۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۱
تفاوت "همدلی" و "همدردی" در کاهش آسیب های روحی

همدلی شامل درک و سهیم شدن در احساسات دیگری است، که منجر به حس درک شدن، اعتباربخشی و توانمندسازی فرد آسیب‌دیده می‌شود. اما همدردی صرفاً احساس تأسف و دلسوزی است که می‌تواند با ترحم و قضاوت همراه باشد و به جای کاهش، گاهی آسیب‌های روحی را تشدید کند. بنابراین، همدلی با ایجاد ارتباط عمیق و بدون قضاوت، در کاهش آسیب‌های روحی مؤثرتر عمل می‌کند.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع)- ابنا: شناخت تفاوت همدلی (Empathy) و همدردی (Sympathy) در کاهش آسیب‌های روحی بسیار حیاتی است، زیرا هر یک رویکرد متفاوتی به رنج دیگری دارند و نتایج متفاوتی نیز به دنبال خواهند داشت. همدلی معمولاً در کاهش آسیب‌های روحی بسیار موثرتر از همدردی عمل می‌کند. در ادامه توضیح داده می‌شود که چرا این اتفاق می‌افتد:

همدلی (Empathy):
همدلی توانایی درک و سهیم شدن در احساسات دیگری است؛ یعنی خود را به جای او گذاشتن، جهان را از دید او دیدن و احساسات او را از منظر خودش تجربه کردن، بدون اینکه خودمان در آن رنج غرق شویم. در همدلی، فرد به دیگری می‌گوید: "من با تو هستم، می‌فهمم چه حسی داری."
"وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ"(1)
این آیه، بنیان رابطه را بر "مودت" (عشق فعال، دوستی عمیق، میل به نزدیکی و ابراز محبت) و "رحمت" (شفقت، مهربانی، گذشت و دلسوزی عمیق همراه با عمل) استوار می‌کند. "مودت" به معنای واقعی کلمه، همدلی عملی است؛ یعنی نه تنها رنج دیگری را درک کنی، بلکه در جهت رفع آن یا تخفیف آن قدم برداری و به او آرامش بخشی ("لتسکنوا الیها").

چرا همدلی موثرتر است:

ایجاد حس درک شدن و اعتباربخشی به تجربه:
کاهش انزوا: وقتی فردی همدلی دریافت می‌کند، احساس تنهایی و انزوا نمی‌کند. می‌فهمد که احساساتش طبیعی است و کسی او را درک می‌کند. این درک شدن، بار سنگینی از روی دوش او برمی‌دارد.

اعتباربخشی: همدلی به فرد آسیب‌دیده کمک می‌کند تا به احساساتش اعتبار ببخشد. به جای اینکه فکر کند "من نباید اینطور احساس کنم" یا "من دیوانه شده‌ام"، درک می‌کند که واکنش‌هایش در آن موقعیت قابل فهم است. این اعتباربخشی برای پردازش آسیب‌های روحی ضروری است.

ارتباط عمیق‌تر و اعتمادآفرینی:
تقویت پیوند: همدلی پل عاطفی عمیقی بین افراد ایجاد می‌کند. وقتی کسی احساس می‌کند دیگری واقعاً او را درک می‌کند، اعتمادش جلب شده و راحت‌تر می‌تواند آسیب‌پذیری‌های خود را نشان دهد و از تجربیاتش صحبت کند. این اعتماد برای فرآیند بهبود ضروری است.

فضای امن: همدلی فضایی امن برای بیان احساسات فراهم می‌کند، بدون ترس از قضاوت، نصیحت‌گویی زودهنگام یا کوچک شمردن درد.
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ"(2)
 این آیه از سوءظن، تجسس و غیبت نهی می‌کند. ریشه بسیاری از آسیب‌های روحی، احساس قضاوت شدن، سوءتفاهم و آبروریزی است.

قدرت‌بخشی و توانمندسازی:
مشارکت در راه‌حل: همدلی به این معنا نیست که شما راه‌حل ارائه دهید، بلکه به معنای حضور و درک است. این حضور و درک، به فرد آسیب‌دیده فرصت می‌دهد تا خود به راه‌حل‌هایش دست یابد یا حداقل احساس کند که قادر به گذر از این بحران است، زیرا تنها نیست.

بازگرداندن حس کنترل: آسیب‌های روحی اغلب با حس از دست دادن کنترل همراه هستند. همدلی به فرد کمک می‌کند تا بخشی از کنترل خود را بازپس گیرد، زیرا می‌تواند انتخاب کند که چگونه احساساتش را به اشتراک بگذارد و در فرآیند بهبود خود فعال باشد.


پرهیز از قضاوت و نصیحت زودهنگام:
همدلی بر پایه "شنیدن" و "درک" استوار است، نه "قضاوت" و "ارائه راه‌حل فوری". فرد آسیب‌دیده در وهله اول نیازمند درک شدن است، نه لیست بلندی از کارهایی که باید انجام دهد یا اینکه چطور باید احساس کند.

دعوت به صبر و امداد الهی( توانمند سازی و حمایت):
 "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ"(3)
 قرآن به انسان توصیه می‌کند که در برابر رنج‌ها، از صبر و نماز (ارتباط با خدا) یاری بجوید.

