۸ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵
ایام، خوش یوم‌اند یا نحس؟

زمان دارای اجزای مثل هم است و فرقی میان روزها نیست. وقایعی که در ایام خاص اتفاق می‌افتد، باعث می‌شود آن ایام معروف به شومی یا مبارکی شود و قطعاً زمان، خاصیتِ ذاتی برای نحسی یا سعدی ندارد.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت (ع) ـ ابنا: در پاسخ به این سؤال که آیا درست است که برخی ایام نحس و برخی سعد (خوش یمن) هستند، باید گفت؛ نحس بودن برخی ایام به این معنا که در آن زمان تنها شرّ و بدی رخ ‌دهد و کارهای انسان نتیجه خوبی نداشته باشد (1) یا در برخی ایام همه کارها به نتیجه رسیده و فقط اتفاق‌های خوبی رقم بخورد، اعتقاد موهومی است؛ زیرا ذات ایام و تاریخ زندگی بشر نحس و شوم نیست. از نظر عقلی نیز نمی‌توان دلیلی بر آن اقامه کرد بلکه زمان، ظرفی است برای انجام کارها و رفتارهای نیک یا بد که موجب برکت یا نحس شمردنِ زمان می‌شوند؛ یعنی اعمال انسان است که می‌تواند زمانی را نحس یا سعد کند. حقیقت زمان از نظر مقدار دارای اجزای مثل هم است و از این نظر فرقی میان روزها نیست؛ بنابراین، باید بررسی کرد در روزهایی که معروف به نحس یا یمن شده‌اند چه کارهایی انجام شده و چه اتفاقاتی رخ داده که زمینه چنین تعبیری را فراهم کرده است. علاوه بر اینکه انسان معمولاً بر علل و اسباب مؤثر در حوادثِ ایام، احاطه علمی ندارد و نمی‌تواند اجزای زمان را با عواملِ مؤثر در آن بسنجد، تا سَعد و خوش‌یومی یا نحس و شُومی قسمتی از زمان را ثابت کند (2).
 

بعضی منجمین معتقدند میان حوادث زمینی با حرکت کواکب ارتباط برقرار است. مثلاً هنگامی که ماه، به برج عقرب برسد یا هنگام برخی حرکت‌های آسمانی، اتفاق خاصی در زمین می‌افتد؛ یعنی حرکت ستاره دلالت دارد و کاشف از این است که حادثه‌ای در زمین رخ می‌دهد؛ همان‌طور که دود، علامت وجود آتش است. باید توجه داشت که حرکت ستاره‌ها نشانه قطعی بر وقوع رویدادهای زمینی نیست که به صورت علت تامه یا حتی جزئی بر آن مؤثر باشند؛ زیرا تغییر در مقدرات الهی وابسته به کشفیات نجوم نیست و پیش‌گویی‌های منجمین در اغلب موارد اشتباه است. البته ممکن است کسی با محاسبات نجومی، به درست، از حوادث در آینده خبردار شود؛ اما از عواملی که مانع تحقق آن حوادث می‌شود مانند دعا، صدقه و ... اطلاع نداشته باشد (3).


در منابع دینی نیز به سعد یا نحس بودن ایام اشاره شده است:

الف) قرآن کریم: آیات قرآن به دو تعبیر از شومی اشاره نموده است. در سوره قمر می‌فرماید: «ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم»‏ (4). در سوره فصلت نیز می‌فرماید: «سرانجام تندبادی شدید و هول‏انگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم» (5)‏. همچنین تعبیر سعد یا مبارک نیز در برخی آیات قرآن دیده می‌شود، چنان که درباره شب قدر می‌فرماید: ما قرآن را در شبی پر برکت نازل کردیم (6). این شومی یا مبارکی مربوط به ذات ایام نیست؛ زیرا ظاهر این آیات، فقط بر شومی آن هفت شبانه روز که عذاب بر قوم ثمود نازل شد، دلالت دارد، آن هم به دلیل کارهای زشتی بود که در آن قوم واقع شد و دیگر نمی‌رساند که همان روزها در هفته‌ها یا ماه‌های بعد هم نحس باشند چراکه در این‌صورت لازم می‌آید تمام زمان‌ها نحس باشند. همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر مبارکی ایام دارد به خاطر همراهی آن ایام با امور بزرگ معنوی مانند امضا تقدیر و نزول ملائکه و روح است و قطعاً زمان، خاصیت ذاتی سعد یا نحسی ندارد (7).

ب) روایات: معصومین(ع) نیز به این حقیقت تذکر دادند که ذات روزها نحس و شُوم نیست و گاهی برخی مشکلات که برای انسان پیش می‌آید نتیجه کارهای اوست، چنان‌که امام حسن‌عسکری (ع) به یکی از اصحاب خود فرمود: روزها چه گناهی دارد که شما آن‌ها را شوم و نحس می‌شمرید هنگامی که کیفر اعمال شما در این روزها دامان‌تان را می‌گیرد (8). بنابراین روزها تأثیر مستقل ندارند و نباید حوادثی را که گاهی جنبه کفاره اعمال انسان است به تأثیر ایام ارتباط داد (9).

ماه صفر نیز که معروف به نحوست شده، پس از سه ماه حرام قرار گرفته است که جنگ و خونریزی در این ماه‌ها حرام بود و اعراب آن زمان بعد از اتمام ماه‌های حرام، بلافاصله جنگ‌های خود را آغاز می‌کردند؛ ازاین‌رو، در ماه صفر حوادث دردآور و اندوه‌باری اتفاق می‌افتاد. بعلاوه در این ماه پیامبر اکرم (ص) در بستر بیماری قرار گرفتند و رحلت کردند. جنگ صفین در این ماه آغاز شد و عمار یاسر از پیشگامان تشیّع، به شهادت رسید، محمدبن ابی ابکر از صحابی باوفای امیرمومنان (ع) در ماه صفر به شهادت رسید، امام رضا (ع) و امام حسن مجتبی (ع) به شهادت رسیدند. اهل بیت امام حسین (ع) اسیر و در رنج و اندوه و غل و زنجیر بنی امیه وارد شام شدند. حضرت رقیه در خرابه شام رحلت کردند. همه این حوادث موجب شد مردم، ماه صفر را سنگین بدانند. امام حسن‌عسکری (ع) در پاسخ به سؤال کسی که از نحوست ایام وحشت داشت، فرمودند: «شیعیان ما ولایتی از ما در دل دارند که حرز و حصین‌شان است و اگر در دریاهای بی‏کران، وسط بیابان‌ها، بین درّندگان و گرگان و دشمنان جنّی و انسی قرار گیرند از خطر آن‌ها ایمن هستند، به جهت این‌که ولایت ما را در دل دارند، پس بر تو باد که به خدای عزّ و جلّ اعتماد کنی و ولایت خود را نسبت به امامان طاهرینت خالص گردانی سپس هرجا خواستی برو و هر چه خواستی بکن» آن‌گاه امام (ع) دعا و اذکاری را به ایشان آموزش دادند (10).


پی‌نوشت

1. ابن‏‌عباس، عبدالله بن عباس (1413ق) غریب القرآن فی شعر العرب‏، بیروت: مؤسسة الکتب الثقافیة، ص 172.

2. طباطبایی، محمدحسین (1390ق) المیزان فی تفسیر القرآن،‏ ج19، دوم، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ص72.

3. می‌توان گفت افلاک محل ظاهر شدن و تجلی اراده الهی اند. اراده الهی از طریق افلاک ظاهر می‌شود. اخبار از حوادث با اعتقاد به اینکه بین افعال انسان یا طبیعت (مانند جذر، مد، کسوف، خسوف، زلزله) با حرکات افلاک ارتباط برقرار است به نحویی که کواکب، مستقل در تأثیر باشند یا جزئی از علت باشند، حرام است و حتی یاد گرفتن نجوم با چنین اعتقادی حرام است. جلسه ۱۶5: تنجیم 13: مکاسب محرمه 1401/6/4 

4. «إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» قمر/19.

5. «فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیامٍ نَحِساتٍ» فصلت/16.

6. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ‏» دخان/3.

7. طباطبایی، محمدحسین (1390ق) المیزان فی تفسیر القرآن،‏ ج19، دوم، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ص73.

8. «مَا ذَنْبُ الْأَیَّامِ حَتَّی صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِیتُمْ بِأَعْمَالِکُمْ فِیهَا» ابن شعبه حرانی، حسن بن علی (1404ق) تحف العقول عن آل الرسول(ص)، دوم، قم: جامعه مدرسین، ص 482.

9. مکارم شیرازی، ناصر (1374) تفسیر نمونه، ج23، تهران: دار الکتب الاسلامیة، صفحه 41 و 47.

10. إِذَا أَصْبَحْتَ وَ قُلْتَ ثَلَاثاً:" أَصْبَحْتُ‏ اللَّهُمَ‏ مُعْتَصِماً بِذِمَامِکَ‏ الْمَنِیعِ‏ الَّذِی‏ لَا یُطَاوَلُ‏ وَ لَا یُحَاوَلُ‏، مِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ وَ غَاشِمٍ مِنْ سَائِرِ مَا خَلَقْتَ وَ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ، فِی جُنَّةٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ، وَلَاءِ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، مُحْتَجِزاً مِنْ کُلِّ قَاصِدٍ لِی إِلَی أَذِیَّةٍ بِجِدَارٍ حَصِینٍ، الْإِخْلَاصِ فِی الِاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ، وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیعاً، مُوقِناً بِأَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ، أُوَالِی مَنْ وَالَوا، وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، فَأَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا أَتَّقِیهِ، یَا عَظِیمُ، حَجَزْتُ الْأَعَادِیَ عَنِّی بِبَدِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِنَّا «جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ»" وَ قُلْتَهَا عَشِیّاً ثَلَاثاً، حَصَلْتَ فِی حِصْنٍ مِنْ مَخَاوِفِکَ، وَ أَمْنٍ مِنْ مَحْذُورِکَ.

فَإِذَا أَرَدْتَ التَّوَجُّهَ فِی یَوْمٍ قَدْ حُذِّرْتَ فِیهِ، فَقَدِّمْ أَمَامَ تَوَجُّهِکَ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏، وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ، وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ سُورَةَ الْقَدْرِ، وَ آخِرَ آیَةٍ مِنْ آلِ عِمْرَانَ، وَ قُلِ:" اللَّهُمَّ بِکَ یَصُولُ الصَّائِلُ، وَ بِقُدْرَتِکَ یَطُولُ الطَّائِلُ، وَ لَا حَوْلَ لِکُلِّ ذِی حَوْلٍ إِلَّا بِکَ، وَ لَا قُوَّةَ یَمْتَازُهَا ذُو قُوَّةٍ إِلَّا مِنْکَ، بِصَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ خِیَرَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ، وَ عِتْرَتِهِ وَ سُلَالَتِهِ (عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ) صَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ اکْفِنِی شَرَّ هَذَا الْیَوْمِ وَ ضَرَرَهُ، وَ ارْزُقْنِی خَیْرَهُ وَ یُمْنَهُ، وَ اقْضِ لِی فِی مُتَصَرَّفَاتِی بِحُسْنِ الْعَاقِبَةِ وَ بُلُوغِ الْمَحَبَّةِ، وَ الظَّفَرِ بِالْأُمْنِیَّةِ، وَ کِفَایَةِ الطَّاغِیَةِ الْغَوِیَّةِ، وَ کُلَّ ذِی قُدْرَةٍ لِی عَلَی أَذِیَّةٍ، حَتَّی أَکُونَ فِی جُنَّةٍ وَ عِصْمَةٍ مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ نِقْمَةٍ، وَ أَبْدِلْنِی مِنَ الْمَخَاوِفِ فِیهِ أَمْناً، وَ مِنَ الْعَوَائِقِ فِیهِ یُسْراً، حَتَّی لَا یَصُدَّنِی صَادٌّ عَنِ الْمُرَادِ، وَ لَا یَحُلَّ بِی طَارِقٌ مِنْ أَذَی الْعِبَادِ، إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ، وَ الْأُمُورُ إِلَیْکَ تَصِیرُ، یَا مَنْ‏ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ». طوسی، محمد بن الحسن‏ (1414ق) الأمالی، قم: دار الثقافة، ص277.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha