برخی ناظران بیرونی، آفریقا را به عنوان یک قارهی فقیر در دنیا میدانند که مشکلات زیادی از جمله فقر در آنجا وجود دارد. من در سفری که به آفریقا داشتم به یک نکته جالب رسیدم که برخلاف نگاه برخی، آفریقا به لحاظ طبیعت و معادن یک قاره ثروتمند است ؛ معادنی همچون طلا، الماس و یاقوت از جمله مهمترین و ارزشمندترین معادنی است که در آفریقا یافت میشود.
متأسفانه برای مردم دنیا، احساس ترس ایجاد شده که نباید به کشورهای آفریقایی بروند زیرا در آنجا بیماریهای متعددی وجود دارد و جان انسان را تهدید میکند؛ مثلا میگویند در تانزانیا پشههایی هست که در صورت گزش، جان انسان را به خطر میاندازد ولی باید به مناطقی که مسلمانان و محبان اهل بیت علیهمالسلام در فقر زندگی میکنند نیز سرکشید. وظیفه ذاتی ما تمشیت امور محبان اهل بیت(ع) در عرصه بین الملل است، از این جهت برای ما خیلی مهم بود که از اوضاع باخبر شویم و در میدان حضور پیدا کنیم.
از طرفی علاوه بر مبلغان زیادی که در آفریقا داریم، اعضای مجمع عمومی ما حدود 700 نفر هستند که برخی از آنان در آفریقا زندگی میکنند. قاره آفریقا فقط یک بار سرکشی دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) را تجربه کرده بود که به برخی کشورها اختصاص داشت. بر اساس گزارشها، برخی کارشناسان ما ارتباطهای محدودی با آفریقا دارند لذا از این جهت سفر به آفریقا اهمیت زیادی داشت.
آفریقا قاره بزرگ و ثروتمند با طبیعتی زیباست که برای خیلی از افراد باور کردنی نیست منتها استعمارگران اجازه ندادهاند تا این ثروت در خود آفریقا مورد استفاده قرار بگیرد که لا بلای بحثها به برخی از این موارد اشاره خواهم کرد؛ لذا مجموعه ی موارد مذکور موجب شد تا ما سفر به آفریقا را به عنوان اولویت قرار بدهیم.
من چهارمین سال است که مسئولیت خادمی مجمع جهانی اهل بیت(ع) را برعهده دارم و مقرر بود که سفر به آفریقا زودتر آغاز شود اما متاسفانه با کرونا مواجه شدیم و اجلاس هفتم مجمع نیز برگزار شد که موجب به تأخیر افتادن این سفر شد.
برای من خیلی جالب بود که مقام معظم رهبری حفظه الله در سخنرانی روز نخست سال 1402 در مشهد، دو سرزمین آفریقا و آمریکای لاتین را به عنوان اولویت مطرح کردند. کارشناسان مجمع جهانی اهل بیت(ع) با مطالعات دقیق میدانی که نسبت به آفریقا انجام داده بودند، این سفر را به عنوان اولویت مطرح کردند و ما نیز به این مناطق سفر کردیم.
آفریقا
یک قاره گسترده است و نمیتوان در یک سفر از همۀ آن بازدید کرد لذا این
قاره را در سه سطح شرق آفریقا، غرب آفریقا و آفریقای جنوبی تقسیم کردیم که
انشاءالله بتوانیم به هر سه منطقه سفر کنیم ولی با توجه به بررسی میدانی
کارشناسان ما و برنامهریزی برای برگزاری چند اجلاس، شرق آفریقا را انتخاب
کردیم. مقرر شد تا چند اجلاس در سه کشور مجاور یکدیگر یعنی کنیا، اوگاندا و
تانزانیا برگزار شود تا به اهداف مطلوب از این سفر دست یابیم لذا در دوره
اول سفر به آفریقا، شرق این قاره را انتخاب کردیم و در دوره دوم ان شاء
الله به غرب آفریقا سفر خواهیم کرد.
