به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نشست "مسئله ضرب زوجه در قرآن خوانشی تفسیری تحلیلی" بعد از ظهر روز چهارشنبه –2 آبان۱۴۰۳- در سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب قم برگزار شد.
دکتر محمد شیرین کارموحد عضو هیات علمی دانشکده قرآن و حدیث در ابتدای نشست با بیان نکاتی مهم در رابطه با ارائه پژوهش نشوز به دو عنوان معنای نشوز در جاهلیت و مناسبات آن و رابطه بینامتنی قرآن و آموزه های یهود اشاره نمودند و در ادامه با مرور بافتاری به آیه ((القوامون على النساء)) مراد از قوامون را تسلط مرد بر زن یا تسلط در امور مالی دانست و گفت: مسئولیت مالی نوعی تکلیف است در حالی که سیاق آیه یا تنها بیان حقوق است یا تلازم حقوق و تکالیف و قرینه مسئولیت مالی سیاق سوره نساء است زیرا همه آموزه های متوالی این سوره ذیل خلقکم من نفس واحده است و بیان قوامیت در ذیل این سیاق تناسب با مسئولیت مالی دارد. آیه لاتوتوا السفهاء .. هم قرینه است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: قانتات اگر به معنای اطاعت باشد تمکین هم به معنای تسلط خواهد بود و اگر به معنای اطاعت باشد تمکین هم به معنای تسلط خواهد بود قانتات به معنای اطاعت از خداوند. در آیه عسی ربه ان طلقکن ... قانتات ... امده است که با این که در مقام طلاق است قانتات به معنای مطیع الله بودن است نه مطیع همسر بودن و با بیان این که نشوز در مقابل حافظات للغیب به کار رفته است که این میتواند موید دیگری باشد بر اینکه نشوز به معنای عدم حفظ فرج است گفت خوف هم با این معنا سازگاری بیشتری دارد.
وی افزود: بین سوره نساء و نور داد و ستد وجود دارد که فقط در مورد این موضوع نیست؛ در سوره نور امر به آذوهما نسبت به امر زنا و بعد بیان حد زنا را شاهد هستیم، این تناظر نیز به ما کمک میکند که نشوز در این جا را نیز به سمت رابطه با غیر تلقی کنیم و ضرب در آن نیز همان حد دانسته شود در این صورت ضرب تنبیه در مقابل عدم تمکین نیست همچنین بین سوره نساء و نور داد و ستد وجود دارد که فقط در مورد این موضوع نیست، در سوره نور امر به آذوهما نسبت به امر زنا و بعد بیان حد زنا را شاهد هستیم، این تناظر نیز به ما کمک میکند که نشوز در این جا را نیز به سمت رابطه با غیر تلقی کنیم و ضرب در آن نیز همان حد دانسته شود در این صورت ضرب تنبیه در مقابل عدم تمکین نیست شایان ذکر است که در اشعار جاهلی نشوز در معنای رابطه با غیر و واگرایی از شوهر استعمال شده است
این پژوهشگر حوزه خانواده گفت: "سوتاه" به معنای انحراف جنسی ست و در تورات آمده است که مرد اگر بدگمان است به زنش نسبت به این عمل باید او را پند دهد، اگر شواهد بیشتری به دست آمده ترک همبستری شود و اگر به نحوی اثبات شد بحث نفرین یا چیزی معادل لعان ما مطرح میشود؛ ما نیز لعان را در صورتی داریم که نتواند اثبات کند و اگر بتواند اثبات کند بحث حد یا ضرب مطرح است.
وی در پایان با بیان این که در نتیجه باید گفت: نشوز به معنای خیانت در حوزه زناشویی است به شکل مشکک و هریک از مراحل حکم خود را دارد، و ضرب مجازات زنا در صورت وجود قرائن مکفی است نه صرفا تنبیه در مقابل عدم تمکین.
در ادامه دکتر مجید معارف استاد تمام دانشگاه تهران به عنوان ناقد اول به نقد این مقاله پرداخت و با بیان این که من این مقاله را 5 بار خوانده ام برخی از محسنات را به شرح ذیل بیان نمود:
1. از نظر روشی: روی 4 کلید واژه خیلی دقیق کار کرده وبه معنای رایج و مرسوم پرداخته است. هم به معانی جدید پرداخته است و نوع دومی از هماهنگی را بین این واژگان ارائه کرده است. در هر دو حالت هماهنگی بین واژگان را ایجاد کرده است.
2. تطبیق خوب با مسئله تحول معنای نشوز با آموزه های یهودیت.
3. در آیه داعی نداریم که سه فاعل فعل را حتما شوهر بدانیم و از اول تا آخر شوهر را عامل اجرا بداند، میتواند ضرب توسط حکومت باشد اما وعظ و هجر توسط شوهر؛ این اگر اثبات شود مهمترین دستاورد مقاله خواهد بود.
4. تفسیر هم سیاقی و تدبری بود و هم استدلالی؛ ایشان از ظرفیت مجموع سوره نساء و سیاق آن استفاده کرده است؛ مثلا آیات 15 و 16 را در فهم معنای ایه به کمک گرفته است، هم چنین بین سوره نور و این سوره نیز تناظر ایجاد کرده است.
5. و مورد آخر استفاده از سازکار معناشناسی مدرن، قرآن به قرآن و ادبیات و اشعار و متون دیگر است.
او با بیان این نکته که باید مقاله را چندین بار مطالعه کرد به کاستی های آن به شرح ذیل پرداخت:
1. آیا نظریه ایشان مبتنی بر پیشفرض قبلی است یا نه؟ در ص 1، یک مبنایی در تفکر ایشان یافتم که نشان دهنده نوعی سوگیری و موضعگیری قبلی است که در مقاله لاجرم به نحوی پیش میرود که آن را اثبات کند، نگاه نفی سنت تفسیری و واگرا بودن این نگاه با حقایق قرآن کریم است
2. سکوت در مقابل نکته های تفسیری مورد عنایت مفسران: بدون استثنا همه مفسران در فقره فضل الله به تفاوت های زن و مرد اشاره کرده اند که ممکن است در حوزه های مختلفی باشد، اصلا در این مقاله به این موضوع اشاره نشده است و فقط به تفوق مالی اشاره و بحث مسئولیت پیگیری شده است؛ سکوت در این قضیه درست نیست، چون نکته این بود است که همه مفسران اشاره کرده اند و آن را مهم دانسته اند.
3. تفسیر مضیق از واژه قوام (مسئولیت مالی) یا تفسیر مضیق در واژه قنوت که البته تا اندازه ای موجه است اما دیگران موسع دیده اند و بین دو گونه اطاعت منافاتی ندیده اند مخصوصا به قرینه فان اطعنکم در انتهای آیه؛ همچنین نشوز به حساب لغت میشود استعلای زن در برابر مرد و در اصطلاح هم میتواند مواردی چون عدم تمکین و بی مهری و خیانت را شامل شود، در اینجا تفسیر مضیقی انجام شده است.
4. در یک آیه واحد 3 فعل را به 3 فاعل نسبت می دهیم که اگر اثبات شود نکته قوت مقاله و اگر نشود نقطه ضعف آن است؛ همچنین وعظ فاعلش شوهر یا حکم است، هجر نیز شوهر است و ضرب کلامش مشکک اس؛ اگر تمایلات اولیه است شوهر می تواند تنبیهاتی در حد اذیب بدنی بکند اما اگر کار بالا گرفته باشد دستگاه حاکمه فاعل است، ضمن این که در این صورت باز نتوانسته است 100 درصد مشکل ضرب همسر توسط شوهر را حل کند.
در پایان دکتر مجید دهقان عضو هیات علمی دانشکده زن و خانواده دانشگاه ادیان ناقد دوم مقاله گفت: کل روش شناسی ما در مورد مطالعات تنقیصی یک مرور میخواهد، قبلا این آیات مسئله نبود و امروزه مسئله شده است؛ راهکار ساده در مقابله با روایت ضعف سند است و در قرآن ارائه معنایی متفاوت، مغالطه این است که مفسر بر اثر فهم زمانه خودش به سراغ تفسیر میرود و در دوران مدرن چون قائل به برابری شده ایم مفسر در این فضا گرفتار میشود و ناچار میشود به تاویلی که با برابری است بسازد؛ بنابراین اولا یک بار باید آیه را در بافت خودش بفهمد و بعد به زمانه اش رجوع کند.
ایشان با بیان این نکته که امروزه ضرب مساله شده است گفت: آیا در زمان نزول آیه هم ضرب را بد می فهمیدند؟ مفهوم بدن و حقوق شخصی در دوران مدرن توسعه پیدا کرده است و این سبب مساله سازی شده است و در نهایت نقدهایی را به شرح ذیل بیان نمود:
1. روش شناسی: جای خالی انسان شناسی فرهنگی دیده میشود، در تفاسیر مربوط به زنان کأنه در یک غار تاریک حرکت میکنیم؛ بافت آن زمان را نمی دانیم و با رویکرد تاریخ زدا سراغ فهم قرآن میرویم؛ معنا فرهنگی است و ابعاد تاریخی دارد و با معناشناسی صرف نمی توانیم به سراغ آیه برویم؛ امروزه تلاش می کنیم معنای نشوز را حل کنیم بدون این که فهم عمیقی از بافت فرهنگی تاریخی داشته باشیم؛ همچنین مطالعات فرهنگی و انسان شناسی فرهنگی در مقاله مغفول است.
2. اگر در آیه قبل قیام بودن یا تفضیل در امور مالی بوده است چه دلیلی دارد که حتما در این آیه نیز همان باشد بحث مصداق است، در یکجا اگر مصداق مالی شد دلیل نمی شود در کل سوره حتما مالی باشد.
3. قیاما در آیه دیگری در حوزه مالی بوده باز دلیل نمی شود اینجا هم در امور مالی باشد، در دوجا در دو مصداق به کار می رودکه خلط معنا و مصداق صورت می گیرد.
4. در حوزه امور جنسی کلمات قران ابهام آلود است و در زمان جاهلی این ها آشکار نبود؛ خیلی از واژگان این چنین است قرآن نمی خواسته است صریح بگوید و این از ادب قرآن است در نشوز نیز هم هدفش این بوده که قضیه را خیلی روشن کند.
5. ایشان می گویند نشوز همیشه مساله بوده است؛ این حرف درست است که فاعل خطابات جمع کیست؟ فابعثوا یعنی که؟ مردم، فامیل، حاکمیت؟ بنابراین مساله بودن این آیه در دوران سنت با دوران مدرن کاملا متفاوت شده است.