۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۷
وقار و سرور: خنده در سیره انبیاء و اولیاء چه جایگاهی داشت؟

خنده اولیاء الهی تبسّم است و هرگز صدایشان به قهقه بلند نمی شود. سیره پیامبران نیز تبسّم بوده است و این نشانه وقار آنها می باشد. پیامبر(ص) از خنده بلند نهی می کردند و آن را نشانه غفلت از قیامت می دانستند.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: امام علی(علیه السلام) در فرازی از خطبه متقین در بیان اوصاف ایشان می فرماید: «پرهیزکار اگر بخندد، صدای خنده او بلند نمی شود». این خصلت، نشانه وقار دارنده آن است. لبخند، خنده بزرگان است، حتی بعضی موقع خندیدن دندان هایشان آشکار نمی شود.


آنها که اعتقاد به مبدأ و معاد دارند و از عاقبت اعمال خود باخبرند، محزونند و این حزن مانع از خنده نامعقول آنها است و در حد حُسن اخلاق و معاشرت و خوشروئی، لبخند می زنند، آنها که نه اعتقادی دارند و نه به عاقبت خود می اندیشند، از حزن در قلب آنها خبری نیست و از این روی فکر می کنند در آسایش هستند در حالی که توهّمی بیش نیست!


رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هیچ وقت صدای خنده اش بلند نمی شد و تنها تبسّم می کردند. و گویا همه انبیاء(علیهم السلام) چنین بوده اند. در جریان [داستان] حضرت سلیمان(علیه السلام) با مورچه در قرآن آمده که حضرت سلیمان(علیه السلام) خنده ای تبسّم گونه کردند: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّنْ قَوْلِهَا» (۱) و این روش انبیاء، نشانه وقار و توجه آنها به عالم دیگر بود.


روزی نبی گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) از کنار عده ای از جوان های انصار عبور کردند و آنها با یکدیگر گرم صحبت بودند و صدای قهقهه و خنده هایشان بلند بود. حضرت [به آنها] فرمودند: «ای گروهی که چنین می کنید، چه کسی از شما آرزویش فریبش داده و بواسطه این آرزو در عمل کوتاهی کرده [این چنین شخصی] باید از آنچه در قبرها است و آنچه در آنها می گذرد آگاهی و اطلاع یابد و از حشر و نشر عبرت گیرد. یاد کنید مرگ را که نابود کننده لذات است».(۲)


در جای دیگر فرمودند: «لَو تَعلَمُونَ مَا اَعلَمُ لَضَحِکتُمْ قَلِیلًا وَ لیَبکُوا کَثِیراً» (۳)؛ (اگر می دانستید آنچه را که من می دانم کم می خندیدید و بسیار می گریستید).
رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) به جبرئیل فرمودند: «چرا میکائیل را هرگز خندان ندیده ام؟ گفت: «مَا ضَحِکَ مِیکَائِیلُ مُنْذُ خُلِقَتِ النَّارُ» (۴)؛ (میکائیل از وقتی آتش خلق شده نخندید)».
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: «حضرت داود(علیه السلام) به [فرزندش] سلیمان(علیه السلام) فرمود: «یَا بُنَیّ اِیّاکَ وَ کَثرَةَ الضِّحکِ فَاِنّ کَثرَةَ الضِّحکِ تَترُک العَبدَ حَقِیراً یَومَ القِیَامَةِ» (۵)؛ (ای فرزندم بپرهیز از خنده زیادی، زیرا زیادی خنده، بنده را در روز قیامت حقیر می کند).


آری از قهقهه بپرهیزید که از شیطان است؛ «اَلقَهقَهَةُ مِنَ الشَّیطَانَ» (۶) و حتی در روایت از امام باقر(علیه السلام) آمده که هرگاه قهقهه زدید بعد از آن بگوئید: «اَللّهُمَّ لَاتَمقُتنِی» (۷)؛ (خدایا مرا مورد غضب خود قرار مده) و این روایت به خوبی نشان می دهد که خنده بلند انسان را در معرض غضب خداوند رحمان قرار می دهد.
پس هرگاه خواستید خنده کنید، تبسّم نمائید که بهترین خنده، تبسّم است؛ «خَیْرُ الضِّحْکِ اَلتَّبَسُّمُ».(۸)


و همین، خنده مؤمن است. (۹) نه فقط در حال شنیدنِ گفتاری خنده آور تبسّم کنید بلکه در همه حال تبسّم را بر چهره خود آشکار کنید، خصوصاً در برخوردها و سخن گفتن ها، در روایت است که رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) وقتی سخن می فرمود تبسم می کرد(۱۰) و نیز در روایت است: (کسی که در برابر صورت برادرش متبسّم باشد برای او حسنه است)؛ «مَنْ تَبَسُّمَ فی وَجهِ اَخِیهِ کانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ».(۱۱)
در روایت آمده: «وقتی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) خندان می شدند، چشم های مبارکش تنگ می شد و همه خنده او تبسّم بود، به طوری که دندان های حضرت از سفیدی مانند تکه ابری که آماده باران ریختن است آشکار می شد».(۱۲)، (۱۳)


پی نوشت ها:

(۱). سوره نمل، آیه ۱۹.

