خبرگزاری اهل بیت (ع) - ابنا: با توجه به تأکیدات فراوان دین مبین اسلام به مسأله ی ازدواج و توقع انجام این مهم توسط ائمه ی اطهار و منتسبین به ایشان، این شبهه بوجود می آید که با توجه به این اهمیت، چرا دختران امام کاظم علیه السلام مجرد بودند؟
این پرسش را وقتی می توان پاسخ داد که مخاطب را از شرایط خاصّ زمانی و مکانی ایشان آگاه نمود. در ابتدا به علل مطرح شده توسط راویان و تاریخ نویسان می پردازیم:
دربارة علت ازدواج نکردن دختران امام کاظم علیه السلام و از جمله حضرت معصومه سلام الله علیها سه دسته گزارش یا روایت وجود دارد: اولین گزارش مربوط به یعقوبی (م.292) است که معتقد است: دختران امام کاظمعلیه السلام بنابر وصیت پدرشان، ازدواج نکردند؛(1) دومین روایت را قمی (م.378) مطرح کرده و دلیل عدم ازدواج را نبود همکفو برای دختران ایشان ذکر میکند؛ (2) و سومین خبر وصیت نامه امام کاظم علیه السلام است که از طریق کلینی (م.329) در کافی، و صدوق (م.381) در عیون اخبار الرضاعلیه السلام ، وارد شده است که طبق آن امام کاظم علیه السلام امر ازدواج دخترانش را به امام رضا علیه السلام واگذار و بر آن تأکید میکند.(3) همچنین بنابر وصیت دیگری که در این دو کتاب از امام کاظم علیه السلام نقل شده: اگر هر یک از دختران امام ازدواج کنند از اموال ایشان حقی ندارند، مگر اینکه به خانه پدر برگردند.(4)
در تحلیل هریک از سه گزارش بالا باید گفت: امام کاظم علیه السلام، همانند دیگر ائمه علیهم السلام بر پایبندی به سنت ازدواج کردن، تأکید داشته و سفارش میکردهاند؛ (5) از اینرو نمیتوان برای قول یعقوبی که از برخی روایات، وصیت به ترک ازدواج را نتیجه گرفته است، مؤید و همراهی یافت. گزارشِ نداشتن همکفو، نیز به دلیل تعارض با اخبار دیگری که حاکی از ازدواج دختران پیامبرصلی الله علیه امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر ائمه علیهم السلام قبل از امام کاظم علیه السلام با دشمنان و یا مخالفان اهل بیت است؛(6) نمی تواند قابل قبول باشد. تنها خبر و روایتی که میتوان بر آن تکیه کرد متن وصیت نامه ای است که طبق آن امام کاظم علیه السلام امر ازدواج دخترانش را به امام رضا علیه السلام واگذار و بر آن تأکید کرده است. دیگر سخن نقل شده از امام علیه السلام که اگر ازدواج کنند از اموال ایشان حقی ندارند، نیز با توجه به واگذاری امر ازدواج به امام رضا علیه السلام، تخصیص می خورد که منظور امام بدون اذن امام رضا علیه السلام، بوده است؛ زیرا از جهت عقلی درست به نظر نمیرسد که چنین شخصیتی دو گونه سخن بگوید که هریک نقیض دیگری باشد.
برخی متأخران نیز در چرایی ترک ازدواج دختران امام کاظم علیه السلام، اختناق شدید آن دوره را مطرح کرده و معتقدند با توجه به جوِّ سیاسی آن زمان، کسی جرأت نداشته که به عنوان خواستگار از دختران امام علیه السلام، درب این خانه را بکوبد؛ (7) که به نظر بعید است با توجه به رفت و آمدهایی که به خانه حضرتعلیه السلام صورت میگرفته، شخصی بخواهد به خاطر خواستگاری از دختر امام علیه السلام مورد مؤاخذه دستگاه حکومتی قرار بگیرد و این فرضیه زمانی مورد توجه قرار میگیرد که لااقل خبری از برخورد با این افراد وجود داشته باشد تا بتوان گفت به واسطه چنین امری، دیگران از این کار خودداری کردهاند؛ برخی نیز با طرح مبهم بودن موضوع، سکوت اختیار کرده اند.(8)
در چرایی این سفارش و سخن، ضروری است تا ابتدا روایت (ترک ازدواج مگر با اجازه امام رضاعلیه السلام و محروم شدن از ارث در صورت ازدواج) و محتوای آن مورد تأمل قرار گیرد. آنچه از روایت، در سخت گیری امر ازدواج دخترانشان و مشروط کردن این ازدواج ها به اجازه امام رضاعلیه السلام، بهدست میآید و بیشترین تأکید و تمرکز امام کاظم علیه السلام بر آن قرار دارد، دو نکته است: یکی توجه به فردی که به عنوان داماد، وارد این خانه میشود و دیگری منابع مالی که پس از ایشان و چه بسا در زمان حیات، در اختیار وارثان و از جمله دامادهای ایشان در صورت ازدواج با دخترانشان قرار می گیرد؛ یعنی به گونه ای امام علیه السلام به جهت یا جهاتی از این دو ناحیه احساس خطر می کنند.
بررسی دوران امامت امام کاظم علیه السلام (148-183ق) که هم زمان با چهار تن از خلفای عباسی: منصور (136-158ق)، مهدی (158-169ق)، هادی (169-170ق)، و هارون (170-193ق) بود، نشان می دهد در تمام این مدت، امام علیه السلام و جامعه شیعه بخصوص علویان، در تنگنا بوده و خلفا از هیچ گونه آزار و اذیتی در حق اینان کوتاهی نمی کردند.(9) آن حضرت نیز در تداوم سیاست تقیه، از افشای اسرار امامت، اخبار خود و یارانش خودداری و با پیک های ویژه دستورهای خود را از طریق وکلا به شیعیانش ابلاغ می کردند.(10) اهمیت کار وکلا که تحت تشکیلاتی منسجم اداره میشد و متأخران نام سازمان وکالت به آن داده اند به قدری بود که امام علیه السلام و دیگران را مجبور میکرد تا از هرگونه ناامنی که ممکن بود این سازمان را تهدید و به خطر بیندازد، چشم پوشی نکرده و آن را مورد توجه قرار دهند.(11) از اینرو توجه و رسیدگی به وثاقت و اعتبار افرادی که عهدهدار امر وکالت می شدند و بطور کلی افرادی که وارد این کانال میشدند و حتی به گونه ای با خانواده امام ارتباط برقرار می کردند، همواره مورد رصد امام علیه السلام و اهلبیت علیهم السلام بود و امامان معصوم علیهم السلام نقش مهمی در رعایت نهان کاری برای حفظ امنیت وکلا و مجموعه تشکیلات وکالت بر عهده داشتند.(12)
طمع نورزیدن در اموال زیادی که از ناحیه وکلا دریافت میشد نیز از امور مورد توجه امام علیه السلام بود. با این حال عدهای از وکلای امام علیه السلام پس از شهادت ایشان، به انگیزه اقتصادی و با طمع تصرف اموال و وجوه شرعی، شهادت آن حضرت علیه السلام را منکر شدند و از سران واقفه گشتند.(13) بنابر برخی روایات، امام کاظم علیه السلام میدانستند که پس از شهادت، عده ای از اصحاب نزدیکشان، امامت فرزندشان را منکر خواهند شد و گاه از این امر خبر می دادند چنانکه روزی به علی بن ابی حمزه فرمودند: «یا علی! أنت و أصحابک أشباه الحِمیَر»؛(14) ولی از آنجا که علم امام علیه السلام نسبت به رفتار آینده افراد نمی توانست ملاک عملکرد ایشان باشد، سران واقفه در منصب خود باقی ماندند؛ همچنین اوضاع خاص سیاسی- اجتماعی حاکم بر عصر امام کاظم علیه السلام، مانع آن بود که ایشان به طرد کسانی بپردازد که جزو اصحاب و خواص ایشان بودند و بر بسیاری از اسرار و مسائل درونی سازمان نوپای وکالت و وضعیت شیعیان آگاهی داشتند. طرد اینان چه بسا موجب جذب آنان به سمت دربار عباسی و تبدیل شدنشان به عواملی ضد شیعی و در خدمت عباسیان میگردید.
با این شرایط طبیعی است که امام کاظم علیه السلام روی افرادی که قصد ورود به حریم اهلبیت علیهم السلام به عنوان داماد خانواده را دارند، حساسیت داشته باشد و گزینشی عمل کند؛ از اینرو امام علیه السلام پسر خویش امام رضا علیه السلام را متولی امر ازدواج دخترانش میکند تا تنها در صورت تأیید ایشان، فردی به این خانواده راه یابد و در صورت نافرمانی، از ارث محروم باشند؛ به عنوان مثال فردی که نام داماد امام علیه السلام را با خود همراه دارد و بطور طبیعی از وجهه خوبی در بین مردم برخوردار است، می تواند به راحتی با قصد طمع در اموال امام علیه السلام برای دریافت وجوهات از مردم اقدام کند؛ و یا افرادی را که از طریق کانالهای ارتباطی با امام علیه السلام همکاری میکنند، به عباسیان معرفی کند و در معرض تهدید قرار دهد؛ از این رو این منطقی ترین راه برای در مصون ماندن سازمانی است که هدف آن تربیت و تقویت بنیه های علمی و تأمین نیازهای اقتصادی جامعه شیعی است و چه بسا اندک تسامحی در این زمینه میتواند زیان های جبران ناپذیری در پی داشته باشد.
با این توصیف، طبیعی است که از جهت سیاسی شرایط مناسبی برای ازدواج دختران امام کاظم علیه السلام از جمله حضرت معصومه سلام الله علیها وجود نداشته که به تأیید امام رضاعلیه السلام برسد. گرچه طبق نقل تاریخ قم این شرایط، مخصوص دوران امام کاظم علیه السلام و دختران ایشان نبوده؛ بلکه تا دوران امام جوادعلیه السلام ادامه داشته است: «رضائیه دختران خود را شوهر نمی دادند ... تا آنجا که این رسم در میان دختران ایشان عادت شد و محمّدبن علی الرضا در شهر مدینه ده روستا برای دختران و خواهران خود که شوهر نکردند، وقف کرد و از درآمد آن قسمتی را برای کسانی که در قم ساکن بودند، از مدینه می فرستاد...».(15) و چه بسا خود دختران امام علیه السلام به جهت حفظ امنیت این سازمان که از جایگاه و اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده، تن به ازدواج ندادند. البته با توجه به اطلاعات ناقص ما که برآمده از کمبود اخبار در منابع است، نمیتوان بهدرستی یقین کرد که با این شرایط،چه تعداد از دختران امام کاظم علیه السلام فرصت ازدواج را به دست آوردند و چه تعداد همانند حضرت معصومه سلام الله علیها مجرد باقی ماندند؛ تنها خبری که بهدست آمده، ازدواج ام سلمه در مصر با قاسم بن محمد (دیباج) بن جعفر (صادق علیه السلام) است که به قصد محرمیت در سفر حج بوده است.(16)
نتیجه
شرایط اجتماعی- سیاسی زمان امام کاظم علیه السلام سبب شد تا امام علیه السلام به جهت حفظ امنیت کانال سازمان وکالت و حفظ منابع مالی که بهسوی ایشان سرازیر بود، حساسیت ویژه ای بر روی خواستگاران دختران خویش داشته باشند تا از این طریق هم امنیت راه های ارتباطی با امام علیه السلام به خطر نیفتد و هم کسی به طمع مال قصد ازدواج با دختران ایشان را نداشته باشد. حضرت معصومه سلام الله علیها نیز در راستای تحقق اهداف پدر بزرگوارشان که شاید برآمده از شرایط خواستگارانشان بود، تن به ازدواج ندادند.
- یعقوبی، احمدبنابی یعقوب (بی تا)، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر، ج2، ص415.
- قمی، حسن بن محمد (1361ش)، تاریخ قم، تهران: توس، ص221.
- کلینی، محمدبن یعقوب (1362ش)، کافی، تهران: اسلامیه، ج1، ص317؛ صدوق، محمدبنعلی (1378ش)، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران: نشرجهان، ج1، ص33-35.
- کلینی، کافی، ج7، ص54؛ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج1، ص37-38.
- صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص77.
- برای نمونه میتوان به ازدواج ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین علیه السلام با عمربن خطاب، ابن سعد، محمد (1414ق)، الطبقات الکبری، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج3، ص201؛ و سکینه دختر امام حسین با مصعب بن زبیر، اشاره کرد. بلاذری، احمدبن یحیی (1394ق)، انساب الاشراف، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج2، ص195.
- مهدی پور، علی اکبر (1374ش)، کریمة اهلبیت، قم: نشر حاذق، ص492.
- صادقی کاشانی، مصطفی (1392ش)، ازدواج دختران امام کاظم علیه السلام ، قم: همایش سیره و زمانه امام کاظم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه های علمیه، ج1، ص253.
- نک: طبری، محمدبن جریر (1387ق)، تاریخ طبری، بیروت: دارالتراث، ج8، ص105؛ صدوق، عیون اخیار الرضا علیه السلام ، ج1، ص111.
- مفید، محمدبن نعمان (1413)، ارشاد، قم: کنگره شیخ مفید، ج2، ص221-230؛ ابن شهرآشوب، محمدبن علی (1379ق)، مناقب آل ابی طالب، قم: علامه، ج4، ص311؛ ابن خلکان، (بی تا)، وفیات الاعیان، لبنان: دارالثقافة، ج5، ص308؛ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج1، ص 109-111.
- کشی، محمدبن عمر(1348ش)، رجال، مشهد: دانشگاه مشهد، ص436، ح821.
- نجاشی، محمدبن علی(1407ق) رجال، قم: جامعه مدرسین، ص229؛ کشی، رجال، ص258، ح477.
- نک: کشی، رجال، ص459، ح871؛ و ص467، ح 888؛ و ص405، ح759.
- کشی، رجال، ص403-404؛ ح754 و 757؛ و بدین سبب امام رضا میفرمود: «الواقفة هم حمیر الشیعة!»، همان، ص460، ح872.
- قمی، تاریخ قم، ص221.
- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص415.
نظر شما