ایشان درباره عقل اظهار کردند: عقل دو قسمت است. عقل نظری و عقل عملی داریم. عقل نظری، متولی و دلیل و ولی و صاحب اندیشه است. عقل نظری هم عهدهدار حکمت نظری و هم عهدهدار حکمت عملی است. تمام اندیشهها چه به بود و نبود برگردد و چه به باید و نباید برگردد همه مربوط به عقل نظری است.
حضرت آیتالله جوادی آملی افزودند: عقل عملی مربوط به نیت و عزم و اراده و مانند آن است. عقل عملی ولی و دلیل انگیزه است و کاری با اندیشه ندارد. اگر مرز این دو را بخواهیم روشن شود میبینیم جایی مطلبی معقول است اما معصیت در کنارش است چون آنکه باید تصمیم بگیرد عقل عملی است ممکن انسان مطلبی را صددرصد بفهمد ولی عمل نکند. آلفرعون یقین داشتند موسی(ع) پیامبر است اما پیروی نکردند.
ایشان ادامه دادند: در قرآن «یعقلون» ذکر شده که مراتب حرمت عقل نیست. آنجا که کار نهایی است و عقلانیت به پایگاه رفیع میرساند در پایان سوره نساء است. آنجا که فرمود: «رسلاً مبشرین و منذرین» یعنی ما انبیای تبشیری و تنذیری، همه را فرستادیم. ما چیزی در جهان نه تنها بزرگتر از خدا نداریم بلکه معادل آن هم نداریم. خدا یعنی عظیمترین موجود. اما عقل میتواند مقابل او احتجاج کند. خدا فرمود انبیاء(ع) را فرستادیم تا عقل علیه خدا احتجاج نکند. اگر انبیاء(ع) نبودند طبق این آیه عقل علیه خدا حجت میکرد تو که میدانستی ما بعد از مرگ چنین جایی میآییم چرا رسول نفرستادی؟!
حضرت آیتالله جوادی آملی افزودند: بعد از انبیاء(ع) عقل حجتی ندارد اما بعد از انبیاء(ع) حجت داشت. قطب فرهنگی دین، عقل است. قطب فهم یک ملت، عقل اوست که با خدا و انبیاء(ع) احتجاج میکند. برخی وهّام و خیّال هستند، خیال میکنند عاقلاند. مگر عقل نظری که دبیر اندیشه است تا جان کندن و درس و بحث نباشد کسی عاقل میشود؟! تا خلوص نیت نباشد مگر کسی عاقل میشود؟! عقلی که بتواند درباره توحید و نبوت بیندیشد هر جایی پیدا نمیشود.
ایشان اظهار کردند: پس عقل شجره طوبی است. شاخه طیب و طاهر دارد. شاخه اول عقل نظری و شاخه دوم عقل عملی است. و چنین عاقلی قوام بالقسط است. از آدم عاقل جز کرامت متصور نیست. عدل و عقل مقابل هم نیستند. نمونه عقل، وجود امام علی و ائمه(ع) است.
حضرت آیتالله جوادی آملی درباره نقش علما تأکید کردند: علمایی که نام ولایتمداری به عهده دارید باید بیش و پیش از همه علوم عقلی و معارف فلسفی و کلامی و باید و نباید عالم را دبیرانه تدبیر و رهبری و مدیریت کنید تا جهان به برکت شما به مقام والای خود بار یابد.
ایشان افزودند: مدیریت جهان به عهده شما علمای بزرگوار است. بر شما واجب است اسلام را خوب بفهمید و بفهمانید. این با برد عقلی و نقلی حوزوی باید عرضه شود. بکوشید با برهان عقلی اسلام را متبلور کنید و بکوشید با عمل به اسلام، اسلام را برتر نشان بدهید. پس عقلانیت هو الاول. بعد عدل و کرامت نتیجه اوست. اگر عقل را از ائمه(ع) نگیرید جای دیگر خبری نیست.
حضرت آیتالله جوادی آملی اضافه کردند: علما اگر عالم باشند دبیری میکنند عقل نظری و عملی را. نه بیراهه میروند و نه راه کسی را میزنند.
معظمله ادامه دادند: جهان، جنگهای جهانی اول و دوم را تجربه کرد و تلخ بود. آنچه جهان را به عقلانیت میرساند همین بیان نورانی اسلامی است که فرمود «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا». مشکل جامعه شرک و نفی توحید و هویپرستی است.
حضرت آیتالله جوادی آملی در پایان تأکید کردند: نتیجه نشست شما این باشد که جهان بفهمد اگر عالمانه رفتار کند «لایتخذ بعضنا بعضاً ارباباً» باید باشد.
......................
پایان پیام/ ۱۶۷