خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع)_ابنا: استغفار از کلیدیترین مفاهیم قرآنی و روایی در سیر تکامل روحی و اجتماعی انسان است. این واژه که در لغت به معنای «پوشاندن و حفظ کردن از آلودگی» است، در منظومهی تربیتی اسلام جایگاهی بیبدیل دارد. استغفار نه تنها وسیلهای برای رهایی از گناهان گذشته، بلکه عاملی برای پیشگیری از بلایا و جلب برکتهای الهی است. در این مقاله با بررسی تعریف استغفار در لغت و شرع، تقسیمبندی دفعی و رفعی آن، و تحلیل استغفار معصومین، به نقش محوری استغفار در زندگی فردی و جمعی میپردازیم.
تعریف استغفار در لغت و اصطلاح شرعی
استغفار در لغت از ریشهی «غَفَرَ» به معنای پوشاندن و حفظ کردن چیزی از آلودگی است. راغب اصفهانی در «مفردات» آن را «ستردر گناه و چشمپوشی از مؤاخذه» معنا کرده است. در اصطلاح شرعی، استغفار دو وجه دارد:
۱. استغفار زبانی:
مانند گفتن«أستغفرالله»
۲. استغفار قلبی و عملی:
شامل پشیمانی واقعی،تصمیم بر ترک گناه و جبران حقوق الناس.
به تعبیر علامه طباطبایی، استغفار تنها طلب محو گناهان نیست، بلکه درخواست رسیدن به مقام «محو و اثبات» الهی است.
تقسیمبندی استغفار به دفعی و رفعی
علما استغفار را به دو قسم اصلی تقسیم میکنند:
· استغفار دفعی: برای پیشگیری از نزول بلایا، حفظ کمالات و دفع نقصانهاست. این نوع استغفار حتی برای معصومین نیز جایز و بلکه مطلوب است.
· استغفار رفعی: برای رفع آثار گناهان گذشته و تبدیل سیئات به حسنات است.
فیض کاشانی در «المحجة البیضاء» تصریح میکند که استغفار دفعی ویژهی اولیاء و انبیاء است، در حالی که استغفار رفعی برای عامهی گناهکاران است.
استغفار در قرآن و روایات: عامل دفع و رفع بلایا
قرآن کریم در آیات متعددی (مانند هود/۵۲ و نوح/۱۰–۱۲) استغفار را علت مستقیم نزول باران، فزونی نعمتها و دفع عذاب معرفی میکند. روایات نیز بر این نقش تأکید دارند؛ از جمله حدیثی از پیامبر (ص) که میفرماید: «اگر گناهان بنده زیاد شد، بر استغفار بیفزاید که آن بلای قضا شده را نیز دفع میکند».
در مقابل، استغفار رفعی در داستان حضرت یونس (ع) و استغفار آدم و حوا تجلی یافته است.(تفاسیر و نظرات در این مورد متفاوت است؛ چون انبیا الهی مرتکب گناه نمیشدند ترک اولی با گناه فرق دارد)
چرا معصومین استغفار میکنند؟
با توجه به عصمت انبیاء و ائمه، استغفار آنان به معنی ارتکاب گناه نیست، بلکه دلایل عمیق تربیتی و عرفانی دارد، از جمله:
۱. حفظ مقام عصمت و دفع وسوسههای نفس.
۲. تعلیم و تربیت امت و تشویق آنان به استغفار.
۳. شفاعت و طلب مغفرت برای امت.
۴. ارتقای مداوم مراتب کمال (چون کمال الهی نامتناهی است).
۵. استغفار از «حجابهای نورانی» مانند توجه به غیر خدا حتی در عبادات.
۶. استغفار از ترک اولی (انجام خوب به جای بهترین).
بر اساس دیدگاه عرفانی، استغفار معصومین هم جنبهی دفعی دارد و هم رفعی، زیرا رفع نقصان نسبی در مراتب قرب الهی را شامل میشود.
استغفار پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع)
قرآن در آیاتی مانند فتح/۲ و محمد/۱۹ به صراحت از استغفار پیامبر (ص) سخن میگوید. روایات تأکید میکنند که ایشان روزانه دهها بار استغفار میکردند. ائمهی معصوم (ع) نیز در مناجاتهای خود (مانند دعاهای صحیفهی سجادیه) نمونههای اعلای استغفار را ارائه دادهاند. امام حسین (ع) در روز عاشورا و امام سجاد (ع) در مناجاتهای خویش، استغفار را به عنوان ابزار تقرب به خدا به کار بردهاند.
بهترین اوقات و آداب استغفار
بر اساس روایات، سحرگاهان، پس از نمازهای واجب و در حال سجده، از بهترین زمانهای استغفار است. «سیدالاستغفار» که پیامبر (ص) فرمودند، از کاملترین شکلهای استغفار است:
«خدایا تو پروردگار منی، هیچ معبودی جز تو نیست، مرا آفریدی و من بندهی توام… به گناهم اعتراف میکنم، پس مرا ببخش که جز تو کسی گناهان را نمیبخشد».
نتیجهگیری: استغفار، کلید رحمت و تعالی جمعی
استغفار تنها یک عمل فردی برای پاکسازی گناهان گذشته نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای دفع بلایا، جلب نعمتها و ارتقای معنوی است. استغفار معصومین به ما میآموزد که حتی برترین انسانها نیز همواره در مقام طلب مغفرت و تقرب به خدا هستند. از این رو، استغفار باید به عنوان یک فرهنگ در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان نهادینه شود.
استغفار دستهجمعی میتواند زمینهساز نزول رحمت الهی، رفع بلایای عمومی و ایجاد جامعهای پاک و توحیدی باشد. همانگونه که قرآن کریم امت را به استغفار گروهی فرا خوانده است، ما نیز با تمسک به این سنت الهی، میتوانیم هم گناهان خود را محو کنیم و هم مانع نزول عذاب و مشکلات در جامعه شویم.
پس بیاییم با الگوگیری از استغفار پیامبران و ائمه، همواره زبان و قلب خود را به استغفار مزین کنیم و با گفتن «أستغفرالله ربی و أتوب إلیه» درهای رحمت و برکت الهی را به سوی خود و جامعهی خویش بگشاییم.
نویسنده: فاطمه پورعباس
منابع:
[1] لسان العرب، ج۱۱، ص۴۸۷
[2] مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص۳۷۸
[3] المیزان، ج۱۸، ص۳۳۱
[4] المحجة البیضاء، ج۶، ص۱۲۳-۱۲۷
[5] همان، ج۶، ص۱۲۵
[6] شرح دعای سحر، ص۱۱۲
[7] تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۴۵۶
[8] تفسیر نمونه، ج۸، ص۴۴۵
[9] تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۱۲
[10] تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۷
[11] وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۹۳، ح۲۱۱۳۴
[12] کنز العمال، ج۲، حدیث ۱۶۵۴
[13] الأنبیاء/۸۷
[14] المیزان، ج۱۴، ص۳۸۸
[15] الأعراف/۲۳
[16] بحارالأنوار، ج۶۸، ص۳۲۱
[17] تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۴۴۱
[18] سرّ الصلاة (امام خمینی)، ص۸۹
[19] تفسیر الصافی، ج۴، ص۳۳۲
[20] شرح چهل حدیث، ص۴۵۶
[21] مصباح الشریعة، ص۲۱۲
[22] تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۳۰
[23] تفسیر تسنیم، ج۴۵، ص۶۷۸
[24] فتوحات مکیة، ج۳، ص۴۴۵
[25] بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۰۰
[26] صحیفهٔ سجادیه، دعای ۲۰
[27] مصباح الشریعة، باب الاستغفار
[28] ابراهیم/۴۱، نوح/۲۸ و …
[29] تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۵
[30] تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۳
[31] صحیح مسلم، کتاب الذکر، ح۶۷۰۲
[32] اصول کافی، ج۲، ص۴۳۸
[33] سورهٔ نوح، آیات ۵-۱۲
[34] بقره/۲۸۶، ابراهیم/۴۱، شعراء/۸۶ و …
[35] اعراف/۱۵۱
[36] ص/۳۵
[37] نمل/۱۹
[38] نهجالبلاغه، خطبهٔ ۸۳ (قاصعه)
[39] مقتل الحسین مقرم، ص۳۴۵
[40] الصحیفة السجادیة الکاملة، انتشارات دفتر تبلیغات
[41] شرح لمعة، شهید ثانی، ج۳، ص۴۵
[42] المیزان، تسنیم، فتوحات
[43] المیزان، ج۱۸، ص۳۳۰
[44] تفسیر تسنیم، ج۴۸، ص۲۱۲
[45] تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۴۵
[46] تفسیر کبیر فخر رازی، ج۳۲، ص۱۲۳
[47] تفسیر طبری، ج۲۹، ص۸۸
[48] مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۹۳۴
[49] سرّ الصلاة، ص۹۲
[50] تفسیر نور، ج۱۲، ص۴۵۶
[51] مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۱۲
[52] وسائل الشیعة، ج۶، ص۴۴۳
[53] مفتاح الفلاح، ص۲۱۲
[54] بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۱۲
[55] مفاتیح الجنان، باب دوم، فصل ۱۱
[56] صحیح بخاری، کتاب الدعوات، ح۶۳۰۷
نظر شما