خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) _ ابنا: مدیریت تیم در سیرۀ اهل بیت علیهمالسلام، بهویژه از عصر امام صادق علیهالسلام، با تأسیس «سازمان وکالت» به اوج پختگی خود رسید. این اقدام، یک حرکت پیشگیرانه و هوشمندانه برای مدیریت بحرانهای سیاسی و فرهنگی آینده بود. این سازمان که همزمان با روی کار آمدن بنیعباس (۱۳۲ق) شکل گرفت، در ظاهر برای جمعآوری وجوه شرعی و پاسخگویی به مسائل فقهی تأسیس شد، اما در عمل اهدافی بسیار گستردهتر را دنبال میکرد. رهبری مدبرانۀ امام علیهالسلام پیش از وقوع بحران، زیرساختهای لازم برای ارتباط و هدایت جامعه را فراهم کرد.
اهداف کلیدی این سازمان را میتوان در سه محور اصلی تحلیل کرد:
مدیریت بحران و حفظ ارتباطات
این شبکه، راهکاری برای دور زدن سیاست سرکوب و خفقان بنیعباس بود که امکان دسترسی مستقیم مردم به امام معصوم علیهالسلام را محدود کرده بود. سازمان وکالت با ایجاد یک ساختار ارتباطی متشکل، نیازهای عقیدتی و فقهی شیعیان پراکنده در سرزمینهای گسترده اسلامی را پاسخ میداد و از گسست ارتباطی میان رهبری و جامعه جلوگیری میکرد.
تفویض اختیار علمی و فرهنگی
امام صادق علیهالسلام به عنوان بنیانگذار این جریان، در کنار مرجعیتسازی، نهضت علمی و فرهنگی پدر بزرگوارشان، امام باقر علیهالسلام، را ادامه دادند. ایشان با تربیت حدود ۴۰۰۰ شاگرد و تعیین مسئولان ۴۰۰ کرسی علمی، نمونهای عالی از تفویض مسئولیتهای تخصصی را به نمایش گذاشتند. این اقدام با هدف پالایش افکار جامعه از اندیشههای التقاطی و بازگشت به «آبشخور زلال وحی» صورت گرفت. در این ساختار، حتی «وکلای ارشد» به عنوان معاونان ائمه علیهالسلام بر عملکرد دیگر وکلا نظارت داشتند.
ساختارمندسازی وظایف
وظایف چندگانۀ وکلا شاهدی بر پیچیدگی و کارآمدی این ساختار سازمانی است. این وظایف شامل نقش مالی (دریافت وجوه شرعی)، نقش ارتباطی (اتصال مناطق شیعهنشین)، نقش علمی و ارشادی، نقش سیاسی و مبارزاتی (علیه حاکمیت عباسی) و حتی نقش تمهیدی برای آمادهسازی جامعه جهت ورود به عصر غیبت بود. این نقش آخر، صرفاً یک وظیفۀ جانبی نبود، بلکه یک تمرین بلندمدت در رهبری غیرمتمرکز بود. این شبکه با عادت دادن جامعه به رجوع به وکلای معتمد، جامعه را به لحاظ روانی و ساختاری برای دورانی آماده میساخت که ارتباط مستقیم با رهبر مرکزی ناممکن میشد و بدین ترتیب، الگوی بقا و انسجام در عصر غیبت را بنیان نهاد.
موفقیت چنین شبکۀ گستردهای، بیش از هر چیز، نیازمند اصول دقیقی برای انتخاب، گزینش و مدیریت اعضای آن بوده است؛ اصولی که سنگ بنای هستۀ انسانی تیم را تشکیل میدهند.
اصول گزینش و حذف عناصر مخرب تیم
انتخاب صحیح اعضای تیم، یکی از مهمترین پیشنیازهای ساختن یک سازمان قدرتمند است. امیرالمؤمنین علیهالسلام در عهدنامۀ مالک اشتر، در رهبری اخلاقمدار، تأکید میکنند که سلامت یک سازمان، مستقیماً به سلامت روانی و اخلاقی کارگزاران آن وابسته است. بر این اساس، رهبر باید در گزینش مشاوران و اعضای تیم خود، موانع اصلی رشد را شناسایی و حذف کند.
