به گزارش خبرگزاری
اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ چند روز پیش وزارت عدلیه (دادگستری طالبان) از توقف فعالیتهای شبکه تلویزیونی
تمدن، حوزه علمیه خاتمالنبیین(ص) و دانشگاه خاتمالنبیین به دلیل تعلق این نهادها
به حزب سیاسی خبر داد.
برای بررسی علل و
ابعاد گوناگون این اقدام طالبان، خبرنگار ابنا طی گفتوگویی با دکتر «محمد سرور جوادی» نمایندهٔ
مردم بامیان در دوره پانزدهم مجلس نمایندگان افغانستان و استاد دانشگاه به بررسی این موضوع پرداخت.
ابنا: با توجه بر این که حوزه خاتم النبیین(ص) از حوزههای بزرگ شیعیان افغانستان است و به نوعی نماد حوزه در این کشور و مرکزی متعلق به مرجعیت به شمار میرود، از دیدگاه شما تعطیل کردن این حوزه، چه تبعات منفی بر جامعه افغانستان خواهد داشت؟
متأسفانه طالبان با همه مظاهر دینی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی که خودشان با آن انس ندارند و دین و مذهبی که مطابق قرائتشان نیست و همچنین مظاهر فرهنگی که در باورهای آنها نمیگنجد، مخالفت میکند. این کار طالبان بدون پیشینه نیست.
همچنین برخورد منفی طالبان در ارتباط با مذهب و فقه و عقائد شیعه بدون پیشینه نیست و بارها شاهد برخوردهای محدودکننده آنها بودهایم.
از طرف دیگر طالبان در رسانهها، مراکز فرهنگی، اطلاعرسانی و آگاهیدهی شیعیان افغانستان، محدودیتهایی ایجاد کردند. پیشتر چندین رسانه تعطیل شده است، مثل شبکه تلویزیونی نور که شبکه دینی و فرهنگی بود و اخیراً با شبکه تلویزیونی تمدن برخورد میکنند. طبعاً بحث برخورد با حوزه خاتم النبیین در همان سلسله و راستاست و میتواند نشان دهد که متأسفانه طالبان ملاحظۀ خواست، اراده و باورهای مردم را ندارند.
ابنا: از دیدگاه شما آیا طالبان این دغدغه را ندارند که این کارها باعث بدنام شدن آنها در عرصه بینالملل میشود؟
طالبان بارها در طول سی سال گذشته به اثبات رسانده است که برای آنها اهدافی که دارند مهم است. طالبان به دلیل پایبندی به باورهای خودشان، آنان را به نقطهای رسانده است که هیچ وقت پروای بدنامی نداشتهاند. گذشتهی آنان به گونهای نیست که امروز با رفتارهای خود، هراسی از بدنامی داشته باشند. همان طور که دولتها و قدرتها از مراکز جهانی و بینالمللی مثل سازمان ملل، به عنوان ابزار استفاده میکنند و نگران رفتارهای یک جریان یا حکومت و گروه نیستند بلکه بیشتر به دنبال این هستند که این گروهها چه استفادهای برای آنها دارد؛ لذا ملامت کردن طالبان در گذشته به عنوان یک بازی سیاسی بوده و امروز خوب جلوه دادن طالبان و تعامل با آنان بیشتر جنبههای تبلیغی و توجیهی دارد. رویه فعلی آنان به معنای این نیست که در ماهیت طالبان تغییر ایجاد شده است، بلکه طالبان همان طالبان دهههای قبل است. هیچ چیزی نو نشده است، فقط روشها و تاکتیکهای خود را تغییر دادهاند. بارها هم گفتهاند که اگر دنیا ما را به رسمیت نشناسند، ما هم آنها را به رسمیت نمیشناسیم. هرچند این سخن بیشتر شبیه مزاح است، ولی واقعیت طالبان همین است.
ابنا: زمانی که طالبان به قدرت رسیدند، شیعیان در برابر آنان ایستادگی نکردند و به نوعی تعامل کردند. از نظر شما، چرا طالبان اینگونه با شیعیان رفتار میکنند و مدرسه و حوزه و رسانه شیعیان را تعطیل میکنند؟
من با این بخش از
سخن شما موافق نیستم که شیعیان با طالبان تعامل کردند. این نسبت را به کل شیعیان
نمیدهیم و این سخن را باور نداریم؛ چنانچه که موج مهاجرت و اعتراضاتی که ما در رسانهها و شبکهها میبینیم، حتی مراجعه گروههای شیعه و هزاره به مجامع
بینالمللی در اعتراض به طالبان، نشان میدهد که شیعیان تعامل چندانی با طالبان
نداشتهاند. اینکه شیعیان جنگ نکردند یا جنگ را مصلحت ندیدند یا نتوانستند و در توانشان
نبود و کل افغانستان در سکوت فرو رفته بود، بحث جداگانهای است. از این جهت، طالبان اگر میخواهد
حکومتداری را تا حدودی با آرامش مردم پیش ببرد، نباید دست به کارهای تحریکآمیز
بزند.
ابنا: آیا میتوانیم بگوییم که برخورد با شیعیان و تعطیلی مراکز و رسانههای شیعیان کار حقانیهاست؟
باور من این است که طالبان ممکن است از نظر قبیلهای و تا حدودی از نظر وابستگیهای سیاسی، دوگانه، سهگانه یا حتی بیشتر باشند، اما از نظر فکری و هدف مشترک که سلطه مطلق یک جریان و گروه با قرائت خاص از یک قوم خاص باشد، هیچ تفاوتی با هم ندارد. فعلا پیشوا و امیر همه آنها یک شخص است. ممکن است افراد و اشخاص، دیدگاههای خود را داشته باشند، اما دیدگاههای متفاوت، در سیاستهای کلی آنان اثرگذار نیست. وزارت عدلیه که این اقدام را انجام داد وابسته به جناح قندهار یا ملا هبةالله است و رابطهای با جناح حقانیها ندارد، لذا نمیتوانیم بگوییم فلانی خوب یا بد است و همه آنها ماهیت واحدی دارند.
ابنا: از دیدگاه شما، آیا اقدامات اخیر طالبان باعث تندتر شدن موضع شیعیان نمیشود؟
باور من این است که شیعیان افغانستان همان طور که از آغاز نخواستند به طرف جنگ و خشونت بروند، در ادامه هم این مسیر را انتخاب نخواهند کرد. میدانید که مشکلات افغانستان صرفاً مذهبی و فرهنگی نیست. مهمترین مشکلی که برای شیعیان افغانستان وجود دارد بحث اقتصاد است. هماکنون در مناطق شیعهنشین افغانستان، معادن به شکل وسیع و گسترده غارت میشود اما هیچ فرد یا شرکتی از طرف مردم منطقه اجازه ندارند کار کنند یا استفادهای ببرند.
در بخش اداری
هزاران نفر از شیعیان بیکار شدهاند و شرایط استخدام به گونهای است که فرد باید
طالب باشد و طالب بودن وی را بستگان شخصی که به صورت انتحاری قربانی شده است،
تأیید میکند. اینها نشان میدهد که مردم شیعه در عرصههای مختلف محروم شدهاند.
همچنین بحث تحصیل دختران و مشکلات دیگر را اگر در کنار هم بگذاریم، فشارهای
سیستماتیکی بوده که دوام داشته است، اما به تند شدن موضع مردم منجر نشده است چون
حرکتهای تند، تباهکننده است. من فکر نمیکنم که لااقل به این زودیها مردم به این
سمت بروند، اما اقدامات طالبان پیامد بسیار واضح دارد که اندک
امیدواریهایی در تعامل با طالبان وحود داشت، این امیدواری از بین میرود.
ابنا: از نظر شما اقدامات اخیر طالبان، باعث تفرقه و تشتت در جامعه افغانستان میشود یا نه؟
در صورتی که چنین برخوردهایی منحصراً با مراکز فرهنگی و رسانهای شیعیان صورت گیرد و موارد دیگری که متعلق به غیرشیعیان است را نبینیم و شاهد نباشیم، بدیهی است که به دوگانگی مذهبی دامن میزند. همچنین درباره افغانستان تا حد زیادی نسبت به کشورهای منطقه و جهان امیدواری وجود داشت که اختلاف مذهبی در حد پایینی است و نگرانکننده نیست، اما با اقدامات اخیر، این نقطه امیدواری هم از بین میرود.
........................
پایان پیام/ 167