خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیا تا به حال متوجه شدهاید که چرا برخی افراد به طور طبیعی در موقعیتهای اجتماعی خاصی راحت هستند و برخی دیگر احساس ناخوشایندی میکنند؟ چرا انتخابهای ما در زندگی گاهی قابل پیشبینی به نظر میرسند؟
پییر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی قرن بیستم، پاسخهایی عمیق برای این پرسشها ارائه داده است. او به وضوح دید چگونه نظام اقتصادی استعماری، ساختارهای اجتماعی سنتی را در هم میشکند و عادتوارههای جدیدی را به افراد تحمیل میکند. او دریافت که اقتصاد صرفاً مبادلهی پولی نیست، بلکه مبتنی بر منطقهای اجتماعی نانوشته و سرمایههای نمادین است. او مشاهده کرد در جامعهی بومیِ فرانسه (زادگاه خودش)، چگونه پسران کشاورز به دلیل نداشتن سرمایه فرهنگی (مانند زبان، رفتار، شیوههای شهری) در یافتن همسر ناموفق هستند. اینجا بود که فهمید سرمایه فرهنگی میتواند حتی از سرمایه اقتصادی مهمتر باشد و مستقیماً بر شانسهای زندگی افراد تأثیر بگذارد.
برای پاسخ به این پرسش که چرا رفتارهای انسان ها در موقعیت های مختلف متفاوت است، چند مفهوم را بررسی می کند. مفهوم سرمایه، میدان و عادتواره از مفاهیم کلیدی پاسخ به این سؤال هستند. از نظر او انسان ها دارای سرمایههای مختلف هستند، داراییهای نامرئی که سرنوشت ما را شکل میدهند. بوردیو معتقد بود انسانها فقط با پول (سرمایه اقتصادی) ثروتمند نمیشوند، بلکه با چندین نوع سرمایه نامرئی دیگر نیز مجهز هستند.
دارا بودن سرمایه فرهنگی به معنای فقط تحصیلات رسمی نیست. بلکه شامل دانش ضمنی (مثل شناخت موسیقی کلاسیک یا سینمای هنری)، زبان بدن و شیوه بیان، سلیقه در پوشش، دکوراسیون و انتخابهای فرهنگی،آداب معاشرت و شناخت قواعد نانوشته اجتماعی می باشد. مثال ملموس این سرمایه به این شکل است: فردی که در خانوادهای با والدین تحصیلکرده بزرگ شده، معمولاً با اصطلاحات دانشگاهی آشناست، میداند چگونه مقاله بخواند و حتی نوع صحبت کردنش متفاوت است. این فرد در محیط آکادمیک احساس «خانه بودن» میکند.
افراد در جامعه سرمایه ی دیگری به نام سرمایه اجتماعی دارند که به معنی شبکه ارتباطات و روابط هر فرد است. مانند دوستان و آشنایان مؤثر، عضویت در گروهها و حلقههای اجتماعی خاص، توانایی معرفی شدن به افراد کلیدی. مثالی که برای این سرمایه می توان زد به این شرح است: کسی که در خانوادهای با ارتباطات تجاری گسترده بزرگ شده، برای شروع یک کسبوکار، دسترسی آسانتری به مشاوران حقوقی، سرمایهگذاران و توزیعکنندگان دارد.
در این رابطه بوردیو مفهوم «میدان» را مطرح کرد. منظور او از میدان زمین بازیهای اجتماعی است. از دیدگاه او هر فضای اجتماعی (مدرسه، دانشگاه، محیط کار، محافل هنری) یک میدان است با قواعد خاص خود. به عنوان مثال میدان دانشگاهی، میدانی است که قواعد آن بر اساس دانش آکادمیک، انتشار مقالات و مدارک تحصیلی تعریف میشود. یا مثلاً میدان هنری شامل ارزشها بر اساس نوآوری، اصالت و شناخت تاریخ هنر شکل میگیرد.
میدان اقتصادی همراه با سودآوری، سرمایه مالی و روابط بازار تعیینکننده هستند. درواقع هر میدان مثل یک زمین بازی است که بازیکنان خاص خود را دارد، قواعد خاص خود را دارد که گاهی این قواعد نانوشته هستند، جوایز خاص خود را دارد. نیازمند سرمایههای خاص خود است.
عبارت دیگری که در نظریه ی بوردیو مطرح شده است، مفهوم عادتواره است. عادتواره از نگاه او همان برنامه نرمافزاری ذهن ماست. این مهمترین و پیچیدهترین مفهوم بوردیو است. عادتواره مجموعهای از عادتها، ترجیحات، سلیقهها و شیوههای اندیشیدن است که در طول زندگی در فرد نهادینه میشود.
این سؤال مطرح است که عادتواره چگونه کار میکند؟ عادتواره ها چند خصوصیت دارند: غیرآگاهانه است. ما معمولاً از آن آگاه نیستیم، مثل نفس کشیدن. پایدار است به این معنی که به راحتی تغییر نمیکند. عملکرد عملی دارد و به ما کمک میکند بدون فکر کردن زیاد، در موقعیتهای اجتماعی تصمیم بگیریم. مثلاً فردی با عادتواره طبقه کارگر ممکن است، در یک رستوران مجلل احساس ناخوشایندی کند، به طور طبیعی به سمت غذاهای سنگین و ارزان تمایل داشته باشد.موسیقی پاپ محلی را به اپرا ترجیح دهد،در مکالمه مستقیم و بیپرده باشد. اینها انتخابهای کاملاً آگاهانه او نیستند، بلکه برآمده از عادتواره هستند.
از نگاه بوردیو یکی دیگر از مفاهیم مؤثر در شکل گیری رفتار انسان ها «خشونت نمادین» است. خشونت نمادین به این معنی است که روشهایی وجود دارد که ساختارهای سلطه و نابرابری بدون اعمال زور مستقیم، خود را طبیعی و مشروع نشان میدهند. مثلاً وقتی نظام آموزشی به گونهای عمل میکند که دانشآموزان طبقات محروم خود را «کماستعداد» میدانند، این خشونت نمادین است. سیستم، شکست این دانشآموزان را نه به دلیل کمبود سرمایه فرهنگی، که به دلیل «ضعف ذاتی» آنان جلوه میدهد.
چرا این نظریه امروز مهم است؟ در جهان امروز که «شایستهسالاری» تبلیغ میشود، بوردیو به ما یادآوری میکند رقابت ناعادلانه در جهان حاکم است. همه از خط شروع یکسانی آغاز نمیکنند و برخی با سرمایه فرهنگی و اجتماعی بیشتری شروع میکنند. نظامهای اجتماعی غالباً نابرابری را به عنوان نتیجه «شایستگی فردی» نشان میدهند، یعنی به گونه ای این نابرابری را طبیعی جلوه می دهند که افراد یک جامعه متوجه آن نمی شوند. رفتار انسان ها محصول صرف «اراده آزاد» نیست، بلکه تحت تأثیر عمیق زمینه اجتماعی ماست.
بوردیو به ما میآموزد که انسانها عروسکهای بیاراده ساختارهای اجتماعی نیستند، اما کاملاً آزاد هم نیستند. ما در میدانهایی بازی میکنیم که قواعدش را خودمان وضع نکردهایم، با سرمایههایی که همهشان را خودمان کسب نکردهایم. این دیدگاه نه برای ناامیدی، که برای درک واقعبینانهتر موقعیت خود و دیگران است. وقتی بدانیم بازی چگونه کار میکند، بهتر میتوانیم در آن مشارکت کنیم و شاید حتی قواعد آن را به چالش بکشیم.
بوردیو مواردی را به عنوان کاربرد عملی ارائه می دهد:
۱. خودآگاهی: شناخت سرمایههای خود و محدودیتهایمان
۲.همدلی: درک اینکه رفتار دیگران تنها نتیجه «انتخابهای فردی» نیست
۳.انتقاد اجتماعی: تحلیل ساختارهایی که نابرابری را بازتولید میکنند
۴.تغییر: آگاهی از عادتواره، اولین قدم برای تغییر آن است.
به عبارت سادهتر، بوردیو دید که «پول» (سرمایه اقتصادی) به تنهایی توضیحدهندهٔ موفقیت، قدرت یا رفتار افراد نیست، بلکه سرمایه فرهنگی (تحصیلات، دانستن زبان فرهیخته، شناخت هنر)، سرمایه اجتماعی (شبکه ارتباطات) و در نهایت سرمایه نمادین (اعتبار، حیثیت) در ترکیب با هم، میدانهای اجتماعی را میسازند و رفتارهای ما را ــ اغلب به صورت ناخودآگاه ــ هدایت میکنند. هدف او افشای این مکانیزمهای پنهان سلطه بود.
بوردیو مانند یک نقشهبردار اجتماعی است که به ما نشان میدهد زمین زندگی اجتماعی چگونه ساخته شده، تا بتوانیم در آن آگاهانهتر گام برداریم.
زهرا صالحی فر، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه، دانشگاه باقرالعلوم
نظر شما