(۲). الأمالی، طوسی، محمد بن الحسن، دار الثقافة، قم، ۱۴۱۴ قمری، ‌چاپ: اول، ص ۵۲۲، (المجلس الثامن عشر)؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، ‌۱۴۰۹ قمری، چاپ: اول، ج ‌۱۲، ص ۱۱۹، باب ۸۳ (کراهة کثرة المزاح و الضحک)؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ قمری، چاپ: دوم، ج ‌۷۳، ص ۵۹، باب ۱۰۶ (الدعابة و المزاح و الضحک).
(۳). تفسیر نور الثقلین، عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ قمری، چاپ: چهارم، ج ‌۲، ص ۲۴۹، (سورة توبه، آیات ۷۵ الی ۸۶)؛ التوحید، ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: حسینی، هاشم، جامعه مدرسین، ایران، قم، ۱۳۹۸ قمری، چاپ: اول، ص ۲۳۸، باب ۳۴ (تفسیر حروف الأذان و الإقامة).
(۴). مجموعة ورّام، ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، مکتبه فقیه، قم، ۱۴۱۰ قمری، ‌چاپ: اول، ج ‌۱، ص ۳۰۱، (فی صفة المساءلة)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‌۵۶، ص ۲۶۰، باب ۲۴ (آخر فی وصف الملائکة المقربین).
(۵). قرب الإسناد، حمیری، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، ۱۴۱۳ قمری، چاپ: اول، ص ۶۹، (احادیث متفرقة)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‌۱۴، ص ۳۵، باب ۳ (ما أوحی إلیه علیه السلام و صدر عنه من الحکم)؛ ج ‌۷۳، ص ۵۸، باب ۱۰۶ (الدعابة و المزاح و الضحک) (در این مجلّد بحار «فقیراً یوم القیامه» آمده است).
(۶). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‌ ‌۱۴۰۷ قمری، چاپ: چهارم، ج ‌۲، ص ۶۶۴، باب (الدعابة و الضحک)؛ وسائل الشیعة، همان، ج ‌۱۲، ص ۱۱۴، باب ۸۱ (کراهة القهقهة و استحباب الدعاء بعدها بعدم المقت و استحباب التبسم).
(۷). الکافی، همان، ج ‌۲، ص ۶۶۴، باب (الدعابة و الضحک)؛ من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ‌ ۱۴۱۳ قمری، چاپ: دوم، ج ‌۳، ص ۳۷۷، باب (الأیمان و النذور و الکفارات)؛ وسائل الشیعة، همان، ج ‌۱۲، ص ۱۱۴، ص ۸۱ باب (کراهة القهقهة و استحباب الدعاء بعدها بعدم المقت و استحباب التبسم).
(۸). غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، دار الکتاب الإسلامی، قم، ‌ ۱۴۱۰ قمری، چاپ: دوم، ص ۳۵۵، حکمت ۱۸.
(۹). الکافی، همان؛ وسائل الشیعة، همان، ج ‌۱۲، ص ۱۱۵، باب ۸۱ (کراهة القهقهة و استحباب الدعاء بعدها بعدم المقت و استحباب التبسم)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‌۷۵، ص ۲۵۰، باب ۲۳ (مواعظ الصادق جعفر بن محمد ع و وصایاه و حکمه) (ضحک المؤمن تَبَسُّمٌ).
(۱۰). مکارم الأخلاق، طبرسی، حسن بن فضل، شریف رضی، قم، ۱۴۱۲ قمری / ۱۳۷۰ شمسی، چاپ: چهارم، ص ۲۱، (فی مزاحه و ضحکه)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‌۱۶، ص ۲۹۸، باب ۱۰ (نادر فیه ذکر مزاحه و ضحکه ص و هو من الباب الأول).
(۱۱). الکافی، همان، ص ۲۰۶، باب (فی إلطاف المؤمن و إکرامه)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‌۷۱، ص ۲۹۸، باب ۲۰ (قضاء حاجة المؤمنین و السعی فیها و توقیرهم و إدخال السرور علیهم و إکرامهم و ألطافهم و تفریج کربهم و الاهتمام بأمورهم)؛ وسائل الشیعة، همان، ج ‌۱۲، ص ۱۲۱، باب ۸۴ (استحباب التبسم فی وجه المؤمن).
(۱۲). عیون أخبار الرضا(ع)، ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، نشر جهان، تهران، ‌ ۱۳۷۸ قمری، چاپ: اول، ج ‌۱، ص ۳۱۷، (ما جاء عن الرضا ع فی صفة النبی)؛ معانی الأخبار، ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۳ قمری، چاپ: اول، ص ۸۱، باب (معانی ألفاظ وردت فی صفة النبی)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‌۱۶، ص ۲۹۸، باب ۱۰ (نادر فیه ذکر مزاحه و ضحکه ص و هو من الباب الأول).
(۱۳). گردآوری از کتاب: اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ شمسی، چاپ: اول، ج ۲، ص ۵۷۷.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha