به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ یکی از آموزههای مهم عقیدتی در مذهب تشیع، مسئله عصمت انبیا (ع) است. این مقوله همواره در طول تاریخ محل مناقشه و گفتگو بوده است؛ در اهمیت این بحث، همین قدر کافی است که بدانیم بدون اثبات عصمت انبیا (ع) در سلسله عقاید دینی آنچنان شکافی ایجاد میشود که قابل پیوند نیست. اگر پیامبران الهی (ع) را دست خوش لغزش، خطا و عصیان بدانیم، دیگر نه به کتب آسمانی اعتمادی هست و نه به رشته اتصال بین خالق و مخلوق و نه هرگز گفتار و کردار آنها میتواند مایه هدایت شود. احتمال خطا و گناه ـ هر چند ضعیف باشد ـ ویرانگر است، چه رسد به تحقق آن و علم و یقین بدان.
در چنین صورتی هدف آفرینش محقق نخواهد شد و بشریت راه به جایی نخواهد برد و ظلمت جهل و گناه و فساد، عالم را فراخواهد گرفت. بنابراین ما برای اثبات حقانیت ادیان توحیدی و تعالیم پیامبران و کتب آسمانی، نیاز به واسطههایی مطمئن و قابل اعتماد داریم که در معرض عصیان و خطا نباشند تا به این وسیله رشته میان معبود و عابد برقرار شود و از اینجاست که ضرورت و اهمیت بحث عصمت در میان عقاید دین رخ مینماید.
معصوم بودن انبیا و ائمه (ع) یکی از مسائل اعتقادی و مسلمات انکارناپذیر مذهب شیعه اثناعشری است که ادله عقلی و نقلی آن در کتاب و سنت مشهود و نمایان است. این بحث در کتب کلامی و اعتقادی ذیل اصل نبوت ـ از اصول پنجگانه دین اسلام و مذهب تشیع ـ مطرح شده است؛ چراکه نبوت بدون عصمت ارزشی نخواهد داشت. در قرآن کریم ادلهی اثبات کنندهی عصمت متعدد است؛ ولی آیات دیگری هم درباره پیغمبران (ع) در این کتاب آسمانی و مقدس موجود است که دستاویز مخالفان عصمت قرار گرفته و بسا که بی دقتی در مفاد آن آیات باعث تزلزل در عقیده مؤمنان گردیده است؛ پس رفع ابهام از این آیات و دفع شبهات و احتمالات ناشایست مستفاد از آنها، ضرورتی علمی است که نمیتوان با بی اعتنایی از کنار آن عبور کرد چرا که قبلا و در جای خود اثبات شده و می شود که ادله قطعی شرعی ـ مانند نص قرآن کریم ـ با دلایل عقلی هیچگونه تضاد و تناقصی ندارند و در واقع یکی از کارکردهای علم کلام، تلاش برای هماهنگ نشان دادن نصوص قطعی دینی با مسلمیات عقلانی است. این گونه آیات در حقیقت جزء آیات متشابه قرآن می باشند که باید تأویل شوند.
متشابه به حسب اصطلاح قرآنی، لفظی است که احتمال معانی مختلفی داشته و لذا مورد شک و شبهه قرار میگیرد. همان گونه که میتوان آن را حمل بر معنای صحیح نمود، همچنین قابل حمل بر توجیه فاسد است و به همین جهت است که این قبیل آیات، مورد طمع اهل فساد قرار میگیرد تا با تأویل آنها بر طبق عقیده دلخواه خویش، در بین مردم ایجاد فتنه نمایند و از این راه به اهداف شوم خود نایل آیند. (۱)
علامه طباطبایی در این باره چنین مینویسد: به حسب اصطلاح قرآنی، مقصود از متشابه آن است که آیه به نحوی باشد که مراد آن برای فهم شنونده به مجرد شنیدن، معین نباشد بلکه مردد بین چند معنا باشد تا آنکه به محکمات قرآن مراجعه شود و معنای حقیقی آن روشن گردد. در این صورت، آیه متشابه به واسطه آیه محکم، محکم خواهد شد و آیه محکم خود به خود محکم است.
به عنوان نمونه آیه «الرحمن علی العرش استوی» (۲) را بار اول که شنونده میشنود امر بر او مشتبه میگردد، ولی هنگامی که به آیه «لیس کمثله شیء» (۳) میرسد، ذهنش بر این معنا استوار میگردد که مقصود از آیه قبل تسلط خدا بر حکومت و سلطنت و احاطه بر خلق است؛ نه تکیه دادن بر مکان که لازمه آن تجسیم محال است. همچنین آیه «الی ربها ناظره» (۴) هنگامی که به آیه «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار» (۵) ارجاع داده شود، اینگونه نتیجه گیری میشود که مقصود از نظر، غیر از نظر حسی با چشم است. (۶) باری، مقوله عصمت انبیای الهی (ع) نیز از همین باب (آیات محکم و متشابه) است؛ یعنی همچنان که آیاتی در قرآن شریف وجود دارد که عصمت انبیای الهی را به صورت مطلق و فراگیر به اثبات میرسانند؛ (۷) در مقابل آنها آیات دیگری هم مشاهده میشود که به ظاهر و در نگاه اولیه و بدون تأمل، ناقض عصمت آن بزرگواران (ع) به نظر میرسند. آیات دسته اول، محکمات بحث عصمت و آیات دسته دوم، متشابهات این مقوله مهم و حساس به شمار میروند. که برای دانستن معانی آیات متشابه باید به تفاسیر بزرگان از آیات محل بحث رجوع کرد.
زهرا صالحی فر
پاورقی
۱. اشاره دارد به آیه ۷ از سوره آل عمران: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذین فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ؛ (پس از آن کیفیّت و چگونه فرستادن قرآن کریم را بیان نموده میفرماید:) او است خدایی که کتاب (قرآن مجید) را بر تو (ای محمّد صلّی اللَّه علیه و آله) فرو فرستاد، برخی از آن کتاب آیههای محکم و استوار (معنی آنها واضح و آشکار) است که آنها اصل و پایه قرآن میباشد (مرجع و بازگشت آیات دیگر است مانند آنکه وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا «س ۱۹ ی ۶۴» مرجع نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ «س ۹ ی ۶۷» است) و برخی دیگر آیههای متشابه و مانند یکدیگراند (معنی آنها ظاهر و هویدا نیست مانند الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی «س ۲۰ ی ۵») پس کسانی که در دلهاشان کجی (از صراط مستقیم و راه راست) است آیههای متشابه از آن کتاب را پیروی میکنند برای طلب کردن فتنه و تباهکاری (اثبات عقائد و اعمال نادرست خودشان بین مردم) و برای بدست آوردن تأویل و معنی آن متشابه (بر وفق خواسته خود) در حالی که (کسی) جز خدا و راسخون یعنی استواران و توانایان در علم و دانش (: پیغمبر و ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم اجمعین) تأویل و معنی آن متشابه را نمیداند (خواننده قرآن چون به اینجا: وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ رسید باید وقف نماید، زیرا اگر پس از خواندن وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وقف نمود و گفت: وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ تا آخر معنی آن اینست که پیغمبر اکرم بمراد و مقصود بیشتر آیات که بر آن حضرت فرستاده شده آگاه نباشد در حالی که فرود آمدن قرآن برای آنست که مردم از آن بهرهمند گردند و اگرچه ببیان پیغمبر و اوصیاء آن بزرگوار باشد، پس اگر معنی آیهای را جز خدا کسی نداند فرستادن آن لغو و بیهوده خواهد بود، چون کسی از آن سود نخواهد برد، و خدای تعالی منزه و پاک است از اینکه بیهوده آیهای بفرستد، پس از آن) راسخون در علم (را وصف نموده که آنان با اینکه معنی حقیقی متشابه را مانند محکم دریافتهاند) میگویند: ما بمتشابه ایمان آورده و گرویدیم، همه آیات متشابهات و محکمات از نزد پروردگارمان (فرستاده شده) است، و جز خردمندان (راسخون در علم و پیروانشان در آیات خدا) تفکّر و اندیشه نمیکنند»
۲. طه / ۵: خدای رحمان بر عرش خود مستقر بوده و تکیه زده است.
۳. الشوری / ۱۱: هیچ چیزی شبیه و مثل و مانند او (خدای عزوجل) نیست.
۴. القیامه / ۲۳: (در روز قیامت نیکوکاران بهشتی) به سوی پروردگار خویش نظاره می کنند.
۵. الانعام / ۱۰۳: چشمها او را ندیده و درک نمی کنند در حالی که او همه چشمها را درک کرده و می بیند.
۶. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۱.
۷. از مهمترین و مشهورترین این آیات میتوان به آیات ۸۲ و ۸۳ سوره «ص» اشاره نمود؛ آن جا که خدای متعال از قول شیطان رجیم چنین میفرماید: «قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین: (شیطان ملعون) به خدا عرض کرد: به عزت و جلالت سوگند که البته همه انسان ها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص شده تو را» برای روشن شدن استدلال، باید مفهوم واژه «مخلَص» و تفاوت آن با کلمه «مخلِص» بیان شود. مخلَص اسم فاعل از مصدر اخلاص و به معنای کسی یا چیزی است که عمل و عقیده خویش را در راه ایمان به خداوند خالص کرده است. اما مخلِص اسم مفعول از مصدر اخلاص و به معنای کسی یا چیزی است که به وسیله فرد دیگری خالص گردیده است. بنابراین «مخلَصین» کسانی هستند که با عنایت و امداد الهی، سراپای وجودشان برای خدا و به وسیله او خالص گردیده و از این رو شیطان را هرگز در آنها راهی نیست. تعبیر مخلَص بیش از همه بر معصوم منطبق است؛ چراکه معصوم کسی است که هیچ گاه عصیان خدا و اطاعت شیطان و هوای نفس نمیکند در دعای ندبه درباره اولیاء و پیامبران الهی علیهم السلام از جمله حضرت آدم، موسی و عیسی علیهم السلام چنین میخوانیم: «اولئک الذین استخلصهم لنفسک و دینک: آنهایی که خالصشان فرمودی برای خودت و دینت».
نظر شما