خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) _ ابنا: برای پاسخ به این شبهه که مطرح کردند: «بر اساس آیه شریفه ۳۵ سوره اعراف (۱)، باب نبوت هنوز باز است؛ زیرا فعل مضارع یَأْتِیَنَّکُم با نون تأکید دلالت بر آینده دارد؛ یعنی امکان دارد در آینده پیامبران دیگری مبعوث شوند» توجه به چند نکته لازم است:
۱. خطابهای قرآن بر دو نوعاند:
الف: خطابهایی که مربوط به زمان نزول قرآن است و مخاطب آن مسلماناناند؛ بیشتر خطابها در قرآن از این قبیلاند.
ب: خطابهایی که مربوط به دورانهای قبل از نزول قرآن است و مخاطب آن مجموع جامعه انسانی و تمامی فرزندان آدماند؛ خداوند آن را برای پیامبر و مسلمانان نقل میکند. مانند آیه «یَا بَنیِ ءَادَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکمُ ءَایَاتیِ فَمَنِ اتَّقَی وَ أَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیهْمْ وَ لَا هُمْ یحَزَنُونَ؛ ای فرزندان آدم، چون پیامبرانی از خودتان برای شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند، پس هر کس به پرهیزگاری و صلاح گراید، نه بیمی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین میشوند» (اعراف/۳۵).
با توجه به سیاق آیات، خطاب «یا بنی آدم»، در آیه شریفه ۳۵ سوره اعراف از قسم دوم و مربوط به آغاز زندگی زمینی آدم است که بلافاصله پس از هبوط آدم از بهشت صادر شد هنگامی که هنوز پیامبرانی نیامده بودند.
۲. این آیات در صدد بیان داستانی است که از آیه یازدهم (۲) شروع میشود و با آیه بیست و پنجم (۳) پایان مییابد و در این میان خداوند متعال چهار بار فرزندان آدم را خطاب قرار داده و لزوم طاعت الهی و پرهیز از طاعت شیطان متذکر را میشود (۴).
الف: «یا بَنِی آدَمَ، قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ؛ ای فرزندان آدم، در حقیقت، ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورتهای شما را پوشیده میدارد» (اعراف/۲۶)
ب: «یا بَنِی آدَمَ، لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ، کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ؛ ای فرزندان آدم، زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد؛ چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند» (اعراف/۲۷)
ج: «یا بَنِی آدَمَ، خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛ ای فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازی برگیرید» (اعراف/۳۱)
د: «یا بَنِی آدَمَ، إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ؛ ای فرزندان آدم، چون پیامبرانی از خودتان برای شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند» (اعراف/۳۵)
این خطاب اخیر که مورد نظر ما است مربوط به مسلمانان و زمان رسالت نیست تا گفته شود رسول دیگری خواهد آمد که با ختم نبوت منافات یابد بلکه مربوط به زمان هبوط آدم به زمین است (۵).
۳. در کلام عرب فعل مضارع همواره دلالت بر زمان ندارد و گاهی فعل منسلخ از زمان است (۶). فعلهای این آیه نیز «یَأْتِیَنَّکُمْ، یَقُصُّونَ، اتَّقَی، أَصْلَحَ و یحَزَنُونَ» هیچکدام دلالت بر زمان ندارند. هدف آیه عبرت گرفتن از تاریخ است و واضح است که از تاریخ گذشتگان میشود عبرت گرفت نه از تاریخ افرادی که هنوز نیامدهاند. پس آیه بیان نمیکند که پیامبر دیگری بعد از پیامبر اسلام میآید (۷)؛ مانند اینکه شاعر میگوید:
من یفعل الحسنات الله یشکرها والشر بالشر عندالله سیان
با اینکه یفعل، به صورت مضارع بیان شده؛ ولی شاعر نمیخواهد بگوید هر کس در زمان آینده کار نیکو انجام دهد، خدا جزای خیر به او میدهد بلکه هر کس انجام دهنده کار نیکو باشد، خدا به او جزای خیر خواهد داد. در این آیه نیز صیغه ماضی یا مضارع فرق ندارد؛ چراکه جملات دلالت بر زمان ندارند و فقط برای استناد فعل به فاعل است.
