به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در 25 ماه رجب سال 183 هجري شمسي در زندان هارون الرشيد بزرگ مردي جرعه شهادت را نوشيد كه از سلسله راستين امامت و هدايت بود كه تاريخ كمتر كسي را با چنين وپژگيهاي شخصيتي سراغ دارد، او كه با رشادتي بينظير، به استبداد زمانهاش «نه» گفت، چرا كه از سلاله پاك حسين(ع) بود و زير بار ظلم و جور نميرفت و «هيهات منا الذلة» را به تمام معنا اجرا كرد.
نفوذ معنوي، فضيلت بيكران، شخصيت ممتاز و تقواي شگفت از صفات ويژه «موسيبن جعفر» بود كه موجبات تحقير شخصيت پوشالي آنها را فراهم ميكرد، عباسيان بد صفت كه نميتوانستند، وجود مبارك بابالحوائج را كه يكي از نمونههاي با ارزش جانبازي و ايثار در راه پيشرفت آرمانهاي والاي اسلامي بود، برتابند، اين سوره مهر و صبر را به شهادت رساندند.
امام موسي كاظم عليهالسلام كه پس از شهادت جانگداز امام صادق عليهالسلام در سن 20 سالگي عهدهدار وظيفه خطير امامت و هدايت امت در يكي از بحرانيترين دورانها شد، در دوران 35 ساله امامت خود كه با اوج قدرت حكومت بنيعباس و همزمان با چهار تن از حاكمان مستبد عباسي بهنامهاي «منصور دوانيقي»، «مهدي عباسي»، «هادي عباسي» و «هارون الرشيد» بود، با توجه به شرايط زماني و حساسِ هر يك از آنها، وظيفه سنگين امامت و هدايت امت را به بهترين شكل ممكن انجام ميدادند.
اگر چه با حوادث سهمگين و خونيني همچون واقعه «فخ» و شهادت مظلومانه گروهي از آل علي عليهالسلام روبهرو شدند، ولي لحظهاي از وظيفه خطير خود كوتاهي نكردند و تلاش خود را در تبليغ دين اسلام و گسترش فرهنگ آن، تبيين و تشريح معارف و احكام الهي، پرورش شاگردان ديني و علمي در تمام عرصهها، مبارزه با حاكمان جور و ستم و غاصبان خلافت، شكستن قدرت شيطاني آنها در ميدانهاي مختلف، تربيت ياران مدير و مدبر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراكز حساس حكومتي تا مرز وزارت و استانداري براي خنثيسازي نقشههاي مخرب بني عباس و كمك به مظلومان و محرومان، دفاع از حريم شيعيان به نحو احسن انجام ميدادند.
اين در حالي است كه امام به گونهاي عمل ميكرد كه دستگاه مستبد بنيعباس هيچگاه نتوانست به سرنخي از اقدامات امام عليه السلام توسط جاسوسان خود دست يابد و امام در همه زمينهها موفق و كارآمد به پيش ميرفت و در اوج اقتدار معنوي و اجتماعي قرار داشت، به گونهاي كه نگاه كل جهان اسلام متوجّه ايشان بود.
شرايط سياسي دوران امامت امام كاظم عليهالسلام يكي از سختترين دوران سياسي امامان معصوم بود، چرا كه دو تن از مقتدرترين سلاطين بني عباس (منصور و هارون) و دو تن از جبارترين آنان (مهدي و هادي) آن زمان حكومت ميكردند، ويژگي ديگر پراكندگي و اختلافي بود كه در ميان نيروهاي خودي بر سر مسأله امامت پديد آمده بود، ادعاي امامت دروغين برادر بزرگترش، «عبدالله افطح» بود كه گروهي را به دنبال خود كشيد و فرقه «فطحيه» به همين ترتيب شكل گرفت، هر چند كه با برخورد روشنگرانهي امام، عبدالله با شكست روبرو شد و يا روبرو شدن با فرقههايي ديگر نظير «اسماعيليه» و «ناووسيه».
امام كاظم عليه السلام با توجه به شرايط سياسي حكام بنيعباس صلاح نديد، دست به اقدام سياسي حاد بزند و آشكارا با آنها به ستيز برخيزد؛ با اولويت قرار دادن رهبري و ارشاد علمي و فكري دانشگاه جعفري، فرهنگ گسترده اسلامي را با آرا و نظريات خود پربارتر ساخت.
پيگيري نهضت فرهنگي در آن شرايط نسبت به ديگر اقدامها از چند جهت، اولويت و فوريت داشت؛ كار عظيم و عميق فرهنگي كه امام سجاد و امام باقر عليهاالسلام شروع كرده بودند و امام صادق عليهالسلام در حوزه گستردهتري مطرح كرده بود، رها كردن اين حركت از سوي امام كاظم عليهالسلام و امامان پس از آن حضرت موجب هدر رفتن تلاشهاي امامان پيشين ميشد.
در آن شرايط، خطر نفوذ فرهنگهاي بيگانه در قلمرو فرهنگ اسلام ناب، خطري جدي و ويرانگر اصول و مباني اعتقادي امت مسلمان بود. امام كاظم عليهالسلام براي جلوگيري از نفوذ افكار الحادي در حوزه فرهنگي اسلام و پاسخگويي به نيازهاي فكري و اعتقادي پيروان خود، محور فعاليتهاي خويش را بر روي كارهاي فرهنگي متمركز كرد، امام هفتم با احاطه گسترده به اصول و مباني مكتب و آگاهي از نيازمنديهاي جامعه، مجموعه ارزشمندي از احكام و معارف اسلامي در زمينههاي مختلف را از خود به يادگار گذاشته است.
سرانجام هارون الرشيد كه پس از اعمال ترفندهاي گوناگون نتوانست بر امام پيروز شود و حتي در ترور شخصيتي امام نيز موفق بيرون نيامد، به شهادت حضرت توسط خرماي زهرآلود مبادرت كرد، در اين زمان دستگاه حكومتي هارونالرشيد سعي فراواني براي مخفي نگهداشتن شهادت امام كاظم عليهالسلام انجام دادند، تلاش گستردهاي كه براي عادي جلوهدادن مرگ حضرت، نشانه از جايگاه رفيع اجتماعي امام داشت.
...................
پایان پیام/146