خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام ابنا- حیا کلمه ای عربی است که به معنای احساس بازدارندگی درونی، طبیعی و فطری است.[۱] این کلمه از واژه حیات به معنای زندگی گرفته شده است.[۲] حیا مسلمانان را به دوری و پرهیز از زشتی ها ترغیب می کند.[۳][۴][۵][۶][۷] حیا نقش مهمی در اسلام دارد. حیا به عنوان یکی از مهمترین بخش های ایمان شمرده شده است.[۸] [۹]این مفهوم بهصورت مصدر «استحیاء» در آیه ۲۵ قَصَص آمده است: [۱۰] «پس یکی از آن دو (زن) در حالی که با حالت شرم و حیا گام برمی داشت، نزد او آمد (و) گفت: پدرم تو را می طلبد تا پاداش اینکه (دام های) ما را آب دادی به تو بدهد.»[۱۱] در این آیه استحیاء به صورت ظهور و بروز عفت و شدت حیاء در رفتار دختر شعیب معنا شده است.[۱۲] در آیه ۲۶ سوره بقره[۱۳] و آیه ۵۳ سوره احزاب به صورت فعلِ منفی «لایستَحیی» که در هر دو مورد به خدا نسبت داده شده است. «این (کار که بنشینید و سرگرم سخن گردید) پیامبر را آزار می دهد و از شما حیا می کند (که بیرون تان کند) ولی خدا از حق حیا نمیکند.» [۱۴] در آیه ۵۳ احزاب بهصورت فعل مثبت «یستَحیی» آمده است که فاعل آن پیامبر است.
احادیث درباره حیاء، برحسب جهتگیری کلی آنها، بر دو دستهاند : یک. احادیثی که ترغیب افراد را به حیاء، به عنوان امری اخلاقی، مورد توجه قرار دادهاند.[۱][۳][۴][۵][۶][۷][۱۵] پارهای از این احادیث، به صراحت اشخاص را به رعایت حیاء سفارش کرده[۱۶] و از محبوب بودن اهل حیاء در نزد خدا خبر دادهاند، زیرا خدا خود اهل حیاء است.[۱۷] ازاینرو، حیاء در رأس ۹ خُلقِ نیک دیگر، یکی از «مکارم اخلاق» معرفی شده است.[۱۸][۱۹]، چنانکه پیامبر در دعاهای خویش، حیاء از خداوند را از او درخواست کرده است.[۲۰]
به پیامدهای مثبت مادّی و معنوی حیاء نیز توجه شده است؛ مثلاً براساس حدیثی نبوی، حیاء سراسر خیر است و جز خیر نتیجهای ندارد.[۲۱] ابن بابویه در توضیح معنای این حدیث گفته است که حیاء انسان را، چه دیندار باشد چه غیردیندار، از پلیدیها بازمیدارد.[۲۲]
همچنین حیاء سبب همه زیباییها معرفی شده[۲۳] و وجود برخی امور در حوزه دین و مناسبات اجتماعی، مترتب بر آن دانسته شده است، از جمله انجام دادن فرایض دینی، دوری از زشتیها، رعایت حقوق والدین، وفای به عهد، صله رحم، برآوردن نیازهای دیگران و پذیرایی از مهمان.[۲۴]
از حیا به عنوان پوششی برای روح انسان در مقابل پرده دری یاد شده است.[۲۵]
حیاء عیوب فرد را از دیگران میپوشاند[۲۶] و در کنار صداقت، حسن خلق و شکر نعمتهای الهی، گناهان انسان را به حسنات تبدیل مینماید[۲۷]، چنانکه به کار بستن همزمان حیاء، حسن خلق، وفای به عهد، تدبیر در امور و آزادمنشی موجب برانگیخته شدن اقبال عمومی جامعه به فرد میگردد.
دو. احادیثی که در آنها به تبیین عملی و بیان مصادیق حیاء پرداخته شده است. براساس این دسته از احادیث، حیاء باید آگاهانه، بجا و بهاندازه باشد، چنانکه به سفارش پیامبر حیاء در امور گوناگون باید بجا و بهاندازه شأن آنها باشد[۲۸] و به گفته حسن عسکری نیز زیادهروی در حیاء کردن از مصادیق اسراف است.[۲۹] پیامبر اسلام حیا را به دو قسمت تقسیم کردهاست؛ حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه؛ و در توضیح آن گفتهاست: حیاءِ عقلانی ناشی از علم و حیاءِ احمقانه ناشی از جهل است.[۳۰] برای مثال یکی از موارد حیاءِ احمقانه، حیا از یادگیری دانش و علم شمرده شدهاست[۳۱]
حیای ممدوح و حیای مذموم
در مواردی حیا ورزیدن ناپسند و مذموم شمرده شده است:
حیا ورزیدن از تحصیل علم
حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال
حیا ورزیدن از مهماننوازی
حیا ورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران
حیا ورزیدن از درخواست از خدا[۳۲]
از همدان، امام علی(ع) در حکمت هجدهم نهجالبلاغه شرم و حیای بیجا را موجب محرومیت میدانند و میفرماید: «قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ، وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ؛ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ. ترس قرین نومیدی است و شرم، موجب محرومی است و فرصت می گذرد، چونان که ابرها میگذرند. فرصتهای نیکو را غنیمت شمرید.»
امام علی(ع) در این سخن پرمعنای خود به سه نکته مهم اشاره میکند؛
نخست میفرماید: «ترس(نابجا) با ناامیدی مقرون است». بدون شک ترس از عوامل و اشیای خطرناک، حالتی است که خداوند در انسان برای حفظ او آفریده است. هنگامی که حادثه خطرناکی رخ میدهد یا موجود خطرناکی به انسان حمله میکند و خود را قادر بر دفاع نمیبیند ترس بر او غالب میشود و خود را به سرعت از صحنه دور میسازد این گونه ترس منطقی و موهبت الهی برای حفظ انسان از خطرات است. هرگاه سیلاب عظیمی حرکت کند و انسان خود را در مسیر آن ببیند و بترسد و با سرعت خود را کنار بکشد چه کسی میگوید این صفت مذموم است؟ ترس بجا سپری است در برابر این گونه حوادث.
ولی ترس نابجا که ناشی از توهم یا ضعف نفس یا عدم مقاومت در مقابل مشکلات باشد به یقین مذموم و نکوهیده است و این گونه ترس هاست که انسان را از رسیدن به مقاصد عالیه باز می دارد. به همین دلیل از قدیم گفته اند« شجاعان به موفقیتهای بزرگ دست مییابند.»
کسی که ملاحظه سخنان این و آن کند(و از آن بترسد) از غصه می میرد، ولی افراد جسور و شجاع به لذات و کامیابیها میرسند.
حیا دو گونه است حیای عاقلانه و حیای احمقانه
واژه «هیبه» گاه به معنای شکوه و جلال آمده که موجب خوف دیگران میشود و گاه به معنای ترس است و در جمله بالا معنای دوم اراده شده است آن هم ترس بیجا، و واژه «خیبة» به معنای خسران و شکست و ناکامی و محرومیت است و این دو همواره با هم قریناند و به این ترتیب امام میخواهد پیروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند.
در جمله کوتاه و پرمعنای دوم میفرماید «کمرویی با محرومیت همراه است».
حیاء مانند هیبت دو معنای باارزش و ضد ارزش دارد، حیای ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت و گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیای ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم و دانشها و یا سؤال کردن از چیزهایی که نمیداند یا احقاق حق در نزد قاضی و جز او اجتناب کند، همان چیزی که در عرف، از آن به کم روییِ ناشی از ضعف نفس تعبیر میشود.
منظور امام(ع) در گفتار بالا همان معنای دوم است که انسان را گرفتار محرومیتها میسازد.
در حدیثی از رسول خدا(ص) می خوانیم «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْل وَحَیَاءُ حُمْق فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَحَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ؛ شرم و حیا دو گونه است حیای عاقلانه و حیای احمقانه؛ حیای عاقلانه از علم سرچشمه میگیرد و حیای احمقانه از جهل».
در حدیثی نیز از امام صادق(ع) آمده است «الْحَیَاءُ عَلَی وَجْهَیْنِ فَمِنْهُ ضَعْفٌ وَمِنْهُ قُوَّةٌ وَإِسْلاَمٌ وَإِیمَانٌ؛ حیا بر دو گونه است قسمی از آن ضعف و ناتوانی و قسمی دیگر، قوت و اسلام و ایمان است».
در حدیث دیگری در غررالحکم از علی(ع) آمده است «مَنِ اسْتَحیی مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقٌ؛ کسی از گفتن حق شرم کند احمق است».
بعضی از علما در تعریف حیا چنین گفتهاند که حیا ملکهای نفسانی است که سبب انقباض و خودداری نفس از انجام کارهای قبیح و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت میشود». البته این همان حیای ممدوح و با ارزش است.
در تفسیر حیای مذموم گفته اند «همان انقباض نفس و خودداری از انجام کارهایی است که قبیح نیست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رویی آن را ترک می کند».
در حدیثی از امام صادق(ع) در این باره میخوانیم «مَنْ رَقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُهُ؛ افراد کم رو کم دانش اند».
منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است
آن گاه امام در سومین جمله حکمت آمیز به اهمیت استفاده از فرصتها پرداخته و میفرماید «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصت های نیک را غنیمت بشمارید(و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کن).
منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم برای کسی فراهم شود؛ هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقی آماده تدریس او و هم فضای آموزشی خوبی در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت میگذارند و از آنجایی که فرصت ها ترکیبی از عوامل متعددی است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتی زایل شود از این رو فرصتها زودگذرند.
امیرمؤمنان علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه در ضمن وصایایی که به فرزند دلبندش امام مجتبی(ع) میکند میفرماید «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً؛ به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد.»
به هر حال تمام مواهب الهی که در دنیا نصیب انسان میشود فرصتهای زودگذرند، جوانی، تندرستی، امنیت، آمادگی روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگی فرصت های زودگذری هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافی نگیریم نتیجه ای اندوهبار خواهد داشت.
پی نوشت:
1- "The Islamic Dress Code (part 2 of 3): Awrah & Mahrams - New Muslims". www.newmuslims.com. Retrieved 6 December 2018.
2-Shafaat, Syed (2017). Inside India: My way to reach Humanity (به انگلیسی). Notion Press. ISBN 9781947752290.
3- پرش به بالا به:۳٫۰ ۳٫۱ "Haya (Shyness)". missionislam.com. missionislam.com. Retrieved 6 December 2018.
4- پرش به بالا به:۴٫۰ ۴٫۱ "Haya in Islam: Cultivating Modesty in an Immoral World". muslimink.com. Retrieved 6 December 2018.
5- پرش به بالا به:۵٫۰ ۵٫۱ "Modesty (part 1 of 3): An Overview". islamreligion.com. Retrieved 6 December 2018.
6- پرش به بالا به:۶٫۰ ۶٫۱ "Modesty (part 1 of 3): An Overview". islamreligion.com. Retrieved 6 December 2018.
7- پرش به بالا به:۷٫۰ ۷٫۱ "Haya (Shyness)". www.islamicbulletin.org. Retrieved 6 December 2018.
8- Ahmad, Yusuf Al-Hajj. The Book Of Manners: Encyclopaedia of Islamic Law (به انگلیسی). Darussalam Publishers. pp. 21–40. Retrieved 10 December 2018.
9- حسین انصاریان (زمستان ۱۳۹۴)، عناصر شخصیت انسان (عقل، دین، حیا، عمل صالح)، دارالعرفان، ص. ۱۷۲، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۳۷-۲۳-۲
10- Mahmood, Saba (2012). Politics of Piety: The Islamic Revival and the Feminist Subject (به انگلیسی). Princeton University Press. p. 156. ISBN 978-0-691-14980-6. Retrieved 4 June 2020.
11- حسین انصاریان (زمستان ۱۳۹۴)، عناصر شخصیت انسان (عقل، دین، حیا، عمل صالح)، دارالعرفان، ص. ۱۷۳، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۳۷-۲۳-۲
12- رجوع کنید به طباطبائی، ذیل آیه
13- Numani, Muhammad Shibli (1999). Siratun Nabi ...: Ethics in Islam (به انگلیسی). Darul Ishaat. p. 272. Retrieved 4 June 2020.
14- حسین انصاریان (زمستان ۱۳۹۴)، عناصر شخصیت انسان (عقل، دین، حیا، عمل صالح)، دارالعرفان، ص. ۱۷۴، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۳۷-۲۳-۲
16- پرش به بالا به:۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Vanderheiden, Elisabeth; Mayer, Claude-Hélène (2017). The Value of Shame: Exploring a Health Resource in Cultural Contexts (به انگلیسی). Springer. pp. 127, 128, 129. ISBN 978-3-319-53100-7.
17- رجوع کنید به ابنشعبه، ص۳۱۳
18- رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۳، ص۵۰۶
19- کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۱، چاپ چهارم، ج۲، ص۵۵ و ۶۵
20- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۷، ص۳۶۷
21- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۴، ص۶۵
22- مسلم بن حجاج، ج ۱، ص۴۷؛ ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۴۰۹
23- نیز رجوع کنید به مجلسی، ج ۳، ص۸۱، عبارتی از توحید مفضّل از امام صادق علیهالسلام
24- ابن شعبه، ص۸۴
25- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۳، ص۸۱
26- مجتبی تهرانی (۱۳۹۶)، ادب الهی (کتاب سوم: تربیت فرزند)، مصابیح الهدی، ص. ۸۷، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۹۴۰-۰۹-۰
27- کلینی، ج ۸، ص۲۳
28- کلینی، ج ۲، ص۱۰۷
29- ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۰۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست.
30- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۲
31- کافی، ج ۳، ص ۱۶۶.
32- نهج البلاغه، فیض الاسلام، قصار ۷۹.
33- حسین انصاریان (زمستان ۱۳۹۴)، عناصر شخصیت انسان (عقل، دین، حیا، عمل صالح)، دارالعرفان، ص. ۱۷۷، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۳۷-۲۳-۲
نظر شما