خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا:
پرسش: پیامبر (ص) قبل از بعثت چه دینی داشتند؟
پاسخ: حضرت محمد (ص) در سن چهل سالگی به پیامبری مبعوث شده و به عنوان آخرین پیامبر الهی مردم را به صراط مستقیم فراخواند. اما در این که پیش از بعثت، خودشان پیرو کدام دین بودند، اختلاف نظر وجود داشته و سه احتمال مطرح کرده اند، دین حنیف، مسیحیت و اسلام.
دین یهودیت با آغاز پیامبری حضرت عیسی (ع) نسخ شد و ایشان با آوردن دین مسیحیت، پایان
شریعت حضرت موسی (ع) را اعلام کردند. دین مسیحیت آخرین دینی است که خدا پیش از اسلام
برای ساکنان زمین فرستاد و تا ظهور اسلام هنوز نسخ نشده بود.
بر این اساس، اولین احتمال در مورد دین حضرت محمد (ص) مسیحیت است. اگر نظریه تکامل
ادیان پذیرفته شود این احتمال تقویت می شود، زیرا بر مبنای این نظریه، دین حضرت
عیسی (ع) تا آن زمان کامل ترین ادیان بوده است.
اما این احتمال، با اشکالاتی روبرو است، زیرا دین اصلی حضرت مسیح که نسبت به باقی
دین ها در درجه بالاتری قرار داشته، در زمان حضرت محمد (ص) موجود نبود، زیرا به
کلی توسط شخصی به نام پولس تحریف شده بود.
مسئله دیگری که مسیحی بودن حضرت محمد (ص) را نقض می کند، نظریه جهانی نبودن دین
مسیحیت است، زیرا برخی، حضرت عیسی (ع) را پیامبری می دانند که فقط برای قوم بنی اسرائیل
برانگیخته شده بودند، نه برای همه بشریت. بنابراین اثبات جهانی بودن آن آسان نیست.
همچنین یکی دیگر از دلایل رد مسیحی بودن حضرت، این است که کسی در تاریخ ادعا نکرده
که حضرت به آیین مسیحیت عمل کرده اند؛ نیز شاهدی برای حضور حضرت در کلیسا جهت
عبادت دیده نمی شود. دین قبلی یعنی یهودیت نیز از تحریف مصون نمانده بود و هیچ کس
در تاریخ، حضرت محمد را معتقد به آیین یهودیت ندانسته است.
بنابراین برخی بر آن هستند که حضرت محمد (ص) به آیین حضرت ابراهیم (ع) بود. بنا بر
این نظریه، درست است که جاهلیت عرب، دین حضرت ابراهیم (ع) را نیز به انحراف کشاندند
و مناسک ابراهیمی را با خرافه های جاهلیت آمیختند.
اما این دین پاک به صورت سینه به سینه از اجداد پیامبر (ص)، به صورت تحریف نشده به
آن حضرت رسید. بنابراین درجه تکامل دین مسیحیت در عصر پیامبر (ص)، به مراتب کمتر از
دین حنیفی بود که در اختیار پیروان این دین، یعنی حنفای مکه، قرار داشت.
زیرا دین اصلی مسیحیت در اختیار نبود و لازمة عمل به دین اصلی، آگاهی حضرت از
آموزه های این دین است و با انجیل های تحریف شده نمی توان به شریعتی عمل کرد که
حضرت عیسی (ع) در ابتدا آورده است.
نظریه پیروی پیامبر (ص) از دین حضرت ابراهیم (ع)، مبتنی بر برخی از آیات قرآن است.
از جمله: «سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم که خالی از هرگونه انحراف بود
و از مشرکان نبود، پیروی کن»؛ نیز آیة «بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده،
آیینی پابرجا و ضامن سعادت دین و دنیا، آیین ابراهیم، همان کسی که از آیین های
خرافی محیط خود روی گردانید و از مشرکان نبود.»
اما پیروی از دین حنیف نیز با اشکالاتی مواجه است، چرا که آیات فوق پس از بعثت
نازل شده و ناظر به دین حضرت در دورة پیش از بعثت نیست و ممکن است منظور از پیروی
از حضرت ابراهیم (ع)، پیروی در مسیری باشد که از حضرت مانده نه در جزءجزء شریعت.
احتمال دیگر این است که حضرت محمد (ص) پیش از بعثت به تکلیفی عمل می کرد که بر
اساس وحی بود. بر مبنای این احتمال دین حضرت محمد (ص) تا پیش از بعثت، با فرشته
وحی در ارتباط بوده و تکالیف خود را مستقیماً از ایشان دریافت می کرد، روایت های
متعددی این نظریه را تأیید می کنند.
حضرت علی (ع) در تایید این نظریه می فرماید: «از روزی که پیامبر (ص)
از شیر گرفته شد، خدا او را با بزرگ ترین فرشته، قرین و همراه ساخت تا به وسیله
آن فرشته، بزرگواری ها را بپیماید و به نیکو ترین اخلاق، آراسته گردد.»
همچنین در روایتی آمده: «بدان! که علما بر این نکته اتفاق نظر دارند که رسول خدا (ص)
قبل از رسالتش و از زمانی که به تکلیف رسید برخلاف آنچه که از قبیله قریش در اعمال
و عبادات دیده می شد، به طور مخفیانه نماز بر پا میداشت و روزه می گرفت و آنگاه
بود که آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند عزّوجلّ به جبرئیل امر فرمود تا بر آن
حضرت نازل گردد و او را به رسالت مبعوث کند.»
بنابراین همانگونه که طبق آیه قرآن به حضرت عیسی (ع) در کودکی کتاب داده شد؛ حضرت
محمد (ص) نیز از همان اوایل زندگی با عالم وحی در ارتباط بود و در چهل سالگی
مبعوث و مأمور شد تا دین خود را به همگان اعلام کند. برخی بر این نظریه، ادعای
اجماع کرده اند و آن را قبول دارند.
نظر شیخ طوسی در این باره اینگونه است: «ما بر این اعتقاد هستیم که رسول خدا (ص)
به هیچ شریعتی از انبیاء قبل از خود متعبّد نبوده، نه قبل از نبوتش و نه بعد از
نبوتش؛ بلکه هر عبادتی که آن حضرت انجام می داد، برای خود آن حضرت به عنوان یک
شریعت محسوب می گردید.
در این زمینه بعضی از علمای ما بر این اعتقاد هستند که آن حضرت قبل از بعثت با وحی
مأمور به عباداتی می شدند که مخصوص خود آن حضرت بود و ایشان نیز به وحی عمل می کردند،
اما نه از باب تبعیت از شریعت قبل از خود.
ایشان در ادامه می فرمایند: «دلیل ما بر مدّعایمان، اجماع علمای فرقه محقّه بر
این مطلب و عدم وجود اختلاف در آن است و دلیل دیگر ما این است که به اجماع ثابت
گردیده که آن حضرت از تمام انبیای قبل از خود افضل و برتر است. بنابراین جایز نمی باشد
که خداوند متعال افضل و برتر را به تبعیت از مفضول و فروتر امر نماید و این نکته ای
است که ما در چندین مورد به آن تأکید کرده ایم.»
علامه حلی نیز در این باره می فرماید: «رسول خدا (ص) متعبّد به هیچ شریعتی قبل از
خود نبوده است، نه قبل از بعثت و نه بعد از بعثت و اگر غیر از این می بود حتماً
شهرت پیدا کرده و اهل آن شریعت به آن افتخار می کردند و همچنین لازم می شد هر از
چند گاهی به آن شریعت مراجعه می کرد و سؤالات خود را از آن پاسخ می گرفت.»
به نظر می رسد آنچه علامه مجلسی با توجه به همة روایت ها به آن رسیده صحیح ترین
قول و درست ترین نظر باشد. ایشان می فرماید: «پیامبر (ص) قبل از مقام رسالت
داراى مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن می گفتند و صداى آن ها را می شنید
و گاه در رؤیاى صادقه به او الهام الهى می شد و بعد از چهل سال، به مقام رسالت
رسید و قرآن و اسلام رسماً بر او نازل شد.»
منابع:
1.دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، ج1، مترجمان: لیلا زارع، حسین کامیاب،
محمدامین علیزاده، تهران: انتشارات بهنود، 1393ش، ج3، ص689 و 697.
2. سبحانی، مفاهیم القرآن، قم، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، 1413ق، ج3، ص73 به
بعد.
3. سوره نحل، آیه 123.
4. سوره انعام، آیه 161.
5. مظفری، محمد، پرسشها و پاسخها، قم، ام ابیها، 1420ق، ص12.
6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی،
تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق،
ج2، ص17.
7. مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،
1403ق، ج18، ص266.
8. مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،
1403ق، ج18، ص278.
9. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم، انتشارات
رضی، 1375ش، ص52.
10. سوره مریم، آیات 12و13.
11. مظفر، محمدحسین، علم امام، ترجمه محمد آصفی، تبریز، 1349ش، ص76 به بعد.
12. شیخ طوسی، عده الاصول، ج2، ص590.
13. علامه حلی، الوصول، ص170.
14. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،
1403ق، ج18، ص288.