۴. در کلام عرب، جمله شرطیه همواره نظر به زمان وقوع شرط و جزا ندارد بلکه گاهی فقط برای بیان ملازمه بین شرط و جزا است (۸). در آیه شریفه ۳۵ سوره اعراف، کلمه «إِمَّا»، مرکب از إِن شرطیه و مای زائده یا کافه است و جمله «یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ» جمله شرط و جمله «فَمَنِ اتَّقَی وَ أَصْلَحَ» جزای شرط است؛ هدف اصلی آیه، بیان ملازمه بین شرط و جزاست و اساساً دلالت بر زمان ندارد. بر این اساس آیه بیان مینماید که بین آمدن پیامبران و پذیرفتن دعوت و اهل نجات بودن یا نپذیرفتن و در عذاب الهی بودن، ملازمه است و این ملازمهها مربوط به زمان و مکان خاص نیست. بعلاوه اگر آیه درصدد خبر دادن از موضوعات مهمِ آمدن پیامبران دیگر بود هرگز با «إِن شرطیه» که بر تردید، شک و عدم قطعیت دلالت دارد، گزارش نمیداد (۹).
بدین ترتیب با بررسی سیاق آیات که در مورد آفرینش آدم و سکونت او در بهشت و سپس رانده شدن او و همسرش از بهشت است، میتوان نتیجه گرفت مخاطب این آیات مسلمانان نیستند و هدف آیه عبرت گرفتن از تاریخ است؛ واضح است که از تاریخ گذشتگان میشود عبرت گرفت نه از تاریخ افرادی که هنوز نیامدهاند. اگر آیه درصدد خبر دادن از موضوعات مهمِ آمدن پیامبران دیگر بود هرگز با «إِن شرطیه» که بر تردید، شک و عدم قطعیت دلالت دارد، گزارش نمیداد. در نهایت با یک استدلال موهوم، نمیتوان از آیات و روایات فراوان که دلالت بر خاتمیت میکنند دست برداشت.
پینوشت
۱- «یَا بَنیِ ءَادَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکمُ ءَایَاتیِ فَمَنِ اتَّقَی وَ أَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیهْمْ وَ لَا هُمْ یحَزَنُونَ» (اعراف/۳۵)
۲- «لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ، فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ، لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِین؛ و در حقیقت، شما را خلق کردیم، سپس به صورتگری شما پرداختیم؛ آن گاه به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید.» پس [همه] سجده کردند، جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود» (اعراف/۱۱).
۳- «قالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ، وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ قالَ: فِیها تَحْیَوْنَ، وَ فِیها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُون؛ فرود آیید، که بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید؛ و برای شما در زمین، تا هنگامی معیّن قرارگاه و برخورداری است فرمود: «در آن زندگی میکنید و در آن میمیرید و از آن برانگیخته خواهید شد» (اعراف/۲۵).
۴- مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱ش) تفسیر نمونه، ج۶، دهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ص ۱۶۱.
۵- سبحانی، جعفر (۱۴۱۲ق) الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، سوم، قم: المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، ص ۵۲.
۶- مانند «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَلَتِ اللَّهِ وَ یخَشَوْنَهُ وَ لَا یخَشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَ کَفَی بِاللَّهِ حَسِیبًا؛ همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ میکنند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند. و خدا برای حسابرسی کفایت میکند» احزاب/۳۹.
۷- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۹۰ق) المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، دوم، لبنان: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ص ۳۲۴.
۸- مانند «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ؛ پس هر که هم وزن ذرّهای نیکی کند [نتیجه] آن را خواهد دید» زلزال/۷.
۹- سبحانی، جعفر (۱۳۸۷ش) خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ترجمه: استادی تهرانی، دوم، قم: مؤسسه امام صادق علیهالسلام، ص ۱۵۷-۱۳۷.
نظر شما