خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۱۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۱ بهمن
۱۴۰۲
۱۴:۵۴:۰۶
منبع:
ابنا
کد خبر:
1431215

ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین، ای جواد!

حضرت امام جواد(ع) می‌فرمایند: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسی كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست، چطور نجات می‌یابد كسی كه خداوند طالبش می‌باشد؟ و هر كه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار می‌كند.

آآ

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ دهمین روز ماه رجب مصادف است با ولادت محمدبن علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام ملّقب به امام جواد(ع) که پدر بزرگوارشان، امام رضا(ع) در وصف ایشان چنین فرمودند: حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که همچون موسی‌بن‌عمران، دریاها را می‌شکافد و مثل عیسی‌بن‌مریم، خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهّر آفریده شده است.

آن حضرت، در دوران امامت تحت کنترل غیرمستقیم حکومت قرار داشت. هم‌زمانی بیشترین سال‌های امامت ایشان با خلافت مأمون خلیفه عباسی و قاتل پدر بزرگوارشان امام رضا(ع) از یک‌سو و کمی سن آن حضرت در آغاز امامت و همچنین فعالیت مذاهب و فرقه‌های انحرافی، امام را برای رهبری شیعیان، ناگزیر به اتخاذ روشی همراه با «تقیه» و مبارزه مخفی ساخت. به همین دلیل امام مبادرت به ایجاد تشکلات سری و پنهانی کردند که فقط اصحاب سرّ به آن راه داشتند. 

تقویت تشکیلات تشیع در زمان حیات مبارک امام جواد(ع)

امام برای تحقق هدف راهبردی خود که همانا رهبری جامعه شیعیان و در امان نگه‌داشتن آنان از جور و ستم حکام وقت بود، گذشته از تشکیلات پنهانی، از نهضت‌هایی که علیه خلفا فعالیت داشتند نیز حمایت می‌کرد و با اعزام نمایندگان و وکلای مقیم و موقت، برعملکرد مأموران حکومتی نظارتی غیرمستقیم داشت و گاه با ارسال نامه‌هایی این مأموران را تشویق به انجام اعمال خیر در راستای مصلحت شیعیان می‌کرد، ضمن آن‌که از طریق این نامه‌ها با شبکه وکلا و شیعیان در سراسر قلمرو اسلامی در ارتباط بود. 

گذشته از فعالیت‌های مخفیانه، امام (ع) با شرکت در مناظرات و جلسه‌های پرسش و پاسخ، به شکلی علنی در جهت تنویر افکار عمومی و روشن ساختن اذهان مردم و اهل اندیشه می‌کوشید؛ بنابراین می‌توان گفت امام روش «مبارزه مخفی» و «فعالیت فرهنگی همراه با تقیه» را به‌عنوان تاکتیک اصلی برای تحقق هدف راهبردی خود به‌عنوان امام شیعیان برگزید و با به‌کارگیری این روش موفق شد از گسستگی و فروپاشی جامعهٔ تشیع در شرایط خاص آن دوران جلوگیری به عمل آورد. 

روش امام جواد (ع) در مبارزه با حاکمیت نامشروع خلفا، مؤید این واقعیت است که در هیچ شرایطی و به هیچ بهانه‌ای وظیفه مبارزه با ظلم و تلاش برای تحقق حکومت عدل الهی از مسلمانان ساقط نمی‌شود. طبق بیان رهبر انقلاب اسلامی، امام جواد(ع)، نمودار و نشانه‌ی مقاومت است. ایشان درس بزرگی را به ما آموخت؛ آن درس بزرگ این است که  هنگامی که در مقابل قدرت‌های منافق و ریاکار قرار می‌گیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله‌ی با این قدرتها برانگیزیم.

بخشی از مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم 

در دوره امامت امام جواد(ع) فرقه‌های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند و آن حضرت با آگاه کردن شیعیان از عقاید اشتباه آنان تلاش می‌کرد مانع از انحراف آنان و جذب شدنشان به این فرقه ها شود.

در این راستا، امام محمدتقی(ع) همواره در صدد بود تا نقشه دشمنان مکتب اهل‌بیت(ع) از جمله مأمون را نقش بر آب کند. مناظره ایشان با یحیی بن اکثم بخشی از این راهبرد امام(ع) را نمایان می‌کند:

وقتى مأمون از طوس به بغداد آمد، نامه اى براى حضرت جواد (ع) فرستاد و امام را به بغداد دعوت كرد؛ البته اين دعوت نيز مثل دعوت امام رضا(ع) به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود.

حضرت پذيرفت و بعد از چند روز كه وارد بغداد شد، مأمون او را به كاخ خود دعوت كرد و پيشنهاد تزويج دختر خود «اُمّ الفضل» را به ايشان كرد.

امام در برابر پيشنهاد او سكوت كرد. مأمون اين سكوت را نشانه رضايت حضرت شمرد و تصميم گرفت مقدمات اين امر را فراهم سازد.

او در نظر داشت مجلس جشنى تشكيل دهد، ولى انتشار اين خبر در بين بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع كردند و با لحن اعتراض آميزى به مأمون گفتند: اين چه برنامه اى است؟ اكنون كه على بن موسى از دنيا رفته و خلافت به عباسيان رسيده باز مى خواهى خلافت را به آل على برگردانى؟! بدان كه ما نخواهيم گذاشت اين كار صورت بگيرد، آيا عداوتهاى چند ساله بين ما را فراموش كرده اى؟!

مأمون پرسيد: حرف شما چيست؟

گفتند: اين جوان خردسال است و از علم و دانش بهره‌اى ندارد.

مأمون گفت: شما اين خاندان را نمى شناسيد، كوچك و بزرگ اينها بهره عظيمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نيست او را آزمايش كنيد و مرد دانشمندى را كه خود قبول داريد بياوريد تا با اين جوان بحث كند و صدق گفتار من روشن گردد.

عباسيان از ميان دانشمندان، «يحيى بن اكثم» را به دليل شهرت وى انتخاب كردند و مأمون جلسه‌اى براى سنجش ميزان علم و آگاهى امام جواد(ع) ترتيب داد. در آن مجلس يحيى رو به مأمون كرد و گفت: اجازه مى دهى سؤالى از اين جوان بنمايم؟

مأمون گفت: از خود او اجازه بگير.

يحيى از امام جواد اجازه گرفت، امام فرمود: هر چه مى خواهى بپرس.

يحيى گفت: درباره شخصى كه مُحْرِم بوده و در آن حال حيوانى را شكار كرده است، چه مى گوييد؟

امام جواد (علیه السلام) فرمود: آيا اين شخص، شكار را در حِلّ (خارج از محدوده حَرَم) كشته است يا در حرم؟ عالم به حكم حرمت شكار در حال احرام بوده يا جاهل؟ عمداً كشته يا به خطا؟ آزاد بوده يا برده؟ صغير بوده يا كبير؟ براى اولين بار چنين كارى كرده يا براى چندمين بار؟ شكار او از پرندگان بوده يا غير پرنده؟ از حيوانات كوچك بوده يا بزرگ؟ باز هم از انجام چنين كارى ابا ندارد يا از كرده خود پشيمان است؟ در شب شكار كرده يا در روز؟ در احرامِ عُمره بوده يا احرامِ حج؟!

يحيى بن اكثم از اين همه فروع كه امام براى اين مسئله مطرح نمود، متحير شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهره‌اش آشكار گرديد و زبانش به لكنت افتاد به طورى كه حضار مجلس، ناتوانى او را در مقابل آن حضرت به خوبی درک نمودند.

مأمون گفت: خداى را بر اين نعمت سپاسگزارم كه آنچه من انديشيده بودم همان شد.

سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آيا اكنون آنچه را كه نمى پذيرفتيد دانستيد؟

نسیم، فقط بازدم توست در فضای قدسی فرشتگان  

«سیدمهدی شجاعی» نویسنده کتاب «آسمانی‌ترین مهربانی» در مقدمه این کتاب در رثای امام جواد(ع) می‌نویسد:

می‌خواستم تو را خورشید بنامم از روشنایی منتشرت؛

دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح از جیب شرقی‌ات درمی‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی و بدین سان استواری جهان را تضمین می‌کنی.

می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم از شدت کرامتت؛

دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق‌های آسمانی‌ات را از جبین می‌ستری و بر پیشانی زمین‌های تبدار می‌گذاری.

می‌خواستم تو را آسمان بخوانم از وسعت آبی نگاهت؛

دیدم که آسمان سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می‌افکنی.

می‌خواستم تو را اقیانوس صدا کنم از بی‌کرانگی‌ات؛

دیدم که اقیانوس جرعه آبی است که تو به لب‌های عطشناک زمین بخشیده‌ای.

می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم از لطافت و مهربانی‌ات؛

دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی.

به اینجا رسیدم که زیباترین و زیبنده‌ترین نام همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین، ای جواد!»

..........................

پایان پیام / 348