخل و برای هم‌پیمانان خنثی کند این بود که صهیونیست‌ها تبلیغ کنند و مدعی شوند که ما قوی هستیم و می‌زنیم. این تنها راه آنهاست. خود این تبدیل به حماسه شد. کودکان دبستانی فلسطینی در صف می‌ایستند اسامی‌شان را روی دستشان می‌نویسند که بعد از شهادت کار برای کمیته‌های امداد آسان باشد و سریع شناسایی شوند. کودکان دبستانی در سرزمین فلسطین می‌مانند، حاضر به مهاجرت نمی‌شوند و اینگونه مقاومت می‌کنند. این دستاورد و اسطوره مقاومت است. این کار فلسطینی‌ها دلبستگی، پایبندی و عشق به سرزمین‌شان را نشان می‌دهد ولی طرف مقابل راه دیگری ندارد غیر از اینکه افکار عمومی داخل را به گونه‌ایی متقاعد کند که ما قوی هستیم و انتقام می‌گیریم و الا شخم زدن سرزمین فلسطین و زدن مساجد، کلیساها، مدارس، نانوایی‌ها و بیمارستان‌ها در چه آئین، مذهب و قانونی وجود دارد؟ در کجای دنیا چنین وضعی را شاهد بودیم؟ لذا چاره‌ای جز ادامه این راه را ندارند برای اینکه ساعت‌های اولیه آتش‌بس، آغاز فروپاشی و دعوای داخلی این رژیم جعلی است. سال‌های اخیر هم شاهد مهاجرت‌های معکوس در سرزمین اشغالی بودیم. اساساً خود صهیونیست‌ها مطرح می‌کنند که این رژیم به سن 80 سالگی نخواهد رسید. لذا به محض اینکه آتش بس ایجاد شود، آغاز دعواها و تشکیل کمیته‌های حقیقت‌یاب، برکناری‌ها، استعفاها، و از طرفی دعواها و درگیری‌ها بین گروه‌های نظامی و جریان های سیاسی و امنیتی مثل موساد و ارتش را شاهد خواهیم بود. خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى» اینها از پشت پشت دیوارهای آهنین با شما می جنگند و تو آن‌ها را واحد و نیروهای همگرا می‌پنداری در صورتی که َقُلُوبُهُمْ شَتَّى دلهایشان پراکنده است. الان در مقابل خطر یک نوع وحدت را رقم می‌زنند اما این وحدت ریشه‌ای و بنیادی نیست.

ابنا: براساس برخی تحلیل‌ها، راست‌گرایان افراطی به دنبال این هستند تا کل غزه را از دست فلسطینی ها بگیرند. رژیم صهیونیستی در جنگ‌ها معمولاً سرزمینش را گسترش می‌دهد. یعنی مردم فلسطین به جای اینکه به سرزمین خود دست پیدا کنند، مقداری از خاک خود را از دست می‌دهند. به نظر شما آیا در این جنگ اخیر امکان وقوع این اتفاق وجود دارد یا نه؟

تا سال 2000 چنین وضعیتی وجود داشت و هدف اساسی و مبنای صهیونیست‌ها در سطح کلان توسعه طلبی بود. صهیونیست‌ها از سال 1917 قدم به قدم پیش رفتند و اوج آن در سال 1967 بود که در جنگ 6 روزه ارتش‌های سوریه، عراق و اردن را زمینگیر کردند. البته این رویداد به کالبدشکافی نیاز دارد که در سنگرهای اسرائیلی‌ها تورات پیدا می‌شد ولی در سنگرهای اعراب چیزهای دیگری پیدا می‌شد که گفتن آن شرم‌آور است. ارتش رژیم صهیونیستی سینا، کرانه غربی، غزه و جولان را تصرف کرد و اعراب بنگاه واگذاری اراضی بود و اراضی خود را به بنگاه یهودی‌ها دادند! این وضعیت در میان اعراب، یأس و ناامیدی ایجاد کرد. مهم‌تر از مردم این سرزمین‌ها، یأس و ناامیدی جهان اسلام و مسلمانان را فرا گرفت و برای جوامع اهل سنت بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی ضربه دوم بود. این ضربه بسیار دردآور بود و چنان یأس و ناامیدی ایجاد کرد که هیچ کس دیگر قدرت حرکت، رویارویی، اعتراض و فریاد را نداشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 امید، حرکت و بیداری اسلامی مجدداً بین جنبش‌ها ایجاد شد. بله تا آن زمان واگذاری سرزمین و اشغال بود و حتی تا سال 1989 ادامه داشت. صهیونیست‌ها در سال 1978 میلادی نوار جنوب لبنان را به عنوان کمربند امنیتی گرفتند و آنجا دو ارتش وابسته به خودشان ایجاد کردند که حافظ منافع اسرائیل بودند. به این هم اکتفا نکردند و در سال 1989  به بیروت رسیدند و جنایت صبرا و شتیلا را شارون انجام داد. آن قدر فشار آورند تا فلسطینی‌ها را همراه عرفات سوار کشتی کرده و آنان را دور دنیا پراکنده کردند. صهیونیست‌ها همان جا رفتند و تک تک رهبران فلسطینی را ترور کردند؛ ترور ابوجهاد در تونس به این شکل انجام شد.

اسرائیلی‌ها در سال 2000 در مقابل حزب‌الله لبنان و مقاومت، برای اولین بار زمین‌گیر شدند و تا به امروز زمین‌گیری آنان ادامه دارد. حزب‌الله لبنان توانست نوار اشغالی جنوب لبنان را آزاد کند. همچنین در سال 2006 جنگ 33 روزه بی‌سابقه بود.

طرح صهیونیست‌ها این بود که اهالی غزه را کوچ دهند و مقامات اسراییلی همیشه می‌گفتند که غزه موی دماغ ما است. چون مردم غزه مبارز هستند و در سال 2005 شارون غزه را رها کرد و هیچ امتیازی هم نگرفت. شارون می‌گفت آرزوی من این است که یک روز صبح بیدار شوم و ببینم که این شهر در دریا غرق شده است! مردم غزه با محرومیت، فقر و محاصره توانستند مقاومت کنند در حالی که آرزوی رژیم صهیونیستی این بود که اهالی غزه را کوچ دهد. درست است که بعضی از کشورها اجازه ورود مردم غزه را به کشورشان نمی‌دهند اما اگر خیز میلیونی به سمت مصر حرکت می‌کرد، چه کسی جلودارشان بود؟ به سمت رفع می‌رفتند و در کشور مصر پراکنده می‌شدند در حالی که مردم غزه در خانه‌های خود می‌مانند با حماس تفکیک‌ناپذیرند و حماس را در آغوش می‌گیرند و در آغوش گرفته‌اند. لذا نقشه دشمن نقش  بر آب شده است. صهیونیست‌ها به اهالی غزه می‌گفتند: «شما حماس را تحویل دهید، از نیروهای حماس جدا شوید با شما کاری نداریم». در صورتی که اهالی غزه و حماس تفکیک ناپذ هستند، مگر می‌شود این بافت را از هم جدا کرد؟ مردم غزه و حماس در هم تنیده‌اند. امروزه صحنه‌هایی که در مساجد، کلیساها، نانوایی‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها می‌بینیم، نشان‌دهنده پایبندی این مردم به سرزمینشان است و امکان کوچاندن آنان و توسعه‌طلبی صهیونیست‌ها وجود ندارد. امروزه رژیم صهیونیستی عقب‌نشینی می‌کند و فرمانده جنگ با رژیم صهیونیستی نیست؛ مقام معظم رهبری به این مسئله تأکید داشتند که اگر رژیم صهیونیستی تنها بود  قال قضیه کنده می‌شد اما آمریکایی‌ها و غرب با همه امکانات وارد صحنه شده‌اند و با رسوایی تمام عیار، حرف‌های نتانیاهو و مقامات صهیونیست را لب‌خوانی می‌کنند.

ابنا: وظیفه دولت‌ها و ملت‌ها در قضیه کشتار مردم غزه چیست؟

مردم در حد امکانات به وظیفه خود عمل می‌کنند. خیز بلندی در دنیا در تجمعات، تظاهرات و کمک‌های بی‌سابقه مشاهده می‌کنیم. حتی جهانیان بارها آمادگی راهپیمایی به سمت سرزمین‌های اشغالی را از خودشان نشان دادند، حرکت کردند اما سرکوب شدند. متأسفانه برخی رژیم‌های وابسته برای سرکوب اسلام‌گرایان فلسطینی، به رژیم صهیونیستی کمک می‌کنند و بعضی از آن‌ها رسانه‌های خود تشویق می‌کنند و در کنار ستمگر و قاتل قرار گرفته‌اند و هیچ پایبندی اخلاقی نسبت به ارزش‌ها، ملت‌ها، مردم و آئینی که مدعی هستند، ندارند. لذا این‌ها مانع اصلی هستند. من فکر می‌کنم در بحث کمک‌های مالی، جمع‌آوری کمک از طرف مردم، راهپیمایی‌ها و ... یک نوع همبستگی، همدلی و همنوایی با مردم مظلوم فلسطین وجود دارد و مردم فلسطین را به مقاومت و پایداری بیشتر وا می‌دارد اما آنچه که در جامعه ما مهم است  تبین ابعاد این پیروزی بزرگ است. در عین حال باید به این نکته تأکید کرد که این عملیات واکنش به ظلم‌ها، ستم‌ها و کشتارها از طرف صهیونیست‌ها است. فلسطینی‌ها و حماس از می‌دانستند که واکنش صهیونیست‌ها چه خواهد بود ولی مردم فلسطین مرگ عزت‌مندانه را بر مرگ تدریجی ترجیح دادند. فلسطینی‌ها می‌دانستند چه اتفاقی خواهد افتاد ولی نمی‌دانستند دنیای متوحش غرب و مدعی مدرنیته این قدر در کنار یک رژیم آدم‌کش قرار خواهد گرفت و فرماندهی این جنایتکار را به عهده می‌گیرد. 

