به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ علامه طباطبایی پیش از حضور در قم و هنگام زندگی در تبریز ، تفسیری ۶ جلدی با عنوان «تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» را تدوین کرد که باید آن را پایه ای بر تفسیر المیزان دانست، کتابی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شد و معرفی آن می تواند علاوه بر درک کاملتر دیدگاه های قرآنی علامه طباطبایی، نقطه های آغازین تفسیر المیزان را نمایان کند. این مجموعه، تفسیر قرآن تا تا پایان آیه ۵۶ سوره یوسف را داراست. این اثر که در دهه چهارم زندگی ایشان تدوین شده است در حدود ۵ سال به نگارش در آمده است.
نسخه دست نویس این کتاب که در سه جزوه تدوین شده است. جلد یک در ۳۷۳ صفحه، جلد دوم در ۳۶۵ صفحه و جلد سوم در ۱۲۹ صفحه بوده و در هر صفحه نیز ۲۲ سطر می باشد. مؤلف زمان اتمام تفسیر غالب سوره ها را نیز در پایان هر سوره یادآور شده است،
براساس دیدگاه برخی از محققان، به نظر می رسد پس از تسلط فرقه دموکرات بر آذربایجان، این منطقه دستخوش ناامنی و قتل و غارت میشود و به همین دلیل علامه از ادامه این تفسیر باز می ماند. در نهایت نیز این کتاب بعد از حدود ۵۰ سال از تالیف آن ، برای نخستین در ۶ جلد به همت اصغر ارادتی در سال ۱۴۲۷ هجری قمری، ۲۰۰۶ میلادی در موسسه دارالتعارف للمطبوعات لبنان منتشر شد که البته هم اکنون در کتابهای مختلف دیجیتال می توان نسخه اینترنتی این مجموعه را یافت .
در این تفسیر که علامه طباطبایی سالها پیش از نگارش المیزان در شهر تبریز اقدام به تألیف آن کرده است دو شیوه نقلی و اجتهادی به تفسیر آیات قرآن پرداخته شده است، در بخش تفسیر نقلی ، علاوه بر تفسیر قرآن به قرآن ، تفسیر آیات براساس روایات نیز در نظر بوده است .در روش تفسیر اجتهادی در البیان نیز در سه شیوه تفسیر لغوی، ادبی و عقلی بوده است. به طور کلی ساختار این تفسیر این گونه است که مولف محترم، پس از مختصر تبیینی که از آیه با استفاده از لغت، قواعد ادبی، عقل و آیات ارائه کرده، به نقل و تحلیل روایات مرتبط با آیه پرداخته است.
رویکرد روایی این تفسیر برخلاف برخی از تفسیرهای روایی پیشین، که صاحبان آنها روایات مرتبط با آیات را ذیل آنها می آوردند، بی آنکه ارتباط آیه با روایت را روشن کنند؛ اما علامه طباطبایی در «تفسیر البیان» پیش از ذکر روایات، تفسیری نسبتاً مجمل از آیات با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن آورده، آن گاه روایات مرتبط را ذکر کرده و سپس کوشیده است توافق و هماهنگی میان آیات و روایات ایجاد کند.عمده منبع نقل روایات این تفسیر نیز کتابهای روایی عیاشی، قمی، کافی و آثار شیخ صدوق هستند که علامه با واسطه تفسیر صافی از این منابع نقل کرده است.
مؤلف محترم در عین اینکه به مسائل عقلی در تفسیر البیان توجه ویژه داشته است، از پرداختن به روایات نیز غافل نبود و معتقد بود که اساس روش او در تفسیر، همان روشی است که ائمه در روایات ما را به آن راهنمایی کرده اند.
در تفاوتهای میان المیزان با البیان باید این را گفت که: مؤلف در تفسیر البیان همان رویکردهای روایی خود در المیزان را دارد، با این تفاوت که در تفسیر البیان بلافاصله پس از تفسیر اجمالی از آیه روایات مربوط به آن را ذکر و ارتباط آنها با آیات را تبیین کرده است. اما از گونه های مختلف روایی برای شرح و توضیح آیات قرآنی استفاده میکند که مهمترین آنها به ترتیب فراوانی عبارتند از: تبیین آیه با روایت؛ بیان جری و تطبیق آیه با روایت؛ تبیین شأن نزول آیه با روایت؛ تبیین مفردات آیه با روایت؛ تبیین نسخ آیه با روایت. به عنوان نمونه روایات جری و تطبیق است. این گونه روایات در تفسیر البیان در حدود هشتاد مورد به دو صورت مصرّح و غیر مصرّح به کار رفته است: مصرح یعنی آن که پس از نقل روایت، به جری و تطبیق بودن آن تصریح شده که غالب موارد چنین است، غیر مصرح یعنی پس از نقل روایت به جری و تطبیق بودن آن اشاره نرفته است. همچنین حضرت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان همان شیوه البیان را به نحوی دیگر، ادامه می دهد. با این تفاوت که در تفسیر البیان بلافاصله پس از تفسیر اجمالی از آیه روایات مربوط به آن را ذکر و ارتباط آنها با آیات را تبیین می کند در حالی که در المیزان روایات و تحلیل های مربوط به آنها را تحت عنوان مستقل «بحث روایی» آورده است.
سید علی اصغر حسینی
..............................
پایان پیام