به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ نشست علمی «پیام بعثت برای جهان امروز و تأثیر آن بر بیداری انسانها» در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام و المسلمین دکتر «علی شریفی» استاد حوزه و دانشگاه از کشور افغانستان و حجت الاسلام و المسلمین «سید ظفر علی نقوی» استاد حوزه و پژوهشگر تفسیر قرآن از کشور پاکستان به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
متن کامل نشست علمی «پیام بعثت برای جهان امروز و تأثیر آن بر بیداری انسانها» به شرح زیر است:
در ابتدای این نشست حجت الاسلام و المسلمین دکتر «علی شریفی» اظهار داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در مقدمهی عرایض خود سالروز بعثت نبیّ مکرم اسلام(ص) را به همهی بشریت و مسلمانان جهان و به ویژه به پیروان اهل بیت(ع) آن حضرت تبریک عرض میکنم و از خبرگزاری فخیم ابنا سپاسگزارم که زمینهی این گفتگوی علمی را فراهم کردند.
انشاءالله بحثها بتواند برای خوانندگان و دنبالکنندگان اخبار اهل بیت(ع) مفید واقع شود.
ما اگر در فلسفهی بعثت نگاهی بیاندازیم، فکر میکنم مهمترین منبع برای ما قرآن است. در قرآن آیهای داریم که پیامبر ما پیامبر رحمت است و آن آیهی «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» (الانبیاء : 107) است. فکر میکنم یک مقدار در فهم این آیه دقت صورت نمیگیرد. چرا؟ برای اینکه اگر به لحاظ ادبی ملاحظه کنیم، این «رَحْمَةً» مفعولله است و معنای آن این است که ما شما را فرستادیم چون دلمان برای بشریت سوخت. تعبیر قرآن این است که «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ»، دلمان برای بشریت سوخت. مضمون این آیه به نحوی در آیات فراوان دیگری از قرآن هم آمده است. در خود قرآن و کتابهای انبیاء سلف مثل تورات و انجیل، در مورد اغلب پیامبران این تعبیر وارد شده است. برای نمونه در مورد قرآن این جمله را داریم: «فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ» (الانعام: 157)؛ قرآن هدایت و رحمت است. ترکیب هدایت و رحمت، یعنی رحمت از جهت اینکه شما را هدایت کند. شما گمراه بودید و شما را هدایت کند. شبیه به آیهای است که میفرماید: «وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» (آلعمران: 103)؛ این «شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ» به معنای گمراهی است؛ شما در لبهی پرتگاه گمراهی بودید و دلمان برای شما سوخت و کتاب فرستادیم. چرا؟ برای اینکه هدایت شوید. در آیات دیگر هم آمده است که: «لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (الاعراف: 52) «هُدىً وَ رَحْمَةً». یا در آیهی دیگر وارد شده است که: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ» (یونس: 57).
بنابراین همانطور که خداوند به پیامبر(ص) میگوید: «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» چون دلمان برای مردم سوخت؛ یعنی در این آیه هیچ قیدی برای اینکه مؤمن و مسلمان باشد و یا خداباور و ناخداباور باشد، نیست. ما دلمان به حال شما سوخت، چون در لبهی پرتگاه آتش بودید و با هدایت خواستیم شما را نجات دهیم.
در رابطه با تورات و خود حضرت موسی(ع) هم این تعبیر را داریم: «وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ» (الاعراف: 154)؛ تورات را فرستادیم چون در تورات هدایت و رحمت وجود دارد. در آیهای دیگر خداوند متعال درباره حضرت موسی(ع) میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً» (القصص: 43). این آیه نکتهی اضافهای دارد و آن اینکه؛ شما از دو جهت در معرض نابودی بودید: 1. در لبهی پرتگاه آتش جهنم بودید و خداوند خواست شما را نجات دهد. 2. در لبهی پرتگاه عذاب الهی در همین دنیا بودید. چرا؟ چون میگوید: «مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى»، نخواستیم هلاکت برای شما هم تکرار شود، لذا ما تورات را فرستادیم تا عذاب الهی بر شما وارد نشود، آنگونهای که بر قوم نوح و یا قوم لوط وارد شد.
*مهمترین پیام و حکمت بعثت، رحمت است
از این آیه چه نتیجهای میگیریم؟ نتیجهای که میتوان گرفت این است که مهمترین پیام و حکمتی که میتوان برای بعثت برشمرد در نکتهی رحمت است که البته راه تحقق رحمت، هدایت است. پیامبر ما با همان فلسفهای آمد که انبیاء آمدند که همان رحمت بود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ». این آیه به اشتباه ترجمه میشود. من حتی به ترجمههای مختلف قرآن هم که مراجعه کردم دیدم که دقیق ترجمه نمیکنند. اینگونه ترجمه میکنند: «ما شما را فرستادیم که خود شما مصداق رحمت هستید.» به عبارت دیگر مثل اینکه در شما هیچ نوع غضب و خشونتی وجود ندارد و تماماً رحمت هستید. حتی در بعضی جاها دیدم اینطور استدلال کردند که؛ چون پیامبر ما پیامبر رحمت است، عذاب استیصال از این امت برداشته شده است. لذا هیچ موردی در طول تاریخ زندگی پیامبر(ص) پیدا نکردیم که خودش انسانی را به قتل رسانده باشد. یک آیهای هم داریم که: «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» (الانفال: 17) که تنها مصداقی است که پیامبر(ص) تیر یا نیزهای را به طرف یک مشرکی پرتاب کرد، در آنجا هم خدا میگوید: تو این کار را نکردی «وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى». سراسر و جود مبارک پیامبر(ص) رحمت است. برای آن هم این آیه را دلیل میآورند. این آیه دلیل بر این مدعا نیست. برای اینکه عین همین آیات را در مورد حضرت موسی، قرآن، تورات و انبیاء دیگر هم داریم. اصولاً فلسفهی بعثت انبیاء همین «هُدىً وَ رَحْمَةً» و «بَشِيراً وَ نَذِيراً» (البقره: 119) است. ولی برای اینکه ما ویژگی خاص پیامبر خودمان را درک کنیم، باید به آیات دیگر و روایاتی که از خود آن وجود نازنین و ائمه(ع) وارد شده توجه کنیم.
*شیوهی تبلیغی پیامبر(ص) متفاوت بود
معنای اینکه پیامبر ما پیامبر رحمت است، این است که شیوهی تبلیغی پیامبر(ص) با شیوهی تبلیغی بعضی از انبیاء دیگر متفاوت است. ما در انبیاء گذشته مواردی را داریم که انبیاء از خداوند درخواست کردند که قومشان را نابود و هلاک کند. در مورد حضرت لوط، حضرت نوح و قوم عاد و ثمود این را داریم. اینها اقوامی بودند که به دلیل کفران نعمتهای الهی، پیامبرشان از آنها ناامید شد و از خداوند خواست تا آنها را نابود کند ولی پیامبر ما هیچگاه به این نقطه نرسید که از خدا بخواهد که قومش را نابود کند، بلکه در قرآن آمده است که پیامبر(ص) در اوج سختیها طالب هدایت بود تا آنجا که خداوند متعال در دو آیهی قرآن میفرماید: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ» (الشعراء: 3) در آیهای دیگر میفرماید: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً» (الکهف: 6).
این دو آیه حکایت حال پیامبر(ص) است. ایشان به حدی نسبت به هدایت انسانها حریص بود که حاضر بود خودش را قربانی کند و از اینکه انسانها هدایت نمیشدند فوقالعاده ناراحت بود و تأسف میخورد، مثل پدر مهربانی که میدید فرزندش آسیب میبیند و تمام تلاش خودش را انجام میدهد برای اینکه این فرزند را نجات دهد «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ». این رحمت و شفقت اختصاص به مؤمنین نداشت. چرا؟ چون میگفت: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ». لذا شیوهی تبلیغی پیامبر(ص) این بود که انسان بما هو انسان را نجات دهد.
ویژگیهای جنگهای پیامبر(ص)
دو نکته در جنگهای پیامبر(ص) وجود دارد که با آنچه که امروز در دنیا جریان دارد متمایز میکند. نکتهی اول این است که پیامبر(ص) از هر زمینه و بهانهای برای صلح استفاده میکرد. ایشان هیچگاه در پی جنگ نبود، مگر جایی که جنگ بر او تحمیل میشد. در صلح حدیبیه، همهی اصحاب تقریبا مخالف صلح بودند و این کار را برای مسلمانان ذلت میدانستند ولی پیامبر(ص) صلح کردند، چون جنگ برای ایشان هیچ تقدسی ندارد. همچنین کشتن افراد برای پیامبر(ص) هیچ تقدسی ندارد و نزد ایشان مبغوض است.
پیامبر(ص) برای اولین بار که خواست در مدینه حکومت تشکیل دهد نگفت شهروندان مدینه به مسلمانان و مشرکین و یهود تقسیم میشوند، بلکه با همه پیمان بست؛ به نحوی پیمان بست که بر اساس آنچه که از پیماننامهی مدینه (که از آن به قانون اساسی مدینه تعبیر میکنند) استفاده میکنیم، تمام شهروندان مدینه مساوی بودند و تساوی داشتند. در این پیمان آمده است: «یهود میتواند به دینش عمل کند، در قضاوت به احوالشان میتوانند مراجعه کنند. اگر کشته شدند بر اساس شریعت خودشان محاکمه و دیه پرداخت کنند. همچنین یهود در دفاع از مدینه با یک مسلمان برابر است؛ ذمهی آنها با مسلمانان برابر است. اگر کسی به آنها پناهنده شد، مسلمان حق ندارد به آنها تعرض کند.» این پیمان یعنی یک شهروند یهودی در مدینه از لحاظ حقوق اجتماعی مثل یک شهروند مسلمان است. در همان زمان پیامبر(ص) میتوانست یهودیان مدینه را قلع و قمع و کلاً نابود کند ولی این کار را نکرد. در جاهای بسیار پیامبر(ص) از جنگ اجتناب کردند، به حداقل اکتفا کردند و به دنبال هدایت مردم بودند. این نکته ناشی از شیوهی تبلیغی پیامبر(ص) است. عرض کردیم که شیوهی تبلیغی پیامبر(ص) این است که به دنبال هدایت و رحمت است، به دنبال کشتن نیست.
نکتهی دوم این است که اگر حتی در جایی پیامبر(ص) مجبور میشد با انسانهایی بجنگد، از سر دلسوزی میجنگید. اگر سند این حدیث درست باشد که گروهی را اسیر کردند و آوردند، پیامبر(ص) به آنها نگاه میکرد و با خودش این جمله را فرمود که؛ «عجبتُ من قومٍ یُجَرّون إلی الجنّة و یَجِرّونَ الی النار»؛ من تعجب میکنم از گروهی که ما میخواهیم کشان کشان آنها را به بهشت ببریم اما خودشان میخواهند کشان کشان به جهنم بروند. لذا هدف پیامبر(ص) هدایت و رحمت است.
*شیوه جنگهای امروز
یکسری از جنگهای امروز به وسیلهی غیرمسلمانان انجام میشود و ما نسبت به آنها کاری نداریم برای اینکه آنها تابع ضوابط و قواعد جنگی مسلمانان که نیستند، بلکه برای خودشان اصول دیگری دارند. گاهی هم هیچ اصولی ندارند و هدف آنها فقط تصرف سرزمین، ثروتها و داراییهای ملتهای دیگر است. حتی بعضی تئوریهایی وجود دارد که میگوید: برای اینکه در سریعترین زمان ممکن بتوانید جنگ را با پیروزی به پایان برسانید، نهایت خشونت را به خرج دهید. اینها ایدههایی است که در دنیا مطرح شده است.
جنگهایی که به وسیلهی مسلمانان اتفاق میافتد، متأسفانه از شیوهی هدایت و رحمت پیامبر(ص) انحراف اساسی پیدا کرده است. الان «یتقربون إلی الله بقتل أخیهم و بتخریب مُدُنهم، یتقربون إلی الله بتفجیر، یتقربون إلی الله بالأباده الجماعیة». این شیوهی تبلیغی هدایت و رحمت نیست. الان در بعضی از کشورها مثل کشور افغانستان، کسی سنّی است و ما نسبت به آنها به عنوان مسلمان احترام قائل هستیم، «و لا نکفِّرُ أحداً من اهل القبله»، ولی تلاشی برای اینکه به زعم خودشان فرد را هدایت کنند، و بگویند که مذهب ما بهتر از مذهب شما است و من میخواهم با گفتوگو ثابت کنم که شما راه اشتباه میروید و راه درست این است، صورت نمیگیرد. اولین و در دسترسترین اقدامشان این است که باید آن فرد را بکشند و نابود کنند و این کار را هم به عنوان ثواب انجام میدهند.
بدتر از آن این است که الان میبینیم در بعضی از کتابها هم این اندیشه ترویج میشود. به عبارت دیگر علما هم از شیوهی هدایت و رحمت منحرف شدهاند و توجه ندارند که پیامبر(ص) انسانها را نجات میداد. ایشان به امیرالمؤمنین(ع) گفت که اگر یک انسان به دست شما هدایت شود، از تمام آنچه که خورشید بر آن تابیده است بهتر است. مثل اینکه این حدیث از صفحهی تعالیم تبلیغی مسلمانان محو شده است! ممکن است این را نسبت به کفار اعمال کنند ولی نسبت به خودشان اعمال نمیکنند. یعنی مذاهب با یکدیگر حتی معاملهای که میخواهند با کفار کنند را نمیکنند.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین «سید ظفرعلی نقوی» اظهار داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
قال الله فی کتابه «بسم الله الرحمن الرحیم. وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (الأسرا: 105)، صدق الله العلی العظیم».
در آغاز برنامه، عید بزرگ مبعث را بر همهی جهانیان و به ویژه مسلمانان تبریک عرض میکنم. همچنین از خبرگزاری ابناء تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتند تا ما هم درباره ولیّ نعمتمان حضرت پیامبر اکرم(ص) و بعثت ایشان صحبت کنیم.
عید مبعث عید بزرگی است که خود خداوند متعال در قرآن بر مؤمنین منّت نهاده که ما پیامبری را مبعوث کردیم که شما را از دناست، و پلیدیها نجات دهد و شما را تزکیهی نفوس کند.
من مدتی پیش به پاکستان رفته بودم، در یک حسینیهای بزرگان ادیان مختلف برای هماهنگی و تقریب گفتوگو میکردند. یک برادر مسیحی درباره حضرت عیسی مسیح(ع) خیلی خوب و عالی صحبت کرد. بعد نوبت به بنده رسید که درباره پیامبر اسلام(ص) صحبت کنم. البته من با تعبیر «پیامبر اسلام» مشکل دارم، نباید پیامبر اسلام(ص) بگوییم، باید پیامبر اکرم(ص) و پیامبر جهانیان بگوییم چون تعبیر خود قرآن این است. من آنجا گفتم که پیام اصلی پیامبر اکرم(ص)، پیغام رحمت است.
قرآنی که پیامبر اکرم(ص) آورده، از چه لحاظ رحمت است؟ قرآن 114 سوره دارد که در هر سوره «الرحمن الرحیم» همیشه تکرار میشود. اگر ما هدفمندی سورهها را بپذیریم که هر سوره برای یک هدف و مقصدی نازل شده و مشکلی از جامعه را حل میکند و درد را دوا میکند، آن درد با دو کلمه آغاز میشود: «الرحمن الرحیم». این میرساند که پیغام پیامبر(ص)، پیغام رحمت است. رحمان به معنای رحمت عمومی و رحیم به معنای رحمت خصوصی است. هر کسی به هر اندازهای که به این پیام نزدیک میشود از آن رحمت گستردهی پروردگار عالم مستفید و بهرهمند میشود. بعد به آن رحمت خصوصی میرسد. جالب این است که برای خود پیامبر اکرم(ص) هم تعبیر رحمت آمده است: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ».
از طرف دیگر خداوند متعال در سورهی الرحمن میفرماید: «الرَّحْمنُ. عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (الرحمن: 1-2). استاد جوادی آملی در اینجا به نکتهی خوبی اشاره فرمودند. ایشان میگویند: رحمانی که قرآن را تعلیم میدهد، تعلیمدهنده چه کسی است؟ رحمان است. خدا نگفته که؛ من الله و رب هستم، اسامی دیگر را در اینجا به کار نبرده بلکه واژهی رحمان را استفاده کرده است و واژهی رحمان هم عمومیت را میرساند. حضرت استاد جوادی آملی در اینجا میفرمایند: وقتی ما میگوییم «الرَّحْمنُ» رحمان تدریس میکند یعنی رحمت را تدریس میکند. این رحمت است که در خارج به وجود میآید. این از این جهت است. یعنی خود قرآن و پیامبر(ص) رحمت است و فرستندهای که قرآن را فرستاده هم رحمت است. اگر ما میخواهیم زندگیمان پر از مهر و محبت شود چه کنیم؟ خداوند متعال فرموده که من برای شما پیامبر(ص) فرستادم، شما از او اطاعت کنید، استجابت کنید و به ایشان جواب دهید، تبعیت کنید و الگو بگیرید، آن زمان زندگی شما پر از رحمت میشود و از غضب و قهر و خشونت نجات پیدا میکند.
*راهکار انتقال پیام بعثت
اگر ما میخواهیم پیام و جایگاه بعثت را به جهانیان نشان دهیم، راهکار چیست؟ اینجا فرمولی وجود دارد که اگر آن را عملی کنیم میبینیم که نقش آن چیست. فرمول این است که شما اگر میخواهید نقش بعثت را بدانید، آن را بردارید و ببینید که در جهان چه چیزی میماند؟ اگر دیدیم که بدون بعثت در جهان مهر و محبت، تعلیم، تزکیهی نفوس هست، و ظلم و ستم نیست که فبها، بعثت هیچ نقش اساسی را ایفا نکرده است اما اگر بعثت پیامبر(ص) را برداریم و تفرقه، خونریزی، آبروریزی، بیاخلاقی و ... میماند، آن زمان میفهمیم که پیامبر(ص) چه نقشی را در جامعهی جهانی ایفا کرده است.
پیامبر اکرم(ص) در سال 610 میلادی به پیامبری رسیدند، جامعه قبل از 610 مبتلا به جاهلیت بود، جاهلیت تعبیر قرآنی است. در دورهای که دختران را زنده به گور میکردند، پیامبر(ص) چه تغییری انجام دادند؟ بعد از پیامبر(ص) چه شد؟ پیامبر(ص) میگوید که دختر برای خانه ریحانه است و برای دختران برنامهی خصوصی را ارائه کرد. نه اینکه فقط در گفتار باشد بلکه در مقام عمل در جامعهای که دختران را زنده به گور میکردند، وقتی دختر پیامبر(ص) تشریف میآورند، ایشان از جا بلند میشدند، چند قدم برمیداشتند و پیشانی و دست دخترش را میبوسیدند. یعنی فقط تئوری نیست، در مقام عمل است. پیامبر اکرم(ص) با بعثت، این تحول را ایجاد کرده است.
* پیامبر(ص) در جامعه جاهلی تغییر و تحول ایجاد کرد
در جامعهای که همه به دنبال این بودند که مال یکدیگر را مصادره و تصاحب کنند، پیامبر(ص) این جامعه را به جایی رساند که در یک جنگ تمام صحابهی رسول الله(ص) تشنه یا زخمی هستند و میخواهند آب بخورند، وقتی برای آنها آب میآورد، همه میگوید: من تشنه نیستم، دیگری تشنه است. پیامبر اکرم(ص) این رأفت و رحمت و مهر و محبت را در دل اینها ایجاد کرد در حالی که قبل از اسلام اینها در مورد آب، جنگ و جدل و دعوا و خونریزی میکردند، اما ایثار و فداکاری میکنند.
تعبیرقرآن مجید درباره پیامبر این است: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» ما پیامبر(ص) را برای دو هدف فرستادیم. اولین هدف این است که بشارت و مژده دهد و دیگر اینکه انذار کند. البته من معتقدم که ترجمهها و حتی تفسیرهایی که از کلمهی نذیر در تفاسیر معاصر وجود دارد، زیاد دقیق نیست. ما کلمهی نذیر را به بیمدهنده ترجمه میکنیم در حالی که انذارکننده به معنای ترساننده است. پیامبر(ص) نیامده که مردم را بترساند و به مردم بیم دهد. منظور از نذیر چیست؟ این کلمه از نذیرة الجیش است. نذیرة الجیش قبل از اسلام کاربردی داشته است. آن کاربرد چیست؟ قبلا وقتی لشکری به لشکر دیگر حمله میکرد، یک یا چند نفری را موظف میکردند که آن طرف چه خبر است و دشمن در چه موقعیتی است؟ لذا کسی که موقعیت دشمن را گزارش میداد، به وی نذیرة الجیش میگفتند. بنابراین پیامبر(ص) نیامده که ما را از هر چیز بترساند. پیامبر(ص) آمده تا ما را از خطرات، مهلکات و چیزهایی که برای انسانیت خطرناک و مهلک است آگاه کند. چون لازمه آگاه کردن از خطرات و مهلکات است، کمی بیم در کنار دلسوزی است.
در سورهی یس میخوانیم: «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ» (الیس: 69)؛ ما به پیامبر(ص) شعر و چیزهای بیهوده یاد ندادیم. پس این قرآن چیست؟ ذکر است. هدف از نزول قرآن چیست؟ هدف از نزول قرآن «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا» (الیس: 70) است، تا به کسانی که زنده هستند آگاهی دهد. کسانی که زنده هستند یعنی کسانی که وجدان و ضمیرشان بیدار است. قرآن برای آنها آمده است و آنها را آگاهی داده و از خطرات آگاه میکند. اگر شما طبق برنامهای که قرآن و پیامبر(ص) ارائه میدهد، عمل کنید، آن زمان زنده میشوید.
در سورهی انفال میخوانیم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» (الانفال: 24)، شما به الله و پیامبرش جواب دهید و لبیک بگویید. چه زمانی؟ وقتی که شما را دعوت کنند. چرا ما حرف پیامبر(ص) را گوش دهیم و لبیک بگوییم و جواب دهیم؟ «لِما يُحْيِيكُمْ»؛ برای اینکه حیات پیدا کنیم و زنده شویم. از خداوند متعال میپرسیم: خداوند متعال! آیا ما زنده نیستیم؟ ما که نفس میکشیم، دستمان را تکان میدهیم، ما که خوراک میخوریم و تولید نسل میکنیم، این زندگی است. خداوند میگوید: اگر این زندگی است که یک حیوان و جانور هم این زندگی را دارد، تولید نسل میکند، خوراک و غذا میخورد، نفس هم میکشد، تمام این کارها را انجام میدهد. زندگی که مدنظر قرآن است، حیات طیبه است. حیات طیبه و زندگی پاکیزه و انسانی است؛ زندگی که انسان کامل به ما یاد داده است. آن کدام است؟ «اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ»، این حیات است.
*بعثت، حیاتبخش و انسانساز است
لذا اگر خلاصه کنم و پیام بعثت را برای جهانیان امروز در یک کلمه عرض کنم، آن است که پیامی حیاتبخش و انسانساز است تا بشریت بتواند به رستگاری برسد. حالا پیامبر(ص) نکات اساسی را در اینجا به ما گفته که ما چگونه تحول ایجاد میکنیم.
برخی مدعی هستند که پیامبر اکرم(ص) 1400 سال پیش تشریف آوردند، آن زمان به تعالیم ایشان نیاز بود اما امروزه دیگر نیاز نیست چون ما پیشرفت کردیم و ماهواره و موبایل و ماشین درجه یک و ... داریم. نیاز اصلی بشریت چیست؟ آیا ماشین و ابزارهای جدید است؟ آیا در جامعهی غربی کرامت زنان، انسان و بشریت وجود دارد یا نه؟ در غرب از لحاظ نژاد تعصب وجود. چرا؟ چون میگویند که این سیاهپوست است، آن سرخپوست است و دیگری سفیدپوست است. مدتی پیش بلوایی در آمریکا به خاطر همین مسائل پیش آمد. چرا؟ به خاطر اینکه پیام پیامبر(ص) به آنجا نرسیده است. مگر پیام پیامبر(ص) و بعثت چیست؟ پیام این است که تفاوتی بین ابناء بشر وجود ندارد. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (الحجرات: 13)، کسی که پرهیزکار است، کسی که کردار انسانی دارد، مهم است، نه رنگ، نژاد و نسل او. این پیام حیاتبخش پیامبر اکرم(ص) است. امروزه در جامعهی اروپایی خودکشی زیاد است، چون مردم ناامید شدهاند. آن خانمی که در خواهشات و حیوانیت است، یک تقاضای حیوانی دارد، ولی تقاضای انسانیت را ایفا نمیکند، از او استفاده میکنند و مثل یک دستمال کاغذی بیرون میاندازند. او روانی میشود لذا برای او مشکل ایجاد میشود. به تعبیر قرآن آن جاهلیت اولی بوده و امروزه جاهلیت مدرن جایگزین آن شده است. آن زمان دختران را زنده به گور میکردند و امروزه میگویند که نباید بچۀ زیادی داشته باشید، لذا کودکت را در شکم مادر میکشند.
جالب این است که من به جایی برای تبلیغ رفته بودم، در آنجا یکی از دوستان من که در ایران هم درس خوانده بود، برای تولد دخترش میخواستم به وی تبریک بگویم. وی مخفیانه به بنده گفت: حاجآقا! در منطقهی ما وقتی دختری متولد میشود، کسی تبریک نمیگوید بلکه تعزیت میکنند! جهان امروز این است. اگر خود پیامبر(ص)، تعلیمات پیامبر(ص) و آموزههای ایشان را کنار بگذاریم، دوباره به همان جاهلیت اولی برمیگردیم که الان هم برگشتهایم.
از جهت اعتقادی پیامبر(ص) فرمود: فقط یک خدا وجود دارد، «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا». اگر میخواهید رستگار شوید به خدایی که همهکاره است و همه چیز در دستان اوست، بپیوندید، تا زندگی شما حیات طیبه شود.
پیامبر(ص) چرا آمد؟ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (الحدید: 25)، چرا بعثت آمده است؟ تا مردم را به این حد برساند و آگاهی دهد که «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». نه اینکه من اقامهی قسط کنم، نه اینکه حاکم، پادشاهی و رئیس جمهوری بیاید و اقامهی قسط کند بلکه آنقدر به مردم آگاهی و شعور دهم، آنقدر سطح تعلیم و آموزههای آنها را بالا بیاورم تا خود مردم «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، اقامهی عدل کنند.
در دور دوم این نشست حجت الاسلام و المسلمین دکتر شریفی گفت:
دو نکتهی دیگر را به صورت گذرا و مختصر خدمتتان عرض میکنم. یک نکته این است که؛ بعثت پیامبر(ص) هدف دوگانه داشت، یکی همان هدایت بود که در قسمت اول عرایض خدمتتان عرض کردم و بخش دیگر از هدف بعثت سروسامان دادن به زندگی متدینانه در این دنیا بود؛ به نظرم این مطلبی است که گاهی حتی مورد اشکال واقع میشود. وقتی که ما به قرآن و روایات مراجعه میکنیم، شواهدی وجود دارد که این هدف را تأیید میکند. قرآن در یک آیه میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ» (سبأ: 28)؛ ما شما را برای همهی مردم فرستادیم. یا آیهای که جناب آقای نقوی اشاره فرمودند که؛ «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ مردم عدالت را برپا کنند. معلوم میشود که اینها هم جزء اهداف پیامبر(ص) هستند که سروسامان دادن به وضعیت دنیای مردم است.
این هدف از چه طریقی به دست میآید و چگونه میتوان این هدف را محقق کرد؟ از طریق تشکیل امت واحدهی جهانی. مشکلی که دنیای امروز با آن مواجه است، تکه تکه شدن جهان است، هر جغرافیایی را عدهای گرفتهاند و نام آن را حقوق شهروندی گذاشتهاند. لذا بر اساس حقوق شهروندی، یک عده از افراد را از بسیاری از حقوق محروم میکنند. در همهی کشورها هم این گونه است؛ در سال 1948 که سازمان ملل متحد تشکیل شد، این ضرورت به شدت در دنیا احساس میشد که لازمهی تکه تکه کردن جهان به کشورهای مختلف؛ نزاع، جنگ، خشونت و تعارض منافع است و این ناگزیر است. چه باید کنیم که مرزهای مصنوعی کنار برود؛ مرزهایی که بشر برای حفظ آنها با یکدیگر میجنگند و خون یکدیگر را میریزند و باعث میشود که یکسری از افراد از بعضی از حقوق محروم شوند و یکسری از افراد دارای یکسری حقوق شوند. حتی عدهای همان زمان جلوی مقر اروپایی سازمان ملل متحد تحصن کردند و خواهان شهروندی جهانی شدند. آن فضای بعد از جنگ جهانی دوم بود و مردم طعم تلخ جنگها را چشیده بودند و احساس میکردند که این مشکل بزرگی است. لذا تلاش کردند، منتها تلاششان به جایی نرسید و نتیجه نداد.
متأسفانه این وضعیت باعث شد که مخصوصا بعد از جنگ جهانی اول و سقوط امپراطوریهای مسلمان، کشورهای مسلمان هم تکه تکه شوند. کشورهای اسلامی در گذشته دارالاسلام نامیده میشد، الان بسیاری از مشکلاتی که داریم این است که کشورهای مسلمان تکه تکه شدند. الان اگر کشورها با هم مشکل دارند به این دلیل است که مرز دارند، به این دلیل است که خودشان را امت نمیدانند، خودشان را ملت میدانند. الان کشورهای مسلمان به ملل مسلمان تجزیه شدهاند، نه به امت واحدهای که مؤسس آن پیامبر(ص) بود، در حالی که تعلیم اساسی پیامبر(ص) این بود که نه تنها مسلمانان، بلکه تمام جهان امت واحده باشند و اگر امت واحده باشند، با هم در صلح خواهند بود و جنگی ندارند، چون دیگر تعارض منافعی نخواهد بود.
* سازمان کنفرانس اسلامی هیچ ثأثیری در دنیا ندارد
مشکلی که الان در دنیا وجود دارد همین است که حتی کشورهای مسلمان هم به دنبال تعلیم پیامبر(ص) نیستند. الان 57 کشور در قالب سازمان کنفرانس اسلامی گردهم جمع شدهاند، و هیچ موضوعی نیست که این کشورها توانسته باشند آن را حل کنند. هیچ موضوعی نیست که در این سالها توانسته باشیم از طریق سازمان کنفرانس اسلامی حل کنیم. لذا هیچ ثأثیری در دنیا نداریم. برای اینکه سازمان کنفرانس اسلامی نمایندهی امت نیست بلکه نمایندهی ملتها است؛ ملتهایی که یکسری از کشورهای آنها سکولار هستند و اصلا دین ندارند. جالب این است که از 57 کشور اسلامی، نظام 27 کشور سکولار است. معلوم است که اینها اساساً تدین را قبول ندارند. به همین دلیل امت واحده از بین رفت، امتی که پیامبر(ص) تأسیس داده بود، از بین رفت. ما الان به همین دلیل با یکدیگر مشکل داریم. نکتهی اول زوایایی دارد که فرصت بیان آنها نیست.
*پیامبر(ص)، رحمت ویژهای برای مسلمانان دارد
نکتهی دوم این است که همانطوری که پیامبر(ص) رحمةً للعالمین بود، یک رحمت ویژهای برای مسلمانان دارد. ما حداقل دو آیهی قرآن داریم که از رسالت پیامبر(ص) نسبت به خصوص جامعهی اسلامی صحبت میکند و آن تحقق نوع دیگری از رحمت در جامعهی اسلامی است. در یک آیه، خداوند متعال نسبت به پیامبر(ص) میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» (آلعمران: 159) و یا آن آیهی خیلی معروف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً» (آلعمران: 103). پیامبر(ص) میخواست جامعهی اسلامی، اخوان و برادر باشند. اینکه ایشان در جامعهی مدینه، مسلمانان را حداقل دو نفر دو نفر مؤظف کرد که با هم عقد اخوت بخوانند برای این بود که میخواست بگوید رابطهی شما از یک رابطهی انتزاعی باید فراتر رود و تبدیل به رابطهی خانوادگی و فامیلی شود، و در نهایت مسلمانان با یکدیگر برادر شوند. جالب این است که پیامبر(ص) در این اخوت و برادری، سفید را با سیاه و عرب را با عجم برادر کرد. به این وسیله پیامبر(ص) جامعهی برابر تأسیس کرد «لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ وَ لَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ» حضرت فرمود: شما مثل دانههای شانه با هم برابر هستید.
متأسفانه امروزه یکی از مشکلاتی که ما در جامعهی اسلامی داریم این است که به تعلیم قرآن و پیامبر(ص) پشتپا زدیم، برادری را فراموش کردیم و ضرری که از این جهت متحمل میشویم، کم نیست.
*امارت اسلامی به بازسازی و رابطه با دنیا فکر کند
نه تنها کشورها بلکه در کشور خودم افغانستان یک مثال عینی مثال میزنم که حکومتی با ادعای دینی آمده و نامش را امارت اسلامی گذاشته است. اینها قبل از اینکه به بازسازی و رابطه با دنیا فکر کنند، اولین، ضروریترین و واجبترین اقدامشان حذف شیعیان بود! قانون احوال شخصیه ملغی و از تمام ادارات حذف شد، تدریس فقه جعفری در دانشگاهها ممنوع شد و مدارس و کتابهای مذهبی هم باید جمع و محو شوند. این یعنی چه؟ یعنی شما کاری مهمتر از این ندارید؟ برادری که پیامبر(ص) میگفت این است؟ اخوتی که قرآن میگفت این است که یک عده را کلاً حذف کنید؟ حالا امت اسلامی را نمیگویم، آیا شهروندی در یک ملت با این محقق میشود که شما یک گروهی از مسلمانان را حذف کنید؟ امت نمیگوییم، با این کارها میشود حتی یک ملت تأسیس کرد؟ آیا با این وضعیت میتوان ملت تأسیس کرد؟ لذا فکر میکنیم که ما از اهداف نبوت و بعثت خیلی فاصله گرفتهایم.
حجتالاسلام والمسلمین سید ظفرعلی نقوی نیز در بخش دوم سخنان خود عنوان کرد:
من در قسمت دوم، صحبتهای قبل را ادامه میدهم که پیام بعثت برای جهانیان یک پیام جامع و کاملی است که از خود شخص انسان شروع میشود و تا جهانیسازی میرسد.
در مرحلهی اول پیامبر اکرم(ص) آموزهها، تعلیمات و معارفی را برای خودسازی آدم نشان داده است: «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (آلعمران: 164)، مراد از «يُزَكِّيهِمْ» این است که برنامههای مختلفی در قرآن برای نفوس است. قرآن نمیگوید شما که خودتان را ساختید، حیات انسانی یافتید، الهی شدید، توحید در قلب شما شعلهور شد و به خدا وصل شدید، حالا دیگر کافی است. نه، بعد از اینکه خودتان را اصلاح کردید، حالا نوبت به «فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ» (الحجرات: 10) میرسد و به دنبال برادران دینی باشید. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ» (التحریم: 6)، باید خانواده را بسازید. بعد نوبت به جامعهسازی و اجتماع میرسد. از خانه هم بیرون میآییم. فقط این نیست که خودت را ساختی و تمام، «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» الان باید بیرون بروید، وقتی نماز میخوانیم میگوییم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» (الفاتحه: 5)، فقط تو نیستی، «نَعْبُدُ» هستیم، با هم هستیم، این هنر نیست که شما فقط به خدا برسی و بندگی خدا را کنی. هنر این است که هم خودت خداپرست شوی و بندگی خدا را کنی، و هم خانواده و جامعه را به سمت خدا ببری.
*اگر به خدا وصل شویم میتوانیم در جامعه اقامهی عدل کنیم
بعد از جامعه هم جهانسازی است «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، برای اینکه پیامبر(ص) به مردم آنقدر شعور، آگاهی و تعلیم دهد که خود مردم برای اقامهی عدل قیام کنند. پیامبر(ص) در آن زمان برای این اقامهی عدل چند طرفدار داشت؟ خودش تنها بود، و یک غار حراء داشت که آنجا خدا را پرستش و عبادت میکرد. خداوند متعال به ایشان گفت که شما نبی هستید، حالا بروید و برای مردم تبلیغ کنید. حضرت علی(ع) در کنار ایشان آمد، حضرت ابوطالب پشتوانه شد، حضرت خدیجهی کبری(س) به ایشان پیوست و تبلیغ را شروع کردند. این کار به همهی مردم جهان روحیهای داد که اگر ما هم به خدا وصل شویم میتوانیم انقلاب و اقامهی عدل کنیم، میتوانیم انصاف را برقرار کنیم. خود پیامبر(ص) در مقام عمل توانسته است، «ادل الدلیل علی امکانه وقوعه». لذا ممکن است مردم پایین جامعه آنقدر زیاد پول و امکانات نداشته باشند، اما اگر به خدا وصل شوند که همه چیز دارد، خدا به آنها کمک میکند.
در طول تاریخ مثالهای زیادی از جنبشها و نهضتها داریم ولی من فقط درباره کشور خودم عرض میکنم. پاکستان و هندوستان یکی بودند و پاکستان فقط به یک دلیل از هندوستان جدا شد. پاکستان به خاطر هندوها، غیرمسلمانان و کسانی که خدا را قبول ندارند و پیامبر(ص) را به عنوان پیامبر خدا قبول ندارند، از هندوستان مستقل شد و در این راه قربانی دادند و فداکاری کردند که به عشق محمد رسول الله(ص) بود.
امروزه جامعهی پاکستان درباره پیامبر اکرم(ص)، بسیار حساس هستند به گونهای که اگر کسی نام پیامبر(ص) را ببرد و در کنار نام ایشان «صلی الله علیه و آله و سلم» را نگوید، مردم میگویند که شما به ایشان اهانت کردید. مردم پاکستان آنقدر حساس هستند که در اروپایی درباره پیامبر(ص) کاریکاتوری کشیدند و به ایشان توهین کردند، جامعهی پاکستان به صورت خودجوش بیرون آمد، نه اینکه کسی آنها را دعوت کرده باشد. امروزه هم یکی از نهضتها و احزاب اسلامی به نام «شریعت محمدی» (که بعد از انقلاب اسلامی ایران تأسیس شد) میخواهند شریعت محمدی را در پاکستان جاری کند. این کار پیام دارد. چون پیامبر(ص) حکومت اسلامی تشکیل داد، انقلاب اسلامی ایران هم الهام گرفته از همان تشکیل حکومت پیامبر(ص) است. یعنی فرزند رسول الله(ص) و فرزند حضرت زهرا(س) به نام امام خمینی(ره)، این انقلاب را تأسیس میکند. فکر میکنم حدود 14 روز بعد از انقلاب ایران، نهضتی از طرف شیعیان پاکستان پایهگذاری میشود که به نام نهضت نفاذ فقه جعفریه است. ما در پاکستان میخواهیم نظام جعفری اقامه شود، نه اینکه فقط شیعیان باشند، نه، برادران اهل سنت و دیگران هر کس در جای خودش باشد، ولی حکومت اسلامی باشد. این ایده برگرفته از انقلاب ایران به رهبری امام است.
*شیخ زکزاکی شاگرد امام خمینی(ره) است
حالا شما این را به کشورهای دیگر ببرید؛ در کشوری مثل نیجریه که مسیحی است، یک نفر به ایران میآید، سیرهی پیامبر(ص) را یاد میگیرد و از حضرت امام خمینی(ره) الهام میگیرد، ایشان شاگرد امام خمینی(ره) به نام ابراهیم زکزاکی است. آن ابراهیم بتشکنی کرده بود، این ابراهیم هم بتشکنی کرده است. او بت بیرون را شکست، این بنده خدا بت حقیقی، بت نژادی، بت قبیلهپرستی و ... را شکست. چرا؟ چون خداوند متعال میفرماید: «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ» (الاعراف: 157)؛ کسانی که پیوسته از رسول(ص) اطاعت و اتباع میکنند. لذا کار پیامبر(ص) راهکار است. اگر ما امروز میخواهیم پیروز شویم، راهکار برای بیداری و اقامهی عدل چیست؟ «يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ»، پیوسته امر به معروف و نهی از منکر میکرد، «وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ» (همان)، چیزهای دلپسند را حلال میکرد و چیزهایی که خبیث بود را نفی میکرد. «وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ» (همان). آقای زکزاکی چه کرد؟ امام خمینی چه کرد؟ محمدعلی جناح در پاکستان چه کرد؟ علامه اقبال لاهوری چه کرد؟ اینها زنجیرها را شکستند. خدای متعال در ادامه آیه اعلام میکند: «فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ» (همان)؛ کسانی که ایمان میآورند «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ» (همان)؛ و به رسالت احترام قائل میشوند و پیامبر(ص) را نصرت میکنند «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ» (همان)؛ و از نوری که بر پیامبر(ص) نازل شده پیروی میکنند. نتیجه چه میشود؟ نتیجه: «أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (همان) است. آن «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» تفسیر شد، فقط با گفتن «لا اله الا الله» پیروزی و رستگاری حاصل نمیشود، بلکه برنامهای که پیامبر(ص) اجرا کرد و جامعه به پیروزی و فلاح رسید، جامعهی امروز هم به آن برنامه نیاز دارد و باید از آن برنامه تقلید و اتباع کند تا به آن پیروزی بزرگ و فلاح و رستگاری انسانی و ایدهآل برسد.
.............................................
پایان پیام/ 167