به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در آیین اختتامیه دهمین جشنواره «هنر آسمانی» که در سالن همایش مدرسه علمیه امام کاظم(ع) و به همت معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه برگزار شد، پیام حضرت آیتالله جوادی آملی با موضوع هنر ولایی و آسمانی پخش شد.
ایشان بیان داشتند: هنر وقتی میتواند معقول و مقبول باشد که ریشه عقلانی داشته باشد از یک سو، در کارگاه خیال دقیقاً مهندسی شده باشد از سوی دوم و خروجی او هم یک جمال محسوس باشد از سوی سوم.
ایشان اظهار داشتند: اگر ریشه عقلانی نداشته باشد، یک هنر خیالی است نه هنر انسانی و معقول، اگر ریشه عقلانی داشته باشد و در کارگاه خیال هندسه ای روی او اعمال نشده باشد، آن یک مطلب علمی است که در کتاب ها هست؛ ولی این توان آثار هنری را ندارد و اگر در کارگاه خیال خوب مهندسی شد؛ لکن در اثر ضعف رابطه حسّ و خیال، خروجی آن جمال محسوس نبود، بازده خوبی هم نخواهد داشت.
ایشان اظهار داشتند: جهانآفرین ما را به سه اصل عمیق دعوت کرده است که اگر آن سه اصل عمیق را درست بررسی کردیم و در کارگاه هنر حضور عالمانه پیدا کردیم، هنر ما هنر ولایی خواهد شد. آن اصول سهگانه عبارت است؛ جهاندانی، جهانداری و جهانآرایی است.
متن کامل پیام حضرت آیت الله جوادی آملی بدین شرح است:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّین سِیَّمَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ خَاتَم الْأَوْصِیَاء عَلَیْهِما آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَاء بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».
مقدم حضّار گرامی، فرهیختگان و صاحبنظران و علاقه مندان را أرج مینهیم، از همه کسانی که در برگزاری این محفل وزین سعی و کوشش کردند، حقّشناسی میکنیم. توفیق همگان را در احیای معارف الهی از ذات أقدس الهی مسئلت میکنیم!
آنچه میتواند هنر ولایی را برای ما معنادار کند، بررسی معنای هنر از یک سو و ولایت از سوی دیگر و ترکیب معقول و مقبول این دو واژه پُر برکت از سوی سوّم است. هنر وقتی میتواند معقول و مقبول باشد که ریشه عقلانی داشته باشد از یک سو، در کارگاه خیال دقیقاً مهندسی شده باشد از سوی دوم و خروجی او هم یک جمال محسوس باشد از سوی سوم. اگر ریشه عقلانی نداشته باشد، یک هنر خیالی است نه هنر انسانی و معقول، اگر ریشه عقلانی داشته باشد و در کارگاه خیال هندسه ای روی او اعمال نشده باشد، آن یک مطلب علمی است که در کتاب ها هست؛ ولی این توان آثار هنری را ندارد و اگر در کارگاه خیال خوب مهندسی شد؛ لکن در اثر ضعف رابطه حسّ و خیال، خروجی آن جمال محسوس نبود، بازده خوبی هم نخواهد داشت. بنابراین این اضلاع سهگانه را هنر باید داشته باشد؛ ریشه عقلانی داشته باشد، در کارگاه خیال به طور دقیق مهندسی شده باشد و خروجی آن هم جمال محسوس باشد؛ یعنی به وسیله هنرمندانی که هم عقلانیّت را خوب تحمّل کردند و درک کردند هم در کارگاه خیال خوب مهندسی کردند و هم سبک گفتار و رفتار و نوشتار آنها دل پذیر هست.
هنر با بازی فرق میکند، با لهو و لعب فرق میکند، بخش دیگر مسئله ولایی است. اوّل کسی که ولیّ جهان و انسان است، خداست که ﴿هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمید﴾،[۱] آن که والی ماست، ولیّ ماست، سرپرست جهانِ امکان است، کسی است که جهانآفرین است. جهانآفرین ما را به سه اصل عمیق دعوت کرده است که اگر آن سه اصل عمیق را درست بررسی کردیم و در کارگاه هنر حضور عالمانه پیدا کردیم، هنر ما هنر ولایی خواهد شد. آن اصول سهگانه عبارت است؛ جهاندانی، جهانداری و جهانآرایی است. آن که جهان را نمیشناسد، از آغاز و انجام جهان بیخبر است، این علمش ابتر است؛ هم «منقطع الاوّل» است هم «منقطع الآخر»، نه مبداٴ پیدایش جهان را میداند و نه از بعد از مرگ خبری دارد، او خیال میکند انسان که میمیرد، میپوسد و بعد از مرگ خبری نیست، چنین فردی بازیگر است نه هنرمند. جهاندانستن، جهاندانی این عنصر اوّل است. جهانداری عنصر دوّم است که به مدیریت برمیگردد، به تدبیر برمیگردد، به هنر سیاست و جامعهشناسی برمیگردد که انسان بتواند آثار صنع الهی را به خوبی حفظ کند.
