خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) – ابنا: یکی از گروه های بسیار مهم و درگیر در مسأله ی حجاب، دختران دانش آموز هستند. با بررسی زمینه های مسأله و شناسایی نظام مسائل حاکم بر این قشر (از دبستان تا دبیرستان) می توان نسبت به وضعیت کنونی حجاب، به ریشه ها و عواملی رسید که سیاستگذار باید در راستای حل آن اقدام به تدوین سند سیاستی جهت رفع مسائل نموده و دولت نیز روشی مناسب جهت اجرای سیاست تدوین شده اتخاذ نماید.
یکی از اسناد مهم تدوین شده توسط کارشناسان شورای عالی انقلاب فرهنگی، «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» است. با بررسی این سند که در سال ۱۳۹۰ ابلاغ شده است، مواردی قابل تأمل است:
یکی از اهداف ذکر شده «تربیت انسانی موحد، مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانیاندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیا، انتخابگر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامی، خالق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانونمدار و نظمپذیر و آمادۀ ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس نظام معیار اسلامی» است که تحت اهداف کلان سند آمده است. (ص۱۵)
هدفهای عملیاتی این سند است که یکی از آنها «ترویج و تعمیق فرهنگ حیا، عفاف و حجاب متناسب با قابلیتها و ظرفیتهای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی»، نیز از نکات مورد توجه مندرج در این سند است. (ص۱۹)
هر هدفی که در اسناد رسمی ذکر می شود راهکارهایی برای عملیاتی شدنش هم ذکر می شود. حالا راهکار ارانه شده برای عملیاتی کردن اهداف چیست؟ در قسمت راهکارها موارد زیر ذکر شده است: (ص۲۲)
۱. بازنگری و باز تولید برنامه ها و محتوای آموزشی و روشهای تربیتی برای درونی سازی و تعمیق و ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب؛
۲. اتخاذ تدابیر مناسب جهت جذب، تربیت و به کارگیری نیروی انسانی شایسته و متعهد و عامل به رعایت حیا، عفاف و پوشش مناسب در کلیة مراکز اداری و آموزشی؛
۳. جلب مشارکت سازنده و اثربخش خانواده ها در حفظ، تعمیق و اشاعه حیا، عفاف و پوشش دانش آموزان؛
۴. ایجاد سازوکارهای لازم برای هماهنگی رسانه ها و تولیدکنندگان کتب و مواد آموزشی، لوازم التحریر و تجهیزات آموزشی و تربیتی در جهت ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب مناسب در دانش آموزان؛
۵. طراحی و ارائه الگوی لباس و پوشش مناسب، متنوع، زیبا و آراسته مبتنی بر فرهنگ اسلامی ـ ایرانی برای مربیان و دانشآموزان پسر و دختر در راستای تقویت هویت اسلامی ـ ایرانی؛
۶. برنامه ریزی به منظور اقناع فکری دانش آموزان برای پذیرش قلبی و درونی حیا، عفاف، حجاب و عمل به آن با تبیین دیدگاه اسلام؛
۷. ارائه خدمات مشاورهای ـ تربیتی در کلیه سطوح تحصیلی برای افزایش سلامت جسمی و روحی دانش آموزان.
با ملاحظه ی وضع کنونی پوشش دختران این سرزمین که بخش بزرگی از آنها دانش آموزان هستند، این سؤال مطرح می شود که چقدر این اهداف محقق شده و آیا راهکارها واقعا عملیاتی بوده است؟
سیاستگذار برای تدوین یک سیاست مؤثر و کارآمد، نیاز دارد که مخاطب و جامعه هدف را به طور «کامل و همه جانبه» بشناسد. این شناخت، شرط لازم و اساسی موفقیت یک سیاست است، نه یک امر تشریفاتی یا اختیاری. بدون شناخت جامعه هدف، سیاستگذار نمیتواند به درستی تشخیص دهد که مسئله واقعی چیست. آنچه از درون یک وزارتخانه به عنوان «مسئله» دیده میشود، ممکن است با دغدغه اصلی مردم در زمین تفاوت داشته باشد. شناخت مخاطب کمک میکند تا ریشههای واقعی مشکل شناسایی شود. یک سیاست خوب نه تنها باید از نظر تئوری درست باشد، بلکه باید در بستر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه هدف قابل اجرا باشد. سیاست تشویق دختران به حجاب و عفاف بدون در نظر گرفتن بسترهای مورد نیاز آن (فضای مجازی، بلاگرها، فقدان مواد آموزشی مناسب جهت ارتقای سواد رسانه و روابط با جنس مذکر به دختران) طراحی شود، محکوم به شکست است. شناخت مخاطب به سیاستگذار کمک میکند تا مشوقهای واقعی و مؤثر را طراحی کند.
هر سیاستی میتواند عواقب پیش بینی نشده ای داشته باشد. شناخت عمیق از ارزشها، باورها و الگوهای رفتاری جامعة هدف به سیاستگذار کمک می کند تا برخی از این پیامدهای منفی را پیش بینی و برای آنها چاره اندیشی کند. آینده پژوهی باید یکی از مهمترین ارکان مورد توجه سیاستگذاران باشد. بدون توجه به بستر اجتماعی و عوامل مؤثر بر شکل گیری آن چگونه می توان برای ده سال آینده سیاستگذاری کرد؟
مخاطب به محض آنکه احساس کند سیاست تدوین شده بدون در نظر گرفتن شرایط زیستی و اجتماعی اش طراحی شده، احتمال کمتری دارد که آن را بپذیرند و اجرا کند. مشارکت دادن ذینفعان و نشان دادن اینکه دغدغه های آنها درک شده، مقبولیت سیاست را به شدت افزایش می دهد. شناخت جامعه هدف، معیارهای دقیق و مرتبط برای ارزیابی را در اختیار سیاستگذار می گذارد.
این «شناخت» دقیقاً باید شامل چه مواردی باشد؟ این شناخت یک بعدی نیست، بلکه چندبعدی و لایه لایه است: ویژگی های جمعیت شناختی شامل سن، جنسیت، تحصیلات، محل سکونت، وضعیت تأهل و ...، ویژگی های اقتصادی-اجتماعی شامل سطح درآمد، شغل، دسترسی به منابع، وضعیت مالکیت و... ویژگی های فرهنگی-اجتماعی شامل باورها، ارزشها، هنجارهای اجتماعی، آداب و رسوم، تابوها، سطح اعتماد اجتماعی و...
نیازها، ترجیحات و انگیزه ها باید شناسایی شود. اینکه این قشری که برایش می خواهیم سیاستگذاری کنیم واقعاً چه میخواهند؟ چه چیزی آنها را به حرکت وا می دارد؟ چه موانعی را در مقابل خود میبینند؟ رهبران فکری جامعه هدف چه کسانی هستند؟ نهادهای مؤثر (مانند نهادهای مذهبی، صنفی، مردم نهاد) کدامند؟ مردم چقدر در مورد مسئله آگاهی دارند؟ اطلاعات خود را از چه کانال هایی دریافت می کنند؟ اگر این شناخت وجود نداشته باشد چه می شود؟
در شناسایی مسائل، نقش بسیار حیاتی معلمان را نباید نادیده گرفت، چرا که به سبب ارتباط مستقیم و مستمری که معلمان با این نسل دارند؛ می توان بسیاری از نظام مسائل در این عرصه را به صورت دقیق و شفاف از ایشان دریافت کرد و در عرصه ی سیاست گذاری از تجربیات ایشان بهره برد. ضمن آن که طیفی از معلمان در بوجود آمدن چنین وضعیتی مؤثر بوده و مزید بر علت شده اند. مشاهده آرایش های نوپدید میان برخی از ایشان، و نحوه برخورد اداره کل آموزش و پرورش با ایشان جهت جلوگیری از رشد چنین رفتارهایی، قابل تأمل است.
اگر سیاست تدوین شده با هدف همخوانی نداشته باشد، مشکل نه تنها حل نمی شود، بلکه ممکن است تشدید نیز بشود. در این صورت سرمایه های ملی (مالی، انسانی، زمانی) به هدر می رود، مردم نسبت به توانایی حکومت برای حل مشکلات بی اعتماد می شوند. (ناامیدی قشر مذهبی به وضعیت کنونی حجاب) پیامدهای ناخواسته سیاست، خود به بحران های تازه ای تبدیل می شوند.
تدوین سیاست بدون شناخت عمیق جامعة هدف، مانند ساختن یک هواپیما بدون در نظر گرفتن قوانین آیرودینامیک است. ممکن است روی کاغذ زیبا به نظر برسد، اما در برخورد با واقعیت، محکوم به سقوط است. بنابراین، سیاستگذار نه تنها «به میزان زیاد» بلکه «به میزان حیاتی و همه جانبه» نیاز به شناخت مخاطب دارد.
این شناخت باید از طریق روش های علمی (مانند نظرسنجی، مصاحبه های عمیق، گروه های متمرکز، تحلیل داده های ثانویه) و تعامل مستقیم با ذینفعان به دست آید و در تمام مراحل چرخه سیاستگذاری (از شناسایی مسئله تا ارزیابی) مورد استفاده قرار گیرد.
زهرا صالحی فر، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه، دانشگاه باقرالعلوم
نظر شما