خبرگزاری بین المللی اهل البیت(ع) ابنا- برای تربیت دینی کودکان متربی یا والدین مراحلی را باید در نظر داشته باشد.
مرحله اول: توجه به رعایت توانایی افراد در انجام تکالیف در اسلام
انسان موجودی با استعدادها و توانایی ها و قابلیت های شگرف است این قابلیت ها در ابتدای تولد هنوز به فعلیت نرسیده و به صورت بالقوه در وجود انسان وجود دارد و به فعلیت رسیدن آن نیاز به فعلیت رسیدن و شکوفا شدن تدریجی دارد و علاوه بر این زمینه های مناسب و تلاش و کوشش نیاز است تا نهال انسان به مرحله ثمر دهی برسد، که متناسب با تواناییها و استعدادهای وی باشد.(1)
از آنجائیکه تربیت دینی تعهد آور است باید با میزان توانایی فرد تناسب و هماهنگی داشته باشد.
« لاَ یُکلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا؛ خداوند هیچ کس را به اندازهی تواناییش تکلیف نمی کند.»(2)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: « خدای رحمت کند کسی را که فرزندش را در نیکی به خود یاری میکند. راوی حدیث پرسید: چگونه فرزندمان را در نیکی به خود یاری نماییم؟ حضرت فرمود: آنچه را که کودک در قوه و توان داشته و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرسا است از او نخواهد، او را به گناه و طغیان وادار نکند و به او دروغ نگوید و در برابر او مرتکب اعمال جاهلانه (و احمقانه) نشود.» (3)
مرحله دوم: توجه به مراحل رشد انسان از دیدگاه اسلام
از دیدگاه اسلام انسان دارای چند مرحلهی رشد میباشد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال بنده و هفت سال وزیر است. اگر تا سن ۲۱ سالگی، خوی و خصلتهایش را پسندیدی که خوب وگرنه او را به حال خویش رها کن، زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری. (4) تربیت پذیری کودک با این اوصاف به سه دوره تقسیم میشود:
– کودکی اول یا دوران سیادت و نونهالی ( ۷-۰ )؛
– کودکی دوم یا دوران اطاعت و نوباوگی ( ۱۴-۷ )؛
– دوره سوم یا دوران وزارت و نوجوانی ( ۲۱-۱۴ )؛
در هر یک از این مراحل، با توجه به شرایط سنی کودک و نوجوان باید تعالیم خاصی را به وی آموخت و انتظارات مشخصی از او داشت.
دوره ی اول: دوره ی سیادت و نونهالی
از منظر اسلام این دوره، دوره آزادی کودک است و باید فقط خطرها را از او دور کرد چنانچه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این دوره والدین را به مدارا کردن با کودک دعوت میکند.(5)
نیاز به محبت از مهمترین مسائل در این دوره است که در رشد و سلامت کودک مؤثر است. بازی کودک در این دوره بیشتر از دورههای دیگر میباشد و تحسین و تشویقها باید در حد معمول باشد، چرا که با افراط در تشویق و تحسین در دورهی دوم در مدرسه دچار مشکل خواهد شد.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازی کند.» (6)
دوره ی دوم: دورهی اطاعت و نوباوگی
در این دوره که هفت سال دوّم از زندگی کودک میباشد، کودک از رشد ذهنی و عقلی سریعی برخوردار است و از طریق اندیشیدن، آزمون وخطا میتواند مشکلاتش را حل کند. در این دوره کودک باید تحت آموزش قرار گیرد، در واقع این دوره پیش در آمد دورهی بلوغ میباشد و کودک میرود تا برای پذیرش تکالیف و هنجارهای شرعی دوران بلوغ آمادگی پیدا کند. اهمیت این دوره از چند جهت میباشد:
-رشد عقلی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: سرکشی کودک در دوران کودکی مایهی فزونی عقل او در بزرگسالی است.(7)
-رشد بدنی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، دینی وآمادگی برای پذیرش آموزشهای شرعی
-مناسب ترین دوره برای پاسخ به سؤال های جنسی و آموزش آداب و اخلاق اسلامی
معاویة بن هب از امام صادق علیه السلام پرسید، « در چه سنی کودک به نماز امر شود؟ حضرت فرمود: بین شش و هفت سالگی.» (8)
مهمترین اقدامات در این دوره عبارتند از:
1. آموزش
2. تشویق به عمل
3. عمل والدین در پیش چشم کودک
بنابراین در این دوره چون عقل کودک کمکم در حال تکامل میباشد و از لحاظ بدنی و اخلاقی و عاطفی هم به حدی از تکامل رسیده است که بتواند آموزشهای دینی را بطور کامل درک نماید کودکان مورد آموزش عملی والدین و مربیان تربیتی قرار میگیرند.
دوره ی سوم: دورهی وزارت و نوجوانی
این دوره از بحرانیترین دورهای زندگی فرد میباشد در این دوره نوجوان با بحران هویت، سرکشی، عصیان و مخالفت روبرو است و تمایل زیادی به آزادی و استقلال، انتخاب شغل، قبول مسؤلیت، تشکیل خانواده و پیبردن به ارزشهای اخلاقی دارد.
متون دینی خوشبین به نوجوان بوده و این دوره را دوره شکوفایی استعدادها و دوره ی قدرت و توانایی میدانند و از آنجایکه روح نوجوان آمادگی پذیرش ارزشها و پرورش پاک دامنی و فضایل و دانش را دارد باعث مهار نیروی جنسی او شده و مانع انحراف جنسی او میشود. (9)
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: « کودک در هفت سال اول آزاد گزارده می شود و در هفت سال دوم به آن ادب آموخته میشود و در هفت سال سوم به خدمت گرفته میشود.»(10)
مرحله سوم: عامل ایجاد میل و رغبت در کودکان
هر حرکتی که از انسان سر می زند به چهارصورت زیرانجام می گیرد:
1.حرکت غریزی که تابع غریزه است مانند ساختن لانه توسط پرنده در فصل بهار که با عقل و اراده صورت نمیگیرد.
2.حرکت انعکاسی که در واکنش به برخی از تحریکات صورت می گیرد که بدون اختیار واراده صورت میگیرد.
3.حرکت متأثر از عادتها
4.حرکات ارادی
از آنجائیکه ارزش کار انسان به اراده و اختیار انسان است لذا کار انسان بدون اراده ارزشی ندارد. چنین فردی در واقع بردهای بیش نیست و این سخن درمورد کارهایی که والدین به فرزندانشان تحمیل میکنند نیز صحت دارد. با وادار کردن فرزندان به انجام کاری در واقع او ارادهای از خود نداشته و مجبور است. وادار کردن فرزندان به انجام اعمال عبادی یا بردن با اکراه فرزندان به مسجد و اماکن مذهبی و یا وادار به خواندن قرآن نه تنها اثر تربیتی ندارد بلکه کار کودک نیز ارزشی ندارد احتمال دارد برای مدتی موفقیت از این کار حاصل شود ولی به محض اینکه کودک احساس کند تحت فشار قرار ندارد از انجام آن کار دست می کشد؛ چرا که با تحمیل هم به شخصیت کودک اهانت میشود و هم از روی میل انجام نگرفته است، بنابر این تهدیدها و اجبارها بر روح و روان فرد آثار ناگواری بجای میگذارد.(11) امام صادق علیه السلام میفرماید: « بکوشید بغیر زبانتان «اعمالتان» مردم را به نیکی دعوت کنید.» (12)
حضرت علی علیه السلام میفرماید: «فرزندان خود را به عادات و آداب خودتان مجبور نکنید، زیرا آنها به زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.» (13)
چند عامل در ایجاد میل و رغبت به اعمال عبادی نقش دارند که عبارتند از:
أ)تشویق و تنبیه
تشویق یکی از مهمترین عوامل در جذب و تمایل به انجام امور مذهبی میباشد که به صورت های مختلف انجام میشود که عبارتند از:
1.تشکر و اظهار رضایت از کار فرزند
2.نوازش فرزند و نگاه ولبخند و عمل محبت آمیز در مقابل عمل نیک
3.تعریف و تمجید در مقابل دیگران بخاطر عمل نیک
4.دادن پاداش و هدیه و جایزه یا دادن وعده در مقابل عمل نیک
نکات مورد توجه در تشویق عبارتند از:
1. عدم زیاده روی در تشویق و استفاده از آن تا زمان شکلگیری شخصیت کودک
2.عدم ایجاد خود بینی و غروردر فرزندان با تقدیرهای افراطی
3.روشن بودن دلیل تشویق برای ایجاد اثر تربیتی
4.متناسب بودن تشویق با عمل (عمل خوب و با ارزش همراه باتشویق خوب و عمل خوب کوچک یابدون تشویق یا همراه با تشویق کمتر )
5.تشویق حالت رشوه به خود نگیرد.
6.عمل کردن به وعده های داده شده توسط والدین و عدم دادن وعده های دروغین.
7.عدم عادت دادن فرزندان به گرفتن جایزه های گرانبها و ایجاد روحیه ی تجمل پرستی
8. تشویق بلا فاصله بعد از انجام کار نیک.
9. انجام تشویقات به دفعات لذا پاداش باید قابل دسترس باشد.
10. عدم تبعیض در تشویق و دادن پاداش بین فرزندان (14)
امام صادق علیه السلام میفرماید: «فرزندان خود را زیاد ببوسید، به درستی که برای هر بوسه ای، درجه ای برای شما در بهشت، به اندازه ی مسیر پانصد سال خواهد بود.» (15) تنبیه نیز یکی از عوامل تربیت میتواند باشد و به صورت های گوناگون انجام میشود اما آنچه در اسلام به آن توصیه کرده دوری از خشونت در مقابل سرپیچی کودک می باشد و بخصوص تنبیه بدنی مورد نکوهش در اسلام میباشد.
حضرت علی علیه السلام میفرماید: «خردمند به ادب (درس و تعلیم) پند می گیرد ولی چهار پایان جز به زدن پند نمی گیرند.» (16) روایت است که کسی از دست پسرش نزد امام کاظم علیه السلام شکایت کرد، آنحضرت فرمود: « اورا نزن. از او دوری کن، ولی دوری و قهر تو طول نکشد.» (17)
نکات مورد توجه در تنبیه عبارتند:
1. تنبیه به عنوان آخرین روش تربیتی.
2. عدم تنبیه بدنی توسط والدین.
3. عدم تنبیه در حضور جمع بخصوص دوستان فرزندان.
4. نکوهش عمل فرد در تنبیه، نه شخصیت او.
5. لازم نیست تنبیه زبانی باشد گاه یک نگاه ملالت بار، بی اعتنایی کارساز تر است.
6. عدم زیاده روی در تنبیه برای جلوگیری از تأثیر آن.
7. مقایسه کودک با دیگران.
8. دانستن علت تنبیه برای دوری از آن.
9. عدم انجام تنبیه برای انتقام وتشفی خاطر.
10. به یاد آوردن نا رضایتی خداوند در موردانجام عمل خلاف نوجوان مذهبی.
11. پذیرفتن کودک با مهر ومحبّت در حالی که پشیمان از عمل خلاف خودش باز گشته. (18) .
ب) نقل داستان های جذاب در مورد عبادت
یکی از روش های تعلیم و تربیت دینی فرزندان نقل داستان های قرآنی است، چرا که اصولاً قرآن خود را منبع داستان معرفی می کند چرا که قرآن بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی درقالب داستان مطرح می کند.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وکُلاً نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أنباءِ الرُسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهَ فُؤادَکَ و جَاءَکَ فِی هَذِهِ الحَقُ وَ مَوعِظَهٌ وَ ذِکری لِلمؤمنین؛ ما از سرگذشت هریک از انبیاء بازگئ کردیم، تا به وسیله آن قلبت را آرامش بخشیم،و اراده ات قوی گردد؛ودر این اخبار و گذشته ها برای تو حق و برای مومنان موعظه و تذکر آمده است.» (19)
بیان داستان فوایدی را دارد که عبارتند از:
1. تفریح و سرگرمی
2. بهترین ابزار تعلیم و تربیت
3. تأثیر غیر مستقیم بر اعماق روح انسان (خواننده و شنونده) با نشان دادن راه، الگوگیری، امید وارکردن، ترساندن، تشویق،موعظه
4. ساختن الگوهایی از اسطورههای داستان برای سرمشق گرفتن و پیروی کردن از آنها
5. به دلیل علاقه فراوان کودکان به داستان به این طریق میتوان بسیاری از معارف اسلامی، اعمال و شرایط عبادی را به آنها آموزش داد.(20)
ت) انجام اعمال عبادی در پیش چشم کودک
گرایش عاطفی کودکان نسبت به انجام اعمال عبادی باعث میشود آنها به صورت مشاهده و تقلید آنها را انجام دهند. پدر و مادر بهترین الگو برای تقلید پذیری کودک هستند. بنابراین والدین باید زمینه های لازم را برای تقلید پذیری کودک فراهم بیاورند. با این اقدام کم کم انس وگرایش به یادگیری اعمال عبادی بخصوص نماز در کودکان شکل می گیرد.
کودک ممکن است الفاظ و عبارات نماز را نفهمد، ولی معنی توجه به خدا، راز و نیاز با خدا، استمداد از خدا، عرض دعا و تمنّا در پیشگاه خداوند را در عالم کودکی خود درک میکند.(21) امام صادق علیه السلام می فرماید: امام علی علیه السلام در خانهی خود اتاق متوسطی را برای به نماز اختصاص داده بود و در آن اتاق عبادت و راز و نیاز می کرد. هر شب که طفلی به خواب نمیرفت او را با خود به آن اتاق میبرد و نماز میخواند. (22)
بنابراین زمانی که فرزندان پدر و مادر خود را می بینند که در هنگام اذان به سوی نماز می شتابند و در مناسبت های مذهبی و مراسم عبادی شرکت فعال دارند خود به خود به این قبیل امور علاقه و نشاط پیدا میکنند و مجذوب دعا و مناجات می شوند. (23)
ث) بیان فلسفه و حکمت اعمال عبادی برای کودکان
کودک در مرحله ی اول با دیدن والدین خود که اعمال عبادی را انجام میدهند آنها را تقلید میکنند. و زمانی که از لحاظ هوشی رشد کردند پرسشهایی در اذهان کودکان شکل میگیرد پرسشهایی مانند اینکه فلسفه ی اعمال وعبادت چیست؟ پرسش های دیگری به دنبال پاسخ با سوالات ایجاد شده بوجود خواهد آمد. بنابراین اگر والدین به این پرسش ها نتوانند پاسخ مناسب دهند ممکن است در کودک رغبتی نسبت به اعمال عبادی ایجاد شود و چه بسا اصل عمل را کنار بگذارند. (24) جدای از فراگیری اعمال ظاهری نماز، کودک باید بداند که در ورای این اعمال، چه اعتقاد و احساسی نهفته است و چه چیزی موجب میشود که مسلمانان هر روز پنج بار به سوی کعبه حرکاتی را انجام دهند که ممکن است در نظر او بیمعنا جلوه کند. این مقصود را باید با آموزشهای ساده تأمین کرد. در این زمینه، مناسب است درباره مفهوم تشکر و سپاسگزاری و کاربرد این کلمه از دانشآموزان سؤال شود که مثلاً از چه کسی باید تشکر کرد و آیا شما تا به حال از کسی تشکر کردهاید؟ تا فراگیران تجربههای خود را بازگو کنند و علل این سپاسگزاریها را بیان فرمایند.(25)
خداوند درقرآن کریم می فرماید: «صاحبان دستها(ی نیرومند) و چشم ها(ی بینا).»(26) امام باقر علیه السلام در مورد این آیه می فرماید: یعنی در عبادت، با قدرت و بصیرت، عمل میکردند.(27)
اما واقعیت این است که آنچه موجب حصول معرفت واقعی دینی میشود، تنها آموزشهای نظری معارف دینی نیست؛ بلکه باید آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی و به تعبیر دیگر، ایجاد بصیرت معنوی و درونیسازی معارف دینی باشد تا در نتیجه اعتقاد و علاقه قلبی به دین و تکالیف آن در وجود متربی نهادینه شود. حال اگر بر اساس اصل بصیرتدهی، احساسات مذهبی در کودک پرورش یابد و مورد تشویق قرار گیرد، او در مراحل بعدی یک فرد معتقد، متعبّد و مؤمن خواهد بود؛ بنابراین، شرط دینداری تنها تراکم اطلاعات دینی نیست؛ بلکه این اولین مرحله برای اُنس دینی است؛ به تعبیر دیگر میتوان گفت: هدف از فرآیند آموزش، تنها انتقال دانش دینی نیست؛ بلکه باید مهارتهای سهگانه گرایش به معنویت (معنویتخواهی)، کسب معنویت (معنویتیابی) و تقویت معنویت (معنویتافزایی) با بهرهگیری از منابع علمی، روانشناختی و دینی آموزش داده شود. (28)
پینوشت:
1.( داوودی، ص101-100)
2. (کلینی، جلد 6، ص50)
3. (بقره، آیه286)
4. (شهروزی، ص 61)
5.(همان، 62)
6. (کلینی، جلد 6، ص46)
7. ( پاینده، ص564)
8. (حر عاملی، ج2، ص3)
9. (مدرن، ص213-212)
10. ( مجلسی، ج101، ص96)
11.( میرزایی، ص57 )
12. (مجلسی، ج 67، ص309 )
13. (ابن ابی الحدید، ج20، ص267)
14. (سادات، ص62-59)
15. (حرّعاملی، ، ج21، ص485)
16. (لیثی واسطی، ص143)
17. (ابن فهد حلّی، ص 89)
18. (شکوهی یکتا، 1377ق)
19. (هود، آیه 120)
20.( جماعتی، 1395ش)
21. ( فلسفی، ج2، ص186)
22. ( حرعاملی، ج5، ص295)
23. (مروجی طبسی، ص168)
24. (ملکی و همکاران، 1390ش)
25. (باهنر، ص263 )
26. (سوره ص،آیه 45)
27.( مجلسی، ج12،ص7)
28. (جمعی از نویسندگان، ص126)
نظر شما