۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۵
منبع: ویکی فقه
آزادی عقیده از نظر اسلام

اسلام در مسأله تفکر نه تنها آزادی در تفکر را روا دانسته است، بلکه یکی از عبادت‌ ها در اسلام، تفکر است.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) ابنا- از نظر اسلام آزادی عقیده حق طبیعی هر فرد انسانی است و هرکسی می‌ تواند با آزادی کامل هر عقیده و مرامی را که بخواهد انتخاب کند.

اسلام از ابتدا افراد را در گزینش و انتخاب عقیده آزاده گذاشته است تا با مطالعه و تحقیق دین و آیین خود را انتخاب کنند. اسلام بر اساس آیه «لااکراه فی الدین» عقیده‌ ای را بر کسی تحمیل نمی‌ کند، بلکه مردم را به تفکر و عقلانیت دعوت می‌ کند و حتی تقلید کورکورانه و بدون تفکر و تعقل را در اصول اعتقادی دین نمی‌ پذیرد.(1)

دیدگاه علامه طباطبائی

علامه طباطبائی در تفسیر آیه «لااکراه فی الدین»(2) می‌ فرماید که این آیه بیان یک حقیقت تکوینی است و آن حقیقت این است که اعتقاد و ایمان از امور قلبی و درونی است که هرگز از طریق اجبار و اکراه به دست نمی‌ آید.(3)

به دلیل این که اکراه و اجبار در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدن مادی ممکن است. لذا نمی‌ توان و نباید کسی را بر پذیرفتن ایمان و اعتقادی خاص مجبور کرد.

در واقع می‌ توان گفت که، عقیدهِ یک شخص نسبت به چیزی، تابع دلیلی است که برای آن عقیده دارد. تا زمانی که دلیل او باقی باشد، عقیده نیز پا برجاست، اما اگر دلیل او باطل شود و دلیلی برای یک عقیده دیگر پیدا کند، در این صورت عقیده قبلی او هم از بین خواهد رفت و عقیده جدید جایگزین آن خواهد شد.

لذا نه اسلام و نه هیچ نظام حقوقی دیگر نمی‌ تواند درباره عقیده قانونی داشته باشد، چون دامنه حقوق و قوانین حقوقی، رفتارها و روابط اجتماعی است، در حالی که عقیده امری قلبی و درونی و شخصی است، ولی هنگامی که عقیده بر زبان جاری می‌ شود و اظهار و تبلیغ و ترویج می‌ گردد، تا دیگران را جذب خود کند، در این صورت وارد حیطه رفتار اجتماعی می‌ شود و وضع قانون حقوقی در مورد آن ممکن می‌شود.(4)

دیدگاه شهید مطهری

استاد مطهری در بررسی خود نسبت به مساله آزادی عقیده به این تقسیم بندی اشاره می‌ کنند که دو نوع عقیده و اعتقاد ممکن است وجود داشته باشد:

1- عقیده بر مبنای تفکر: گاهی پایه اعتقادات بشر یک تفکر آزاد است و انسان با عقل و فکر آزاد و از روی تامل واندیشه واقعی عقیده‌ ای را برای خود انتخاب می‌ کند.

2- عقیده‌ ای که از روی تفکر نیست: که غالب عقاید موجود بین مردم از این قبیل است. این نوع از عقیده، بر پایه تفکر آزاد و تامل و اندیشه نیست، بلکه این اعتقاد و دلبستگی، بیشتر کار دل و احساسات است.(5)

که در آن عواملی مانند تقلید از پدر و مادر، تاثیر از محیط، علائق شخصی یا منافع فردی و شخصی دخالت می‌ کند. چنین عقیده‌ ای بدون این که کوچک‌ ترین ارتباطی با قوه تفکر شخص داشته باشد در روح او مستقر می‌ شود.

استاد معتقدند این نوع دلبستگی‌ ها در انسان تعصب و سکون ایجاد می‌ کند و در مقابل فعالیت فکر و آزادی تفکر انسان قرار می‌ گیرد و به صورت زنجیری برای عقل و فکر انسان در می‌ آید.

سپس استاد این سوال را مطرح می‌ کنند که آیا این که در دنیا ادعا می‌ شود باید هر کسی در هر عقیده‌ ای که می‌ خواهد، آزاد باشد؛ بت‌ پرست در عقیده خود و گاو پرست در عقیده خود و... هر کس هر چه را می‌ پرستد، باید آزادی داشته باشد، این سخن درست است؟

به اعتقاد ایشان این اشتباهی است که دامن گیر دنیای مدرن امروز شده و حتی در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز خود را نشان داده است. آنجا که ادعا می‌ کند چون بشر محترم است، پس هر عقیده‌ ای را برای خودش انتخاب کند، باید محترم شمرده شود، ولو این عقیده آلت‌ پرستی یا گاوپرستی باشد.

استاد به این دیدگاه اعتراض کرده می‌ گویند: ممکن است بشر برای خودش زنجیر را انتخاب کند و به دست و پای خود ببندد، چگونه می‌ توان چنین چیزی را محترم شمرد. این احترام، در واقع بی‌ احترامی به استعداد انسانی و حیثیت انسانی اوست که همان فکر کردن است.

احترام به بشر این است که این زنجیرها و خرافه‌ ها از دست و پای انسان باز شود تا فکرش آزاد باشد. احترام بشر این است که او را در راه تکامل و ترقی هدایت کنیم.

کسانی که ادعای آزادی عقیده به این معنا را مطرح می‌ کنند، در واقع دنبال مطامع و اغراض سیاسی هستند چرا که خوب می‌ دانند اگر کسی بخواهد ملتی را به زنجیر بکشد و تحت سلطه خود درآورد، باید تکیه گاه اعتقادی او را هم محترم بشمارد.

یکی از کارهای بزرگ و اهداف انبیاء الهی این بود که بشر را وادار به فکر کردن بکنند و لذا در آیات متعدد قرآن بعد از ذکر نشانه‌ های عظمت قدرت خداوند، آن ها را دعوت به تفکر و اندیشه می‌ کند تا با مراجعه به فطرت خود دنبال کشف حقیقت باشند.

قرآن چنین کاری را به حضرت ابراهیم نسبت می‌ دهد که بعد از شکستن بت ها، تبر را بر دوش بت بزرگ قرار داد و وقتی مردم به او گفتند چرا خدایان ما را نابود کردی؟ در جواب گفت که این کارِ بتِ بزرگ است.

بعد از جواب ابراهیم (ع) مردم به تفکر فرو رفتند که ابراهیم راست می‌ گوید، کاری از این سنگ‌ ها ساخته نیست و توانی در آن ها وجود ندارد «فرجعوا الی انفسهم»

به طور خلاصه به اعتقاد استاد مطهری نظر اسلام نسبت به مساله آزادی‌ اندیشه و عقیده را اینگونه می‌ توان بیان کرد:

«اسلام آزادی عقیده‌ ای را که بر مبنای تفکر باشد می‌ پذیرد، اما آزادی عقیده‌ ای که مبنایش فکر و اندیشه نیست، هرگز مورد قبول اسلام نیست. چرا که چنین آزادی به معنای آزادی بردگی و اسارت و آزادی زنجیر در دست و پا قرار دادن است. بنابر این حق با انبیاء الهی بوده است نه با روشی که دنیای امروز می‌ پسندد.» 

وجوب آزادی‌ اندیشه
برخی معتقدند که در تعالیم اسلامی آزادی‌ اندیشه نه تنها به عنوان حقی مسلم از حقوق مباح مطرح شده است، بلکه به عنوان امری واجب تشریع شده است.

دلیل این مطلب کثرت آموزه‌ های دینی است که بر آزادی‌ اندیشه شدیداً تاکید دارد.(6)

در فرهنگ اسلامی تعریف حقوق انسان و چگونگی برآوردن آن ها بر اساس مبانی اسلام و نگرش واقعی به انسان انجام می‌ شود و روشن است که نگاه این فرهنگ به آزادی از جمله آزادی عقیده و بیان با دیگر فرهنگ‌ ها متفاوت خواهد بود.

اسلام این سخن را که انسان آزاد است هر عقیده‌ ای را بپذیرد قبول نمی‌ کند. از نظر اسلام تنها پذیرش باورهای حق و صحیح ارزش دارد و انسان باید تمام تلاش خود را برای رسیدن به حقیقت به کار گیرد.

اصلاح و تغییر یک عقیده باطل و یا کسب باور صحیح با بررسی و نقد مقدمات و دلایل آن و تفکر صحیح و ارائه برهان ممکن است، لذا خداوند در جاهای مختلف از قرآن به تفکر و تعقل امر می‌ کند.(7)


پی نوشت ها و منابع:

1- میر موسوی، سیدعلی، مبانی حقوق بشر در اسلام و مکاتب دیگر

2- بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    

3- طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان

4- مصباح یزدی، ‌محمدتقی، آزادی، ناگفته‌ها و نکته‌ها

5- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار

6- عبدالمجید، نجار، آزادی‌ اندیشه و بیان عامل تفرقه یا وحدت فرهنگی، ترجمه محسن آرمین

7- مصباح یزدی، محمدتقی، دین و آزادی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha