خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱:۱۵
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۱۹ اسفند
۱۳۹۸
۵:۱۸:۴۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
766682

آیت الله جوادی آملی: قرآن کریم کلامی صامت و علی(ع) قرآن ناطق است

آیت الله جوادی آملی تأکید کردند: علمی اگرهست، كانون و كان علم، علی و اولاد علی (علیهم السلام) هستند. حكمتی اگر هست، خواه نظری یا عملی، در این خانواده است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت الله العظمی «عبدالله جوادی آملی» مفسّر بزرگ قرآن کریم در بخشی از کتاب "حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه" به نقل مستقیم از مولای متقیان(سلام الله علیه) آن حضرت را قرآن ناطق و سجنگوی وحی معرفی کرده ومرقوم داشتند:

حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید: قرآن سخن نمی‌گوید شما از قرآن بپرسید، او حرف نمی‌زند منم كه سخنگوی قرآنم! منم كه از ناحیهٴ قرآن سخن می‌گویم، منم كه قرآن را به سخن در می‌آورم؛ علم آینده، سخن ازگذشته، داروی دردها و نظم امور زندگی شما در قرآن است.

همچنین آن حضرت خود را بعنوان سخنگوی وحی معرفی نموده و بیان داشتند: قرآن كریم كه كلام خداست اسرار عالم را در بردارد و سخن نمی‌گوید، منم كه قرآن را گویا می‌كنم و خود را به عنوان سخنگوی وحی معرفی می‌كنم:
«ذلك القرآنُ فاستَنطِقوُهُ وَلن يَنطق ولِكن أُخبِرُكم عَنه ألا إنّ فیهِ علمَ ما یأتی والحدیث عن الماضی ودواءُ دائِكمُ ونظم ما بینَكم»[1].

حضرت علی (علیه السلام) قرآن را تجلی علم الهی می‌داند ولی مردم، این تجلی الهی را نمی‌بینند؛ می‌فرماید: «فتجلّی لهم سُبحانه فی كتابِه مِن غیر أن يَكوُنوا رَأوْهُ مِن قُدرَتِه»[2]:

خداوند گوینده این كلام است! این متكلم در كلمات خود، برای مستمعان تجلی و ظهور كرده است، قرآن صفت فعل خداست، ظهور فعل خداست كه از ظهور صفت ذات ناشی می‌شود و آن هم از ظهور ذات. (مقام فعل از مقام ذات به چند مرتبه فاصله دارد) قرآن، مجلای فعل و مظهر اوصاف خدای متعال است؛ می‌فرماید: خدا در قرآن برای مردم تجلی كرده و آنها او را نمی‌بینند، قدرتش را به مردم نشان داده ولی مردم آن را نمی‌بینند كسی لازم است تا مجلا و ظهور قدرت حق را ببیند و برای مردم بازگو كند.

این حکیم متأله بهترین راه معرفی امیر سخن(ع) را بهره مندی از فرمایشات خود آن حضرت دانسته و آورده اند: در معرفی علی بن ابی طالب (علیه السلام) كه در هر دو بخش حكمت نظری و عملی حكیم است باید از كلمات خود آن حضرت (علیه السلام) استفاده كرد. او خود و سایر اهل بیت عصمت و طهارت را چشمهٴ جوشان حكمت معرفی می‌كند آنجا كه می‌فرماید: «نَحْنُ شجرة النبّوة ومَحطّ الرّسالة ومختَلَف المَلائكة وَمَعادِن العِلم وَینابیع الحِكَم»[3]: ما درخت نبوتیم، درخت نبوت در خاندان ما ریشه دارد و فیض رسالت در این خانواده فرود می‌آید، فرشته‌های خدای متعال به خاندان ما رفت و آمد دارند، قرارگاه علم ما هستیم! چشمه سار حكمتها ماییم.

به طور كلی، علمی اگرهست، كانون و كان علم، علی و اولاد علی (علیهم السلام) هستند. حكمتی اگر هست، خواه نظری یا عملی، در این خانواده است.

«ما شكَكتُ فی الحّقَ مُذ أُریتُهُ»[4]: از آن لحظه كه حق را به من نمایاندند و حق مشهود من شد، من در آن شك نكردم. باتوجه به این جمله كه فرموده:«فَإنّی ولِدتُ عَلَی الفطرة»[5]: من بر فطرت توحید زاده شدم، علی (علیه السلام) از آن لحظه‌ای كه حق را به او نشان دادند شك‌نكرد خواه حق در حكمت نظری یا حق در حكمت عملی.

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: من جزو گروهی هستم كه قلبم در بهشت و بدنم در عمل است: استاد برجسته حوزه علمیه، با استناد به فرمایشات اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) سیمای ایشان را در بعد اعتقادی، اخلاق و عمل، سیمای صدیقان معرفی کرده و مرقوم داشتند: «وإنّی لَمِن قَومٍ لا تأخُذُهم فی اللهِ لَومَة لائمٍ سیماهُم سیما الصدّیقینَ»[6]: سیمای ما سیمای صدیقان است، كسانی كه هم در مقام اعتقاد صادقند و هم در مقام اخلاق و عمل؛ صدق، در این سه قِسم برایشان ملكه و راسخ شده است.

«وكَلامُهُم كَلامُ الأبرار»: گفتارشان گفتار افراد نیك است. (قرآن كریم «ابرار» را با اوصاف مشخص بیان كرده است).

«عُمّار اللیلِ وَمَنارُ النهارِ»: شب را زنده و آباد نگه می‌دارند، شب آنان معمور است نه بایر و مخروب، شب را به خواب نمی گذارنند تا مخروب و ویران باشد، آن كس كه در خواب است شبِ زنده و آبا دی ندارد:

گریه شام و سحر شكر كه ضایع نگشت/ قطره باران ما گوهر یكدانه شد

شب را زنده نگه می‌دارند، زنده داشتن شب و زنده بودن شب و آباد كردن آن باعث می‌شود كه روز را هم روشن كند: «ومَنار النهار» روشنی روز به واسطهٴ این گونه افراد روشن ضمیر است؛ طبیعت را آفتاب روشن می‌نماید ولی جامعه‌بشری را اولیای الهی روشن می‌كنند، اینان روز را نور می‌دهند و شب را آباد و زنده می‌كنند و زمان را فروغ می‌بخشند و زمین را بركت می‌دهند.

«مُتَمسّكونَ بِحبلِ القرآن»:به ریسمان قرآن چنگ می‌زنند[7].

«يُحیون سُنن اللهِ وسُنن رَسولِه»:یعنی من جزو گروهی هستم كه سنت‌های خداوند و رسول را احیا می‌كنند و مقررات الهی را زنده نگه می‌دارند.

«لايَستكبرونَ ولا يَعْلونَ ولا يَغُلّونَ ولا يُفسدونَ»:اهل تكبّر و برتری طلبی و تجاوز گری و فساد نیستند.

آنگاه در پایان خطبه می‌فرماید: «قُلوبهم فی الجِنان وأجسادهم فی العمل»[8]: دلهای آنان در بهشت است و بدنهاشان در كار و كوشش، جانشان در آن عالم است و جسمشان در این عالم. یعنی هم اكنون در بهشتند، همزمان با اینكه جسم آنها مشغول عمل است جان آنان در بهشت متنعم است.

درباره اینكه حضرت (علیه السلام) پیرو راستین وحی بود ولحظه‌ای از مسیر وحی فاصله نگرفت می‌فرماید: «إنّی لَم أرُدّ عَلی الله ولا عَلی رَسوله ساعةً قطّ»:من لحظه‌ای در برابر فرمان خداوند و رهبری‌های رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نایستاده آن را رد نكردم، بلكه مطیع محض بودم. در پایان همین خطبه می‌فرماید: «فَوالذی لا إله إلاّ هو إنّی لَعلی جادّة الحّق»:سوگند به خدا من در مسیر حق و در جادهٴ حقیقت هستم.

«وإنّهم لَعلی مزلّة الباطِل ، أقول ما تَسمعونَ وأستغفُر اللهَ لی ولَكم»[9]:آنها كه مخالفند در لغزشگاه باطلند ، و من در مسیر استوار و پایدار حق و حقیقتم.

آنچه گفته شد نمونه‌هایی بود كوتاه از معرفی حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) از زبان خود آن حضرت (علیه السلام). آفتاب آمد دلیل آفتاب. شخصیتی مانند او را باید رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا خود او معرفی كند.

منبع: کتاب حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه، اثر حضرت علامه جوادی آملی،ص41

پی نوشت:

[1] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 158، بند2.
[2] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 147، بند3.
[3] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 109، بند38.
[4] ـ نهج البلاغه، حكمت184.
[5] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 57، بند2.
[6] ـ «سیما» یعنی نشانه و به معنای چهره نیست، «سمه»: علامت؛ «موسوم» نشانه دار.
[7] ـ در بحثهای تفسیر موضوعی قرآن معنای اینكه قرآن ریسمان الهی است و باید بدان تمسك كرد مبسوطاً بیان شده است.
[8] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 192، بند136.
[9] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 197، بند6.

...........................
پایان پیام/ 167