ابنا: با توجه به اینکه اجلاسها و نشستهای مختلفی در آفریقا برگزار شد؛ از مهمترین دستاورد برگزاری این اجلاسها بفرمایید.
سفر آفریقا با اجلاسهای برگزار شده از سوی مجمع یک رویداد مهم است. چون در اجلاس هفتم که در شهریور 1401 در ایران برگزار شد، مصوب گردید که ما اجلاسهای منطقهای داشته باشیم و بخشی از این اجلاسها در خود منطقه برگزار شود. ما نیز تأکیدهایی داشتیم که این برنامهها باید خروجی مناسب و کاربردی داشته باشند و نباید همانند برخی اجلاسها صرفاً ظاهری و تبلیغاتی باشند.ما باید در برگزاری این اجلاسها و نشستها اهدافی را در نظر بگیریم و با توجه به آن اهداف، مسیر را ترسیم کنیم؛ به همین دلیل ستادی را در مجمع تشکیل دادیم تا برگزاری اجلاسها و نشستهای متنوع را بررسی کنیم و به نتیجه مطلوب دست یابیم. در دنیای معاصر با تحولات پیچیدهای مواجه هستیم که باید در برنامهریزیهای ما مورد توجه قرار گیرد.
دنیای مدرنیته و پست مدرنیته با شاخصها و مؤلفههایش یکسری مسائل و پیامدهایی را به دنبال دارد و عدهای در حال مدیریت دنیا هستند. ما با جهانیسازی با مدیریت جریان استکبار، به شدت مخالفیم اما این را باید بپذیریم که "مسیر، مسیر جهانی شدن است". دنیای امروز با دنیای 50 سال پیش متفاوت است و در عرصههای مختلف پیشرفتهای زیادی را شاهد هستیم و برخی در تکاپو هستند تا از ثروتهای دنیا به اشکال مختلف بهره ببرند و مسیر استعمار نو و فرانو را پیگیری کنند.
در دنیای معاصر، عدهای قصد دارند تا جوانان را به انحراف بکشانند. حاکمیت لیبرالیسم در دنیا، لیبرالیسم اخلاقی را به دنبال دارد که در پی اشاعه اباحیگری و ولنگاری است. من در 13 یا 14 سالی که در اروپا زندگی کردم، خروجی بستههای آموزشی آنان را جز تربیت نسلی سکولار یا لائیک ندیدم برای اینکه نسل جدید نسبت به دین و آموزه های دینی کمتوجه یا بیتوجه باشد؛ آنان به دنبال تربیت نسلی هستند که بیتوجه به معنویات باشند یا معنویت مسئولیتگریز را انتخاب کنند. الان در اروپا و آمریکا حدود 4000 معنویت جعلی و بدلی داریم که معنویتهای مسئولیتستیز و مسئولیتگریز هستند نه مسئولیتپذیر و سعی دارند این تفکر را به فضای آموزشی جوانان نیز منتقل کنند.
درباره زنان نیز چنین نقشههایی در حال پیادهسازی است و غربیها سعی میکنند تا زنان را به مسیر دیگری منحرف کنند؛ شما اگر فیلمهایی که در صد سال گذشته در اروپا ساخته میشد را ببینید، متوجه خواهید شد که حجاب و پوشش زنانِ کشورهای اروپایی در طی یک فرایندی به برهنگی رسیده است لذا امروزه کمپانیهای بزرگ از زنان استفادههای ابزاری میکنند و برای فروش محصولات خود از آنان بهره میبرند. من در برخی کشورهای اروپایی مشاهده کردم که از زنان به عنوان مانکن در ویترین مغازهها استفاده میکردند و زنان به عنوان یک ابزار برای فروش اجناس مختلف محسوب میشدند.
در نتیجه ما امروزه با دو نوع تهدید مواجه هستیم که یکی مربوط به نسل جوان و دیگری نسبت به زنان جامعه بشری است؛ گروه زنان نیمی از جمعیت مردم دنیا را تشکیل میدهند، ظرفیت عظیمی هستند بنابراین به انحراف کشیدن جمعیت زنان به عنوان یک تهدید بزرگ تلقی میشود.
ما در تمام جلسات عمومی، خصوصی و نشستها تأکید کردیم که خودتان را باور کنید. به جوانان آفریقایی گفتم، شما از نسل بلال حبشی هستید و چقدر این ادبیات برای آنان دلچسب بود. بعضی افراد از پیامبر(ص) معجزه نمیخواستند چون حرفهای ایشان برای آنان معجزه بود . برخی دیگر، از حضرت معجزه میخواستند و سپس نبوت ایشان را میپذیرفتند. دسته سومی هم داشتیم که دنبال بهانه بودند و اگر هزار معجزه هم از پیغمبر(ص) میدیدند ایمان نمیآوردند. لذا به آنان گفتم، شما در قارهای زندگی میکنید که بعضی از شما مثل بلال حبشی هستید که از پیغمبر(ص) اصلا معجزه نخواست و حرفهای ایشان را هماهنگ با فطرت و جان خود میدانست.
جوانان آفریقایی کاملاً آماده و مستعد برای شنیدن حقیقت و معنویت هستند؛ این را در برگزاری جلسات مختلف آن را مشاهده کردیم و توانستیم نتایج قابل توجهی را کسب کنیم. برای نمونه در پایان اجلاس نایروبی که از صبح تا غروب در جریان بود، اتحادیه جوانان شرق آفریقا تشکیل شد . این اتحادیه از سوی جوانان آفریقا مدیریت میشود و بایسته است که چنین باشد، و ما فقط مشوّق بودیم، کمککار بودیم و بستر را فراهم کردیم. امر مهمی که در آفریقا مورد تأکید ما قرار گرفت، این بود که خودتان را پیدا کنید و در راستای شناخت خود مطالعه نمایید. شما یک ثروت گرانقدر و ارزشمند نزد خدا هستید، اصلا خودتان را دست کم نگیرید چرا که می توانید رشد کنید.
گمانم این است که در اجلاس جوانان در نایروبی، بیش از آن چیزی که پیشبینی شده بود را به دست آوردیم و استقبال خوبی صورت گرفت . این اولین سفر ما به آفریقا بود که به شش کشور آفریقایی و یک جزیره سرکشی کردیم ولی نکته جالب این سفر، آمادگی و اشتیاق این نسل برای یادگیری بود.
همچنین در این نشست، یک کارگاه آموزشی برای مبلغان تدارک دیده شد. معتقدم باید هر ساله کارگاههای آموزشی در امور تبلیغی برگزار شود؛ همانگونه که مقام معظم رهبری بحث تبلیغ را به عنوان اولویت اول حوزه ها مطرح کردند گرچه در حال حاضر در اولویت دوم قرار دارد.
سفر به شرق آفریقا مبتنی بر مجموعه اهدافی بود که از قبل برنامه ریزی شد. یکی از مهمترین اهداف، شرکت کردن و حضور تمام کارشناسان و مسئولین مرتبط مجمع جهانی اهل بیت(ع) در پنج اجلاس در سه کشور کنیا، اوگاندا و تانزانیا بود. من در جمعبندی این بخش عرض میکنم که تمام اجلاسها و نشستهای برگزار شده، موفقیت آمیز بود و الحمدالله توانستیم به اهداف مدنظر خود برسیم.
در همه این رویدادها، یک رویکرد واحد از طرف ما مبنی بر عدم دخالت در فعالیتهای آنان وجود داشت؛ ما فقط بستری فراهم کردیم که فعالان شرق آفریقا خود را بشناسند؛ امور را مدیریت کنند و بتوانند وظایف خود را به نحو شایسته انجام دهند.
ابنا: علاوه بر شرکت در اجلاسها و نشستها، یکسری ملاقاتها و بازدیدهای جانبی هم داشتید؛ این بخش از سفر با چه اهدافی تدارک دیده شد؟
وقتی که در این سطح در کشوری حضور پیدا کنید، قطعا یکسری برنامههای جانبی از ملاقات تا رفتن به برخی مراکز و مساجد برنامهریزی میشود که هر کدام با یک فلسفه وجودی صورت میگیرد . من برخی از مواردی که در خاطر دارم را عرض میکنم؛ یکی از برنامههای کشور کنیا، حضور در جلسه ی شورای ادیان بود که تعدادی از رهبران ادیان مختلف وحیانی و بشری از جمله هندوئیسم، بودیسم، مسیحیت و اسلام در جلسه حاضر بودند. ما در این جلسه به نگاه تعاملی و دیالوگ بین ادیان اشاره کردیم و از آنان دعوت کردیم تا به ایران بیایند. آنان میگفتند این بحثها بسیار میتواند روشنگر باشد و یک نوع بیداری را فراهم میکند؛ به صراحت گفتند: ما معتقدیم که دیالوگ بین ادیان میتواند شناخت طرفینی را افزایش دهد و تعامل میان پیروان ادیان را گسترش دهد.من در آن جلسه بر استفاده از ظرفیت عظیم پیروان ادیان تاکید کردم؛ چرا که دنیای امروز نیازمند این نوع تعاملات است. هر قدر که ارتباط پیروان ادیان بیشتر شود و رهبران دینی به هم نزدیکتر شوند، به تحقق صلح عادلانه و جلوگیری از ظلم، تبعیض و فقر کمک خواهد شد. مثلا امروزه عدهای در دنیا میخواهند قداستشکنی کنند تا هیچ اثر مقدسی نباشد و برگزاری این نوع نشستها میتواند یک نوع موضع مشترک را پدید آورد. ما همه انبیاء و کتب آسمانی را مقدس میدانیم چرا که از یک منشأ مقدس گرفته شدهاند البته که انجیل و تورات فعلی دستاویز تحریفهایی قرار گرفتهاند.
ما مطرح کردیم که باید مقدسات و شریعت را حفظ کنیم زیرا دنیای استکبار درصدد تعطیل کردن شریعت است لذا رهبران دینی نباید اجازه چنین اقدامی را بدهند. ما همین جلسه را با حضور مسیحیان در کشور مالاوی داشتیم؛ آنان میگفتند دوست داریم این حرف ها را بیشتر بشنویم؛ حتی آمادگی داشتند که به ایران بیایند و معارف مکتب اهل بیت(ع) را بشناسند. مقام معظم رهبری همواره تأکید داشتند که "اهل بیت علیهمالسلام به آحاد و نُخب جامعه شناسانده شود"؛ این مسئولیت در دنیا متوجه مجمع است که باید اهلبیت(ع) را به درستی معرفی کند و نگاههای افراطی یا تفریطی را از بین ببرد.
علاوه بر جلسه با مسیحیان مالاوی، در تانزانیا نیز نشستی با حضور رؤسای مسیحی، پیروان اهل سنت و بزرگان شیعه داشتیم که در آنجا نیز بر اهمیت تعامل پیروان ادیان و حفظ شرایع آسمانی تاکید شد.
برنامه جانبی دیگری که در حاشیه 5 اجلاس اصلی داشتیم، شرکت در دو جشن تکلیف در تانزانیا بود که برای حدود 700 نفر از مکلفین، چادر خریداری شده بود؛ این جشن تکلیف تقریبا کمنظیر و شاید بینظیر بود از این جهت که کودکان سنی و شیعه در کنار هم بودند و جشن تکلیف برای آنان برگزار شده بود. در حقیقت بهترین جشن عمر انسان همین جشن تکلیف است که انسان، مخاطب خداوند میشود و خدا با انسان سخن میگوید.
در بعضی جلسهها اجراهای دستهجمعی برگزار شد که خاطرات زیادی از آن داریم. برای نمونه در یک مدرسه دخترانه در تانزانیا، سرود جمهوری اسلامی را به زبان فارسی میخواندند که من در یکی از گزارشاتی که به برخی از مجموعهها ارائه دادم نوشتم که من اگر سرود جمهوری اسلامی را به تنهایی بخوانم، شاید نتوانم این چنین روان اجرا کنم. در جلسهای دیگر از حوزه حضرت بی بی سکینه(س) بازدید کردیم و اجرای دستهجمعی دختران را شاهد بودیم که سرود "سلام بر مهدی" را میخواندند. اجرای چنین سرودهایی به تغییر نگرش محتوایی در آفریقا منجر میشود که خیلی پر معناست و همگی این اتفاقات به برکت انقلاب اسلامی ایران محقق شده است.
در بازدیدهایی که از مکانهای مختلف داشتیم، به مدرسهای رفتیم که دانشآموزان تا کلاس ششم درس میخواندند و بنای مستحکمی نداشت؛ مدرسه با چوب و حلب ساخته شده بود. یعنی امکانات نداشتند تا مدرسه را با آجر و چوب استحکام ببخشند که ما در حد توان حمایتی کردیم تا خطری متوجه جان کودکان نشود. فضای عجیبی حاکم بود با وجود آن وضعیت کسی از فقر نمینالید. کودکان، شعرهایی در مورد اهل بیت(ع) میخواندند و ما هم با آنان همراهی میکردیم که فضای زیبایی ساخته بود. برنامههایی که شرکت میکردیم، تنوع زیادی داشت و شرکت در هر یک، دارای هدف خاصی بود که محقق شد.
همه ملاقاتهایی که با مردم داشتیم برای ما زیبا بود؛ همه گروههای سنی مردم آفریقا از جمله کودک، زن، جوان، میانسال و کهنسال بسیار باانگیزه، صبور و مقاوم بودند و زندگی با نشاط را ترجیح میدادند؛ برای نمونه به محلی رفته بودیم که اهالی آن وضعیت اسفباری داشتند و کسی کفش نداشت اما اگر همین افراد شما را به مهمانی دعوت می کردند، هرچه داشتند را برای پذیرایی ارائه میدادند.
اغلب مردم آفریقا به طیف بلال حبشی معروف بودند؛ طیف دیگر خوجهها هستند که از متموّلین و ثروتمندان آفریقا محسوب میشوند. این طیف اصالتا هندی هستند که به آفریقا مهاجرت کردهاند . خوجهها مساجد، مدارس و دارالایتامهای بزرگی داشتند که در این سفر از آنان بازدید کردیم . تقریباً خوجهها در هر شش کشور کنیا، اوگاندا، تانزانیا، مالاوی، بروندی و ماداگاسکار حضور داشتند و ما نیز با گروه شیعیان این طیف در ارتباط بودیم.
رهبری یک میلیارد و سیصد یا چهارصد میلیون مسیحی کاتولیک از جمعیت دو میلیارد و دویست میلیونی مسیحیان را پاپ برعهده دارد که در واتیکان زندگی میکند. سفیر ایران در ماداگاساکار به دلیل ارتباطاتی که با سفیر واتیکان داشت، جلسهای ترتیب داد که مباحث خوبی مطرح شد؛ از جمله مقابله با قداستشکنی باورها و قدرت پیروان و رهبران دینی در مقابله با تبعیض، ظلم و بیعدالتی که بسیار میتوانند تأثیرگذار باشند. مقرر شده بود تا این جلسه با حضور کشیشهای مسیحی برگزار شود و من هم به دلیل ارتباط با موسسه کاتولیک سوربن به مباحث اشراف داشتم اما متأسفانه امکان حضور آنان فراهم نشد.
در
نهایت هر چه ارتباط ما با رهبران دینی افزایش پیدا کند، میتوانیم از
مواضع مشترک برای تحقق اهداف بلند از جمله حرکت جامعه بشری به سمت نظام
توحیدی و وحیانی بهره ببریم.
ابنا: به اذعان همراهان شما و بازخوردهایی که ما از فضای مجازی و انتشار ویدیو ها دریافت کردیم، استقبال گسترده ای از حضرتعالی به عنوان نماینده شایسته و بایسته مقام معظم رهبری صورت گرفت. تحلیل شما از این استقبالها چه بود؟
چند جواب میتواند داشته باشد؛ یکی اینکه من گمان میکنم طیف عظیمی از مردم آفریقا، ایران را دوست دارند؛ یعنی به ادبیات و گفتمان، عقلانیت، معنویت و عدالتخواهی ایران علاقه دارند. اسم ایران در دنیا به عنوان یک کشور اسلامی مطرح شده است که در مقابل نظام سلطه ایستاده و با آن مقابله می کند که توجه مردم جهان را به نام ایران جلب میکند.دوم اینکه یک روحانی از ایران در آفریقا حضور پیدا کرده و برای آنان جالب بوده که او را ملاقات کنند و با آداب خودشان از او استقبالی داشته باشند که در افتتاح مؤسسه الزهراء(س) در اوگاندا، شاهد استقبال عظیم مردم بودیم.
نکته دوم که اهمیت زیادی دارد؛ متاسفانه استعمار تلاش کرده تا آفریقاییها خود را پیدا نکنند و از این جهت مورد بیمهری و آزار قرار گرفتهاند؛ اولا ثروتشان را چپاول کردند؛ برای نمونه در یکی از کشورهای آفریقایی یک معدن بزرگ طلا کشف شده بود که آمریکاییها با به راه انداختن شایعه بیماری، تمام این معدن را منتقل کردند و بعد از دو هفته گفتند که این بیماری فروکش کرده است.
طبیعت و زمین آفریقا و حتی خاک رس آن سرزمین قابلیت درآمدزایی دارد و ثروت است اما استعمارگران اجازه ندادند تا ملت آفریقا از ثروت خود استفاده کنند؛ البته الان بعضی از کشورها مانند نیجر بعد از خروج فرانسه توانست اورانیوم خود را به جای 80 سنت، به مبلغ 200 دلار بفروشد و از چپاول شدن ثروتش جلوگیری کند.
نکته دیگری که از برخی افراد متخصص شنیدیم این بود که دنیا یک ترسی را نسبت به آفریقا ایجاد می کند و بر علیه آن تبلیغات می کند تا کسی به آفریقا سفر نکند و این طبیعت زیبا را نبیند؛ وقتی شما این مسائل را تحلیل کنید، متوجه میشوید که مستکبران ثروت این قاره را هدف گرفته و سعی میکنند با ایجاد ترس و وحشت، از این ظرفیت عظیم سوءاستفاده کنند. به لحاظ بهداشت نیز وضعیت بسیار اسفباری حاکم است و اجازه داده نشده تا ثروت عظیم آفریقا برای حوزههای بهداشت، آموزش، پژوهش و رشد جوانان و زنان مورد استفاده قرار گیرد. لذا نتیجه چپاول ثروت آفریقا، ارمغانی جز فقر مردمش را به همراه نداشته است.
ما تا زمانی که در میدان حضور پیدا نکرده بودیم، چنین نگاهی به آفریقا نداشتیم و به اذعان همراهان نیز، حضور در آفریقا نگاه ما را به این قاره تغییر داد. برای نمونه در سفر های بین شهری، مدام طبیعت زیبایی را مشاهده میکردیم و به سختی مناطق کویری در آنجا یافت میشد. بزرگترین معادن دنیا از جمله طلا، الماس، یاقوت و سنگهای قیمتی در آفریقاست به گونهای که این قاره را به یکی از بزرگترین صادرکنندگان طلا و سنگهای قیمتی تبدیل کرده است. همچنین علاوه بر کشاورزی و چای و قهوه، به لحاظ آب و خاک نیز آنچنان قوّت دارد که هر چیزی در آنجا رشد میکند. بنابراین باید آفریقا را به آفریقاییها شناساند تا از ظرفیت آن بیشتر استفاده کنند.
نکته دیگر اینکه شما در آفریقا دو طبقۀ ثروتمند و فقیر را می بینید که قشر فقیر اکثریت جامعه را تشکیل میدهد . مسئله فقر حتی به لحاظ ساختار شهری نیز قابل رؤیت است و شما خانههای محقّر از جنس چوب و حلبی که غیر مستحکم و غیر استاندارد هستند را میبینید، ولی با این حال جالب است که مردم صبور، مقاوم و با نشاطی را شاهد هستیم. شاید اگر حقوق یک مجموعه به مدت چهار روز تأخیر بیفتد دچار افسردگی و غم شوند اما مردم آفریقا حال و هوای عجیبی داشتند که بر انسان تأثیر مثبت میگذاشت البته که غم و اندوه آنان را نیز درک می کردیم.
نکته مهمی که باید بر آن تاکید کنم، آمادگی جوانان آفریقایی برای شنیدن معارف ناب است که اگر بتوانیم بحث کرامت انسان را به درستی مطرح کنیم، از آن استقبال میکنند؛ لذا سفر به شرق آفریقا بسیار خوب و ارزشمند بود. جزیرهای به اسم رئونیون در نزدیکی ماداگاسکار بود که شاید جزء زیباترین جزیرههای دنیا باشد اما به ویزای فرانسه نیاز داشت و اجازه ورود توریست را به راحتی نمیدادند؛ به سختی به آن جزیره سفر کردیم و در آنجا به شش مسجد شیعی رفتیم، با جوانان ارتباط گرفتیم تا به سوالاتشان پاسخ دهیم.
در نهایت باید در مورد آفریقا بیشتر
مطالعه کرد؛ ما به مدت هفده روز به شش کشور آفریقایی سفر کردیم اما همچنان
اطلاعات ناقصی داریم که لازمه آن سکونت در آن مناطق است تا بتوانیم شناخت
بیشتری را از آفریقا پیدا کنیم و تحلیل درستی از این قاره داشته باشیم.
ابنا: همزمان با سفر حضرتعالی به آفریقا، عملیات طوفان الاقصی آغاز شد؛ نگاه نخبگان آفریقا در خصوص استکبار و صهیونیسم چگونه بود؟
بیش از 90 درصد رسانه در دنیا در اختیار صهیونیسم است. صهیونیستها دیکتاتوری و امپراطوری رسانهای دارند به گونهای که بسیاری از اخبار را با سانسور واقعیتها به گوش مخاطبان میرسانند. البته عدهای احساس تکلیف می کنند تا اخبار را به گوش دنیا برسانند که به همان میزان، تنفر از این جنایات در میان نخبگان و آحاد جامعه مشهود است.غزّه شهری دو میلیون نفری است که از سوی اسرائیل محاصره شده که حتی از رسیدن غذا به آن شهر جلوگیری میشود. غزه زندانی است که در آن 4000 کودک را میکشند و در دو هفته اخیر بیش از 8000 نفر را به شهادت رساندند؛ آیا مصداق آیه بِأَيِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ نیستند؟ صهیونیستها 75 سال قبل نیز بچهها را سر می بریدند و برای رسیدن به اهدافشان از هیچ عمل شنیعی فروگذار نیستند، هر صاحب وجدانی با دیدن این جنایات موضع میگیرد.
رژیم صهیونیستی در مظلومنمایی مهارت دارد و باید مراقب باشیم تا دنیا از این جنایات مطلع باشد، هرکس باید به وظیفه ی انسانی و وجدانی خود عمل کند و از خداوند نیز می خواهیم به همه ما در تحقق این مسیر یاری دهد.
ابنا: ممنون از اینکه وقت گرانقدر خود را در اختیار ما گذاشتید.
...........................
پایان پیام | 348