۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۱
زن و سایبرنتیک؛ مهندسی آرام هویت زن در عصر اطلاعات

سایبرنتیک یعنی «کنترل رفتار انسان‌ها از طریق اطلاعات». نه با زور، نه با اجبار، نه با قانون؛ بلکه با پیام، تصویر، الگوریتم و داده. سایبرنتیک می‌گوید: اگر بتوانم درباره تو داده جمع کنم و بتوانم به تو پیام بدهم، می‌توانم رفتار تو را تغییر بدهم.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) ابنا: در سال‌های اخیر، بحث درباره «زن» بیش از هر زمان دیگری مطرح شده است. اما بیشتر این بحث‌ها در سه حوزه می‌چرخد: جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و فمینیسم. این سه حوزه مهم‌اند، اما یک واقعیت بزرگ را نادیده گرفته‌اند؛ واقعیتی که اگر آن را نبینیم، تصویر ما از وضعیت زنان در جهان امروز ناقص خواهد بود.  
این واقعیت چیست؟  
اینکه زن، امروز فقط یک «موضوع اجتماعی» نیست؛ زن وارد دستگاه کنترل جهانی شده است.  
به زبان ساده‌تر: زن، امروز فقط درباره خودش تصمیم نمی‌گیرد؛ بلکه درباره او تصمیم‌سازی می‌شود.

برای فهم این وضعیت، باید یک واژه کلیدی را بشناسیم: سایبرنتیک.  
سایبرنتیک یعنی «کنترل رفتار انسان‌ها از طریق اطلاعات».  
نه با زور، نه با اجبار، نه با قانون؛ بلکه با پیام، تصویر، الگوریتم و داده.  
سایبرنتیک می‌گوید: اگر بتوانم درباره تو داده جمع کنم و بتوانم به تو پیام بدهم، می‌توانم رفتار تو را تغییر بدهم.  
این یعنی اگر بفهمم چه چیزی تو را خوشحال می‌کند، چه چیزی تو را می‌ترساند، چه چیزی تو را جذب می‌کند، می‌توانم تو را هدایت کنم؛ بدون اینکه تو بفهمی هدایت شده‌ای.

حالا تصور کنید این سیستم، نه روی یک فرد، بلکه روی میلیون‌ها زن کار کند.  
نتیجه چیست؟  
یک تغییر بزرگ اجتماعی که آرام، تدریجی و نامرئی اتفاق می‌افتد.

اما چرا زن؟  
چون زن، نقطه آغاز بسیاری از فرآیندهای اجتماعی است.  
زن نقطه آغاز تربیت است.  
زن نقطه آغاز فرهنگ است.  
زن نقطه آغاز مصرف است.  
زن نقطه آغاز خانواده است.  
اگر زن تغییر کند، خانواده تغییر می‌کند؛ و اگر خانواده تغییر کند، جامعه تغییر می‌کند.  
به همین دلیل، زن برای دستگاه سایبرنتیک، یک نقطه استراتژیک است.

حکمرانی سایبرنتیک بر زن در سه لایه انجام می‌شود.

لایه اول: کنترل بر خودِ زن
در این لایه، هدف این است که زن، خودش را از نو تعریف کند؛ اما نه بر اساس هویت اصیل، بلکه بر اساس هویتی که رسانه‌ها، الگوریتم‌ها و صنعت زیبایی برای او طراحی کرده‌اند.  
به زن گفته می‌شود:  
«ارزش تو در زیبایی توست.»  
«ارزش تو در دیده‌شدن است.»  
«ارزش تو در مصرف است.»  
وقتی زن این پیام‌ها را باور کند، دیگر نیازی به اجبار نیست؛ زن خودش، خودش را کنترل می‌کند.  
زن، از یک «فاعل» به یک «ابزار» تبدیل می‌شود؛ ابزاری برای مصرف، برای نمایش، برای رقابت، برای الگوریتم.

لایه دوم: کنترل بر جامعه زنان
در این لایه، هدف این است که همه زنان شبیه هم فکر کنند.  
چطور؟  
با ساختن الگوهای جدید:  
زن موفق باید فلان شکل باشد.  
زن مدرن باید فلان سبک زندگی داشته باشد.  
زن جذاب باید فلان بدن را داشته باشد.  
این الگوها، از طریق سریال‌ها، تبلیغات، شبکه‌های اجتماعی و صنعت مد، به‌طور مداوم تکرار می‌شوند.  
نتیجه چیست؟  
فشار اجتماعی.  
زن احساس می‌کند اگر شبیه این الگوها نباشد، «کمتر» است.  
این فشار، زن را از درون تغییر می‌دهد.

لایه سوم: کنترل بر کل جامعه از طریق زنان
این مهم‌ترین لایه است.  
وقتی زن تغییر کند، خانواده تغییر می‌کند.  
وقتی خانواده تغییر کند، تربیت تغییر می‌کند.  
وقتی تربیت تغییر کند، نسل تغییر می‌کند.  
وقتی نسل تغییر کند، فرهنگ تغییر می‌کند.  
یعنی زن، به اهرم تغییر جامعه تبدیل می‌شود.  
این همان نقطه‌ای است که دستگاه سایبرنتیک می‌خواهد به آن برسد:  
تغییر جامعه، بدون اینکه جامعه بفهمد از کجا ضربه خورده است.

در این میان، صنعت زیبایی، شبکه‌های اجتماعی، اسناد بین‌المللی، رسانه‌ها و الگوریتم‌ها، هرکدام بخشی از این مهندسی را بر عهده دارند.  
صنعت زیبایی، اضطراب تولید می‌کند.  
رسانه‌ها، الگو می‌سازند.  
الگوریتم‌ها، رفتار را پیش‌بینی و هدایت می‌کنند.  
اسناد بین‌المللی، نقش‌های جدید را تعریف می‌کنند.  
و در نهایت، زن در میان این شبکه، آرام‌آرام از هویت اصیل خود فاصله می‌گیرد.

اما نکته مهم این است:  
این وضعیت، یک سرنوشت قطعی نیست.  
زن می‌تواند دوباره فاعل شود؛  
اگر بداند چگونه مهندسی می‌شود،  
اگر پیام‌ها را بشناسد،  
اگر الگوریتم‌ها را بفهمد،  
اگر نقش‌های اصیل خود را بازتعریف کند،  
و اگر خانواده و جامعه، پشتوانه هویتی او باشند.

زن، اگر خودش را بشناسد،  
هیچ دستگاهی نمی‌تواند او را مهندسی کند.  
و اگر زن حفظ شود،  
جامعه حفظ می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha