۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۴
حوزه علمیه قم قبل از انقلاب نگاه جهانی نداشت/ نیازمند کار علمی و تربیت نیروی متخصص برای عرصه بین‌الملل هستیم

نماینده دفتر ارتباطات بین‌الملل رهبر انقلاب در بنگلادش اظهار داشت: ما نیازمند تربیت نیروهای حوزه‌ی بین‌الملل هستیم. متأسفانه باید این را عرض کنم که حوزه بیشتر بومی و محلی است تا این‌که بین‌المللی باشد.

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر «سیدمهدی علیزاده موسوی» نماینده دفتر ارتباطات بین‌الملل رهبر انقلاب در بنگلادش، در خبرگزاری ابنا حضور یافت و با ایشان درباره یکصدمین سالگشت بازتاسیس حوزه علمیه قم، گفت‌وگو کردیم.

متن کامل گفت‌وگوی خبرنگار ابنا با حجت الاسلام علیزاده موسوی به شرح زیر است:

ابنا: مستحضرید که یکی از ابعاد مهم حوزه علمیه قم، حضور در عرصه بین‌الملل است. در ابتدا درباره بایسته‌ها و الزامات حضور حوزه علمیه قم در این عرصه را بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

همان‌طور که فرمودید یکی از ابعاد مهم حوزه و یکی از مسائل مهمی که در مسائل حوزه باید به آن توجه کرد، مسئله‌ی حضور حوزه در بین‌الملل و نقش حوزه در بین‌الملل است. اجازه دهید من از این باب بحثم را شروع کنم که اولین نکته‌ای که ما در باب رابطه‌ی حوزه و بین‌الملل باید به آن توجه کنیم این است که مبانی فکری و نظری حضور حوزه در بین‌الملل چقدر کار شده است؟ به این معنا که آیا ما فلسفه‌ی حضور حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل و همچنین به مشروعیت این وضعیت بپردازیم و کار کنیم یا خیر؟

به نظرم می‌رسد که اولین گامی که ما در این مسئله باید برداریم این است که باید مبانی مشروعیت حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل را مورد واکاوی قرار دهیم و لازم است این واکاوی در حوزه‌های مختلف باشد. یعنی اولاً در حوزه‌ی فقه ببینیم که در میان احکام خمسه، ضرورت حضور حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل واقعاً چگونه است؟ آیا امروز واجب است - واجب فقهی، نه واجب اخلاقی و نه حتی واجب کلامی - که حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل حضور داشته باشد یا نه؟ حتی مبانی تفسیری، اخلاقی و فرهنگی آن را درآوریم و حوزه‌های مختلفی را در این عرصه مورد بررسی قرار دهیم.

بنابراین به نظرم بخش اول، مباحث نظری پیرامون بحث مشروعیت و یا فلسفه‌ی حضور حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل است که باید کار شود.

از این حوزه که خارج شویم، این نکته وجود دارد که یکی از مهم‌ترین فلسفه های حضور حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل، جهانی و جهان‌شمول بودن اندیشه‌ی شیعه است. هنگامی که ما معارف اهل بیت(ع) را نگاه می‌کنیم، مِن جمله فرمایش امام رضا(ع) که شخصی خدمت حضرت رسید و امام به او فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا»؛ خدا بیامرزد، کسی که امر ما را احیاء کند. این فرد می‌پرسد: ما چگونه امر شما را احیاء کنیم؟ ایشان می‌فرمایند: «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا» اگر مردم محاسن کلام ما را بدانند تبعیت می‌کنند. این حدیث اشاره به فرد خاصی ندارد. نمی‌گوید که اگر یک شیعه یا مسلمانی معارف ما را بداند، بلکه می‌فرماید اگر مردم بدانند، «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا» اگر مردم محاسن کلام ما را بدانند، به طرف ما می‌آیند.

بنابراین خطاب شیعه خطاب مسلمانان نیست، خطاب شیعه صرفاً خطاب جامعه‌ی شیعی نیست، بلکه خطاب شیعه خطاب جهانی است، کمااین‌که سایر ادیان هم این‌گونه هستند. ما نباید بترسیم که خطاب شیعه جهانی است، کدام مذهب یا کدام دین را سراغ دارید که داعیه‌ی جهانی شدن نداشته باشد. بلکه امروز بحثی که وجود دارد به قول اعراب تسویق الفکر یا تظهیر الفکر، یعنی بازاری کردن فکر است. به این معنا که ما باید فکر را عرضه کنیم و تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال، یا «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (الانسان : 3).

بنابراین این مسئله بسیار بدیهی است. به قول حضرت امام که در مورد ولایت فقیه می‌فرمایند که از مسائلی است که تصور آن موجب تصدیقش می‌شود. به نظر من حضور حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل از مسائلی است که تصور آن موجب تصدیقش می‌شود. یعنی این‌قدر بدیهی است و اصلاً نیازی به استدلال ندارد. علی‌رغم این مسئله به نظرم ما نیازمند یک کار علمی در این حوزه هستیم و باید انجام دهیم.

بعد از این مبادی که فونداسیون و زیرساخت کار را تشکیل می‌دهد، کاری که ما باید کنیم این است که مخاطب‌شناسی نسبت به فکر شیعه در دنیا داشته باشیم. به این معنا که همان‌طور که در روایات داریم که «نحن معاشر الأنبیاء نکلّم الناس علی قدر عقولهم»، هر جامعه‌ای برای خودش یک نوع خطاب و گفتمانی دارد که ما این را هم در تاریخ شیعه می‌بینیم. شما نگاه کنید وقتی مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی در رأس هستند و می‌خواهند با مجموعه‌ی جهان سنّی ارتباط برقرار کنند، علامه محمدتقی یک عالم دینی را به الازهر می‌فرستند و ایشان منشأ آثار زیادی می‌شود. برای نمونه، کتاب تذکره‌ی علامه، مجمع البیان و آثار متنوع شیعه در مصر چاپ می‌شود و کار به جایی می‌رسد که شیخ محمود شلتوت به جواز تقلید از شیعه فتوا می‌دهد. این‌ها نشانگر این واقعیت است که این‌ها مخاطب‌شناسی را در زندگی خودشان داشتند.

یا هنگامی که مرحوم شهید صدر به لبنان می‌رود و در آنجا حرکت خودش را شروع می‌کند، با هر مخاطبی به نوعی تعامل دارد، با مسیحی به گونه‌ای، با سنّی به گونه‌ای، با دروزی به گونه‌ای و حتی با شیعیانی که در آنجا هستند به گونه‌ای تعامل دارد و نمادی از شیعه در آنجا ارائه می‌دهد که جایگاه خاص و ویژگی‌های خودش را دارد. یا هنگامی که می‌خواهند با واتیکان ارتباط برقرار کنند همین‌گونه است.

بنابراین بخش دومی که در اینجا وجود دارد این است که در طول تاریخ شیعه می‌بینیم این وضعیت وجود داشته است. بنابراین شما می‌بینید که میر سیدعلی همدانی به کشمیر می‌رود و در آنجا منشأ چه تحولاتی می‌شود. یا مرحوم قمی به تایلند می‌رود و در تایلند چقدر منشأ آثار می‌شود و یا به اندونزی و مالزی می‌روند. این‌ها نشانگر این واقعیت است که این‌ بزرگان، حجت را بر طلاب تمام می‌کنند. یعنی نشان می‌دهند که به قول اعراب چقدر ارضیه و زمینه وجود دارد، اما متأسفانه ما آن‌گونه که باید و شاید در این حوزه ورود نمی‌کنیم و نیستیم. پس بنابراین نکته‌ای که وجود دارد، مخاطب‌شناسی است.

نکته‌ی سومی که به نظر من در عرصه‌ی بین‌الملل وجود دارد این است که ما نیازمند تربیت نیروهای حوزه‌ی بین‌الملل هستیم. متأسفانه باید این را عرض کنم که حوزه بیشتر بومی و محلی است تا این‌که بین‌المللی باشد. نگاه حوزه یک نگاه بومی و محلی است. فراموش نمی‌کنم، آن زمانی که اوایل طلبگی بود، معروف شده بود که بین مسجد اعظم و یا در مدرسه‌ی آقای گلپایگانی می‌گفتند: «هذا حرم، هذا منزل»، انسان یک نان سنگکی بگیرد، درس اول وقت را برود، نانی بگیرد و به خانه ببرد. نگاه بین‌المللی آن‌گونه که باید و شاید واقعاً وجود نداشت. به نظر می‌رسد الان با توجه به متغیر انقلاب اسلامی که صورت گرفته و نگاه‌ها به طرف ما جذب شده، بیش از هر زمان دیگری نیازمند این هستیم که نیروی متخصص بین الملل تربیت کنیم و این با چند چالش روبه‌رو است. برخی از مراکز تربیت نیروی بین‌الملل می‌کنند اما زمینه‌ی استفاده از آن‌ها را ندارند. نیروی بین‌الملل تربیت می‌شود اما در حوزه‌ی عمل می‌بینیم که هیچ استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود، لذا نیروها سرخورده می‌شوند و کنار زده می‌شوند. من طلابی را می‌شناسم که سال‌ها زبان چینی کار کرده‌اند ـ که بسیار سخت است ـ اما در مقام عمل هیچ عرصه‌ای را نمی‌بینند که از این زبان استفاده کنند و بسیار سرخورده شده‌اند. یا طلبه‌هایی را می‌بینم که مسلط کامل به یک زبان خارجی هستند، اما به مؤسساتی رفته‌اند که هیچ مسئولیتی در حوزه‌ی بین‌الملل نداشته‌اند که از این‌ها استفاده کنند. از طرف دیگر، مراکز فعال و مسئول در حوزه‌ی بین‌الملل هم این‌ها را نمی‌شناسند، یعنی این ارتباط صورت نگرفته و به وجود نیامده است.

https://media.abna24.com/d/2025/05/05/4/2791491.jpg?ts=1746452244000

ابنا: از دیدگاه حضرتعالی، حوزه علمیه قم برای رفع این مشکل چه کارهایی باید انجام دهند؟

به نظر من در صدمین سال تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم کاری که باید کنیم این است که سازوکار منظم و دقیقی برای تربیت نیرو ایجاد کنیم. این هم مشکلی دارد؛ کسانی که به زبان خیلی مسلط هستند از حیث معارفی ضعیف هستند و کسانی که معارف بلد هستند، زبان بلد نیستند. گفت: «درم‌داران عالم را کرم نیست / کرم‌داران عالم را درم نیست». باید یک وضعیت ویژه‌ای بین این‌ها به وجود بیاید. از طرف دیگر می‌بینیم آن قدرتی که معاون بین‌الملل حوزه باید داشته باشد و این قدرت را باید به او بدهند در اختیار او قرار نگرفته است. از این رو، بین‌الملل حوزه باید باسط الید باشد تا بتواند اعزام‌هایی به دنیا داشته باشد و ارتباطاتی داشته باشد، اما می‌بینیم که چه از حیث مالی و چه از حیث امکانات شاید این قدرت را نداشته باشد. پس این هم حوزه‌ی دیگر است.

حوزه‌ی دیگری که الان به نظرم باید در آستانه‌ی 100 سالگی به آن توجه کنیم این است که ما به شدت درگیر فقر محتوای مناسب بین‌الملل هستیم. به شدت تولیدات ما در قم زیاد است، اما این‌ها نیازمند فرآوری است. ما در حوزه‌ی علوم انسانی چیزی کم نداریم. بعضی می‌گویند که ما علوم انسانی اسلامی را تولید نکرده‌ایم، به نظر من تولید کرده‌ایم اما مشکل ما این است که این‌ها را فرآوری نکرده‌ایم. شما نگاه کنید که امروزه آکسفورد کتاب‌هایی را به نام هندبوک تولید کرده است یا اینتروداکشن‌ها یا داکیومنتری‌هایی است که با این‌ مقدمه‌ها، اسلام را از زبان آکسفورد به مخاطب معرفی می‌کند. چرا این کتاب مورد اقبال قرار می‌گیرد؟ علتش این است که تمام ویژگی‌های یک اثر بین‌المللی را دارد، چه از حیث ارجاع، چه از حیث متن، چه از حیث سبک و متد. به همین دلیل اگر کسی بخواهد شیعه را بشناسد امروز کتاب‌های آکسفورد را نگاه می‌کند. ما با توجه به این استعداد و ظرفیت، چرا نباید کتاب‌های متناسب و ویژه‌ای برای مخاطب‌مان داشته باشیم که حالت دیسکریپتیو (descriptive) یا توصیفی داشته باشد، اما در عین توصیف کردن بتواند منابع و رفرنس‌های قوی را ارائه کند.

مثال ساده‌تری بزنم چرا کتاب‌های جناب آقای سید حسین نصر در دنیا خوانده می‌شود؟ اما این همه آثار قوی که ما در اینجا تولید کرده‌ایم، 50 اثر زده می‌شود و بخشی از آن‌ها به انبار می‌رود و دیده نمی‌شود؟ چون به زبان روز تبیین نشده است. مثلاً کتابی که 500 صفحه است، گه‌گاهی لازم است آن را به 50 یا 100 صفحه برسانیم تا قابل عرضه به جهان باشد.

دنیای امروز اقبال شدیدی به شیعه دارد و این هم به خاطر بحران معنایی است که دنیا در آن گرفتار است که خود غربی‌ها نام آن را lack of meaning گذاشته‌اند. دنیای امروز به دنبال مفرّی است و به نظر من، ما محتوا را کاملاً داریم اما مشکل ما این است که آن را به دنیا ارائه نکرده‌ایم. گاهی دشمنان ما می‌گویند که امروز شیعه به مدّ شیعی و امتداد شیعی فکر می‌کند، هلال به بدر شیعی تبدیل شده است. من می‌خواهم بگویم که واقعاً این اتفاق افتاده، اما نه به خاطر این‌که ما کاری در این حوزه کرده‌ایم و یا به خاطر آن دامینیشن و یا سلطه‌ای که می‌خواهیم داشته باشیم. واقعیت این است که معارف همه را جذب می‌کند، اما ما در این حوزه ضعیف هستیم. بارها شده که من به دنبال یک مبلّغ درجه یک بوده‌ام، نمی‌گویم که نیست، اما بین تولید و مصرف، این ارتباط وجود ندارد. ما تولیدات خوبی در حوزه داریم اما مصرف‌کننده‌ها از این تولیدات خبر ندارند و یا بالعکس، مصرف می‌شود و بعد می‌بینید که تولید و ارتباطاتی که گاه هست، نمی‌گذارد کسانی که واقعاً مسلط در این حوزه هستند به میدان بیایند و از این‌ها استفاده شود.

به نظرم می‌رسد کاری که امروز باید کنیم، هم تولید محتوای مناسب بین‌الملل است و هم به تولید نیرو در این حوزه نیاز داریم. در خاطر دارم هنگامی که حضرت آقا به جوانان غربی نامه نوشتند، جلسه‌ای بین نخبگان برگزار شد و حضرت آقا این سؤال را مطرح کردند که اگر کسی الان از ما بپرسد که چه متن ترازی برای آشنایی مخاطبان در عرصه بین‌الملل دارید؟، کتاب «شیعه در اسلام» مرحوم علامه را ارجاع دادند که این را دوباره تجدید چاپ کنید. این‌ها نیازمند این است که ما ورود پیدا کنیم و توده‌های جدیدی که در نگارش و تولید وجود دارد را داشته باشیم.

ابنا: برای حضور بزرگان و علمای قم در عرصه بین‌الملل چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟

شما امروز می‌بینید که هجمه علیه شیعه در حوزه‌ی بین‌الملل بسیار زیاد است. من بعضی از سایت‌ها، شبکه‌ها و پلتفرم‌ها را که رصد می‌کنم، گاه می‌بینم که مثلاً 1 میلیون لایک خورده است، مطلبی که علیه شیعه است، لایک خورده است. این هجمه در فضای مجازی علیه شیعه زیاد است. این دلیل بر ضعف شیعه نیست، اتفاقاً این دلیل بر قوّت شیعه است و نشان می‌دهد که شیعه رشد می‌کند، اما چه زمانی حمله و هجمه علیه یک اندیشه زیاد می‌شود؟ هنگامی که احساس کنند دارد رشد می‌کند. اما در طرف مقابل می‌بینیم که متأسفانه این فضا را نداریم. به نظرم می‌رسد که ما نیازمند برندسازی در حوزه‌ی بین‌الملل هستیم.

من نام نمی‌برم، یکی از شخصیت‌های وهابی در همین ماه رمضان یک مراسمی را در یکی از کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس گذاشت و جمعیت بسیار زیادی هم شرکت کردند، چون برند شده است. اسم هم ببرم مشکلی ندارد، عثمان خمیس در دنیای اهل سنت برند شده است. ما الان در حوزه چند برند حوزه‌ی بین‌الملل داریم؟

نگاه من این است که ما مشکلی نداریم، یعنی شخصیت‌هایی داریم که این ظرفیت را داشته باشند و به برند تبدیل شوند، به نظرم نگاه ما نگاه کوتاهی است. نمی‌دانم این را در اینجا باید بگویم یا نه؛ ما گاهی چشم دیدن یکدیگر را نداریم. و الّا ما 100 نفر را انتخاب کنیم و برای این‌ها یک تیم رسانه‌ای قرار دهیم. آقای فلانی، شما که به واتیکان می‌روید، شما که به دهلی و یا فلان جا می‌روید، دو نفر تیم رسانه‌ای همراه شما باشد تا محتوا را تبدیل به کلیپ و رسانه کنیم و محصولات را در حوزه‌ی بین‌الملل توزیع کنیم. خب ما این‌ها را نداریم. تا زمانی که ما برند نداشته باشیم، تا زمانی که شخصیت‌هایی نداشته باشیم که نماد تشیع باشند و جهان این‌ها را بشناسند، خب چطور می‌خواهیم کار کنیم؟ چطور می‌خواهیم فریاد بزنیم که شیعه این نگاه را دارد؟ من حتی در حوزه‌ی تبلیغ داخلی هم عرض کردم و پیشنهادی را به دفتر تبلیغات دادم و گفتم که مثلاً شما منبری‌هایی مثل آقای رفیعی یا آقای عالی را دارید، این‌ها حتماً نیازمند تیم رسانه‌ای هستند. البته انجام می‌شود، اما خیلی محدود است. در حوزه‌ی تفسیر هم این شرایط را داریم، ما باید کلیپ‌ها و پادکست‌های تفسیری متخصصانه داشته باشیم. امروز این‌ها نیست. اعتقاد من بر این است که واقعاً معارف غنی شیعه است که ما را به جلو هل می‌دهد و الّا ما در این حوزه کاری نمی‌کنیم.

نکته‌ی دیگری که وجود دارد، خب شما امروز به مسیحیت نگاه کنید، کاری که مسیحیت تبشیری می‌کند این است که از همین فضا استفاده می‌کند. ما باید افرادی را داشته باشیم که دغدغه‌ی زندگی معاشی‌شان را نداشته باشند، بگوییم که آقای فلانی، شما با توجه به تجربیاتی که در این حوزه دارید هیچ دغدغه‌ای نداشته باشید، تمام زندگی حرفه‌تان را در عرصه‌ی بین‌الملل بگذارید. ما چه زمانی این کار را کردیم؟ ما چند مجموعه‌ی NGO بین‌المللی داریم؟ نه این‌که فردی از بین‌الملل حوزه مجوزی بگیرد و گروهی درست کند. چند NGO ثبت شده در سازمان‌های بین‌المللی در حوزه‌ی تبلیغ شیعه داریم؟ در حالی که به شدت امروز نهادهای بین المللی به این اقبال می‌کنند. شما رویکرد صلح اندیشه‌ی شیعه را بیان کنید، ببینید که چطور از شما در حوزه‌ی بین‌الملل اقبال می‌کنند؟

فراموش نمی‌کنم در یکی از همایش‌های کشورهای اروپایی دعوت بودم، در آنجا از رویکرد شیعه گفتم و گفتم که شما در طول تاریخ شیعه، یک عالم شیعه را نمی‌بینید که حکم به قتل مخالف خودش داده باشد، در حالی که در سایر مذاهب این را دارید. خب این رویکرد صلح و حقوق بشری شیعه است. در همان جا بنده خدایی به من گفت که شما این را به یک نظریه تبدیل کنید و در سازمان ملل ثبت کنید. اما از این طرف آن‌قدر علیه دفاع مشروع تبلیغ کردند که امروز دفاع از فلسطین را به عنوان تروریسم مطرح می‌کنند و ما اصلاً در این حوزه کاری نمی‌کنیم و فعالیتی نداریم. لذا ظرفیت شیعه آن‌قدر هست که ما بتوانیم سمن‌ها یا NGOهایی را در حوزه‌ی بین‌الملل ثبت کنیم، نه این‌که از ظرفیت‌های خودمان استفاده کنیم و این واقعیتی است که وجود دارد.

در لهستان برای من خیلی جالب بود، یکی از ژورنال‌های شهر ورشو با من مصاحبه‌ای انجام داد و پرسید: چرا شیعه هر جایی که می‌رود شلوغ می‌کند و هر جایی که شلوغ‌کاری هست، پای شیعه آنجاست؟ گفتم: پای شیعه در کجا هست؟ همیشه دفاع از مظلوم بوده، این را که قبول دارید؟ بعد تاریخ شیعه را برای او گفتم که ما یک جا نداریم که مرجع ما گفته باشد: چون فلان فرد مخالف ما است، او را بکشید. اما حتی در مسیحیت این را داریم. شما در دنیا نگاه کنید که کجا شیعه جنگ طائفی راه انداخته است؟ همیشه قربانی بوده است. شیعه هیچ جایی جنگ طائفی نداشته است، حتی اگر قدرت داشته است. صفویه قدرت داشت، شما ببینید که صفویه چقدر در این حوزه عمل کرده است؟ اصلاً نبوده است. آل بویه قدرت شیعی بوده است. شما ببینید که قدرت شیعی آل بویه کجا به کشتار پرداخته است؟ یا جریان‌های تکفیری که الان در جهان اسلام داریم، یک جریان و حتی جریان‌های افراطی شیعه را مثال بزنید که در مقابل مخالفین خودشان دست به اسلحه برده باشند. او به من گفت: چرا شما این‌ها را تبدیل به نظریه نمی‌کنید؟ چرا مبانی این‌ها را درنمی‌آورید و ارائه نمی‌کنید؟

سوآمی در هند بلاتشبیه به معنای حجت‌الاسلام است و در همین حد است و یا به آیت‌الله هندی‌ها سوآمی می‌گویند. در سفر به هند، او به من گفت: من مطالعه کردم و دیدم که در میان شیعه کسی را نداریم که اهل افراط‌گرایی باشد و من افراط را در شیعه ندیدم. به ایشان گفتم که اهل سنت هم اهل افراط نیست، جریان تکفیری است که این‌طور است. وی گفت: بالأخره این‌ها از دل اهل سنت درآمده‌اند. گفتم: نه، آن‌ها اهل سنت را هم می‌کشند. ما چقدر در این حوزه وقت گذاشته‌ایم که پیام را برسانیم؟ می‌خواهم بگویم که تمام ظرفیت‌ها برای ما وجود دارد.

از آقای زمانی خودمان یادی کنم. به یاد دارم در حوزه‌ی بین‌الملل ساعت 7 صبح جلسه‌ای داشتیم، دیدم که ایشان آمده و خیلی حالش گرفته و به‌هم ریخته است. گفتم: چرا حالت گرفته است؟ نکند که مصیبتی بر شما وارد شده است؟ گفت: من بعد از نماز صبح که بلند شدم، یک‌دفعه این فکر به ذهنم رسید که اگر امروز امام زمان(عج) بیایند و به ما بگویند که ما این همه امکانات در اختیار شما گذاشتیم و تمام شرایط را برای شما فراهم کردیم، شما با این امکانات چه کردید؟ یعنی حجت برای ما کاملاً تمام است. اگر بگویند: چه کردید؟ هیچ جوابی در این حوزه واقعاً ندارم.

به نظرم می‌رسد که امروز حوزه اجمالاً در صدمین سال خودش به یک بلوغ کامل رسیده است. تمام امکانات هم برای آن فراهم است. نمونه‌هایی را داریم، برای نمونه مرحوم آقا سید مجتبی موسوی لاری، یک تنه یک سازمان فرهنگ بود. علامه قمی خودش یک مجموعه بود. شخصیت‌هایی داریم که بعضی را مثال زدم. عرایضم را خلاصه کنم، ما تجربیات و کارهایی که در این 100 سال در حوزه شده را درآوریم، مبانی فکری حضور در حوزه‌ی بین‌الملل را درآوریم، از این طرف فقر محتوایی خودمان را در حوزه‌ی بین‌الملل با همین ویژگی‌هایی که عرض کردم، درآوریم. فقر نیرو یا عدم شناخت نیروهای بین‌المللی خودمان را درآوریم، یک Road Map یا نقشه‌ی راهی را ترسیم کنیم و با این قدرت به نظرم می‌رسد که امروز هیچ کمبودی در حوزه در عرصه‌ی بین‌الملل نداریم.

ابنا: یکی از رسالت‌های بزرگ علما در عرصه‌ی بین‌الملل، گفت‌وگوی بین ادیان است. از نگاه حضرتعالی علما و بزرگان در این بخش چه توفیقاتی را کسب کرده‌اند و چه مقدار با اهداف و آرمان‌ها فاصله دارند؟

تا کنون نگاه ما بیشتر گفت‌وگوی بین المذاهبی بوده تا اینکه بین الادیانی باشد. ما غیر از مجمع التقریب، یک مجموعه‌ی منسجم بزرگی که مربوط به گفت‌وگوی ادیان باشد نداریم. فقط در سازمان فرهنگ، بخش گفت‌وگوی ادیان داریم و دانشگاه ادیان را هم داریم که حوزه‌ی گفت‌وگوی بین ادیان را در حوزه‌ی علمی شروع کرده است. اما به نظر می‌رسد که الان با توجه به نظریات رقیبی که بحث Clash of Civilizations یا برخورد تمدن‌ها را مطرح می‌کنند و عملاً به این نقطه می‌رسیم، به نظرم اگر ایران و حوزه‌ی علمیه‌ی قم بتواند پیش‌قدم در حوزه‌ی گفت‌وگوی بین الادیانی شود کاملاً زمینه وجود دارد. اما وقتی من نگاه می‌کنم واقعاً در این حوزه چندان موفق نبوده‌ایم.

واقعیت این است که بین‌ المذاهبی تا حدودی ارتباط داشتیم، مرحوم شرف‌الدین در این حوزه کار کرده است، مرحوم کاشف الغطاء در این حوزه کار کرده است، مرحوم آقای بروجردی کار کرده‌اند، حضرت امام کار کرده‌اند، مقام معظم رهبری به شدت در این حوزه فعال هستند، چهره‌هایی مثل آخوند خراسانی و مرحوم نائینی، نگاه‌های تقریبی بین المذاهبی داشتند، اما بین الادیانی آن‌گونه که باید و شاید نداشتیم. به نظر من می‌رسد با توجه به ظرفیت و غنای محتوایی که ما داریم، اگر به گفت‌وگوی بین الادیان ورود پیدا کنیم کاملاً موفق می‌شویم. من در چند مورد شرکت کردم، مثلاً در آلمان شرکت کردم و بحث توحید را به صورت خاص ارائه کردم که به شدت موفق بود. در شهریور به دانشگاه بُن دعوت هستم و عنوان‌شان این است: let's agree to be dis agree، یعنی بپذیریم که با هم مخالفت کنیم. یعنی پذیرش داشته باشیم نه تالرنس. یعنی مدارا نکنیم، پذیرش کنیم و بعد بحث انتقادی کنیم. بنابراین ظرفیت‌ها به شدت فراهم است. به نظر من می‌رسد با نگاهی به گذشته‌ی خودمان و آسیب‌شناسی و ظرفیت‌شناسی می‌توانیم زمینه را در این حوزه فراهم کنیم.

https://media.abna24.com/d/2025/05/05/4/2791482.jpg?ts=1746452243000

ابنا: به عنوان آخرین سؤال، به برکات وقوع انقلاب اسلامی برای حضور علما و بزرگان قم در عرصه‌ی بین‌الملل اشاره بفرمایید.

من می‌خواهم بگویم که حضور علمای قم در حوزه‌ی بین‌الملل اساساً مدیون انقلاب است. یعنی تا قبل از انقلاب حوزه چندان نگاه جهانی نداشت و بیشتر نگاه شیعی بود. حتی چهره‌هایی مثل آقا سید مجتبی موسوی لاری که با واتیکان مکاتبه می‌کردند و ارتباطات این‌گونه‌ای داشتند، به صورت خودجوش این فعالیت را داشتند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی حضور حوزه در عالم جهانی شد. اما مشکل این بود که چون آن‌قدر مطالبات زیاد بود و همه درگیر ساخت و نظام‌سازی شدند، توجهی به ساخت نیرو ـ آن‌گونه که باید و شاید ـ نکردیم. می‌خواهم مثال بزنم، الان چند نفر در حوزه داریم که به صورت نِیتیو بتوانند زبان انگلیسی صحبت کنند؟ چند نفر در حوزه داریم که به صورت نِیتیو و فلوئنت و به قول معروف خیلی روان بتوانند حتی عربی صحبت کنند؟ واقعاً این‌ها مشکلاتی است که ما در حوزه داریم. کسی را داریم که به زبان انگلیسی خیلی روان صحبت کند، اما مشکل از حوزه‌ی معارف است.

انقلاب اسلامی واقعاً نقطه‌ی عطفی در حوزه‌های علمیه بود و تغییر و تحول اساسی و بنیادین ایجاد کرد. الحمدلله الان ویژگی حوزه این است که شخصیتی مثل حاج‌آقای اعرافی در رأس آن است که به نظرم ما باید به شدت از این فرصت بهره‌برداری کنیم. چون ایشان یک شخصیت بین‌المللی است و کسانی که در حوزه‌ی بین‌الملل فعال هستند با روحیاتی که از خود حاج‌آقای اعرافی می‌شناسم، این ظرفیت وجود دارد که از این فرصت‌ها استفاده کنیم که «اغتنموا الفرص»، اما اگر واقعاً از این فرصت استفاده کنیم. خود حضرت آقا هم واقعاً رویکرد جهانی به مسئله دارند. من می‌خواهم بگویم که قصور از ما است که باید بدنه‌ی فکری این کار شویم و عرضه کنیم. مشکل از ما است و الّا خود حضرت آقا به شدت رویکرد بین‌المللی دارند و اساساً افق فکری ایشان عجیب است. من بدون اغراق عرض می‌کنم، گه‌گاهی به مناسبتی به آراء ایشان مراجعه کرده‌ام و دیدم آن‌قدر افقش بلند است که واقعاً نیازمند اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌ها است که این افق را تبیین کنند. اما آیا نظریات آقا را در قالب یک مدل پیاده کرده‌ایم؟ نه. آیا یک مبلّغ تراز بین‌الملل را از نگاه آقا درآورده‌ایم که حداقل اطلاعات یک مبلّغ تراز باید چه باشد؟ این مبلّغ تراز انقلابی بین‌الملل چطور باشد؟ این‌ها صورت نگرفته است. همان‌طور که عرض کردم همه هست، یعنی الحمدلله در رأس حوزه یک شخصیت این‌گونه است، در رأس نظام شخصیتی مثل حضرت آقا هستند و این‌ها دست در دست هم می‌دهد و حجت را بر امثال ما تمام می‌کند که واقعاً در این حوزه فعال باشیم.

ابنا: ممنون و متشکرم از اینکه وقت گران‌قدر خود را در اختیار ما قرار دادید.

...............................
پایان پیام/ 167

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha