به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ به همت خبرگزاری ابنا و با مشارکت گروه کلام و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «کارکردهای مقاومت از منظر سنتهای الهی»، در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام دکتر «قاسم ترخان» و حجت الاسلام دکتر «ناصر جهانیان» اعضای هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
مشروح کامل سخنان ارائهکنندگان به شرح زیر است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر ترخان:
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان نشست ما «کارکردهای مقاومت از منظر سنتهای الهی» است. در ابتدا میخواهم یک مفهومشناسی از سنتهای الهی داشته باشم. اینکه مقصود و مراد ما چیست و پس از آن به کارکرد مقاومت از منظر سنتهای الهی میپردازم. اینکه ما با مقاومت کردن از منظر سنتهای الهی به چه چیزی میرسیم و نتایج این مقاومت چیست؟
*تقسیمبندی سنتهای الهی
مقصود ما از سنتهای الهی، قوانین الهی است. قوانین الهی گاهی قوانین طبیعی است که ما با آن کاری نداریم. فرض کنید که آب در ۱۰۰ درجه به جوش میآید، این یکی از قوانین الهی است. مقصود ما از این قوانین، قوانین تشریعی هم نیست. یعنی ما یکسری قوانین و احکامی در دین داریم که لازم است آنها را رعایت کنیم. اینکه باید در زمان خاصی روزه بگیریم و نماز بخوانیم، قوانین تشریعی است.
مقصود از سنتهای الهی آن دسته از قوانینی است که اولاً تکوینی است، یعنی تشریعی نیست، در تکوین و وجود جریان پیدا میکند و ثانیاً مقصود ما قوانین تکوینی اجتماعی است. یعنی به اجتماع مربوط میشود و در اجتماع جریان پیدا میکند. خداوند برای تدبیر اجتماع، عالم و جوامع، یکسری قوانینی دارد و این قوانین در عالم و جوامع اجرا میشود، متنها حواس ما باید جمع باشد که این قوانین، چند نوع است. یعنی قوانینی که خداوند دارد از سنخ تکوینیاش و اجتماعیاش است، نه قوانین تشریعی و طبیعی. قوانین گاهی مطلق و گاهی مشروط است، و گاهی مطلق رقابتپذیر است. به نظرم میآید که دانستن این تقسیمبندی میتواند به ما کمک کند تا مباحث بعدی را به خوبی همراهی و پیگیری کنیم.
سنتهای مطلق به سنتهایی گفته میشود که اراده ما نقشی در آن ندارد. در واقع ما با ارادهای که داریم آن قانون را اجرا میکنیم، مثل «سنت ابتلاء و آزمایش». خداوند چه دلمان بخواهد چه نخواهد همه ما را آزمایش میکند، این قانون خداست. جوامع هم آزمایش میشوند. خداوند سنت هدایت جوامع را دارد. البته خود هدایت انواع و اقسامی دارد که من وارد آنها نمیشوم. خداوند برای اینکه جوامع را هدایت کند، پیامبر میفرستد؛ این ربطی به میل من ندارد، من هم اگر نخواهم خداوند پیغمبرش را میفرستد، این سنت مطلق است. اما سنت مشروط به اراده ما بستگی دارد. یعنی اگر من اراده کنم، اگر جامعه اراده کند، آن نتیجه بار میشود. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» (الاعراف : ۹۶)، اگر جوامع ایمان داشته باشند و تقوای الهی را رعایت کنند خداوند برکات خود را میفرستد. اینجا موضوع بحث جامعه است که اگر بر اساس اراده، ایمان آورد، و تقوای الهی پیشه کرد، خداوند برکاتش را نازل میکند. این شرط و مشروط است.
یک دسته از قوانین و سنن تکوینی داریم که اینها مابین و مطلق هستند. شما چه دلت بخواهد چه دلت نخواهد، خداوند این را اجرا میکند، اما اراده من در آن نقش دارد. اینجا نقش اراده من، مثل سنت مشروط نیست که در اجرا نقش داشته باشد، بلکه نقش آن در کمیت و کیفیت است. یعنی چه؟ من با مثال این را توضیح میدهم. خداوند سنتی به نام «استخلاف صالحان» یا «سنت وراثت» دارد. حاکمیت این زمین از آن صالحان است. اسم این سنت را استخلاف صالحان میگویند. یعنی شما چه دلت بخواهد چه دلت نخواهد این قضیه اتفاق میافتد، پس مطلق میشود. اما آیا من هیچ کارهام؟ شما چه دلت بخواهد چه دلت نخواهد، آن سنت اتفاق میافتد اما میتوانی وقوع آن را دیر و زود کنی؛ یعنی میتوانی به آن سرعت ببخشی یا به تأخیر بیندازی. شما اگر پای کار کار آمدی و حمایت و تلاش کردی، سنت استخلاف زودتر به وقوع خواهد پیوست. پس ما سه دسته سنت داریم. این مقدمه سخنان بنده بود.
*نقش مقاومت در جریان سنتهای الهی
بخش دوم عرایض بنده این است که ما این سنتها را فهمیدیم، این وسط مقاومت چه نقشی را ایفا میکند؟ مقاومت مهمترین عامل جریان برخی از سنتهای سهگانه ای است که اشاره کردم. یعنی استقامت، مقاومت، صبوری کردن و صبر، عوامل اساسی و مهم جریان آن سنتها است؛ آن سنتها در صورتی جاری میشوند که استقامت باشد، مقاومت و صبوری پیشه کنیم. برای نمونه سنت امداد یعنی اگر دنیای غرب هم از لحاظ مادی بخواهد پیشرفت کند، در نتیجه تلاش و استقامت است. شما هم اگر بخواهی پیشرفت کنی باید تلاش کنی، استقامت بورزی و سختی بکشی. این یکی از سنتهای الهی است. اما تفاوت ما و آنهایی که دین را قبول ندارند یا ایمان ندارند، این است که در اثر استقامت، خداوند امداد ویژهاش را نصیب ما میکند. آن امداد ویژه چیست؟ این در قالب برخی از سنتها مثل سنت جعل امامت، سنت نصر و سنت خَلَف قابل توضیح است. خَلَف به معنای جبران کردن، قانون خدا است. شما در استقامت و مقاومت، هزینه دادی، مشکلاتی برایت پیش آمد، شهید دادی؛ خدا در این دنیا و در آخرت آنها را جبران میکند. اینکه چگونه جبران میکند، بحث مفصلی دارد. به عبارت دیگر، مقاومت و استقامت عاملی میشود تا برخی از سنتهای الهی مثل سنت نصر، سنت جعل امامت، سنت خَلَف و امثال اینها جاری شود.
*توضیح سنت جعل امامت
در اینجا، سنت جعل امامت را توضیح میدهم. جعل امامت یعنی چه؟ یعنی اینکه شما امام و راهنمای دیگران شوی، شما پیشوا شوی و دیگران از شما تبعیت کنند، پیرو شما شوند، شما الگو شوی و به دیگران درس دهی، دیگران را رهبری کنی، دست آنها را بگیری و به مقصد برسانی؛ یا در قالب ارائه طریق، یا ایصال به مطلوب که در بحث امامت مطرح میکنیم. اینجا بیشتر مدنظر من، بحث ارائه طریق است. سنت جعل امامت در اثر چه پدید میآید؟ شما امام جامعه امام میشود و برای جوامع دیگر الگو میشود، این یک قانون الهی است که در گرو استقامت و مقاومت است. من به چند نکته اشاره میکنم تا این مسئله روشن شود. خداوند در آیه ۱۲۴ سوره بقره میفرماید: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ». خدا در این آیه میفرماید: «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»، شمای حضرت ابراهیم برای مردم امام میشوی. این امامت به خاطر «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ» است. آن ابتلا عامل میشود؛ شما سختی کشیدی، مقاومت کردی، سختیها را تحمل کردی، صبوری کردی، لذا شما با صبوری به مقام امامت میرسی. این در حوزه فرد است، یعنی اگر شخصی بخواهد امام شود. اما در حوزه اجتماع این آیه را داریم: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» (القصص : ۵). این آیه، جریان سنت وراثت زمین را بیان میکند. این سنت بعد از سنت جعل امامت اتفاق میافتد. یعنی اول شما امام میشوی و در مرحله بعد، زمین به وراثت شما میرسد و شما حاکمان زمین میشوید؛ یعنی سنت استخلاف صالحان. این بعد از چه چیزی است؟ «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا» است، شما قبلاً مستضعف بودید مشکل داشتید و صبوری کردید و با این صبوری و مقاومت، شما به این جایگاه میرسید.
*رابطه بین ابتلا و سنت جعل امامت
من رابطه بین ابتلا و سنت جعل امامت را تشریح میکنم: ابتلا همان سنت آزمایش است. من در اول عرایضم گفتم که سنت ابتلا سنت مطلق است، یعنی چه؟ یعنی همه ما به این سنت مبتلا میشویم و سنت آزمایش، سنتی است که تعبیر عامیانهاش «آش کشک خالهته، بخوری پاته نخوری پاته» است، بالاخره همه مبتلا میشوند. این سنت مطلق است اما در همین سنت ابتلا، سنت دیگری هم داریم و آن سنت مشروط است. یعنی چه؟ یعنی اینکه بعضی از گرفتاریهای ما به خاطر ارادهای است که ما کردیم، و به خاطر آن اراده بعضی از مشکلات برای ما پیش میآید؛ سختیها را تحمل میکنیم و به جایگاه امام میرسیم. مثال میزنم تا روشن شود. «كُنْتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» (آل عمران : ۱۱۰)، شما بهترین امت هستید، یعنی جایگاهتان «كُنْتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ» است. وقتی بهترین امت شدید، امام هستید. بعد از آن «أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» امر به معروف و نهی از منکر میکنید، چون ایمان به خدا دارید. خداوند در آیه دیگری میفرماید: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ» (السجده : ۲۴)، از اینها کسانی را قرار میدهیم که ائمه و امام هستند. بنابراین، وقتی شما امر به معروف میکنید امام میشوید، وقتی در مقابل ظالم میایستید امام میشوید، وقتی نهی از منکر میکنید امام میشوید، دست دیگران را میکشید، نجاتشان میدهید و الگو میشوید. آیا امر به معروف و نهی از منکر بدون مشکلات است؟ ابی عبدالله الحسین(ع) اگر قیام نمیفرمودند، با این ابتلائات مواجه میشدند؟ خیر. این ابتلائات، سنت ابتلای مشروط است. اگر امام حسین(ع) این مسیر را انتخاب نمیکرد، یقیناً این ابتلائات برای ایشان وجود نداشت. ابی عبدالله(ع) فرمود: «اُرِیدُ اَن آمُرَ بالمعروفِ و اَنهى عَنِ المُنکَرِ». وقتی خواست امر به معروف کند مبتلا به ابتلائات، سختیها و گرفتاریها شد، لذا این ابتلای اختیاری میشود. ایشان ابتلای اختیاری را انتخاب کرد و برای دیگران امام و الگو شد. امروزه هم ابیعبدالله الحسین(ع) هدایتگری میکند، برای جوامع امام است و راه نجات را به آنها یاد میدهد. اگر این آیات را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم که تنها شرط رسیدن به جایگاه امامت، یعنی اجرای سنت جعل امامت، در گرو استقامت و مقاومت است. به عبارت دیگر، شما صبوری و استقامت کردی، حال اگر این گرفتاریها بر اساس سنت ابتلای مطلق باشد و یا به دلیل انتخاب مسیر بر شما تحمیل شده، همان سنت ابتلای مشروط است. شما اگر توانستید در مقابل این ابتلائات مقاومت کنید آنوقت به این جایگاه و نتیجه خواهید رسید. این به سنت جعل امامت مربوط بود.
*توضیح سنت نصر
هم به سنت نصر هم اشارهای میکنم. نصر به معنای پیروزی است. شما اگر بخواهید پیروز شوید در گرو مقاومت و استقامت است. شعر حافظ معروف است که:
بگذرد این روزگار تلخ تر از زَهر/ بار دگر روزگار چون شِکَر آید
صبر و ظفر هردو دوستان قدیمند/ بر اثر صبر نوبت ظفر آید
آیات الهی سنت نصر را به ما تشریح کردهاند که اگر شرایط آن را داشته باشید، سنت مشروط اجرا میشود. «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» (غافر : ۵۱). بر اساس این سنت، خداوند در همین حیات دنیا یاریتان میکند. اما راهش چیست؟ راهش استقامت و مقاومت است. در داستان جالوت، آیۀ «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَينَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا»(البقره : ۲۵۰)، بحث صبر و استقامت است. یا در داستان حضرت موسی(ع) آنجا که به نیل رسیدند و مواجه شدند با اینکه راه جلو بسته است و پشت سر هم دشمن میرسد، اصحاب موسی گفتند: «قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» (الشعراء : ۶۱). کارمان دیگر تمام شد. متأسفانه این همان چیزی است که امروزه برخیها به آن مبتلا شدهاند، میگویند ما دیگر نمیتوانیم کاری را پیش ببریم. در حالی که خدا میگوید شما استقامت کنید بقیهاش با من، این قانون من است که اگر شما استقامت کردید، پیروزی نصیبتان میشود. آنجا حضرت موسی(ع) فرمود: «قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيهْدِينِ» (الشعراء : ۶۲)، صبر کنید خدا با ماست، نگران چه هستید؟ بحث جبهه مقاومت امروزه جزء بحثهای روز ماست، لذا اگر این نوع نگاه به جامعه تزریق شود، دیگر کسی ناامید نمیشود. «وَتِلْكَ الْأَيامُ نُدَاوِلُهَا بَينَ النَّاسِ» (آل عمران : ۱۴۱) در این شرایط دیگر ما ناامید نخواهیم شد، ولو اینکه ممکن است دشمن در شرایط خاصی غلبه پیدا کند. منتها ما چون به سنتهای الهی ایمان داریم، میدانیم که یقیناً نصر و پیروزی از آن کسانی است که مقاومت میکنند. البته این نکته را لازم است تذکر دهم که خداوند در آیات زیادی از قرآن، بحث مقاومت را به «لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ» (السجده : ۲۴) گره میزند. هم صبر است، و هم شناخت و بصیرت است. اگر بصیرت کنار آن نباشد، استقامت خطرناک میشود. اگر کسی در راه باطل استقامت کند، باطل را پیش میبرد.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر جهانیان
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما «کارکردهای مقاومت در سنتهای الهی» است. من هم از یک جنبه دیگر این بحث را مطرح کنم. اگر بخواهیم در چند جمله به صورت مختصر و مفید، سنتهای الهی را تعریف کنیم، سنتهای الهی «روشهایی است که خداوند متعال، امور عالم و آدم را بر پایه آنها تدبیر و اداره میکند.» اگر اینگونه تعریف کنیم، خداوند عالم را خلق کرده و بعد از خلق آن، قوانینی را جعل کرده است. خداوند این تدبیرها را براساس سنتهایی به پیش میبرد. همچنین بر اساس یک سنت مهم و قانون زوجیت است. خداوند در خلق و جعل انسانها و جوامع، شعوب و قبائل، قانون زوجیت را ایجاد کرده است. قانون زوجیت از ابتدای خلقت وجود دارد و حتی در تک سلولها جریان دارد. همین قانون زوجیت در حیوانات و میان انسانها هم ایجاد شد.
*تعارض حکومت خدایی و شیطانی
خداوند براساس زوجیت، نظام اجتماعی خانواده را آفرید. بعد از خلق حضرت آدم، حضرت حوا را آفرید و نظام اجتماعی خانواده را ایجاد کرد. امام صادق(ع) میفرماید: «از همان ابتدا، از روزی که خداوند آدم را آفرید، قدرت و حکومت خدایی و شیطانی در تعارض با یکدیگر بودند، اما دولت کامل الهی با ظهور حضرت قائم(عج) تحقق مییابد». در سنت استخلاف، شما باید درگیر شوید و اگر با باطل درگیر نشوید کار عقب میافتد. هرچقدر شما با هدایت امام خوب درگیر شوید، زودتر به نتیجه میرسید والا اگر سنت جعل امام را رعایت نکنید، قطعاً شکست میخورید. در بیداری اسلامی و یا بهار عربی، چون جعل امام نبود، شکست خوردند و به داعش و گروههای تکفیری رسیدند. در حالی که اگر با ولایت رسول خدا(ص) باشند و زیر چتر ولایت رسول خدا(ص) قرار گیرند، موفق میشوند.
بنابراین اگر شما از همان ابتدا درگیر نشوید، ممکن است به بحث خلافت وراثت الهی دیر برسید اما وراثت الهی قطعی است، لذا اگر احیاناً شکست خوردید، نباید ناراحت باشید. «إِنْ يمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ...» (آل عمران : ۱۴۰) شما در جنگ احد شکست خوردید، اما در جنگ بدر پیروز شدید. شکست شما در جنگ احد به خاطر این بود که امام را فراموش کردید و به دنبال غنائم رفتید. «...وَتِلْكَ الْأَيامُ نُدَاوِلُهَا بَينَ النَّاسِ...» (آل عمران : ۱۴۰) شما در اینجا فکر کردید که چون خدا میفرماید که من به شما وراثت میدهم، این وراثت، بدون تجلی و هدایت الهی است، و بدون نگاه الهی است، نه، شما چون فکر کردید که خودتان هستید و مؤمن شدید، و در گروه پیغمبر رفتید، پیروز میشوید؟ نه اینطور نیست. زمانی پیروزیتان در گروه پیغمبر حتمی است و سنت نصر به دادتان میرسد که تمام زوایایی که امام و پیغمبر برای شما تعیین کرده است را رعایت کنید. برای همین است که شما اینجا شکست خوردید. «وَتِلْكَ الْأَيامُ نُدَاوِلُهَا بَينَ النَّاسِ»، چرا؟ ۱- «وَلِيعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا»، تا خداوند مؤمن و منافق را جدا کند. ۲- «وَيتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ»، و از میان مؤمنان الگوهایی مثل علی(ع)، یاران باوفای پیغمبر(ص) و شهدا را گلچین کند. فکر نکنید که الآن شکست خوردید و دیگر کارتان تمام است، نه کارتان تمام نیست. «وَاللَّهُ لَا يحِبُّ الظَّالِمِينَ»، خداوند ظالمین را دوست ندارد.
*سنت مداوله یعنی چه؟
سنت مداوله از سنتهای الهی است. مداوله یعنی جابهجایی سرزمینها و مقامها؛ سرزمینها و مقامها زودگذر است، خداوند یک بار به شما میدهد تا امیدوار باشید و در صورتی که تمام مؤلفههای قدرت الهی را رعایت نکردید، به دیگران میدهد. سنت مداوله برای این ایام بحث بسیار مهمی است. خدا میفرماید که اگر شما شکست خوردید، جرحی به شما وارد شد و زخمی شدید، صبر کنید. نباید ناامید شوید و صبر داشته باشید چون «وَتِلْكَ الْأَيامُ نُدَاوِلُهَا بَينَ النَّاسِ»، این یک نکته است.
*دستور جاودانه قرآن کریم برای جامعهسازی
نکته بعدی درباره دستور جاودانه قرآن کریم است. سوره آل عمران سوره عجیبی برای جامعهسازی است. آیه ۲۰۰ سوره آل عمران، چهار مرحله از فرایند سعادت و جامعهسازی را میفرماید که اگر شما اینها را اجرا کنید، شک نکنید که سعادتمند خواهید شد. «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران : ۲۰۰). انسانها از ابتدای خلقت، از حضرت آدم، خانواده و عشیرهها، قبایل و ملتها را تشکیل دادند، تا «لِتَعَارَفُوا» همدیگر را بشناسند و بدانند که با همدیگر چه روابطی داشته باشند. روابط زن و مرد، همسایه، محله و همشهری و ... و همدیگر را بشناسند. ای مؤمنین، ای خانواده مؤمن، ای گروه مؤمن، سازمان مؤمن، ای ملت مؤمن، ای امت مؤمن، اگر میخواهید «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» و سعادتمند شوید، سنت الهی بر این قرار است، یعنی اگر این کارها را کنید رستگار میشوید.
در «لعل» که خدا بیان کرده و منت میگذارد و میگوید که اگر این کارها را کنید، شاید رستگار میشوید، به معنای قطعیت است. امام صادق(ع) فرمود: «از ابتدای خلقت آدم، قدرت شیطانی با قدرت الهی و خدایی در درگیری بود». هابیلیان و قابلیان، این دو گروه و جریان باهم درگیر بودند. قابلیان براساس طبیعتگرایی، نظریه استخدام و اینکه امامِ شیطان و ابلیس است کارشان را پیش میبرند. خداوند میفرماید، ای مؤمنان من از همان ابتدا به آدم فرمودم که تو باید خود و خانوادهات را هدایت کنی، چون نبی خدا هستی. رسالت تشریعی رسول خدا(ص) از چه زمانی تأسیس شد؟ از زمان حضرت نوح، ولی این هدایت از ابتدای خلقت آدم بود. بنابراین ای آدم، ای حوا، ای خانواده آدم، شما جهان اجتماعی و جهان خانوادگی خودتان را پیشرفت دهید، تغییر نظام دهید، اصلاح نظام کنید، و دائماً خرده نظامهای اقتصادی مؤمنانه، خرده نظام اجتماعی مؤمنانه، خرده نظام سیاسی مؤمنانه و خرده نظام فرهنگی مؤمنانۀ خودتان را پیشرفت دهید. پس یک پیشفرض «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا» این است که شما به دنبال تغییر نظام اجتماعی خانوادگی یا نظام اجتماعی شعوب و قبایل و ملت و امت باشید.
خداوند در ادامه میفرماید «اصْبِرُوا»؛ «اصْبِرُوا» در مقابل آن «وَصَابِرُوا» است. علما و مفسرین می فرمایند که «اصْبِرُوا» درباره صبر فردی است. خواجه نصیر طوسی درباره معنای صبر میفرماید: «صبر همان نگهداری نفس از بیتابی در قبال چیزهای مکروه و ناخوشایند است.» همینطور خواجه عبدالله انصاری هم در منازل السائرین میگوید: «صبر نگهداری نفس است از شکایت بر جزع مستور.» مرحوم محمدمهدی نراقی هم چیزی مشابه وی میفرماید. اما امام خمینی(ره) میفرماید: «صبر تربیت نفس و پدیدار شدن ملکه راسخه نوریه است.» فایده صبر چیست؟ وقتی شما صبر بر معصیت، یا صبر بر طاعت، یا صبر بر بلاهای طبیعی و اجتماعی، جنگها، زلزلهها و غیره میکنید، نتیجهاش چیست؟ ابتدا کارهای سبک انجام بده، اول میخواهی صدقه بدهی، ده هزار تومان بده، بعداً کم کم عادت میکنی. عادت که کردی، ملکۀ راسخۀ نوریه پدیدار میشود. این را میتوانیم برای همه گسترش دهیم. «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا»، این صبر فردی است.
*نتایج صبر فردی
در نتیجه صبر فردی، سه رفتار در سه سطح ایجاد میشود. اولاً، انسان کامل ایجاد میشود. حضرت ابراهیم همانطور که امام و انسان کامل نشد، بلکه به قول قرآن «وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» (المدثر : ۷)، ای پیامبر به خاطر پروردگارت صبر پیشه کن. پس پیغمبر هم باید صبر پیشه کند تا انگیزه قرب خالص الهی برای وی ایجاد شود.
دوماً، بعد از اینکه ما حضرت آدم، حضرت ابراهیم، حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) را دیدیم، به قول معروف شیر میشویم و میرویم همان صبرهایی که آنها انجام دادند، انجام میدهیم. تا حدی که میتوانیم و در سطح و ملکوت ماست. بههرحال اگر مؤمن درست و حسابی باشیم، ما هم ملکوتی هستیم. بله در ملکوت سطوح آسمانهای دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم وجود دارد. «قاب قوسین او ادنی دنوّا و اقترابا من العلی الاعلی»، آنجا دیگر حتی جای حضرت جبرئیل نیست. پس این هم از الگوی رفتاری مؤمنان پیشتاز که همان مؤمنان خالص، و برای دیگران الگو هستند. از دیدگاه علامه طباطبایی، ایمان چهار سطح دارد و سطح چهارم «وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ» است. لذا این مؤمنان پیشتاز به آن سطح میرسند. لذا این مؤمنین پیشتاز و آن امام جامعه، همانهایی هستند که «لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ» (البقره : ۱۴۳). رفتار این دو گروه باعث میشود که ارزشهای دینی مردم در سطح جامعه هنجار شود. ما یک Value یعنی ارزش و یک Norm یعنی هنجار داریم. در واقع، پیشتازان و آن امام جامعه از طریق یارگیری از انسانهای با فطرت پاک، هنجارسازی میکنند.
*اهمیت هنجارسازی در جامعه
ادامۀ آیه میفرماید: «وَصَابِرُوا»، اینجا مقاومت چه میشود؟ با توجه به اینکه ما هنجارسازی کردیم، ممکن است برخی در مقابل وسوسهها و رسانههای جبهه باطل خودشان را ببازند. اینجا صبر قدرتمندان، صبر انسان کامل، صبر مؤمنان پیشتاز به کمک مؤمنان سطح دوم و سوم میآید و اینها را به سمت خود جذب میکند. به قول آقای قرائتی، ایمانی که با تُف بچسبد، با پُف هم جدا میشود. صبر انسانهای پیشتاز و مؤمنین میآید، دست اینها را هم میگیرد و نمیگذارد اینها به سمت گروه باطل بروند. به این «مصابره» میگوییم. نتیجه مصابره از جهت جامعهشناختی و جامعهسازی، هنجارهای تثبیتشده و نهادسازی میشود. در جنگ ارادهها و صبرها، صبر سید حسن نصرالله در مقابل صبر نتانیاهو قرار دارد که صبر حزب الله پیروز میشود و دشمنان را به جایی که میخواستند برسند و پیروز شوند، نمیرساند. شما اگر احساس میکنید که مقاومت در جایی مثل سوریه تضعیف شده، مشکلی ایجاد نمیشود. جبهه حق با مصابره و با ایمانی که دارد، همدیگر را به صبر دعوت کنند، تا با صبر و مرابطه و تقوا موفق شوند. اگر اینگونه شد، حزب الله و جامعه ایمانی و امت اسلامی سعادتمند خواهند شد. جمهوری اسلامی اگر صبر، مصابره، مرابطه و تقوا پیشه کند، جامعۀ سعادتمند خواهد بود.
ـ حجت الاسلام و المسلمین دکتر ترخان: من نکتهای که در قسمت اول به آن اشاره کردم، بحث مقاومت و کارکرد آن بود و این بحث را از منظر سنتهای الهی پیگیری کردم. اگر استقامت باشد، نتایج بر آن بار میشود. این نتایج چیست؟ عرض کردم که یکی از آن سنت امداد است. شما برای پیشرفت دنیای خود هم اگر بخواهید به مقصد برسید باید تلاش و استقامت کنید، بدون تلاش و استقامت و به تعبیر قدیمیها «دود چراغ خوردن» به جایی نخواهید رسید. منتها اگر استقامت و مقاومت به ایمان ضمیمه و ملحق شود، یکسری سنتهای دیگری جاری میشود؛ به عبارت دیگر، خداوند قوانین دیگری دارد. حال، این قوانین در قالب سنت مطلق رقابتپذیر میتواند باشد و یا سنت مشروط.
*نقش اسباب و ارادهها در سنتهای الهی
عرض من این بود که سنت جعل امامت، سنت مشروط است. شما اگر بخواهید الگوی سایر جوامع شوید حتماً باید استقامت داشته باشید و بدون استقامت نمیشود. اگر میخواهید، امدادهای ویژه الهی شامل حالتان شود و در هرحال پیروز شوید، امداد ویژه خدا در گرو استقامتی است که به ایمان ضمیمه شود. سنت خَلَف هم از جمله سنتهایی است که بر استقامت مترتب و بار میشود؛ حتی در سنتهایی که خدا تضمین کرده ـ یعنی سنت مطلق رقابتپذیر ـ که آیندۀ جهان برای صالحان است. یا خدا تضمین کرده که دینش را حفظ میکند. «...وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (الحجر: ۹). یا خدا تضمین کرده که امام زمان(عج) را حفظ میکند. «إِنَّ اللَّهَ يدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» (الحج : ۳۸)، من دفاع میکنم. اما سؤال اساسی این است که این دفاع بدون اسباب است؟ تضمین بدون این است که شما یکسری چیزهایی را به استخدام دربیاوری؟ یعنی از قانون اسباب و مسببات بیرون است؟ نه. خدا حفظ میکند اما چگونه حفظ میکند؟ در صورتی که من هم باید تلاش کنم. یعنی نقش اسباب و ارادهها، و استقامتها و مقاومتها را نباید نادیده گرفت. خدا جان امام زمان(عج) را حفظ میکند اما به ما امر فرمودند که برای سلامتی امام دعا کنیم. چرا؟ به خاطر نقش عوامل، سنت و اسباب و مسببات است. خداوند تضمین کرده تا آینده جهان از آنِ صالحان است، اما بدون تلاش، بدون زحمت، بدون استقامت، بدون صبوری کردن که اتفاق نمیافتد. به دلیل اینکه، باید کسانی باشند و استقامت کنند تا آن سنت جاری شود. اگر ما بیشتر استقامت کردیم، آن سنت زودتر اجرا میشود اما اگر استقامت نکردیم آن سنت دیرتر اجرا میشود. بالاخره هستند کسانی که استقامت کنند. ما از آن به علیالبدل تعبیر میکنیم چون کسانی که این جایگاه را اشغال کنند، وجود دارند. خدا دینش را حفظ میکند، اما بدون سبب نیست، حتماً سببی وجود دارد، اما اگر شما نیایید، دیگرانی هستند که پای کار بیایند و دین خدا را حفظ کنند.
بنابراین معنای ضمانت دادن خدا این نیست که ما استقامت کنیم یا کنیم، خدا دینش را حفظ میکند، به ما چه ربطی دارد؟، نه. این کارکرد استقامت و مقاومت است که عرض میکنم؛ حتی در جایی که خدا تضمین داده است. البته آنجایی که تضمین نداده که مشروط است. لذا فرموده اگر شما استقامت کنی، این سنت و قانون الهی جاری میشود؛ مشروط که دیگر به تعبیر ما طلبهها به طریق اولی است. آنجایی که خدا تضمین داده، استقامت و تلاش و زحمت شما دخالت دارد، تا چه رسد به جایی که اساساً سنت، سنت مشروط است و تا شما استقامت نکنی، پیروزی نصیبتان نمیشود.
*اگر با دشمنان کار نداشته باشیم، آنها با ما کار دارند
برخی ادعا میکنند اگر شما کاری به دشمنان نداشتید آنها هم کاری به شما ندارند، نه اتفاقاً با شما کار دارند. برخی مطرح میکردند که شما کاری به کارشان نداشته باشید، آنها هم کاری به کار شما ندارند. نه این حرفها نیست. مسیحیت که نباید قاعدتاً با یهودیت سازش داشته باشد، اما میبینید که این دو در جایی به نام مسیحیت صهیونیسم به همدیگر میرسند. اعتقادات اینها چیست؟ میگویند، باید آخرالزمان بیاید تا مسیح ظهور کند. جنگ آرماگدون معروف است، مدعی هستند که باید جنگی اتفاق بیافتد تا بعد از خراب شدن مسجد الاقصی، معبد سلیمان بنا شود و دولت یهود برپا گردد. البته اینها براساس کتابهای خودشان میگویند که تا این رخدادها، اتفاق نیفتد مسیح نمیآید. حالا شما بگویید کاری به کارشان نداشته باش، اما آنها با شما کار دارند. آنها میگویند باید این جنگ اتفاق بیافتد. او مسیحی است و یهودی نیست اما مکتب فکریاش است. میگوید اسرائیل خط قرمز ماست، اعتقادش این است. میگویند باید جنگ آرماگدون اتفاق بیفتد و ... خب اگر شما با آنها کار نداشته باشید، آنها با شما کار دارند. یعنی اگر از جهت آخرالزمانی و آیندهپژوهی به بحث نگاه کنیم مسئله این است.
اگر سنتهای مطلق رقابتپذیر بخواهد جریان پیدا کند، هرچند تضمین شده است اما بدون استقامت اتفاق نمیافتد. البته استقامت و مقاومت شما میتواند روی دیر و زود اتفاق افتادن این سنتهای الهی تأثیر بگذارد. آنجایی که سنت، سنت مشروط است که اساساً استقامت، شرطِ جریان است.
*در کنار صبر، شناخت و بصیرت باید باشد
خداوند در قرآن بیان میکند که «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ» (البقره : ۴۵) و شبیه همین آیه، در آیۀ «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (البقره : ۱۵۳) تکرار شده است. در این آیه خداوند میفرماید «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ». یعنی اینجا بحث استعانت از صبر و نماز مطرح است. خداوند نمیگوید ان الله مع المصلین بلکه میگوید «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ». پس اگر شما میخواهی به نتیجه برسی، صبوری کردن و مقاومت، دنده کمکی میشود. منتها به چند چیز باید توجه کنیم: اول اینکه در کنار صبر باید شناخت، بصیرت و «وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ» باشد. خداوند در آیه ۲۴ سوره سجده «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا»، به بحث صبر اشاره دارد. «وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ» یقین بحث شناختی و بصیرت است.
اگر شما استقامت کنید و صبر داشته باشید، اما پشتوانه آن، شناخت و بصیرت نباشد، نتیجهاش داعش میشود. افرادی که با الله اکبر و جانفشانی، جنایت میکنند؛ همان کاری را انجام میدهند که اسرائیل و آمریکا میخواهد، چرا؟ چون آن شناخت و بصیرت وجود ندارد. لذا تیر را به جای اینکه به سمت دشمن پرتاب کند به سوی دوست پرتاب میکند. استقامت میکند، زحمت میکشد، جانفشانی میکند، کشته میدهد تا به بهشت برود! اینجا «وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ» نیست. امام و مسیر درست را نشناختند. مسیر اگر درست شناخته نشود، استقامت اثر معکوس دارد، این یک نکته است.
نکته دیگر بحث ایمان است. «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» ایمان یک رکن اساسی است. ایمان اگر به استقامت ضمیمه شود، نتایج جریان سنت نصر، سنت جعل امامت و امثال اینها را نشان میدهد و جاری میشود. برای نمونه، نیروهای حزب الله چند هزار نیرو دارند و استقامت میکند، اما در کنار استقامت، ایمان هم دارند. اسرائیل ارتش مجهز دارد که از هوش مصنوعی و پیشرفتهترین امکانات استفاده میکند و آمریکا تضمین کرده که من حمایت از او میکنم، همه از اسرائیل حمایت کردند، اما نتوانستند حزبالله را شکست دهند. غزه هم همینگونه است، مجاهدان غزه ایمان داشتند، استقامت کردند و همه سختیها را تحمل کردند، لذا اسرائیل نتوانست به اهدافی که دنبالش بود برسد.
*بر اساس سنت جعل امامت، پیروزی نصیب امام حسین(ع) شد
شما این طرف را نگاه کنید، سوریه از مسیر استقامت و مقاومت خارج شد و یک گروه توانست بر دولتی که مستقر بود پیروز شود. این تفاوتِ دو نوع استقامت است؛ استقامتی که مبتنی بر ایمان باشد پیروز است و استقامتی که مبتنی بر ایمان نباشد، شکست میخورد.
عرض من این است که ما باید نگاه دیگری به بحث استقامت و مقاومت داشته باشیم. این نگاه دیگر میتواند از منظر سنتهای الهی باشد که ما کمتر به آن توجه کردهایم. سنتهای الهی بحث جدی و اساسی در قرآن است. چرا ما به آن توجه نمیکنیم؟ چرا ما نگاه تمدنی نداریم؟ چرا نگاه ما زودگذر است؟ احیاناً یک شکستی عارض شد اما اگر نگاه تمدنی بر اساس سنتهای الهی باشد، این شکست به حساب نمیآید. ابیعبدالله الحسین(ع) به ظاهر شکست خوردند، اما امروزه براساس سنتهای الهی، پیروز ابیعبدالله الحسین(ع) بود. امام حسین(ع) امروزه الگوی عالم هست و بر اساس سنت جعل امامت، پیروزی نصیب ایشان شده است. ما پیروزی را چه میدانیم؟ پیروزی بر اساس سنت نصر و استقامتها ایجاد شده است. البته تنها این چند سنت نیست، سنت خلف هست که باب واسعی دارد؛ خداوند فرموده است که اگر شما استقامت کنید، من جبران میکنم. این هم یک قانون خداست که باید در فرصت دیگر به آن بپردازیم.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر جهانیان: اگر یک جامعه، یک خانواده، یک گروه، یک رسانه، یک سازمان خبرگزاری ابنا و ... بخواهد موفق و رستگار شود، اول مؤمن واقعی باشند. برای اینکه این واقعیت به ثمراتی تبدیل شود، باید صبر فردی و جمعی داشته باشند تا سازمانهای نمونه بسازند. یعنی با ارتباطات اجتماعی درست، مؤمنانه، عقلانی و با ارتباطگیری با امام جامعه، سازمانسازی کنند.
*اهمیت رابطه با امام در جامعه
«وَرَابِطُوا» یعنی بعد از ارزش، هنجار تثبیتشده و نهادسازی، باید سازمانسازی کنیم. این هم معنای «وَرَابِطُوا» است. اگر قانون سنت الهی امداد را تجزیه کنیم به همین سه نکته میرسیم: «اصْبِرُوا»، «وَصَابِرُوا» و «وَرَابِطُوا». تمام جوامعی که پیشرفت کردند، صبر کردند، حتی صبر بر باطل. آیتالله جوادی آملی میفرمایند: ما صبر مذموم و سرزنششده، و صبر ممدوح داریم. صبر ممدوح براساس «یوقنون» است ولی صبر مذموم و مصابره و ارتباطات مذموم، سنت امداد را در جامعه به عنوان قانون جاری میکند و باعث ثبات جوامع میشود. پیشرفت جامعه بر اساس «اصْبِرُوا»، «وَصَابِرُوا» و «وَرَابِطُوا» است. منتها بر اساس اراده تکوینی و جعل تکوینی خداوند، جوامعی که پیشرفت کردند، صبر و مصابره و مرابطه شیطانی دارند و روی آن کار میکنند. امروزه هم با هوش مصنوعی مرابطه و سازمانسازی را گسترش میدهند. اما چیزی کم دارند، «وَاتَّقُوا اللَّهَ» است. یعنی حسن فاعلی ندارند. خداوند در آیه ۲۰۰ سوره آل عمران میفرماید صبر شما با صبر مذموم فرق میکند. صبرتان باید ممدوح باشد، و مصابره و مرابطه ممدوح داشته باشید. با امام جامعه و نایب امام زمان(عج)، رابطۀ درست داشته باشید، ولایتپذیر باشید، ولایتستیز نباشید و ولایتگریز هم نباشید. باید ولایتپذیر باشید ولی لااقل ولایتستیز نباشد. بالاخره ولایتگریز یک روز برمیگردد. تقوا داشته باشید، تقوا یعنی حسن فاعلی در تمام امور. اگر اینگونه باشد، پیروز و موفق میشوید و برای شما فلاح و رستگاری ایجاد خواهد شد.
بنابراین، امت اسلامی آیه ۲۰۰ آل عمران را سرلوحه کار خود قرار دهند. شورای عالی انقلاب فرهنگی، این آیه را با تفسیری که عرض کردم سرلوحه کارشان قرار دهند والّا تمام سندنویسیهای آنان پا در هواست. همچنین پیامی به رئیسجمهور محترم دارم که بحث وفاق را مطرح میکنند. وفاق خیلی خوب است ولی وفاق با شیاطین هرگز، وفاق با مؤمنین، حتی به اصطلاح شهروندان، به این معنا نیست که تسلیم دیدگاههای آنان شوی. در آنجاهایی که امر عمومی است، شما با شورا و ... وفاق کن، اینها اشکالی ندارد. تقیه هم در اینجا جا دارد، شما میتوانید تقیه هم کنید و به اصطلاح یک مقداری زیر سبیلی رد کنید. اما در بحث «امرالله» ما وفاقی نداریم، در آنجایی که امرالله هست ما بایستی ثابتقدم باشیم، به قول مقام معظم رهبری ما اصولگرای اصلاحطلب هستیم. در امر الهی، اصولمان را از دست نمیدهیم، صبر میکنیم و با مصابره، مرابطه و تقوا به پیش میرویم.
.......................................
پایان پیام/ ۱۶۷