به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نامه ۲۹ نهجالبلاغه، بخشی از نامه ارسالی امام علی(ع) به اهالی بصره، بعد از توطئههای معاویه برای ایجاد آشوب مجدد در این شهر بود.
ایشان در این نامه با یادآوری «رأفت اسلامی» در مقابله با فتنهگران جنگ جمل که تقریبا همگی آنان اهل بصره بودند، اینگونه مینویسند:
«وَ قَدْ کَانَ مِنِ انْتِشَارِ حَبْلِکُمْ وَ شِقَاقِکُمْ مَا لَمْ تَغْبَوْا عَنْهُ، فَعَفَوْتُ عَنْ مُجْرِمِکُمْ، وَ رَفَعْتُ السَّیْفَ عَنْ مُدْبِرِکُمْ، وَ قَبِلْتُ مِنْ مُقْبِلِکُمْ؛ به یقین پراکندگی شما (از اطراف من) و دشمنی و پیمانشکنی شما (در آستانه جنگ جمل) چیزی نبود که شما از آن آگاه نباشید؛ ولی من مجرمان شما را عفو کردم و شمشیر را از فراریان برداشتم و کسانی را که به جانب من آمدند پذیرفتم».
حضرت در ادامه با بیان اینکه آن «عفو در هنگام قدرت» بوده و هماکنون، سپاهیان آماده نبرد با فتنهگران هستند، آنان را تهدید میکند:
«فَإِنْ خَطَتْ بِکُمُ الاُمُورُ الْمُرْدِیَةُ، وَ سَفَهُ الآرَاءِ الْجَائِرَةِ، إِلَی مُنَابَذَتِی وَ خِلا فِی، فَهَا أَنَا ذَا قَدْ قَرَّبْتُ جِیَادِی، وَ رَحَلْتُ رِکَابِی. وَ لَئِنْ أَلْجَأْتُمُونِی إِلَی الْمَسِیرِ إِلَیْکُمْ لأُوقِعَنَّ بِکُمْ وَقْعَةً لا یَکُونُ یَوْمُ الْجَمَلِ إِلَیْهَا إِلاَّ کَلَعْقَةِ لاعِقٍ؛ حال اگر افکار مهلک و آرای ضعیف و منحرف از مسیر حق، شما را به ستیزهجویی و مخالفت با من بکشاند من همان مرد دیروزم. سپاهم را آماده ساختهام و اسبها را زین کرده و جهاز بر شتران گذاشتهام و اگر مرا مجبور به حرکت به سوی خود کنید حملهای به شما بیاورم که جنگ جمل در برابر آن بسیار کوچک و مانند قطرهای در مقابل دریا باشد».
مورخان و شارحان نهجالبلاغه درباره این واقعه تاریخی مینویسند که در آن زمان «عبدالله بن عباس» به عنوان والی بصره به کوفه آمده بود و «زیاد بن ابیه» بهعنوان جانشین ابن عباس در بصره منصوب شده بود. وی در سخنانی آنان را اینگونه تهدید کرده بود: « من میان گنهکار و بیگناه تفاوت نمیگذارم و پدر را به خاطر فرزند و همسایه را به خاطر جرم همسایه کیفر میدهم و همه را درهم میکوبم؛ مگر این که به راه راست آیید».
امام علی (ع) برای جلوگیری از تندروی در مقابله با این افراد و در پاسخ به سخنان زیاد که احتمالا به گوش ایشان رسیده بود، در انتهای نامه، با شیوهای محبتآمیز مردم را مخاطب قرار میدهد و مینویسد:
«مَعَ أَنِّی عَارِفٌ لِذِی الطَّاعَةِ مِنْکُمْ فَضْلَهُ، وَ لِذِی النَّصِیحَةِ حَقَّهُ، غَیْرُ مُتَجَاوِزٍ مُتَّهَماً إِلَی بَرِیٍّ، وَ لا نَاکِثاً إِلَی وَفِیٍّ؛ در عین حال از فضل و برتری مطیعان شما آگاهم و حق ناصحان را به خوبی میشناسم و هرگز به دلیل وجود متهمی، شخص بیگناه را کیفر نمیدهم و وفادار را به خاطر پیمانشکن مجازات نمیکنم.»
در تاریخ انقلاب اسلامی نیز نمونههای فراوانی از شخصیتهایی را میتوان یافت که فتنههای مختلفی را ایجاد و دشمنیهای نمایان با اصول انقلاب داشتند. این افراد، بهویژه سران و پرچمداران آنان، غالبا از سوی نظام اسلامی مورد عفو قرار گرفته و بدون محاکمه قضایی در حال زندگی طبیعی خود هستند، روندی که گاه با اعتراض نیروهای انقلابی نیز مواجه شده است.
بنابر سیره امام علی(ع) در ماجرای جنگ جمل، میتوان گفت برای این فتنهگران، اصل بر بخشش آنان مشروط به عدم تکرار فتنهگری است و اگر به هر دلیل این شرط نایده گرفته شده و بار دیگر توسط آنان فتنهای و توطئهای علیه نظام اسلامی صورت بگیرد، روش برخورد نظام اسلامی با آنان متفاوت خواهد بود همانگونه که نمونههایی از این اقدامات قاطع قضایی علیه عفوشدگان در سالهای نخستین انقلاب اسلامی، در سالهای بعد دیده شد. اما در هر حال، نباید از جاده انصاف و عدالت خارج شد؛ همانگونه که امام علی(ع) بر تنبیه نکردن بیگناهان تاکید دارند.
سید علیاصغر حسینی/ ابنا
....................
پایان پیام
نظر شما