به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ پس از دههها مناقشه بر سر ساخت مسجد مرکزی در آتن، موضع کلیسای ارتدوکس یونان ـ بهعنوان یکی از قدرتمندترین نهادهای سیاسی و اجتماعی کشور ـ همواره دوگانه و مبهم باقی ماند. کلیسا از یک سو خود را حامی اصل آزادی مذهبی و ساخت مسجد معرفی میکرد و از سوی دیگر، در عمل به یکی از جدیترین موانع تحقق این پروژه بدل شد. این دوگانگی، بازتابی از پیچیدگی سیاست یونان و حساسیتهای عمیق هویتی جامعه یونانی بود.
کلیسای ارتدوکس؛ میان حمایت لفظی و مانعتراشی عملی
اگرچه مجمع مقدس کلیسای ارتدوکس (Holy Synod) در سال ۲۰۰۲ بهطور رسمی با ساخت مسجدی در آتن موافقت کرد، اما همزمان مقامات عالیرتبه کلیسا نسبت به «پیامدهای سیاسی و اجتماعی» این اقدام هشدار میدادند. این تناقض آشکار نشان میداد که پذیرش رسمی، الزاماً به معنای حمایت عملی نیست، بلکه بیشتر تلاشی حسابشده برای مدیریت افکار عمومی و حفظ جایگاه نهادی کلیسا در ساختار قدرت به شمار میرفت!
حافظه تاریخی؛ دشمنی دیرینه با ترکها
ریشه اصلی این تردید را باید در حافظه تاریخی یونان جستوجو کرد. اسقف اعظم کریستودولوس آشکارا اعلام کرده بود که در ناخودآگاه جمعی یونانیان، هر آنچه «اسلامی» است، بهطور خودکار با «ترکی» پیوند میخورد. او مخالفت با مسجد را بازتاب نفرتی میدانست که از چهار قرن حاکمیت عثمانی سرچشمه گرفته و همچنان در شکلدهی به هویت ملی یونان نقش دارد.
.
.
مسجد بهمثابه نماد تهدید برای کلیسا!
از منظر کلیسا، مسجد ـ بهویژه منارههای آن ـ صرفاً یک مکان عبادت نبود، بلکه نمادی بصری از بازگشت یک «آسیب تاریخی» تلقی میشد. به همین دلیل، کلیسا با وجود عدم مخالفت اصولی با اصل ساخت مسجد، اصرار داشت این بنا در حاشیه شهر و به دور از دید عموم ساخته شود تا از برانگیختن واکنشهای «غیرقابل پیشبینی» اجتماعی جلوگیری شود. این رویکرد، تلاشی آگاهانه برای مهار نمادین حضور اسلام در فضای عمومی آتن بود.
موضع کلیسای ارتدوکس یونان صرفاً به اظهارنظرهای کلی و نمادین محدود نبود، بلکه این نهاد بهطور عملی و هدفمند در روند تصمیمگیری درباره مسجد آتن دخالت میکرد. اسقف اعظم کریستودولوس تلاش داشت موضعی اتخاذ کند که نه موجب شکاف در داخل کلیسا شود، نه افکار عمومی یونان را علیه کلیسا تحریک کند و نه رابطه این نهاد قدرتمند با دولت را به خطر بیندازد. به همین دلیل، کلیسا نه حمایت صریح و قاطع نشان میداد و نه مخالفت علنی؛ بلکه همواره موضعی دوپهلو اتخاذ میکرد که امکان عقبنشینی یا فشار در هر مرحله را برایش محفوظ نگه دارد.
در این چارچوب، مسئله مسجد به ابزاری برای چانهزنی سیاسی با دولت تبدیل شد. کلیسا از همراهی یا مخالفت خود با پروژه مسجد برای گرفتن امتیاز از دولت استفاده میکرد؛ از جمله جلب حمایت دولتی برای اجرای طرحهایی مانند «نذر ملی» یا تضمین ادامه تأمین مالی سازمانهای خیریه وابسته به کلیسا. به بیان ساده، مقاومت کلیسا در برابر مسجد فقط ریشه مذهبی یا فرهنگی نداشت، بلکه بخشی از یک راهبرد سیاسی بود که هدف آن حفظ نفوذ، منابع مالی و جایگاه برتر کلیسا در ساختار قدرت یونان بود.
تغییر ماهیت پروژه؛ از مرکز فرهنگی تا مسجد حداقلی
نفوذ کلیسا در تغییر مسیر پروژه مسجد انکارناپذیر بود. در طرحهای اولیه، ایجاد یک مرکز فرهنگی اسلامی ـ مشابه آنچه در پاریس یا لندن وجود دارد ـ پیشبینی شده بود. اما کلیسا با طرح نگرانیهای امنیتی و نسبت دادن این مراکز به «عناصر حاشیهای و افراطی»، دولت را تحت فشار قرار داد. این فشار در نهایت به حذف کامل مرکز فرهنگی و کنار گذاشتن پروژه مسجد در منطقه کامبوس انجامید؛ تصمیمی که بدون پذیرش مسئولیت مستقیم، به سود کلیسا تمام شد.
مسجد وتانیکوس؛ بدون مناره!
اگرچه مسجد آتن سرانجام در منطقه وتانیکوس ساخته شد، اما این مسجد فاقد مناره، تزئینات مذهبی و هرگونه استقلال نهادی است و تحت کنترل کامل دولت قرار دارد؛ وضعیتی که از نگاه بسیاری، نشانهای روشن از مهار «اسلام رسمی» در یونان است. در مقابل، جامعه مسلمانان آتن این روند را نوعی ظلم تاریخی میدانند؛ چرا که دههها تأخیر در به رسمیت شناختن حقوق مذهبی، آنان را به عبادت در فضاهای غیررسمی، زیرزمینها و آپارتمانها سوق داد و جایگاهشان را در چارچوب یک دموکراسی مدرن بهطور جدی تضعیف کرد.
برگرفته از کتاب [بهنظرتان] چرا مسجد نسازیم؟! (?Why Not Build The Mosque

............
پایان پیام
نظر شما