۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۰
خرافات و تلاش پیامبر رحمت برای مبارزه با آن

عصر ظهور اسلام و نزول قرآن هنگامی بود که جامعه آن روز سخت اسیر موهومات و خرافات بود؛ یعنی مردم معتقد به یک سری عقاید و کارهایی بودند که هیچ گونه اصل و اساس صحیحی نداشت.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: یکی از کارهای مهم پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) این بود که با خرافات و اوهام و افسانه های آن زمان مبارزه نمود، که قرآن مجید از آن ها تعبیر به «غل و زنجیر» می کند و می فرماید: پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و این غل و زنجیرها را از گردن آن ها برداشت: «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَْغْلَـلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛ (اعراف،۱۵۷) و از] دوش [آنان قید وبندهایی را که بر ایشان بوده است برمی دارد.»


مقصود قرآن از غل و زنجیری که در دوران طلوع اسلام به دست و پای عرب جاهلیت بود، غل و زنجیر آهنی نیست، بلکه مقصود همان کفر و شرک، و اوهام و خرافاتی است که فکر و عقل آن ها را احاطه کرده و آنان را از رشد و بالندگی باز می داشت چرا که قید و بند اوهام و خرافات به مراتب زیان بخش تر از غل و زنجیر آهنین است؛ زیرا زنجیرهای آهنین پس از گذشت مدتی از دست و پا برداشته می شود و فرد زندانی با فکر سالم و منزه از خرافات گام در زندگی می گذارد، امّا سلسله هایی که از اوهام و اباطیل، بسان رشته های سردرگم، به عقل و شعور و ادراک انسان پیچیده می شود؛ چه بسا تا دم مرگ با انسان همراه می باشد، و او را از هر گونه تلاش، حتی برای باز کردن این قید و بند؛ باز می دارد. انسان با فکر سالم و در پرتو عقل و خرد می تواند هرگونه قید و بند آهنین را در هم شکند، ولی فعالیت و تلاش انسان بدون فکر سالم و دور از هرگونه وهم و خیال، نقشی بر آب و عاری از فایده می شود. •

به همین جهت قرآن مجید انسان را به پیروی از عقل و دانش و برهان دعوت می نماید، و از اوهام و خرافات و عقاید بی اصل و اساس برحذر می دارد.

خداوند سبحان درباره کسانی که از عادات و خرافات باطل نیاکانشان پیروی می کردند و به سخنان پیامبر توجه نمی کردند، می فرماید: «صُمّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ؛ (بقره،۱۷۱) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمی فهمند.»

در آیات ۱۵ ـ ۲۲ سوره زخرف نیز درباره برخی افراد پیرو خرافات و اباطیل می فرماید:

«مَّا لَهُم بِذَ لِکَ مِنْ عِلْم إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ؛ (زخرف،۲۰) آنان به این] دعوی [دانشی ندارند] و [جز حدس نمی زنند.»

آیات: بقره، ۱۱۶; مائده، ۳، ۱۷، ۱۸، ۷۲ ـ ۷۷، ۱۰۳; انعام، ۱۰۰، ۱۳۶، ۱۴۰، ۱۴۴; یونس، ۱۸; اسراء، ۴۰; نحل، ۵۶ ـ ۵۹; مریم، ۸۱، ۸۸ ـ ۹۲; انبیاء، ۲۴، ۲۶، ۵۲ ـ ۵۴; صافات، ۱۴۹ ـ ۱۵۹; احزاب، ۳۷، و ...نیز مربوط به برخی خرافات و عقاید باطل می باشد. •

یکی از کارهای انبیای الهی، مبارزه با خرافات و عقاید باطل بوده است که پیامبران الهی خصوصاً پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) از طرق مختلفی به مبارزه با آن می پرداختند، از آن جمله:

۱. دور کردن مردم از تقلیدهای کورکورانه، و سفارش آنان به پیروی از عقل و علم و برهان.

۲. تقویت علم و دانش در میان مردم، بالا بردن سطح آگاهی و آشنا نمودن آنان با واقعیت ها.

۳. جایگزین کردن عقاید و اخلاق صحیح به جای خرافات و عقاید باطل.

۴. بازگو نمودن آثار و نتایج منفی خرافه ها.

۵. برای مبارزه با هر خرافه ای باید از راه خاص خودش وارد شد، برای نمونه، عرب جاهلیت درباره درمان برخی بیماری ها دچار اوهام و خرافاتی شده بودند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) با روش خاصی به مبارزه با آن برخاست. هنگامی که عده ای از اعراب بیابانی که با آویزه جاودیی و قلاده هایی که در آن ها سنگ ها و استخوان ها به بند کشیده می شد، بیماران خود را معالجه می کردند، خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) شرفیاب شدند و درباره مداوا با گیاهان و داروهای طبی پرسش نمودند؛ پیامبر فرمود: لازم است بر هر فرد بیمار سراغ دارو رود، زیرا خدایی که درد آفریده، دارو نیز آفریده است. حتی موقعی که سعد بن ابی وقاص بیماری قلبی گرفت، حضرت فرمود: باید پیش «حارث کلده» طبیب معروف ثقیف بروید، پس خود آن حضرت او را به دارویِ مخصوصی راهنمایی کرد.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و اوصیای گرامی او(علیهم السلام) با راهنمایی کردن مردم به داروهای زیاد، با این نوع خرافات یعنی «آویزه های جادویی» مبارزه نمودند و ضربه محکمی بر این اوهام که گریبان عرب دوران جاهلیت را گرفته بود، وارد ساختند.


پی‌نوشت ها:

۱. ر. ک: فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج ۱، ص ۵۴ ـ ۶۲، انتشارات دفتر تب

۲. جهت آگاهی از تفسیر آیات مذکور به تفاسیر معتبر مانند: المیزان، علامه طباطبایی مراجعه کنید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha