خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) ابنا- برخی بر این باورند که پیامبران الهی برای تعلیم و تربیت توده های عوام و قشر بی بضاعت شهری و روستایی مبعوث شده اند تا آنان را تربیت و کنترل نمایند و بدین وسیله جامعه گرفتار هرج و مرج و دزدی و غارتگری نشود.
آنان را از آتش ترسانیده و به بهشت برین نوید داده اند تا با فقر و تبعیض و مشکلات خود و مشکلاتی که نظام های سیاسی و اقتصادی برای آن ها به وجود آورده اند، بسازند و سر به شورش نگذارند تا خود و طبقات فاضله زندگی شرافت مندانه ای داشته باشند.
در برابر این گروه، برخی دیگر معتقدند تکالیفی که پیامبران از ناحیه خدا آورده اند، مخصوص طبقه مرفه و تحصیل کرده و ممتاز جامعه است. آنان که از غم تحصیل روزی و معاش فارغ می باشند، بهتر می توانند به تحصیل فضایل و احکام بپردازند.
در حالی که همت آدم های گرسنه و فقیر و کارمند و کارگر، کسب معاش است و زمینه ای برای انجام فرایض ندارند. این عده اگر اندک توجهی کنند می بینند که اکثر قریب به اتفاق پیروان انبیا، طبقات مستمند بوده اند.
یکی از اشکالات قشرهای به اصطلاح روشن فکر این بود که چرا طبقات ضعیف اطراف پیامبران را گرفته اند: قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الأَرْذَلُونَ؛ آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آن که طبقه های پست و رذل از تو پیروی می کنند.(1)
برخی دیگر پا را از این هم فراتر گذاشته، می گویند: تعلیمات انبیا، مخصوص پاکان و نیکان است. اولیای خدا شایسته اند که نماز بخوانند و حج و روزه را پاس دارند. ما لیاقت نداریم او را پرستش کنیم. ما کجا و عبادت خدا کجا؟
برخی دیگر محیط نامساعد را بهانه ترک فرایض می کنند و می گویند: ما نماز می گزاریم و روزه می گیریم، لیکن وقتی وارد اجتماع می شویم با مشاهده صحنه های مهیج گناه و معاشرت های ناجور، دین و ایمان و اثرات معنوی عبادتمان بر باد می رود. بنابراین، محیط آلوده اروپا و آمریکا، معنویت و دین داری را بر نمی تابد.(2)
گروهی نیز تنبلی و نداشتن مسکن و چیزهای دیگر را حربه قرار داده اند تا بی دینی خود را توجیه کنند.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
این گونه عذرتراشی ها نمی تواند مجوزی برای شرک در دین و بی ایمانی و لا ابالی گری باشد.
عمومیت رسالت پیامبران
در این جا دلایلی را که بر عمومیت رسالت پیامبران دلالت دارد، می آوریم تا شبهات یکی پس از دیگری بر طرف شود.
پیامبران طبقه خاصی را مورد خطاب خویش قرار نمی دادند، بلکه تمام قشرها و گروه ها را مورد عتاب و خطاب قرار می دادند. پیامبران اولوالعزم نیز که در شعاع بسیار گسترده ای به تبلیغ می پرداختند، همه اقشار جامعه را مد نظر داشتند.
از این رو قدرت های موجود، مترفین و سرمایه داران با آنان درگیر می شدند و حتی قشرهای مستضعف را بر ضد پیامبران می شوراندند.
آن چه از متون دینی و نصوص مذهبی و شیوه تبلیغ پیامبران به وضوح بر می آید، عمومیت تبلیغ است. موسی بن عمران تنها برای طایفه و قوم محروم بنی اسرائیل مبعوث نشده بود، بلکه برای قبطیان و فرعونیان نیز مأموریت داشته است.
قرآن در خصوص پیامبر خاتم (ص) می فرماید: ما تو را نفرستادیم مگر برای عموم مردمان تا نوید بخش و بیم دهنده برای بشر باشی.
اهداف اجتماعی در بعثت انبیا
اصولاً اهدافی را که پیامبران در طی بعثت تعقیب می کردند، بدون شک جنبه کلی و فراگیر داشته است؛ به عبارت دیگر تمام اقشار جامعه را در بر می گرفته است. در این جا به بعضی از آن اهداف به گونه فشرده اشاره می شود:
1ـ قسط و عدالت
قرآن می فرماید: حقیقاً ما پیامبران را با دلایل و معجزات فرستادیم و کتاب و میزان را نیز برای آنان نازل داشتیم تا مردم برای اجرای قسط و عدالت به پا خیزند.آهن را نیز فرستادیم که در آن عذابی شدید و منافعی برای مردم است.
2ـ حل تضادهای درونی جامعه
ییکی از اهداف و حکمت های بعثت پیامبران، حل تضادهای اعتقادی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی جوامع است که جز با داوری منصفانه و تربیت مردم با موازین الهی، تحقق پیدا نمی کند. قرآن می فرماید:
مردم، امت یگانه و واحدی بودند (همگی بر فطرت توحیدی وجود یافته بودند، ولی بر اثر انحراف از آن دچار اختلاف شدید شدند، خداوند متعال پیامبران را مبعوث کرد تا اختلافات آنان را برطرف سازند و مجدداً آنان را به وحدت فطری و ملی برسانند.)
3ـ پرورش و آموزش همگانی
انبیا به وسیله تعلیمِ کتاب و تزکیه و شکوفا ساختن استعدادهای فطری و عقلانی، مردم را تربیت و هدایت می کنند. قرآن از زبان حضرت ابراهیم به این ضرورت و نیاز اجتماعی اشاره می کند و می فرماید:
پروردگارا! در میان نسل و ذریه من رسولانی مبعوث فرما تا آیات روشنگرانه و بیدار کننده تو را بر مردم تلاوت نمایند و کتاب و دستورات و حکمت و بینش دینی را به آنان تعلیم دهند و ایشان را تزکیه کرده، از رذایل اخلاق پاک گردانند. قطعاً تو عزیز و حکیمی.
پی نوشت ها و منابع:
1ـ قرآن کریم
2ـ گفتار فلسفی بزرگسال، ج 2، ص 102.
3ـ تفسیر نمونه، ج 24، ص 329 ؛ به نقل از: مجمع البیان، ج 10، ص 324.
4ـ بحار الانوار، ج 1، ص 94.
5ـ محمد تقی شریعتی، تفسیر نوین، ص 4.
نظر شما