خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع): ابنا- استاد محمدتقی جعفری در سال 1304 شمسی در شهر تبریز دیده به جهان گشود و در دامن مادری عفیف و با سواد و پدری مهربان، متقی و معروف به صفا و صداقت پرورش یافت.
استاد می گوید: من از پیرمردهای تبریز شنیدم که از پدرم دروغ شنیده نشده، این را از پدرم پرسیدم. گفت: بله، یادم نمی آید از سن بلوغ به این طرف دروغ گفته باشم.
علامه جعفری پس از چند سال تحصیل علوم حوزوی در قم در سال 1365 هجری قمری راهی نجف اشرف شد و حدود یازده سال از محضر حضرات آیات: سید عبدالهادی شیرازی، شاهرودی، خوئی و حکیم بهره برد.
مقام علمی
درباره مقام علمی علامه محمدتقی جعفری همین بس که در بیست و سه سالگی از آیت الله شیرازی و در سن بیست و هشت سالگی از آیت الله میلانی اجازه اجتهاد دریافت کرد، در حالی که هیچ اقدامی برای دریافت آن نکرد و حتی هیچ اطلاعی در مورد آن نداشت.
مکاتبه و گفت گو با دانشمندان غربی
استاد علامه محمدتقی جعفری در مدت حضورش در نجف اشرف با افکار دانشمندان غربی آشنا شد و سعی کرد تا با بسیاری از آنان همانند: برتراند راسل، پرفسور یانگ، دکتر جووانی درمه ایتالیایی، دکتر پیکت انگلیسی، روزنتال آلمانی و… مکاتبه و یا گفت گو کند و از دانسته های آنان بهره مند شود.
حضور در دانشگاه
پس از استقرار حضرت علامه در تهران وی با تکیه و اصرار آیت الله شهید مطهری و مرحوم آیتی، در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف و بعضی از دانشگاه های مراکز استان ها به سخنرانی های علمی پرداخت که مورد استقبال شدید اساتید و دانشجویان قرار گرفت.
البته آن موقع با سخت گیری های بسیاری برای سخنرانی در دانشگاه روبرو بودیم، چه در دانشگاه تهران و چه در دانشگاه ملی آن موقع (شهید بهشتی) و چه در دانشگاه صنعتی شریف. در دانشگاه های اصفهان، تبریز، مشهد، اهواز و شیراز تقریباً مکرر سخنرانی داشتند.
مباحث مهم روز مانند: فلسفه از دیدگاه اسلام، جامعه شناسی، روان شناسی از دیدگاه اسلام، رابطه اخلاق و دین، رابطه علم و دین، فلسفه زندگی، رابطه حقیقت و علم، رابطه طبیعت و ما وراءالطبیعه و بسیاری مباحث دیگر، از جمله سخنرانی های استاد در دانشگاه های مختلف بود که به زیور طبع آراسته شده است.
کرسی درس
استاد محمدتقی جعفری در زمانی کوتاه به دلیل علم و تقوا و اخلاق و تواضعی که داشت، در میان دانشجویان و اساتید دانشگاه جایگاهی رفع پیدا کرد. از این رو از وی دعوت شد تا به تدریس فلسفه بپردازد.
ایشان که خود به فعالیت های طلبگی بسیار علاقه مند بود از پیش نهاد تدریس استقبال کرد و تا پایان عمر با برکت خود به تدریس معارف اسلامی (منطق، فلسفه، فقه و اقتصاد) پرداخت و شاگردانی فاضل به جامعه علم و دانش تقدیم کرد.
دانشجویان و اساتید علوم اسلامی همواره برای دست یازیدن به پاسخ علمی و حل مشکلات و شبهات خود، از وجودش بهره مند می شدند و حتی برای دریافت پاسخ به منزل محقر وی می رفتند. ایشان نیز با آغوش باز از آنان استقبال می کرد.
برخورد های آموزنده
روزی استاد در راه بازگشت به منزل خود متوجه شد که دزدی از منزلش قالی را برداشته و می رود. او دزد را تعقیب کرد تا این که دزد به سرای بوعلی در بازار تهران رفت و مشغول فروختن قالی شد.
لحظه ای مقابل حجره درنگ کرد، آن گاه پیش رفت و قالی را از صاحب حجره خرید و از فروشنده (دزد) تقاضا کرد قالی را تا منزلش حمل کند، دزد نیز پذیرفت. وقتی به منزل استاد رسید به اصل قضیه پی برد و از استاد معذرت خواهی کرد، امّا استاد بدون آن که به رویش بیاورد به وی گفت: من ندیدم تو از خانه من قالی را دزدیده باشی، من فقط قالی را از تو خریدم.
تواضع
دکتر عبدالله نصری درباره استاد جعفری می گوید: از بارزترین ابعاد وجودی استاد جعفری، خصوصیات اخلاقی ایشان است. از جمله ویژگی های اخلاقی ایشان، تواضع و فروتنی است. این تواضع در موارد فراوانی باعث شده است که ایشان شناخته نشود و یک انسان معمولی تلقی گردد. ایشان در برخورد با همه افراد از شخصیت های فکری گرفته تا افراد معمولی، فروتنی دارد.
آیت الله سبحانی می گوید: استاد با وجود معلومات سرشار، فردی متواضع و در مجلس أنس، مجلس آرا و در محافل ادب، شمع محفل بود. زندگی او زندگی یک عارف وارسته و از نظر اخلاق کاملاً متواضع و فروتن بود. پیوسته احترام اکابر را در نظر داشت و از تحقیر علمی بزرگان ناخرسند بود.
ساده زیستی
علامه در ساده زیستی شهره آفاق بود. وی در جنوب تهران خانه ای قدیمی و فرسوده داشت. این خانه ساده افراد زیادی از طلاب، دانشجویان و مردم مؤمن و علاقه مند به ایشان را پذیرا بود.
مرحوم علامه می گوید: روزی از کلاس درس خارج شدم و خسته بودم. دانشجویی سؤالی کرد؛ ولی آن روز چون دیدم مسئله حیاتی دارد، با این که بسیار خسته بودم، همان جا روی موزاییک نشستم و به سؤال او گوش دادم و با تحمل پاسخ دادم.
این رفتار استاد به قدری اثر مثبتی داشت که مرحوم استاد فرمودند: این دانشجو برایم نوشته بود که: آن نشستن شما بر روی موزاییک، شلاقی بر اسب من بود که پس از بیست سال هنوز می دود، من این نامه را نگه داشتم.
علامه جعفری و جوانان
فرزند علامه جعفری درباره نحوه ارتباط او با جوانان می گوید: تا جایی که به خاطر دارم، همواره منزل ما محل رفت و آمد جوانانی بود که پیوسته با روی گشاده و استقبال صمیمانه استاد مواجه می شدند.
رابطه ایشان با جوانانی که بعضاً با انبوهی از سؤالات و مشکلات فکری نزدشان می آمدند، بسیار دوستانه و بی تکلف بود. وی در ادامه می گوید: ممکن است قرار گرفتن آنان در این فضای ملاقات و گفت وگو با توجه به معصومیّت و استعدادی که در این سنین دارند، اثری مثبت داشته باشد.
شیوه گفت وگوی ایشان با جوانان بسیار متفاوت بود. با این قشر بسیار بشاش و گشاده رو رفتار می کردند و در دیدار با آنان مزاح می کردند و علی رغم القای مطالب و پاسخ به سؤالات آنان، روحیه مفرّح و نشاطشان را نیز حفظ می کرد.
پی نوشت ها و منابع:
1- کیهان فرهنگی، شماره 7، سال 1363.
2- آفاق مرزبانی، ص15.
3- جاودان اندیشه، ص196.
4- ابن سینای زمان، ص49، با اندکی تغییر.
نظر شما