همدردی (Sympathy):
همدردی بیشتر به احساس تأسف یا دلسوزی برای رنج دیگری اشاره دارد. در همدردی، فرد به دیگری می‌گوید: "من برایت متاسفم" یا "ای وای، چقدر ناراحت‌کننده است". همدردی بیشتر یک فاصله را بین فرد همدرد و فرد آسیب‌دیده حفظ می‌کند و گاهی می‌تواند همراه با حس برتری یا ترحم باشد.


چرا همدردی کمتر موثر است (و گاهی مضر):
ایجاد حس ترحم و دلسوزی:
ناتوان‌سازی: فرد آسیب‌دیده ممکن است احساس کند که مورد ترحم قرار گرفته است، نه درک. این حس می‌تواند او را ناتوان و ضعیف‌تر از آنچه هست نشان دهد و حس عزت نفس او را کاهش دهد.

افزایش انزوا: دلسوزی گاهی اوقات می‌تواند فاصله ایجاد کند، زیرا به جای اینکه در کنار فرد آسیب‌دیده قدم بردارید، از بالا به او نگاه می‌کنید و برایش دلسوزی می‌کنید. این موضوع می‌تواند به فرد آسیب‌دیده حس تنهایی بیشتری بدهد.

عدم ایجاد ارتباط عمیق:
همدردی معمولاً منجر به ارتباط عمیق و تبادل احساسی نمی‌شود. فرد همدرد صرفاً وضعیت را تأیید می‌کند، اما تلاشی برای ورود به دنیای احساسی فرد آسیب‌دیده نمی‌کند.

احساس عدم درک و قضاوت:
گاهی اوقات همدردی با جملاتی مانند "میدانم چه حسی داری" (درحالی که واقعاً نمی‌داند) یا "حتماً حکمتی در آن است" همراه می‌شود که می‌تواند باعث شود فرد آسیب‌دیده احساس کند درک نشده یا حتی مورد قضاوت قرار گرفته است.

تمرکز بر "من" به جای "تو":
جملاتی مانند "من متاسفم" بیشتر درباره احساسات خود فرد همدرد است تا تجربه فرد آسیب‌دیده. در حالی که همدلی بر تجربه "تو" متمرکز است.

مثال برای روشن شدن تفاوت:
فرد آسیب‌دیده: "من از کارم اخراج شدم و احساس می‌کنم زندگی‌ام به آخر رسیده."

همدردی: "وای، چقدر متاسفم. خیلی ناراحت‌کننده است. امیدوارم اوضاع بهتر شود." (این جملات فاصله ایجاد می‌کند و عمق احساس فرد را درک نمی‌کند).

همدلی: (با لحنی آرام و توجه کامل) "وای، باید خیلی سخت باشه. انگار تمام دنیات روی سرت خراب شده. می‌فهمم که چقدر می‌تونی الان احساس ناامیدی کنی." (اینجا شما احساسات فرد را نام می‌برید و اعتبار می‌بخشید و او را درک می‌کنید).
در کاهش آسیب‌های روحی، همدلی با ایجاد حس درک شدن، اعتباربخشی به احساسات، تقویت ارتباط و اعتماد، و قدرت‌بخشی به فرد آسیب‌دیده، بسیار موثرتر از همدردی است. همدردی ممکن است صرفاً به دلسوزی سطحی منجر شود و حتی گاهی باعث احساس ترحم و انزوای بیشتر در فرد آسیب‌دیده گردد. برای کمک واقعی به کسی که آسیب روحی دیده، باید توانایی خود را در همدلی پرورش دهیم و به جای گفتن "متاسفم"، سعی کنیم بگوییم "می‌فهمم و با تو هستم."

بنابر این همدلی از منظر قرآن، فراتر از یک حس زودگذر دلسوزی است. این یک نحوه بودن و تعامل فعال است که بر پایه:
مودت و رحمت عملی: نه تنها درک رنج، بلکه تلاش برای تسکین آن و ایجاد آرامش.

عدم قضاوت و حفظ آبرو: ایجاد فضایی امن برای بیان رنج‌ها بدون ترس از سوءظن و غیبت.

احترام به کرامت ذاتی انسان: کمک و درک از موضع برابری و احترام، نه ترحم.

دعوت به توانمندی و توکل: هدایت فرد به سوی منابع قدرت درونی و الهی برای گذر از بحران.
این نوع همدلی عمیق و ریشه‌دار در آموزه‌های قرآنی، به فرد آسیب‌دیده احساس عمیق درک شدن، اعتباربخشی به تجربه، امنیت روانی و توانمندی می‌بخشد. این‌ها عواملی هستند که آسیب‌های روحی را به مراتب مؤثرتر از صرف "همدردی" سطحی کاهش داده و زمینه را برای التیام و رشد فراهم می‌آورند. در واقع، قرآن به ما می‌آموزد که رنج دیگری را در خود حل کنیم و به عنوان جزئی از وجود او، همراهش باشیم.


پی‌نوشت:
1.روم/آیه ۲۱
2.حجرات/آیه ۱۲
3.بقره:/آیه۱۵۳
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha