به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نشست علمی «جایگاه قبرستان بقیع و نقدی بر اندیشه وهابیت در تخریب حرم ائمه بقیع(ع)»، روز سهشنبه ـ 28 فروردین 1403 ـ در سالن جلسات خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) برگزار شد.
در این نشست علمی، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر «اکبر روستایی» استاد حوزه و دانشگاه و حجتالاسلاموالمسلمین «وحید خورشیدی» استاد حوزه و پژوهشگر علوم اسلامی به ارائه دیدگاههای خود پیرامون موضوع پرداختند.
آنچه در پی میآید متن کامل محتوای این نشست با اندکی تلخیص میباشد:
حجتالاسلام دکتر روستایی: یکی از حوادث تلخ تاریخ اسلام، تخریب قبور ائمه بقیع توسط جریان وهابیت است. این یک مسئله فقط شیعی نیست، بلکه یک مسئله اسلامی است. لذا اگر بخواهیم تخریب بقیع را به عنوان یک مصیبت نگاه کنیم که از طریق جریان وهابیت بر پیکره دین وارد شده است، کل جهان اسلام را باید در نظر بگیریم. این مصیبت صرفاً برای شیعیان نیست بلکه برای کل جهان اسلام است به خاطر اینکه شخصیتهایی که در قبرستان بقیع دفن شدهاند، مورد احترام همه مسلمانان جهان اسلام هستند.
در زمینه اهمیت قبرستان بقیع و اینکه چه میزان در بین مسلمین اهمیت دارد، سخن بسیار است. شخصیتهای مدفون بقیع، بسیار مورد احترام مسلمانان هستند؛ نمیگویم نزد تمام مذاهب چون ممکن است بعضی از مدفونان بقیع نزد بعضی از مذاهب احترام ویژهای داشته باشند اما اگر معدل کلی در نظر بگیریم، در راس همه اینها اهلبیت(ع) قرار دارد و وجود نازنین امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام در آنجا مدفون هستند. همچنین عباس عموی پیامبر(ص) و بعضی از همسران پیامبر(ص) در بقیع به خاک سپرده شدهاند. اینکه این افراد و شخصیتهای برجسته در بقیع دفن شدهاند، نشان از اهمیت این مکان دارد.
نکته دیگری که درباره اهمیت قبرستان بقیع میتوانیم به آن بپردازیم، نگاه عالمان مسلمان به این قبرستان است. از طرف دیگر اهتمام اهلبیت(ع) به این مکان جای بحث و دقت دارد. بحث دیگر، نگاه مذاهب اسلامی به آدابی است که به این قبرستان قائل هستند. پس ما میتوانیم در این سه محور به مسئله قبرستان بقیع توجه کنیم.
*نگاه اهلبیت(ع) به قبرستان بقیع
درباره نگاه اهلبیت(ع) به قبرستان بقیع، ابنعساکر در تاریخ مدینه دمشق نقل میکند که «ان حسین بن علی اتی مقابر الشهداء بالبقیع». امام حسین(ع) در قبرستان بقیع بالای قبر شهدا میرفتند و زیارت انجام میدادند. حضور نازنین امام حسین(ع) به عنوان یکی از اهلبیت نبوت و رسالت در قبرستان بقیع بسیار مهم است. امام حسین(ع) غیر از مسئله امامت و عصمت، جایگاه والایی در نزد عموم مسلمانان دارند و حجیت فعل، قول و تقریر امام به اهمیت این مسئله میافزاید. لذا شخصیتی مثل امام حسین(ع) با جایگاه اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و دینی به زیارت قبرستان بقیع اهتمام دارند. این روایت درباره عموم شهدای مدفون در بقیع بود. مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه روایاتی نقل میکند که امام حسین(ع) مقید بودند که به صورت هفتگی زیارت امام حسن(ع) را در بقیع انجام دهند. بنابراین اهتمام و نگاه اهلبیت(ع) به قبرستان بقیع بسیار حائز اهمیت است. بنابراین ما با یک نگاه ویژهتری میتوانیم این موضوع را مورد دقت و پژوهش قرار دهیم که نگاه بقیهی اهل بیت(ع) در دورههای بعدی چگونه بوده است. طبیعتاً نگاه ائمه(ع)، نگاه مثبتی است.
*نگاه عالمان مسلمان به قبرستان بقیع
درباره نگاه عالمان مسلمان به مسئله قبرستان بقیع نگاه جالبی وجود دارد. مستحضرید که جریان وهابیت صرفاً از طرف شیعه مورد نقد نیست بلکه همه مذاهب مسلمان این جریان را نقد میکنند. برای نمونه با اینکه جریان وهابیت از دل حنابله به وجود آمده است حنبلیها، وهابیها را نقد میکنند. چون در ابتدای امر محمد بن عبدالوهاب حنبلی مذهب بود اما برادرش و عالمان حنبلی دیگر، وی را نقد میکردند. حنبلیها، شافعیها و مالکیها، وهابیت را نقد میکنند و مباحثی که در نقد میآورند خیلی جالب است. برای نمونه کتابی به نام کتاب «رد وهابی المسمی بحجة الإسلام» وجود دارد که مفتی محمود ابن مفتی عبدالغفور آن را نوشته است. نویسنده در این کتاب نکتهای را درباره قبر مطهر امام باقر(ع) بیان میکند که «و همچنین استاد المحدثین مایه افتخار سید المرسلین علیه الصلاة من رب العالمین، اعنی حضرت امام اعظم از قبر بعضی ائمه هدی استعانت نمودهاند.» در ادامه از عالمان دیگر این مسئله را نقل میکند تا به اینجا میرسد که از کتاب «فتاوی عقائد المقتدی فی مسائل الهندی» در فصل تعظیم علویه این روایت را آورده است که «أن أبا حنیفه رضی الله تعالی عنه کان یزور أبدا قبر الإمام محمد الجعفر الصادق رضی الله عنه و یکنس علی بابه ویعطی للمجاورین فتوحا ویطلب الإستعانه منه فی الأمور». اباحنیفه قبر امام صادق را زیارت میکرد، جاروکش قبر ایشان بود و به کسانی که اطراف قبرستان بقیع بودند پولهایی میداد و به امام صادق (ع) در مشکلات خود توسل و استعانت میکرد.
گرچه ما در نگاه شیعی ممکن است به مذهب حنفی انتقادهایی داشته باشیم اما باید کلان جهان اسلام را در نظر بگیریم. آن گونه که در خاطرم است مذهب حنفیه در بین اهل سنت بیشترین جمعیت را دارد. امام این مذهب جاروکش قبر امام صادق(ع) در قبرستان بقیع است، به ایشان توسل میکند و برای قبر مطهر امام و کسانی که آنجا را زیارت میکنند هزینه میکند و این جایگاه بسیار مهم قبرستان بقیع را نشان میدهد. پس قبرستان بقیع به اعتبار مدفونین آنجا از دیدگاه عالمان اسلام هم مورد توجه است.
اینجا شایسته است که درباره نوع نگرش اهل سنت به تخریب بقیع مطلبی بیان کنم. کتابهای متعددی در بین علمای اهل سنت در نکوهش این عمل وهابیها نوشته شده است. برای نمونه کتابی عربی به نام «نصيحة لإخواننا علماء نجد» به قلم يوسف بن السيد هاشم الرفاعی است که تخریب بقیع را نکوهش میکند. اما در فضای اهل سنت فارسی زبان هم کتابهایی داریم که لابلای مباحثشان این عمل را نکوهش کردهاند. برای مثال ما در سیستان و بلوچستان یک عالمی به نام محمدعمر سربازی داشتیم که استاد بسیاری از علمای فعلی بلوچستان است. وی برادر عبدالرحمان سربازی چابهاری است. محمدعمر سربازی کتابی به نام «فتاوای منبع العلوم کوهون» دارد. وی در جلد پنجم این کتاب صفحه ۴۰۲، وقتی که به قبر حضرت زهرا(س) اشاره میکند، میگوید: «اما در دوره استبداد نجدیان در سال ۱۳۴۳ قمری همه قبههای بقیع منهدم گردید.» وی با عبارت «استبداد نجدیان» یک مرزبندی بین خودشان و جریان وهابیت نجدی ایجاد میکند و وهابیها را به عنوان افراد مستبد و ظالم معرفی میکند. این جمله اهمیت قبرستان بقیع، اهمیت کسانی که در آنجا دفن هستند و اهمیت گنبد و بارگاه را نشان میدهد. چون وی قبل از این جمله در مورد محل دفن حضرت زهرا(س) و عباس عموی پیامبر(ص) صحبت میکند و به عنوان انتقاد و ایراد مطرح میکند که وهابیها قبرستان بقیع را تخریب کردند.
*آداب قبرستان بقیع
نکته دیگر بحث آداب قبرستان بقیع است. وقتی که ما کتابهای فقهی اهل سنت را بررسی میکنیم، میبینیم که علاوه بر دیگر مدفونان، مطالبی درباره استحباب زیارت قبور ائمه بقیع گفتهاند. برای نمونه کتاب احیاء علومالدین امام محمد غزالی، نگاه فقهی ندارد اما بحثهای فقهی مطرح میکند. وی میگوید: «و يستحب أن يخرج كل يوم إلى البقيع بعد السلام على رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلم و قبر الحسن بن على رضى اللّٰه عنهما، و فيه أيضا قبر على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد رضى اللّٰه عنهم، و يصلى في مسجد فاطمة رضى اللّٰه عنها و يزور قبر إبراهيم بن رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلم و قبر صفية عمة رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلم، فذلك كله بالبقيع». مستحب است که هر روز فرد به بقیع برود و بعد از زیارت رسول خدا(ص)، قبور حسن بن علی و علی بن حسین، محمد بن علی و جعفر بن محمد را زیارت کند.» در ادامه میگوید: در کنار مسجد زهرا(س) هم نماز بخواند، قبر ابراهیم فرزند رسول خدا(ص)، قبر صفیه عمه رسول خدا(ص) را زیارت کند «و ذلک کله ببقیع» همه اینها در بقیع است. اینها نشانگر اهتمام عالمان اسلامی نسبت به قبرستان بقیع و افراد مدفون آنجا است.
این نگاه میگوید زیارت مستحب است اما نگاهی که وهابیت دارند «نستجیر بالله» زیارت را به منزله عمل منافی عفت میداند. این مطلب در منابع گزارش شده است. من به یک مورد اشاره کنم که یک عالم اهل سنت به وهابیها انتقاد میکند که چرا اینگونه عمل میکنید؟ کتاب «عقاید علمای دیوبند» را سید طالب رحمان نوشته است. وی یک عالم وهابی و استاد دانشگاه است. وی در صفحه ۵۸ کتاب خود مطلبی را از شیخ حسین احمد مدنی نقل میکند که از نقادان جریان وهابی بود و بعضی از آثار ایشان به فارسی هم ترجمه شده است. وی میگوید که آقای شیخ حسین احمد مدنی این مطلب را در کتاب «الشهاب الثاقب» گفته است که: «و تعتقد هذه الطائفه ـ الوهابیة ـ بانّ زیارة الرسول(ص) و الحضور عند ضریحه الشریف و مشاهدة روضته المطهره بدعة محرمة» میگوید سفر برای زیارت بدعت و حرام است و اشکال دارد. در ادامه میگوید: بعضی از وهابیها معتقدند که «ان سفر الزیاره بمنزلة الزنا» سفر زیارت به منزله زنا است. اهل سنت میگوید هر روز زائر بقیع را زیارت کند، اما در طرف دیگر عالم وهابی میگوید زیارت به منزله زنا است! تفاوت این دو نگاه واضح و هویداست.
پیامبر(ص) نیز به قبرستان بقیع اهتمام داشت و حتی به برخی از همسرانشان دعاهایی یاد میدادند که وقتی به بقیع رفتی فلان دعا را بخوان و فلانگونه زیارت کن.
بنابراین نگرش کلی که نسبت به قبرستان بقیع و قبور مطهر ائمه بقیع در نگاه عالمان مسلمان وجود دارد، یک نگاه کاملاً اسلامی است و نگاهی است که به همگرایی مذاهب اسلامی بسیار میتواند کمک کند. همچنین مسئله بقیع میتواند مسئله جهان اسلام باشد تا امت اسلام را زیر چتر واحد جمع کند.
حجت الاسلام والمسلمین وحید خورشیدی: مباحثی که ارائه خواهم داد در چند محور است. اول: معنای بقیع. دوم: تاریخچه به وجود آمدن بقیع. سوم: جایگاه بقیع نزد خداوند و پیامبر(ص). چهارم: استحباب زیارت قبرستان بقیع نزد اهل سنت. پنجم: وجود گنبدها و بارگاهها در بقیع در طول تاریخ. ششم: تخریب قبور بقیع توسط وهابیت که در دو نوبت انجام شد. هفتم: ادله وهابیت برای تخریب بقیع و هشتم: نقد عقائد وهابیت است.
*معنای بقیع
لغتشناسان در علت نامگذاری قبرستان بقیع، عناوین مختلفی را ذکر کردهاند که در تاریخ ثبت شده است. نام قبرستان در اصل «بقیع الغرقد» بود، یا صورت مطلق «بقیع» میگفتند و در قرون اخیر «جنة البقیع» گفته میشود. بر اساس آنچه که در لغت آمده، به یک مکان و جایگاه وسیع «بقیع» گفته میشود. «غرقد» نیز به درختان خاردار گفته میشود، چون در بقیع درختان دارای خار روییده بود. به عبارت دیگر، به قبرستان بقیع «بقیع الغرقد» میگفتند چون یک مکان وسیعی بود و درختان ریشهدار خاردار داشت. بعد از اینکه پیامبر(ص) به مدینه مهاجرت کردند، قبرستان بقیع را اولین قبرستان مسلمانان قرار دادند. مسلمانان برای دفن مردگان خود در این قبرستان، درختان را میکندند و زمین را پاکسازی میکردند. یکی از دلایل دیگری که به آنجا بقیع میگویند چون بقیع، بقعه بقعه بوده است. در قبرستان بقیع عمههای پیامبر(ص) دفن بودند لذا به آنجا بقیع العمّات نیز میگفتند و برای آنان بقعه بقعه درست کرده بودند.
*چگونگی ایجاد قبرستان بقیع
قبرستان بقیع قبل از اینکه پیامبر(ص) وارد مدینه شود وجود داشت و قبرستان یهودیان بود. اما بعد از اینکه پیامبر(ص) وارد مدینه شدند، مخصوص مسلمانان شد. البته قسمت یهودیان جدا شد و قبرستان به مدفونان مسلمان از مهاجر و انصار اختصاص داده شد. لذا اولین کسی که در بقیع از انصار دفع شد اسعد بن زاره و از مهاجرین عثمان ابن مظعون بود. عثمان ابن مظعون صحابی معروف و مورد عنایت پیغمبر و امیرالمومنین علیهمالسلام بود که بعد از وفات در قبرستان بقیع دفن شد. پیامبر(ص) در تشییع و خاکسپاری عثمان بن مظعون شرکت کرد و دفن ایشان را برعهده گرفت. حضرت فرمود: «ادفنوا عثمان بن مظعون في البقيع يكون لنا سلفاً فنِعْمَ السّلف سلفنا عثمان» عثمان را در بقیع دفن کنید تا شاخص و یادگاری از گذشتگان ما باشد و عثمان چه سلف خوبی است.
بعد مرگ ابراهیم فرزند پیغمبر، صحابه پرسیدند: «این ندفعه؟» ابراهیم را کجا دفن کنیم؟ حضرت فرمود او را به سلف صالح یعنی عثمان بن مظعون ملحق کنید و کنار عثمان به خاک بسپارید. مسلمانان که دیدند پیامبر(ص) عنایت ویژهای به قبرستان بقیع دارد امواتشان را به این قبرستان میآوردند و دفن میکردند لذا ریشههای درختان را پاکسازی میکردند تا زمین برای دفن اموات هموار شود. فاطمه بنت اسد، عمههای پیامبر(ص) و چهار تن از ائمه(ع) در بقیع مدفون شدند و به مرور زمان صحابه، تابعین، شهدا و علمای فراوانی در بقیع به خاک سپرده شدند.
*جایگاه قبرستان نزد خداوند و پیامبر(ص)
اما درباره جایگاه قبرستان نزد خداوند و پیامبر(ص)، روایتی در صحیح مسلم آمده است که پیامبر(ص) یک شب نعلین و عبای خود را درآورد و عازم جایی شد. یکی از همسران پیامبر(ص) یا شخص دیگر، همراه ایشان شد و دید که پیامبر(ص) به قبرستان بقیع رفت. در قبرستان بقیع جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و گفت: خداوند امر میکند که به سوی اهل بقیع بیایی و «تستغفر لهم» و برای اهل قبرستان استغفار کنی. این روایت جایگاه بقیع را نشان میدهد.
روایتی در مسند احمد جلد 3 صفحه 489 وجود دارد که غلام پیامبر(ص) میگوید که با پیامبر(ص) بودیم که فرمود: من امر شدهام که به اهل بقیع استغفار و برای آنها دعا کنم. در ادامه پیامبر(ص) دعا و شیوه زیارت مدفونان بقیع را بیان میکنند.
در روایات شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر(ص) هر هفته پنجشنبهها به زیارت قبور میرفتند. حتی نقل شده در اواخر عمر که پیامبر(ص) مریض بودند، امیرالمومنین(ع) دست حضرت را گرفتند و با جماعتی به طرف بقیع رفتند. آنجا پیغمبر فرمودند: من مأمور شدم برای اهل بقیع طلب مغفرت کنم. ایشان مقابل اهل قبور ایستاد و فرمود: سلام بر شما ای اهل قبور، بر شما تهنیت میگویم و ... درباره تمجید اهل بقیع مطالبی فرمودند.
*استحباب زیارت قبور بقیع نزد علما
دکتر روستایی از امام محمد غزالی از شخصیتهای معروف اهل سنت، مطلبی را درباره این موضوع نقل کردند. من چند نمونه دیگر را نقل میکنم. شربینی گوید: «سنّ زيارة البقيع و قباء» زیارت بقیع و مسجد قبا مستحب است. دمیاطی استحباب زیارت را برای هر روز ذکر کرده است: «و يسن زيارة البقيع في كل يوم» ابن الحاج گوید: سنت زیارت بقیع برگرفته از سنت نبوی میباشد که اهل بقیع را زیارت میکرد و بر این امر تأکید داشت. برهانالدین ابن فرحون مالکی گوید: «و یستحب ان یخرج کل یوم الی البقیع» مستحب است انسان هر روز به زیارت قبرستان بقیع برود.
بزرگان شیعه نیز زیارت اهل بقیع را مستحب دانسته و حتی در خصوص زیارت ائمه بقیع (ع) گفتهاند زیارت قبور بقیع، امر بدیهی و از ضروریات مذهب و دین میباشد. از جمله افرادی که به استحباب زیارت بقیع فتوا دادهاند قاضى ابنبراج، محقق حلی، علامه حلی، ابنفهد حلی، شهيد اول، سبزواری، محقق كركی، حر عاملی، نراقی، صاحب جواهر، سيد حكيم، آیتالله گپايگانی و علمای دیگر میباشند. صاحب جواهر در این خصوص مینویسد: «وكذلك تستحب زيارة الأئمة عليهم السلام بالبقيع إجماعاً» زیارت بقیع یک مسئله اجماعی است، «ضرورة من المذهب أو الدين» جزء ضروریات مذهب و دین است، «مضافاً إلى النصوص المتواترة» به اضافه نصوص متواتری که در این خصوص نقل شده است. آیتالله سید احمد خوانساری نیز میگوید: استحباب زیارت ائمه(ع) در بقیع از ضرویات مذهب میباشد به علاوه نصوص متواتر نیز در این خصوص وجود دارد.
*توسل به اصحاب و تابعین مدفون در قبرستان بقیع
بزرگان اهل سنت اشاره کردهاند که مستحب است انسان به زیارت بقیع برود و زیارتنامه هم ذکر کردهاند. ابن فرحون مدنی مالکی متوفی 799 که از بزرگان اهل سنت به شمار میرود در کتاب ارشاد «السالک الی افعال المسالک»، بعد از اشاره به تعداد صحابه و تابعین در بقیع میگوید: «ان فی البقیع من الصحابه عشرة آلاف صحابی» در بقیع هزاران صحابی دفن شده است، «و اما کبار التابعین و تابع تابعین فیما یحصیهم الا الله تعالی» هیچ کس نمیتواند بزرگان تابعین و تابعین تابعین را بشمارد مگر خداوند. «فینبعی السلام علیهم و الدعا لهم و التوسل بهم الی الله تعالی» شایسته است که انسان برای آنها سلام دهد، به آنها دعا کند و به واسطه آنان به خداوند متوسل شود. در حالی که وهابیت توسل را قبول ندارد!
*وجود بارگاه و گنبد در قبرستان بقیع قبل از تخریب
از زمانی که قبرستان بقیع به وجود آمد و عثمان ابن مظعون در آنجا دفن شد، پیامبر(ص) سنگی را به عنوان نشانه قرار دادند. «ثُم َّ حَمَلَهَا فَوَضَعَهَا عِنْد َ رَأْسِه» پیامبر(ص) در قسمت سر میت سنگی قرار داد و فرمود: «وقال أَتَعَلَّم بها قَبْر َ أَخِی» تا قبر برادرم شناخته و مشخص شود. یعنی برای آینده بماند و همه بشناسند. لذا بزرگان اسلام از این فعل و سیره پیامبر(ص) اینگونه برداشت کردند که «یستحب أن یجعل على القبر علامة یعرف بها لقوله أعلم بها قبر أخی» مستحب است روی قبر علامتی قرار داده شود تا صاحب قبر ساخته شود، به دلیل قول پیامبر که فرمود: «أَتَعَلَّم بها قَبْر َ أَخِی» برای اینکه قبر برادرم شناخته شود. با تعلیم از سیره پیامبر(ص) رفتهرفته روی قبور گنبد و بارگاه ساخته شد. مورّخان و جهانگردان به این مسائل در تألیفات و سفرنامههاى خود اشاره کردهاند. ابن جبیر جهانگرد معروف (متوفاى614) در مورد گنبد ائمه بقیع مىگوید: «وَ هِی قُبّة مرتفعة فی الهواء على مقربة من باب البقیع» قبهاى روی قبر ائمه(ع) وجود دارد که مرتفع و سر به فلک كشیده كه نزدیک درِ بقیع قرار دارد. وی به قبور دیگر از جمله مالک بن انس، ابراهیم فرزند پیامبر(ص) و ... اشاره میکند که دارای بارگاهها و مشاهد فراوانی میباشند و جمهور صحابه در آنجا دفن هستند.
ابنبطوطه جهانگرد مسلمان نیز از گنبد مرتفعى كه بر قبر عباس و امام حسن(ع) بوده، گزارش كرده است. ابننجار مورخ معروف (متوفاى 643) مىگوید: «و هی كبیرة عالیة قدیمة البناء و علیها بابان یفتح أحدهما كلّ یوم». برخی از مقابر دارای گنبد بزرگ و مرتفع و داراى قدمت زمانى است که دو در دارد كه یكى از آنها هر روز باز است.
در قرن هشتم، خالد بن عیسى البلوى المغربى میگوید من وقتی که به مدینه سفر كردم دیدم: «و هی قبّة كبیرة مرتفعة فی الهواء» گنبدى بزرگ و سر به فلک كشیده است.
در قرن دهم نیز سمهودى (متوفاى 911) مىگوید «و علیهم قبّة شامخة فی الهواء» روى قبرشان گنبدى بلند و سر بهفلک كشیده است. یا میرزا حسین فراهانى در سفرنامه خود مىنویسد: «چهار ائمه اثنى عشر، در بقعه بزرگى كه بهطور هشت ضلعى ساخته شده واقعاند و گنبد اندرون آن سفیدكارى شده است.»
*تخریب قبرستان از سوی وهابیت
وهابیت در دو زمان دوبار قبرستان بقیع را تخریب کرد. در دوره اول، سه یا چهار سال بعد از اینکه بین آلسعود و وهابیت پیمانی تشکیل شد، در سال 1221 قمری به مکه حمله کردند و قبور قبرستان معلا را خراب کردند. در کوه احد قبه و بارگاه حضرت حمزه را تخریب کردند، مدینه را محاصره کردند و وقتی که میخواستند از مدینه خارج شوند، تخریب قبرستان بقیع را شروع کردند. در کتاب «کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبد الوهاب» اثر سید محسن امین آمده است که «پس از تخریب قبور ائمه و بزرگان مسلمین و مساوی نمودن آنان با زمین، این مکانها را محل ریختن کثافات و قاذورات و سرگین چهارپایان و سگهای ولگرد قرار دادند و همچنین با لگدکوب کردن و نشستن روی آنها و انواع اهانتهای دیگر، بیشترین بیاحترامی را به آنها روا داشتند.»
در کتاب «لمع الشهاب» صفحه 109 که نویسنده آن معلوم نیست نقل شده است که: «فامر بتهدیم کل قبه کانت فی بقیع و تلک القبب قبه الزهرا ... قبه الحسن بن علی .. قبه علی بن الحسین، قبه محمد الباقر، قبه جعفر الصادق و قبه عثمان» به دستور سعودیها تمام گنبدها از جمله قبه فاطمه زهرا(س)، حسن بن علی(ع)، علی بن الحسین(ع)، محمد باقر(ع)، جعفر صادق(ع) و عثمان تخریب شد.
پس اولین تخریب در سال 1221 قمری اتفاق افتاد. در سال 1227 عثمانیها به مکه و مدینه حمله کردند و آل سعود را شکست دادند و وهابیت نزدیک به ۷۰ سال به افول رفت. لذا مسلمانان قبور بقیع را بازسازی و گنبدهای بزرگی درست کردند و هر قبری که خراب شده بود را آباد کردند.
در سال ۱۳۴۴ مصادف با هشتم شوال، آل سعود با حاکمیت عبدالعزیز بن عبدالرحمان به مدینه حمله کرد. دوره سوم وهابیت با کمک استعمار قدرت و جان گرفت، به مدینه حمله کردند و عثمانیها را بیرون راندند. کشورگشایی آلسعود شروع شد و به اطراف حمله کردند و از جمله شهرهایی که حمله کردند مکه و مدینه بود. اولین کاری که میکردند کشتار مردم بود. مردم بیگناه را میکشتند؛ هر کس که وهابی نمیشد و آیین وهابیت را قبول نمیکرد را از بین میبردند. حتی در تاریخ آمده است که بچهها را روی سینه مادران سر میبریدند. آنان تمام قبوری که در قبرستان بقیع بازسازی شده بود را دوباره تخریب و با خاک یکسان کردند. لذا قبههای ائمه بقیع، صحابه و تابعین را منهدم کردند.
علامه محسن امین می گوید پس از تسلط وهابیون بر مدینه، یکی از قاضی های خودشان را به این شهر گسیل کردند تا با ترفند و سوالهای پیشفرضی که تهیه کرده بودند سراغ مردم و علما رفتند تا از آنها برای تخریب قبور مجوز بگیرند. عدهای از علما و مردم همراهی نمیکردند اما عدهای را مجبور کردند و قبور قبرستان بقیع ویران شد و چه بیاحترامیهایی که به قبور نکردند.
همسران پیامبر(ص)، اسماعیل بن جعفر الصادق، مالک و بزرگان دیگر قبهها و بارگاههایی داشت که همه را ویران کردند. قبور شهدای احد را هم خراب کردند و در مکه و مدینه قبر سالمی نماند. شیخ رفاعی در کتاب «نصيحة لإخواننا علماء نجد» صفحه 14 مینویسد كه وهابیان قبر آمنه بنت وهب مادر پیامبر(ص) را با بنزین به آتش كشیدند و اثری از آن باقی نگذاشتند.
*دلایل وهابیت
علمای وهابی در تخریب قبور به روایتی از صحیح مسلم استناد میکنند که امیر مؤمنان علی علیه السلام به یک نفر از اصحابش فرمود: «ألا ابعثک علی ما بعثنی علیه رسول الله؟» آیا تو را مأمور نکنم به چیزی که رسول خدا (ص) مرا به آن مأمور کرد؟ «الا لا تدع تمثالا إلا طمسته و لا قبرا مشرفا إلا سویته» یعنی هر تصویری و مجسمهای دیدی را نابود کنی و هیچ قبری نباشد که مانند کوهان شتر بالا آمده باشد مگر اینکه آن را با زمین یکسان کنی. وهابیها با استناد به این روایت تمام قبور را تخریب کردند چون میگفتند این روایت از صحیح مسلم به عنوان منبع علمی و دین ماست و ساخت قبه و بارگاه بدعت است. مردم که به قبور میآیند و استغاثه و توسل میکنند، شبیه کارهای بتپرستان است و مظاهر شرک باید از بین برود. لذا بقعهها و بارگاههای بقیع را تخریب کردند.
داعش هم که در موصل قبر حضرت یونس یا قبور دیگر را تخریب کردند، استناد آنان به این روایت بود که وهابیت استناد کرده بود.
حجت الاسلام دکتر روستایی: مواردی که فرمودند همه دقیق است و میشود اضافه کرد که وهابیت هم در طول تاریخ به وجود این قبور اعتراف کردند. برای نمونه «بن باز» در «مجموع فتاوى و مقالات متنوعة» جلد یک صفحه ۳۹۷ ذکر میکند: بقیع که قبور ازواج، عموها و صحابه پیامبر(ص) و ابراهیم فرزند پیامبر(ص) وجود داشت «کان فی الماضی بالقباب» قبلاً قبههایی داشته است تا اینکه دولت رشیده آمد و «ازالت تلک القباب» دولت این قبهها را از بین برد. لذا خود وهابیها هم به بقعهها اشاره کردهاند.
*قبّههای قبرستان بقیع را اهل سنت ساختند
نکته مهمی که میشود به آن پرداخت، این است که چه کسی این قبهها را ساخته است؟ اصل اینکه مدفونین بقیع بارگاه و قبه داشتند درست است اما پژوهشها به ما نشان میدهد که قبّهها را اهل سنت ساختند. یعنی اهل سنت به گنبد و بارگاهسازی اهتمام داشتند. یکی از علمای وهابی در سایت «اسلام سوال و جواب» بحثی را مطرح میکند که گنبد پیامبر(ص) در هشت قرن پیش توسط اهل سنت ساخته شده است. قبرستان بقیع هم در قرون متمادی توسط اهل سنت ساخته شد. غیر از عموماتی مثل تعظیم شعائر، ما یکسری مصادر تاریخی داریم که عقیل ابن ابیطالب داخل منزلش میخواست چاهی بکند و به قبری رسید که روی آن نوشته بود «هذا قبر ام حبیبه». وقتی که به این قبر رسید کندن چاه را متوقف و قبر را احیا کرد و آنجا را به عنوان بارگاه ام حبیبه قرار داد. لذا علمای اهل سنت میگویند که اصل بنا بر قبور را ما از این قضیه به دست آوردیم. این قضیه به عنوان مصدری برای فتواست که بر قبور، بنا درست میکنند.
استاد محترم فرمودند که حضرت زهرا(س) قبه داشته است در حالی که بعضی مصادر میگویند که تحت قبه عباس بوده است.
یکی از مسائلی که قابل نشست علمی است رویکرد جدید وهابیت است. یکی از علمای وهابیت به نام «البرّاک» که نابینا بوده و به «فتح الباری» ابن حجر عسقلانی پاورقی زده است، جزء هیئت افتاء سعودی است. وی میگوید که اساساً مستند تخریب قبور مستند روایت شیعی است! آنان یکسری روایات شیعی را مطرح می کنند که شایسته است در یک نشست علمی به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
*پاسخ به ادله وهابیت
حجت الاسلام خورشیدی: درباره پاسخ به روایتی که وهابیت استناد کردهاند «الا لا تدع تمثالا إلا طمسته و لا قبرا مشرفا إلا سویته»، اولاً این سخن با آیه قرآن مخالف است. قرآن بنا بر قبور را تأیید کرده است در حالی که این روایت و یا این نوع برداشت وهابیت از آن، مخالف آیات صریح قرآن است. در ماجرای اصحاب کهف خداوند میفرماید: «وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا» (كهف: 21)
«و این چنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعدۀ الله حق است، و آنکه در (قیام) قیامت شکی نیست، هنگامیکه (مسلمانان و کافران منکر قیامت) میان خود در این باره نزاع میکردند، پس گروهی گفتند: بنائی بر آن بسازید، پروردگارشان به حال آنها آگاهتر است. کسانی که بر امر آنان غلبه یافتند گفتند: بر آنان مسجدی میسازیم».
اصحاب کهف که داخل کوه رفتند، مردم دو گروه شدند. یک گروه گفتند که روی قبر اینها گنبد بسازیم. اما عدهای که موحد بودند گفتند: مسجد بسازیم. «قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا» لذا مسجد ساختند. استناد به این آیه اینگونه است که خداوند قول کسانی را مبنی بر بناساختن نقل میکند که مسلمان نبودند و بتپرست بودند. لذا اگر بناسازی و گنبدسازی مشکل داشت چرا خدا نهی نکرده است؟ اینکه خداوند نهی نکرد به معنای تأیید آن عمل است. چون دأب قرآن این است که هر وقت فعلی از مشرک یهودی یا مسیحی غیرشرعی باشد و درست نباشد، در ادامه آن را رد میکند.
در این مورد خدا بناسازی را نقل کرده و رد نکرده است؛ رد نکردن از سوی خداوند نشانه تأیید اوست. لذا گنبدسازی و مقبرهسازی درست است و ایراد ندارد.
اما درباره استناد وهابیت به روایت، مصادره کردن به نفع خود است و گرنه ادعای آنها را ثابت نمیکند چون میگوید: «الا لا تدع تمثالا إلا طمسته و لا قبرا مشرفا إلا سویته» این روایت درباره خود قبر بحث میکند، نه درباره گنبدهای روی قبر. لذا اهل سنت از این روایت برداشت کردهاند که قبر نباید مثل کوهان شتر باشد بلکه باید مسطح و هموار باشد، اما وهابیها از این روایت به نفع خودشان مصادره کردند تا ادعایشان را ثابت کنند. به همین دلیل سنی و شیعه میگوید که مستحب است برآمدگی روی قبر یک وجب باشد و به صورت کوهانی شکل نباشد بلکه مسطح و صاف باشد.
..............................
پایان پیام/ 167