بر اساس توصیۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک اشتر، سه مانع بزرگ در انتخاب اعضای تیم باید مورد توجه قرار گیرد:
۱. پرهیز از مشورت با بخیل، ترسو و حریص
امام علیهالسلام به صراحت مالک را از مشورت با این سه گروه برحذر میدارد. تحلیل روانشناختی ایشان از این سه خصلت، ریشۀ آنها را «بدگمانی به خدا» معرفی میکند. فرد بخیل به رزاقیت خداوند شک دارد، ترسو به حافظ بودن او بدگمان است و حریص نیز از همین بدگمانی رنج میبرد. حضور چنین افرادی در حلقۀ مشاوران، تصمیمگیری عاقلانۀ مدیر را مختل میکند، او را از نیکی باز میدارد، ارادهاش را سست میکند و ستمگری را در نظرش نیکو جلوه میدهد.
۲. نفی خویشاوندسالاری و پارتیبازی
عدالت مدیریتی حکم میکند که مسئولیتها صرفاً بر اساس شایستگی تقسیم شوند. حضرت هشدار میدهد که گماشتن افراد بر اساس روابط شخصی و نه لیاقت، منشأ «ظلم و ستم» است. این اصل برای حفظ سلامت ساختار سازمانی و جلوگیری از فساد، حیاتی است و آزمونی بزرگ برای هر رهبری محسوب میشود که میان عدالت و مصلحتجوییهای شخصی قرار میگیرد.
۳. حذف عیبجویان از حلقۀ نزدیکان
امام توصیه میکند که افراد عیبجو باید دورترین اشخاص از رهبر باشند، زیرا مردم کاستیهایی دارند و حاکم، مناسبترین فرد برای پوشاندن آنها و فراهم کردن زمینۀ رشد است. این اصل، سنگ بنای مفهومی است که امروز در مدیریت مدرن از آن با عنوان «امنیت روانی» (Psychological Safety) یاد میشود. رهبر باید فضایی امن برای اشتباه کردن بدون ترس از تحقیر ایجاد کند تا انگیزۀ رشد و نوآوری در تیم از بین نرود و اعضا احساس کنند که لغزشهایشان فرصتی برای یادگیری است، نه دستاویزی برای سرزنش.
پس از انتخاب صحیح افراد بر اساس این معیارها، گام بعدی، ایجاد سازوکارهایی برای حفظ انگیزه و پویایی تیم از طریق مدیریت عادلانه و ارتباطات شفاف است.
پویایی تیم: عدالت در پاداش و فرهنگ مشورت
پس از انتخاب افراد شایسته، حفظ انگیزه و کارآمدی تیم نیازمند دو اصل کلیدی است: عدالت در رفتار و شفافیت در ارتباطات. این دو اصل، زیربنای یک فرهنگ سازمانی سالم و پویا را تشکیل میدهند که در آن، اعضا احساس ارزشمندی، امنیت و تعلق خاطر میکنند. سیرۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام سرشار از دستورالعملهایی دقیق در این زمینه است.
اصول کلیدی حفظ پویایی تیم را میتوان اینگونه تحلیل کرد:
تمایز عدالت و برابری قاعدۀ «نیکوکار و بدکار نباید در برابر شما مساوی باشند» یک اصل کلیدی در مدیریت منابع انسانی است. طبق فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام یکساننگری، نیکوکار را از نیکی باز میدارد و بدکار را به بدی ترغیب میکند. عدالت به معنای واکنش متناسب با رفتار افراد است. این رویکرد، ضمن اینکه همه را از حقوق انسانی برابر برخوردار میداند، در حوزۀ کنشهای اخلاقی و عملکردی، تمایز قائل میشود تا نیکوکاران دلسرد و بدکاران جسور نشوند.
فرهنگ مشورت و آزادی بیان
یک تیم قوی، تیمی است که رهبرش شنوندۀ فعال باشد و فضایی برای بیان حقیقت، حتی اگر مخالف نظر او باشد، فراهم سازد. امیرالمؤمنین علیهالسلام یاران خود را تشویق میکند که بدون ترس یا چاپلوسی، حقیقت را بگویند و از «مشورت واقعبینانه» خودداری نکنند. اما این مدل، رهبری بر مبنای اجماع نیست؛ بلکه بر پایۀ تعادلی هوشمندانه میان دریافت مشورت و حفظ اقتدار تصمیمگیری استوار است.
حضرت ضمن ایجاد محیطی امن برای نقد، حدود این رابطه را نیز مشخص میکند و به ابنعباس میفرماید: «بر تو است که نظر بدهی و من درباره آن بیندیشم، هرگاه با تو مخالفت کردم، از من پیروی کن». این اصل، درسی استراتژیک برای رهبران امروز است: مشورت برای جمعآوری دیدگاهها و روشن شدن ابعاد مسئله ضروری است، اما مسئولیت نهایی تصمیمگیری و لزوم تبعیت تیم از آن، بر عهدۀ رهبر است.
شفافیت در ارتباطات
اصل «قراردادی را که ممکن است تفاسیر مختلفی داشته باشد، منعقد نکنید» یک اصل مهم در اعتمادسازی است. ابهام در کلام و نوشتار، میتواند به سوءتفاهم و اختلاف منجر شود. وضوح در بیان و نگارش، اوج احترام به مخاطب و نشانۀ صداقت است و پایههای اعتماد را در تیم مستحکم میسازد.
این اصول عملیاتی در مدیریت تیم، صرفاً تکنیکهای مدیریتی نیستند، بلکه تجلی عملی ارکان بنیادینی هستند که در ادامه به آنها پرداخته میشود: تعاون، نظم و شورا.
ارکان بنیادین کار گروهی: نظم، تعاون و شورا
استراتژیهای مدیریتی اهل بیت علیهمالسلام بر سه رکن اساسی استوار است که زیربنای هر فعالیت جمعی موفقی را تشکیل میدهند و بدون آنها، بهترین استراتژیها نیز ناکام خواهند ماند.
این سه رکن عبارتند از:
۱. تعاون:
زیربنای هر فعالیت جمعی، همکاری در مسیر نیکی و پرهیز از مشارکت در گناه است. قرآن کریم میفرماید: «وَ تَعَاوَنُواْ عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» (مائده: ۲). این اصل، جهتگیری اخلاقی کار تیمی را مشخص میکند.
۲. نظم و انضباط:
برنامهریزی و نظم، کلید بهرهوری است. امیرالمؤمنین علیهالسلام در وصیت خود به امام حسن و امام حسین علیهالسلام، در کنار تقوای الهی، به «نظم در امور» نیز توصیه فرمودهاند: «أُوصِیکُمَا... بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم» (نهجالبلاغه، نامه ۴۷). این اصل بر اهمیت سازماندهی و مدیریت زمان تأکید دارد.
۳. مشورت:
این اصل یکی از ارکان سهگانۀ کار گروهی است. قرآن کریم مشورت را از ویژگیهای مؤمنان میداند: «وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ» (شوری: ۳۸). فرآیند مشورت، با تجمیع خردها، به تولید فکری بارورتر و تصمیمی پختهتر منجر میشود.
این سه اصل، چارچوب عملیاتی مدل مدیریتی اهل بیت علیهمالسلام را برای دستیابی به اهداف والا فراهم میسازند.
در پایان، باید تأکید کرد که مدل مدیریتی اهل بیت علیهمالسلام، مجموعهای از دستورالعملهای پراکنده نیست، بلکه یک نظام جامع، استراتژیک و انسانمحور است. این الگو با بنیانگذاری ساختارهای شبکهای هوشمند مانند «سازمان وکالت»، توانایی خود را در مدیریت بحران و حفظ انسجام در شرایط سخت به اثبات رسانده است.
اصولی مانند شایستهسالاری محض و نفی خویشاوندسالاری، عدالتمحوری در پاداش و تنبیه، شفافیت در ارتباطات و ایجاد فرهنگ مشورت و آزادی بیان، همگی پاسخهایی دقیق و کارآمد به چالشهای مدیریتی امروز سازمانها و جوامع هستند. این مدل، رهبری را نه جایگاهی برای قدرتنمایی، بلکه فرصتی برای خدمت، شنیدن و رشد جمعی میداند.
بیشک، بازخوانی و بهکارگیری این الگوی مدیریتی، ظرفیت بالایی برای الهامبخشی به رهبران امروزی جهت ساختن تیمهای کارآمد، اخلاقمدار و پایدار دارد.
منبع:
سایت تبیان
نظر شما