دانستن جهان یک عنصر است، داشتن امکانات جهانی عنصر دوّم است؛ ولی بخش اساسی را هنر به عهده دارد و آن جهانآرایی است. هنر این بخش را به عهده دارد که میتواند جهان را خوب بیآراید، صحنه را خوب بیآراید، آن مطالب معقول را به خوبی ارائه دهد بعد از آرایش قابل پذیرش کند. هنرمند این مثلث پُر برکت را در خود هضم میکند. یک جهاندان خوبی است، یک جهاندار خوبی است، یک جهانآرای خوبی است. فقدان هر کدام از این سه عنصر محوری، باعث میشود که انسان هنر ولایی را از دست بدهد. گاهی اصل هنر را از دست میدهد، گاهی ولایی بودن هنر را از دست میدهد، خدای سبحان خود را به عنوان ولیّ معرفی کرد، فرمود: ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی﴾،[۲] این اسم پُر برکت که از أسمای حُسنای خدای سبحان هست، آن را به خلفا و انبیا و اولیای خود ادا کرد، فرمود اینها اولیای شما هستند: ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ﴾[۳] و در بخش وسیعتر فرمود مؤمنین و مؤمنات اینها ﴿بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ﴾،[۴] این ولایت متقابل هنر متقابل را دارد.
هنر این قدرت را دارد که ابعاد قضیه را از سه منظر به بیننده یا شنونده منتقل کند، اگر شما مسئله هندسه فضایی را خوب بررسی میکردید، میدیدید الآن پیبردن به مسائل هندسه فضایی خیلی آسان تر از گذشته است؛ در گذشته راهی برای تجسیم و تصویر سه بُعد نبود، فقط مسطحات را ارائه میکردند، وقتی استاد هندسه فضایی تدریس میکرد، از کُره سخن میگفت، مستمع دایره تحویل میگرفت. اگر از مکعب سخن میگفت، او مربع تحویل میگرفت. آنچه را که در کاغذ میدید، طول و عرض بود. دیگر عمق و ارتفاع در منْظر او نبود؛ امّا با تجسیم هنرمندانه هنرمندان، هندسه فضایی وضع خاصّی پیدا کرده است. مطالب هنری دیگر هم همینطور است.
مطلب بعدی آن است که افرادی نظیر شهید آوینی(رضْوَان اللَّه تَعَالَی عَلَیْه) و دیگر شهدایی که شربت شهادت نوشیدند، اینها سعی کردند آثار قرآن و عترت را در صورت و کسوت و جامه هنر به جامعه منتقل کنند، اینها گوشهای از آثار هنر ولایی است. اگر ولایت به این معناست که ذات أقدس الهی مدبّر و مدیر است و اگر به این معناست که انبیا و اولیای الهی تدبیر جامعه را به عهده دارند و اگر به این معناست که در عصر غیبت آنها، نائبان آنها، تدبیر را به عهده دارند و اگر به این معناست که امّت اسلامی ولایت متقابل را دارند، این گسترش هنر دینی را به همراه خواهد داشت. مردم هنرمند با جهانآرایی دارند زندگی میکنند. یک انسان هنرمند رفتار و گفتار و نوشتارش هم دل پذیر هست.
اگر جامعه ما از برکات هنر ولایی طرْفی بسته باشد، نوشتههای آنها، گفتههای آنها، رفتار آنها در رسانهها و غیر رسانه چشمگیر خواهد بود. بنابراین هنر ولایی میتواند روحی در کالبد جامعه ایجاد کند که افراد جامعه هنرمندانه زندگی کنند، گرچه هنر حقیقی را باید در مسائل توحید و وحی و نبوت و سایر علوم وحیانی جستجو کرد و به تعبیر برخی از بزرگان ادب عرفانی میگویند:
خود هنر دان دیدن آتش عیان ........... نی گپ دلّ علی النار الدخان[۵]
کلام مولوی این است هنر در این است که انسان برابر خطبه نورانی علی بن ابی طالب(سَلامُ الله عَلَیْه) حرکت کند، حضرت وقتی پرهیزگاران کامل را معرفی میکند، میفرماید آنها گویا بهشت را میبینند؛ گویا جهنم را میبینند؛ گویا خود در بهشت متنعّم هستند؛ گویا خود در جهنم متاٴثّر هستند: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُون»،[۶] اگر این بزرگوار میگوید، «خود هنر دان دیدن آتش عیان»؛ یعنی هنرمند واقعی کسی است که برابر آیه ﴿کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ﴾[۷] عمل بکند.
او کسی است که شهود عرفانی دارد، تنها برهان اقامه نمیکند که بهشت حق است، جهنم حق است؛ وگرنه آن گپ زدن است، «نی گپ دل علی النار الدخان»، حقیقتاً بهشت را میبیند و حقیقتاً جهنم را مشاهده میکند. آن هنر والا مقدور همگان نیست و از محور بحث هم بیرون است؛ امّا این هنر میانی میتواند جامعه را در سایه لطف اولیای الهی منسجم بکند.
امیدواریم خدای سبحان نظام ما را تا ظهور صاحب اصلی خود از هر گزندی، محافظت بفرماید!
امام و شهدا، مخصوصاً شهدای هنرمند را مشمول عنایت خاصّه خود قرار بدهد!
پایان امور همه را به خیر و سعادت ختم بفرماید!
«غَفَرَ اللَّهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه»
[۱]. سوره شوری، آیه۲۸.
[۲]. سوره شوری، آیه۹.
[۳]. سوره مائده، آیه۵۵.
[۴]. سوره مائده، آیه۵۱؛ سوره انفال، آیه۷۲.
[۵]. مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش ۸۳.
[۶]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه۱۹۳.
[۷]. سوره تکاثر، آیات۵ و۶.
..........................
پایان پیام
نظر شما