متاسفانه نسل امروز ما مغلوب جنگ‌های رسانه‌ایی و روانی دشمن است و این سؤال‌ها را خواسته یا ناخواسته مطرح می‌کند؛ امیدواریم این روند حداقل در داخل تبدیل به یک نوع هم‌گرایی شود و مسائل را تبین کنیم. الان خدمت به فلسطینی‌ها این است که به لحاظ عاطفی و احساسی در کنارشان باشیم. بر اساس روایت حضرت علی(ع) «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» اساس انسانیت این است که ما در کنار مظلوم قرار بگیریم و بعلیه ظالم باشیم. این تبین به نظر من بزرگترین خدمت در داخل جامعه ما، روشن کردن افکار عمومی جامعه اسلامی است.

ابنا: با توجه به فجایع و کشتارهایی که در غزه صورت می‌گیرد، چرا در کشورهای عربی واکنش خاصی را از اخوان المسلمین مشاهده نمی‌کنیم؟

اولاً بیشتر از 50 هزار تن از اعضای اخوان المسلمین در زندان‌های مصر هستند؛ یعنی رهبران صف اول، دوم و سوم اخوانی‌ها بعد از کودتا در مصر در زندان به سر می‌برند و بعضی از آنان در زندان فوت کرده‌اند. در تونس راشد الغنوشی و بسیاری از رهبران اخوان در زندان هستند و در کشورهای دیگر سرکوب می‌شوند. اتحادیه علمای مسلمین در طیف علما و روحانیون با تظاهرات همراه همراهی و کمک می‌کنند. بسیاری از سایت‌ها و رسانه‌های آنان در کنار مردم فلسطین است.

البته بعد از تحولات کشورهای عربی و با وضعیت سرکوب و فروپاشیدگی سازمانی، نمی‌شود انتظار بیشتری از اخوان المسلمین داشت چون ما دیگر آن سازمان منسجم بین‌المللی را درون کشورها نداریم، در درون خود اخوانی‌ها اختلافات شدیدی وجود دارد و مهم‌تر از همه، درصد بالایی از کادر مدیریتی و رهبری اخوانی‌ها در زندان‌ها و تبعید به سر می‌برنند

ابنا: با توجه به اینکه اردوغان معمولاً از طیف اخوانی ها حمایت می‌کرد، چرا در برابر حماس و غزه موضع منفعلانه‌ای دارد؟

طیف وسیع مردم ترکیه در کنار در کنار مردم فلسطین است ولی رأس حکومت در کنار موضعگیری‌های سیاسی و رسمی، می‌طلبد بیش از این در کنار فلسطینی‌ها باشند. شاهد بودیم که بعد از محاصره غزه، ماجرای کشتی مرمره چه بردی برای ترکیه داشت، این کشتی موجی در جهان ایجاد کرد که بیشترین بهره آن نصیب خود اردوغان شد اما متاسفانه این موج فرونشست و روابط سیاسی و دیپلماتیک در سطوح پایین‌تر بین ترکیه و رژیم صهیونیستی ایجاد شد؛ تُرک‌ها توجیه اقتصادی دارند و بحران‌های سیاسی مثل کودتا در ترکیه به وجود آمد. مجموع این عوامل همگرایی جریان سیاسی اخوانی‌ها و اسلامگرایان حاکم ترکیه با رژیم صهیونیستی را پررنگ کرد که برای جهان اسلام فاجعه بود. 

البته از باب نصیحت اعتراضاتی هم از طرف اسلامگرایانِ کشورهای مختلف صورت گرفت و به حاکمان ترکیه هشدارهایی دادند. در قضیه اخیر ابتدا ترکیه با روند و زبان دیپلماتیک به دنبال آرام‌سازی بودند. سخنرانی‌های آقای اردوغان خیلی آرام، با شیب ملایم و کاملا با زبان و منطق دیپلماتیک همراه بود. اگر چه  ما معتقدیم اساساً زبان دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی کارساز نیست و آنان منطق نمی‌شناسند. این اواخر که کشتارها زیاد شد، موضع آقای اردوغان متفاوت شد، خطابه‌های آتشینی دارد و حمله می‌کند. به نظر من اینها کافی نیست بلکه کشور ترکیه و کشورهای دیگر حداقل کاری که باید انجام دهند بستن سفارتخانه‌های رژیم صهیونیستی و طرد و بیرون راندن سفرای این  رژیم اشغالگر است. این حداقل انتظاری است که مسلمانان از آقای اردوغان دارند. در جایی که بعضی از کشورهای آمریکای لاتین مثل بولیوی که  هیچ‌گونه ارتباطی ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی با مسلمانان و فلسطینی‌ها ندارند، روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کرد، این انتظار می رود که آقای اردوغان و ترکیه، مخالفت‌ها را واقعیت‌تر و میدانی‌تر انجام دهند.

........................
پایان پیام
اخبار مرتبط