خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی نفوذ شیطان در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی(علیه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لای تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهی شرح می دهد به گونه ای که بهتر از آن تصوّر نمی شود.
در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره می فرماید که: نفوذ شیطان در وجود هر انسانی اختیاری است نه اجباری. این انسانها هستند که به او چراغ سبز نشان می دهند و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر می کنند، می فرماید: ([این زشت سیرتان] شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند)؛ «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً».
این همان چیزی است که در قرآن مجید به روشنی به آن اشاره شده، می فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ (او بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می کنند تسلّطی ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و کسانی که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمانهایش به جای فرمان خدا گردن می نهند).(۱)
در مرحله دوّم می فرماید: ([بعد از این انتخابی که از سوی گمراهان انجام می شود، شیطان نیز انتخابی می کند و آن این که] آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است)؛ «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً».(۲) سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، می فرماید: (او در درون سینه های آنها تخمگذاری کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود)؛ «فَباضَ وَ فَرَّخَ فی صُدُورِهِمْ». (۳)
در این تشبیه جالب امام(علیه السلام)، سینه های شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذاری او معرفی می کند و به دنبال آن می افزاید: (این جوجه های شیطانی از درون سینه های آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت)؛ «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ».
سپس به بیان مرحله سوّم این نفوذ خطرناک پرداخته، می فرماید: (کارشان به جایی رسید که شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت)؛ «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ». یعنی سرانجام این تخم شیطانی که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوی شد، تبدیل به شیطانی می شود متّحد با آنها، یعنی در تمام اعضای آنها نفوذ می کند به طوری که صاحب شخصیت دوگانه ای می شوند.
از یک نظر انسانند و از یک نظر شیطان، ظاهرشان شبیه انسانهاست، امّا باطنشان شیطانی است. چشم و گوش و زبان و دست و پای آنها همه به فرمان شیطان است و طبیعی است که همه چیز را به رنگ شیطانی می بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه های شیطان است.
در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایی این سیر انحرافی تدریجی پرداخته، می فرماید: هنگامی که به این جا رسیدند، شیطان (آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد [مرکبی که آنها را به سوی انواع معاصی کبیره و کفر و ضلالت می کشاند]؛ و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید)؛ «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل». (۴)
این سخن شبیه همان چیزی است که امام(علیه السلام) در کلام نورانی دیگری می فرماید: «الا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْل شُمُس حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها»؛ (آگاه باشید گناهان و خطاها همچون مرکبهای سرکش و لجام گسیخته اند که گناهکاران، بر آن سوار می شوند!)، (۵) در پنجمین و آخرین مرحله، می فرماید: (اعمال آنها اعمال کسی است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است)؛ «فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطانُ فی سُلطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلی لِسانِهِ». (۶)
اشاره به این که اعمال آنها به خوبی گواهی می دهد که «شیطان» در آنها نفوذ کرده و به راهی که می خواهد می برد. سخنانشان سخنان شیطانی و نگاه های آنها نگاه های شیطانی، و در مجموع اعمال آنها ردّ پای شیطان به خوبی دیده می شود و در واقع امام(علیه السلام) می خواهد در این مرحله طریق شناخت این گونه اشخاص را که همان اعمال شیطانی است نشان دهد.
آخرین نکته ای که لازم می دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضی از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشکر پنهانی او نیستند؛ بلکه گروهی از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند.
چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «وَ کَذلِک جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحی بَعضُهُمْ اِلی بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»؛ (این چنین در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که به طور سرّی سخنان فریبنده و بی اساس را برای اغفال مردم ـ به یکدیگر می گفتند). (۷) آری باید مراقب وسوسه های همه آنها بود. (۸)
پی نوشت:
نظر شما