خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۲۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۱ اسفند
۱۴۰۲
۹:۲۰:۵۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
1443591

در گفت‌وگوی ابنا با حجت‌الاسلام سیدحسین کشفی؛

«حدیث نصر»؛ گزارشی «شیرین و خواندنی» از زندگی و خاطرات فقیه مجاهد آیت‌الله شاه‌آبادی

آيت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی از ویژگی‌هایی برخوردار بود، از جمله: جایگاه علمی والای پدر بزرگوار و جد امجدش بویژه اینکه پدرش استاد بلامنازع عرفان نظری و استاد عرفان امام خمینی أعلى الله مقامهم است.

آآ

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ «کتاب حدیث نصر بیش از آنکه کتاب خاطره و تاریخ باشد، درس اخلاق و آموزش روش و منش زندگی است؛ بویژه برای حوزویان و روحانیون. امتیازات آن فراوان است، از جمله:

۱. تبیین دقیق سرگذشت جد و پدر بزرگوار آیت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی؛ که به مصداق «أهل البيت أدرى بما فيه» درست‌ترین گزارش از سرگذشت جد و والد ماجد ایشان است؛

۲. تبیین درست و دقیق سرگذشت نیای مادری و خاندان معروف روحانی قم؛

۳. گزارش درست و دقیقی از وضع حوزه تهران در زمان تحصیل در آن حوزه؛

۴. گزارش جامع و بسیار شیرین و خواندنی از حوزه نجف اشرف در برهه‌ای بسیار حساس به طوری که علاقه خواننده را به اقامت در حوزه نجف اشرف دو چندان می‌کند.

۵. گزارشی کامل و منصفانه و بدون اغراق از فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایشان؛

آيت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی از ویژگی‌هایی برخوردار بود، از جمله: جایگاه علمی والای پدر بزرگوار و جد امجدش بویژه اینکه پدرش استاد بلامنازع عرفان نظری و استاد عرفان امام خمینی أعلى الله مقامهم است.

شاگردی همزمان در محضر حضرت آیت‌الله خویی و امام خمینی أعلى الله مقامهما و جایگاه بسیار ویژه نزد هر دو بزرگوار و ارادت خاص به هر دوی ایشان و تبیین حوادث حوزه نجف اشرف و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بدون حبّ و بغض و افراط و تفريط، بر خلاف بسیاری که به مجرد انتساب یا ارادت به یک شخصیت، درباره دیگران انصاف و واقعیت را فراموش می‌کنند و نادیده می‌گیرند.»

آنچه گذشت بخشی از مقدمه حجت‌الاسلام والمسلمین رضا مختاری بر کتاب «حدیث نصر» است؛ کتابی که به اهتمام و کوشش حجت‌الاسلام سید حسین کشفی، خاطرات فقیه مجاهد مرحوم  آیت‌الله حاج نصرالله شاه‌آبادی را گردآورده است.

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام سیدحسین کشفی، به بررسی کتاب حدیث نصر و بخشی از شخصیت علمی و اخلاقی عالم ربانی حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی پرداخته است که متن کامل سخنان ایشان در ادامه تقدیم مخاطبان می‌شود:

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا أبي القاسم المصطفی محمّد و علی أهل بیته الطیّبین الطاهرین سیّما بقیة الله في الأرضین.

در ابتدا از مجموعه‌ی خبرگزاری اهل‌بیت علیهم‌السلام ـ ابنا ـ تشکر می‌کنم که فرصت معرفی کتاب «حدیث نصر»، (خاطرات فقیه مجاهد مرحوم آیت‌‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی) را در اختیار بنده‌ی حقیر قرار دادند.

جریان تألیف این کتاب به سال 1391 برمی‌گردد. ابتدا قرار بود که خاطرات مرحوم آقای شاه‌آبادی را مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام(ره) چاپ کنند. آن‌ها حدود 40 مصاحبه انجام داده بودند و تدوین اولیه هم انجام شده بود و به مرحوم آقای شاه‌آبادی داده بودند. مرحوم حاج‌آقا که جدّ أمّی بنده می‌شوند، با من صحبت کردند که بیا با هم این‌ها را مقابله و تنظیم کنیم. من کم کم به این فکر افتادم که خودم این کار را در دست بگیرم، چون خاطرات مرحوم آیت‌‌الله شاه‌آبادی خاطرات ویژه‌ای بود؛

اولا جایگاه خانوادگی مرحوم حاج‌آقا بود، پدر ایشان مرحوم آیت‌الله العظمی آقای میرزا محمدعلی شاه‌آبادی، عارف کامل و استاد عرفان حضرت امام بودند. خاندان مادری ایشان از بیت شریف روحانی بودند. این از جهت جایگاه خانوادگی ایشان بود. بعد هم تحصیلات ایشان در حوزه‌ی علمیه‌ی تهران، حوزه‌ی علمیه‌ی قم و حوزه‌ی علمیه‌ی نجف و شاگردی ایشان در محضر مرحوم آیت‌الله العظمی خوئی، مرحوم آیت‌الله العظمی میرزا عبدالهادی شیرازی، مرحوم امام بود، هم چنین مجموعه فعالیت‌های اجتماعی ایشان بود که همه‌ی این‌ها سبب شده بود که حاج‌آقا خاطره، قصه و حکایات زیادی داشته باشند.

 در آن زمان اواخر دهه‌ی 80 هم بود که کتاب «جرعه‌ای از دریا» تألیف حضرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی هم انجام شده بود، من آن خاطرات آیت‌الله شبیری را هم که ملاحظه می‌کردم، خیلی علاقه داشتم که خاطرات مرحوم حاج‌آقای شاه­ آبادی به همان سبک، ویراستاری و تدوین شود. هدفم هم خدمتی بود که به جدم مرحوم آقای شاه‌آبادی انجام داده باشم و البته در اثناء این کار معلوم شد که خدمات بزرگی می‌توان در این کار تدوین خاطرات انجام داد. چون هم معارف اهل بیت علیهم السلام در آن هست، هم تاریخ معاصر در آن هست و نکات مختلفی در آن جمع است.

از ابتدای کار متوجه شدم که این 40 جلسه مصاحبه‌ی مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام کافی نیست. این بود که مصاحبات مرحوم آقای شاه‌آبادی با مؤسسات مختلف را جمع‌آوری کردیم. در واقع مرحوم آقای شاه‌آبادی روحیه‌ای داشتند که هیچ محذوری نسبت به مصاحبه کردن نداشتند. اگر حضرتعالی زمان ایشان را درک می‌کردید و از ایشان تقاضا می‌کردید، بدون هیچ ملاحظه‌ای قبول می‌کردند و لذا هنوز که هنوز است با این‌که خیلی از ایشان مصاحبه جمع‌آوری کردیم، هر از گاهی که تلویزیون مستند پخش می‌کند می‌بینیم که مرحوم حاج‌آقا دارند مصاحبه‌ای انجام می‌دهند که ما نداریم. بنابراین مصاحبه‌های مختلفی را جمع‌آوری کردیم. مثلا یکی از مصاحبه‌ها مصاحبه با مرکز پژوهش‌های صداوسیمای قم بود که آن‌ها آرشیو مفصلی دارند و با علمای مختلفی مصاحبه‌هایی را انجام داده‌اند. هم چنین مصاحبه با مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام، با مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با مؤسسه‌ی شمس الشموس، با مجموعه‌ی حدیث سرو (درباره مرحوم پدرشان و مرحوم آقا سید محمدتقی خوانساری، مرحوم آقای عصار و مرحوم آقا شیخ محمدتقی آملی بود) و قس علی ذلك باب فعل أو تفعلل ... خلاصه این که ایشان مصاحبه‌های فراوانی داشتند.

البته این مصاحبه‌ها که زیاد می‌شد، ما بابت مطالب جدید خوشحال می‌شدیم، اما هر قدر مطالب جدیدتری پیدا می‌شد، کار ما هم سخت‌تر می‌شد. من تمام این مصاحبه‌ها را گوش دادم. یک کار، کار نمایه‌زنی بود. یعنی مشخص شود که آیت‌الله شاه‌آبادی در این مصاحبه‌ها چه گفتند. بعد از نمایه‌زنی کار تدوین صورت گرفت، فهرست‌بندی کردیم، ابتدا باب اول را باب خاندان ایشان قرار دادیم. باب خاندان هم خودش دو بخش خاندان پدری و خاندان مادری دارد. تدوین را به این سبک انجام دادیم تا سال 96 که مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی دیگر بیمار شده بودند و کار به نیمه رسیده بود. ما تصمیم گرفتیم که این به مقدار یک جلد هست، حدود 520 صفحه شده بود. گفتیم که همین را چاپ می­کنیم تا ان‌شاءالله جلد دومی داشته باشد، برای این‌که خود آیت‌الله شاه‌آبادی حداقل جلد اول کتاب را ببینند. یعنی در آن تاریخ (دی سال 96) گزارش زندگی مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی از ابتدای تولد ایشان در 1310 تا سال 1349 آماده شده بود. بنابراین ما این را در 520 صفحه تدوین کردیم. برای ناشر هم با این مؤسسه و آن مؤسسه صحبت کردیم و بالأخره نوبت به مؤسسه‌ی کتاب‌شناسی شیعه به مدیریت حجةالاسلام والمسلمین حاج‌آقای مختاری رسید. ایشان قبول کردند و بزرگواری فرمودند و این کتاب در بهار سال 1397 به چاپ رسید. یعنی مرحوم حاج‌آقا آن نسخه‌ی اولیه را دیدند، حتی تقریظ هم بر کتاب نوشتند و مهر و امضاء کردند، اما در زمان چاپ کتاب نبودند و چند ماهی بود که به رحمت خدا رفته بودند. این کتاب در بهار 1397 چاپ شد.

واقعیت این است که این کتاب با اقبال خوبی روبه‌رو شد. هر کسی از علما، فضلا، افرادی که کتاب را دیدند از کتاب تعریف کردند. من خدای متعال را شاکرم و از همه‌ی بزرگوارانی که نسبت به این کتاب اظهار محبت می‌کنند هم تشکر می‌کنم. در مهرماه سال 1397 بود که بیت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی دیداری با مقام معظم رهبری داشتند. مرحوم آیة الله حاج‌آقا نورالله شاه‌آبادی در کنار ایشان نشسته بودند و من را معرفی کردند و گفتند: ایشان آقای کشفی هستند و کتاب حدیث نصر را نوشته‌اند. مقام معظم رهبری خیلی ابراز محبت فرمودند و گفتند که من حدیث نصر را خواندم و قبل از این‌که بخوانم به فرزندانم گفتم: این کتاب علی القاعده خواندنی است. چرا که مرحوم حاج‌آقا نصرالله قصه و حکایات زیادی داشت و من این کتاب را خواندم و خوب بود. خیلی کار خوبی کردید که این کار را انجام دادید. این برخورد مقام معظم رهبری بود.

آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی -که متخصص فن رجال و تراجم و تاریخ هستند- در شب پنج‌شنبه‌ای در منزل مرحوم آیت‌الله حاج سید مهدی روحانی حاضر شدند و ما کتاب را به ایشان تقدیم کردیم. البته ایشان کتاب را مطالعه کرده بودند و خیلی ابراز محبت فرمودند و فرمودند که: خیلی اوقات کتاب‌های خاطرات و کتاب‌های تراجم همین‌طوری نوشته می‌شود، چنین تعبیری داشتند. و گفتند: اما برای این کتاب زحمت کشیده شده و مِن حیث المجموع کتاب قابل استفاده‌ای است. این تعبیر هم از آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی برای من خیلی مهم بود.

علما و بزرگواران دیگر هم اظهار لطف داشتند، مثلا آیت‌الله آقای سید احمد مددی فرمودند که من این کتاب را خواندم و حواشی هم بر این کتاب نوشته‌ام. زمانی به منزل ایشان رفتم و کتاب را گرفتم. ایشان شاید حدود 10 قسمت یا بیشتر حواشی نوشته بودند.

بازخورد کتاب خوب بود، اگر یکی یکی بخواهم برخوردهایی که شده را بگویم، طولانی می‌شود. الحمدلله استقبال شد. بعد از سال 97 برنامه‌ی ما این شد که کتاب را تکمیل کنیم. الحمدلله رب العالمین از سال 49 به بعد هم به همین نحو نمایه‌زنی کردیم و تدوین صورت گرفت و فهرست نمایه‌ی اعلام بر آن نگاشته شد، نمایه‌ی آیات، روایات و مجموعه‌ی تصاویری را جمع‌آوری کردیم.

یکی از ویژگی‌های این کتاب تصاویر و اسنادی است که در آن جمع‌آوری شده است. من گفتم که کتاب خاطرات باید تصاویر و اسناد داشته باشد. شاید بگویم که 70-80 آلبوم از اقوام، بستگان و دوستان اسکن کردیم. یک اسکنی تهیه کرده بودیم. لذا مجموعه تصاویر و اسناد خوبی هم در این کتاب گزارش شده است که در انتهای کتاب آمده است، بالأخره بعد اللتیا و التي در سال 1402 – که امسال هست - این کتاب بالأخره به ثمر نشست و باز هم توسط مؤسسه‌ی کتاب‌شناسی شیعه چاپ دوم آن – بلکه به تعبیر دقیق تر ویرایش دوم- انجام شد. در حدود 1004 صفحه است. البته در ابتدا بنا بود که ما جلد اول و جلد دوم کنیم. حاج‌آقای مختاری فرمودند که چون چاپ اول جلد اول نخورده است، این موجب اشتباه می‌شود، ما همین را در یک جلد چاپ می­کنیم و می‌نویسیم: ویراست دوم با اصلاحات و اضافات فراوان. لذا کتاب ما دیگر جلد 1 و جلد 2 ندارد و یک کتاب مجموعا در 1004 صفحه، خاطرات مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی است.

یکی از ویژگی‌های این کتاب این است که مجموعه خاطرات ایشان به خصوص برای یک طلبه خیلی اثرگذار است. یعنی طلبه‌ای که اولا خانواده‌ی او، اهل علم بودند، بعد هم خودش تحصیلات داشته و تا سال 49 در حوزه‌ی نجف، در حوزه‌ی قم و در حوزه‌ی تهران نزد علما و بزرگان تحصیل داشته است. بعد به ایران آمده و کار اجتماعی و سیاسی انجام داده است، خدمات گسترده‌ی اجتماعی داشته و با مردم ارتباط برقرار کرده است، مردم و جوانان را مجذوب و شیفته­ی خودش کرده است. به نظرم می‌رسد که مجموع این کتاب برای افراد به خصوص نسبت به طلاب مفید باشد، چون فضای جلد اول ما فضای طلبه‌ای است که در حوزه‌ی علمیه تحصیل می‌کند و آن‌قدر ارتباطی با مردم ندارد. اما از سال 49 به بعد که اضافات چاپ دوم (ویرایش دوم) ما است، بخشی است که مرحوم حاج‌آقا نصرالله به تهران و مسجد محله‌ی پامنار آمده‌اند که جوانان و لات‌هایی دارد و در آنجا فعالیت اجتماعی می‌کنند. مسجد و درمانگاه و مکتبخانه می‌سازند و با جوانان ارتباط برقرار می‌کنند. مجموع این‌ها خاطرات مفید و اثرگذار شده است. البته می‌گویند که بقیه باید از کتاب تعریف کنند، من هر قدر تعریف کنم تعریف از کار خودم است و خلاصه هیچ عطاری جنس خودش را نفی نمی‌کند. بهتر این است که بگذاریم بقیه از کتاب تعریف کنند.

تدوینی که در این کتاب صورت گرفته به این نحو است: این کتاب دو باب دارد و هر باب بخش‌هایی دارد و هر بخشی هم فصل‌هایی دارد. تنظیم این‌طوری است. این کتاب دو باب دارد؛ باب اول، باب خاندان آیت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی است، باب دوم هم آیت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی است. یعنی اختصاص به خود ایشان دارد. باب اول که باب خاندان است، سه بخش دارد، بخش اول خاندان پدری، بخش دوم خاندان مادری و بخش سوم هم پدر ایشان عارف کامل مرحوم آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی است. هر کدام از این بخش‌ها هم زیرمجموعه‌هایی دارد که نام آن‌ها را فصل گذاشتیم، مثلا در خاندان پدری‌شان، جدشان مرحوم آیت‌الله میرزا محمدجواد اصفهانی هستند، عموهای ایشان مرحوم آیت‌الله آقا شیخ احمد مجتهد بیدآبادی و مرحوم آیت‌الله آقا شیخ علی‌محمد الشریف هستند. این خاندان پدری؛ در خاندان مادری هم فصل اول میرزای قمی است، چون جد اعلای ایشان از مادر میرزای قمی بوده است. بعد هم مرحوم آیت‌الله حاج سید صادق قمی روحانی هستند. بعد هم دایی‌های ایشان: مرحوم آیت‌الله حاج میرزا محمود، آیت‌الله حاج میرزا ابوالحسن، آیت‌الله حاج میرزا ابوالقاسم و آیت‌الله حاج میرزا احمد هستند. البته مخفی نماند که دایی دیگر هم به نام مرحوم آقا میرزا فخرالدین داشتند که ایشان را درک نکردند. یعنی وقتی که حاج‌آقا نصرالله به دنیا آمده بودند، آقا میرزا فخرالدین به رحمت خدا رفته بود و از ایشان خیلی قصه و خاطره‌ای نداشتند.

بخش پدر ایشان هم بخش مفصلی است که در حدود 200 صفحه است و می‌توان ادعا کرد که جامع‌ترین مطالب مربوط به مرحوم آیت‌الله العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی در این کتاب جمع‌آوری شده است. یعنی خود مرحوم حاج‌آقا نصرالله می‌فرمودند که خیلی از خاطراتی که برای پدرم نوشته شده صحیح نیست. این جنبه‌ی نفی ایشان نسبت به بقیه‌ی خاطرات بود. بعد هم می‌فرمودند که من از سایر اخوان به پدرم نزدیک‌تر بودم و بهتر می‌دانم که زندگی پدرم به چه نحوی بوده و من می‌توانم خاطرات ایشان را بیان کنم. لذا من به ایشان گفتم: از این طرف نفی می‌کنید، از این طرف هم خاطرات خودتان را اثبات می‌کنید، بنابراین جا دارد که مفصل‌ترین خاطرات را از حضرتعالی در رابطه با پدرتان بپرسیم. ایشان هم همکاری کردند و لذا در حدود 200 صفحه بخش مربوط به مرحوم پدر ایشان است. این باب اول بود.

باب دوم هم بابی است که اختصاص به خود ایشان دارد. ما این را هم چند بخش کردیم. بخش اول از ابتدای کودکی تا سال 1330 که ایشان در ایران بودند. این یک بخش است. بخش دوم گزارش زندگی ایشان از سال 1330 تا سال 1349 است که ایشان به نجف اشرف هجرت می‌کنند و در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف تحصیل می‌کنند. این هم بخش دوم است. بخش سوم از سال 1349 تا سال 1357 زندگی ایشان در ایران قبل از انقلاب اسلامی است. این هم یک بخش است. بخش چهارم انقلاب اسلامی است. یعنی یک بخش جداگانه‌ای مربوط به جریان انقلاب اسلامی باز کردیم. بخش پنجم هم زندگی آیت‌الله شاه‌آبادی در ایران پس از انقلاب اسلامی است. هر کدام از این‌ها هم فصل‌هایی دارد که گفت مثنوی هفتاد مَن کاغذ شود، اگر بخواهم همه‌ی این‌ها را تعریف کنم طول می‌کشد. این هم مجموعه ابواب کتاب و فصول کتاب است.

به نظرم ذکر دو نکته در مورد کتاب لازم است. یک نکته این است که این مطالبی که ما از مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی جمع‌آ‌وری کردیم، این نظرات و تحلیل‌ها و خاطراتی است که ایشان داشتند. اما این‌که الزاما من هم به عنوان تدوین‌کننده‌ی کتاب این مطالب را قبول داشته باشم، چنین لازمه‌ای ندارد. بعضی می‌گویند مثلا اگر مرحوم آقای شاه‌آبادی مطلبی فرمودند و تحلیلی ارائه دادند، آن کسی که کتاب را تدوین کرده، حتما باید در پاورقی ذکر کند که تحلیل‌های دیگری هم وجود دارد. اما به نظرم این کار تدوین کننده‌ی کتاب نیست. بله، مشخص است خاطراتی که به خصوص در مسائل تاریخ معاصر ذکر می‌شود و همچنین تحلیل‌هایی که ارائه می‌شود، این‌ها تحلیل‌های متفاوتی دارد. یک چیزی است که اظهر من الشمس است. مثلا مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی نسبت به جریان آقای دکتر شریعتی کاملا نگاه منفی داشتند. شخصی به ما اعتراض کرد که شما باید حتما در پاورقی تذکر می‌دادید که دیدگاه‌های دیگری هم وجود دارد. خب معلوم است که دیدگاه‌های دیگری هم وجود دارد. یا مثلا نگاه حاج‌آقا در رابطه با کتاب شهید جاوید آقای صالحی نجف‌آبادی نگاه منفی بود و اصلا نگاه مثبتی نداشتند. همچنین در سایر مباحث هم این‌چنین بود. می‌خواهم بگویم که این‌ها خاطرات و تحلیل‌های مرحوم آقای شاه‌آبادی است و ما این را به جامعه‌ی علمی عرضه کردیم و جامعه‌ی علمی کشور، دانشجویان، محققان، اساتید می‌توانند این‌ها را مورد بررسی قرار دهند، استفاده کنند و یا احیانا نقد کنند. البته ما از نقد گریزان نیستیم، هیچ اشکالی هم ندارد و طبیعی هم هست که وقتی انسان پا در عرصه‌ی به خصوص تاریخ معاصر می‌گذارد، دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی وجود داشته باشد. این نکته‌ی اول بود.

نکته‌ی دومی را هم می‌خواستم تذکر دهم. ما گاهی اوقات فیلم‌های مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی که همین خاطرات را ذکر کرده‌اند در فضای مجازی منتشر می‌کنیم. در بالا فیلم یا صوت ایشان است و بعد در پایین متن کتاب حدیث نصر را هم قرار داده‌ایم. اگر کسی مقابله کند بعضا می‌بیند که یک تفاوت‌هایی وجود دارد، خب برخی از تفاوت‌ها به این خاطر است که چون کلام ایشان گفتاری بوده، ما این را به سبک نوشتاری تبدیل کرده‌ایم. از خود مرحوم حاج‌آقا هم اجازه گرفتیم و گفتیم: اجازه هست نقل به معنا کنیم؟ ایشان فرمودند: اگر معنا به‌هم نمی‌خورد اشکالی ندارد. در این حد تفاوت که طبیعی است. اما یک نکته‌ای که می‌خواستم متذکر شوم این است که در کاری که من انجام داده‌ام، گاهی اوقات مرحوم آقای شاه‌آبادی یک خاطره را مثلا در چهار تا مصاحبه تکرار و نقل کرده‌اند، من مجموع این چهار مصاحبه را در کنار هم گذاشته‌ام و آن کامل‌ترین را در اینجا گزارش داده‌ام. گاهی اوقات یک بخشی از خاطره و داستان را در یک مصاحبه گفته‌اند و یک بخشی را در یک مصاحبه‌ی دیگر گفته‌اند. این‌که شما این بخش را می‌بینید می‌گویید که اینجا بخش دوم نیامده است، بخش دوم را از جای دیگری گرفته‌ایم. به نظرم رسید که این تذکر در اینجا لازم است.

گاهی اوقات - البته این به صورت خیلی نادر است – هم نقل ها با هم تعارض داشته، مثلا ما یک مصاحبه‌ی قدیمی از مرحوم حاج‌آقا داریم که مثلا در دهه‌ی 50 گرفته شده است. در دهه‌ی 50 یک مصاحبه از مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی هست که در موضوع دادگاه مبارزه با رباخواری است. این مصاحبه در خرداد سال 58 ضبط شده است. بعد در همین موضوع مثلا در دهه‌ی 80 هم با ایشان مصاحبه کرده‌اند. آن زمان حضور ذهن ایشان بیشتر بوده و دقیق‌تر نقل کرده است. بعدها به مرور زمان نقل ایشان تفاوت پیدا کرده است. ما طبیعتا آن نقلی را اخذ کرده‌ایم که متقدم است و در سال 58 است. لازم بود این موارد را متذکر شوم که کسی نگوید چرا متن کتاب با خصوص این خاطره‌ای که مرحوم حاج‌آقا در این فیلم بیان می‌کند سازگاری ندارد.

.................................
پایان پیام