۲۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۰
نگاهی به حجاب در قرآن با رویکرد حدیثی

قرآن کریم تمایل به پوشیده بودن را از امور فطری و درونی انسان می‌داند که از آغاز خلقت آدم و حوا در نهاد انسان به ودیعه گذاشته شده است. خداوند در قرآن به پیامبر اسلام (ص) خطاب می‌کند که به مردان زنان باایمان فرمان دهد تا برای پاسداشت پاکی‌ها و فضایل و رسیدن به کمال، نگاه‌های خویش را از نامحرم فروکاهند و دامان (عورت) خویش را بپوشانند

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: از مباحث بسیار مهم و اساسی که از دیرباز مورد توجه بوده، موضوع پوشیدگی بدن انسان‌ها در برابر یکدیگر است. پاسخ به این پرسش که برهنگی خلاف طبیعت و فطرت انسان است یا خیر، از مسائل مهم و تعیین‌کننده در حوزة تنظیم روابط اجتماعی زن و مرد می‌باشد. قرآن کریم در این زمینه آن گاه که داستان آفرینش حضرت آدم و همسرش حوا را به تصویر می‌کشد، به موضوع نیاز درونی آدم و حوا نسبت به پوشیدگی اشاره کرده است که نشان می‌دهد قرآن تمایل به پوشیدگی را ناشی از عمق جان انسان می‌داند.

قرآن کریم پس از بیان مسأله جای گرفتن حضرت آدم و همسرش در بهشت (اعراف، ۱۹) و تأکید خداوند بر خودداری آن دو از نزدیک شدن به درخت ممنوعه، ماجرای وسوسه و فریب شیطان را چنین شرح می‌دهد: «فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوآتهما و در ادامه آیات می خوانیم : فرلّیهما بغرور فلمّا ذاقا الشجره بدت لهما سوء انهما و طفقا بخصوفان علیهما من ورق الجنّه...(اعراف، ۲۰).
شیطان آن دو را وسوسه کرد تا زشتی‌هایشان آشکار شود و آن دو نیز به سبب این فریب از میوة درخت ممنوعه چشیدند و در این هنگام اندام‌هایشان (عورت‌هاشان) بر آنها آشکار شد و آنان بر آن شدند تا با برگ‌های (درختان) بهشت خود را بپوشانند.

در ادامه، خداوند خطاب به همه انسانها می‌گوید: «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً یواری سوءآتکم و ریشاً و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون» (اعراف، ۲۶) «ای فرزندان آدم به راستی برای شما لباسی فرو فرستادیم که زشتی‌های شما را می‌پوشاند و زینت شماست اما لباس پرهیزگاری بهتر است».


تأمل در آیات فوق نشان‌دهندة نکات مهمی است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱- برهنگی و عریانی، عملی ناپسند است و شیطان هنگامی که تصمیم به فریب آدم و حوا گرفت قصدش این بود که با فریفتن آنان، موجب عریانی و برهنگی آنان شده تا با از دست دادن پوشش از بهشت رانده شوند. پس به خوبی می‌توان به زشتی برهنگی در نظر خداوند پی برد.
۲- برهنگی و عریانی، محصول وسوسة شیطان و نتیجه تحریکات شیطان در انسان‌هاست. شیطان می‌کوشد تا با وسوسه در فرزندان آدم، زشتی‌های آنان را آشکار سازد و از جملة زشتی‌ها، برهنگی و عریانی است.
۳- انسان فطرتاً برهنگی را ناپسند می‌شمرد و از آن گریزان است و از همین رو حضرت آدم و حوا بلافاصله کوشیدند خود را با برگ‌هایی از درختان بهشت پوشانده و از برهنگی احتراز کنند.

۴- خداوند دانش و امکانات تهیة لباس را از نعمت‌های نازل شدة [۱] ربوبی می‌داند که موجب پوشیدگی اندام‌های انسان می‌شود و نیز موجب زینت و زیبایی ظاهری اوست. بنابراین پوشش را می‌توان از عطایای الهی به بندگان دانست.

آن چه از آیات فوق به دست می آید، تأکید بر اصل پوشیدگی و نفی برهنگی است؛ اما در این آیات سخنی از چگونگی، ویژگی‌ها و ملازمات پوشش به میان نیامده است. در آیات دیگری از قرآن به طور مشخص به مسأله پوشش و حدود و ثغور کلی آن پرداخته شده است. بررسی این آیات که در دو سورة نور و احزاب مطرح شده‌اند، دیدگاه قرآن را در مبحث حجاب و ملازمات آن به خوبی روشن می‌سازد.

حجاب در سوره نور

آیات سورة نور را به دو بخش کلی می‌توان تقسیم نمود. در بخش اول وظیفة مردان بیان شده و با خطاب «قل للمؤمنین»، مردان مسلمان به وظایف خویش فراخوانده شده‌اند و در بخش دوم، زنان مورد خطاب وظایف الهی قرار گرفته‌اند. نکتة جالب توجه آن که در آغاز آیه ابتدا به مردان خطاب شده و به آنان دستور کنترل نگاه و پوشاندن مواضعی از بدن داده شده است.

مردان، نگاه و حجاب

«قل للمؤمنین یَغُضّوُا مِن اَبصارِهِم و یَحفَظُوا فروُجهم ذلک اَزکی لَهم اِنّ الله خَبیرٌ بما یَصنَعون» (نور، ۳۰). به مردان با ایمان بگو: دیده (از نامحرمان) فرونهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند که این برای آنها پاکیزه‌تر است، همانا خدا به آن چه می‌کنند آگاه است.


 فرمان غض بصر به مؤمنان

با آن که کلمات یَغضُّوا و یحفَظوا فعل مضارعند و معنای «فرو می‌نهند» و «حفظ می‌کنند» را افاده می‌نمایند، اما به دلیل سیاق آیه و وجود فعل امر قل، مفهوم و معنای آیه، به صورت جملة شرطیه است (طباطبایی، ۱۴۱۷ ق: ج ۱۵، ص ۱۱۱؛ طبرسی، ۱۳۷۲: ج ۷، ص ۶۱۶) و مجزوم بودن یغضوا نیز بدان علت است که جواب شرط مقدر قرار گرفته است. بنابراین مفاد آیه چنین است: «ای پیامبر به مومنان بگو دیدگان خود را فرونهند و اگر تو آنان را این گونه امر کنی آنان چشمان خود را فرو خواهند نهاد و دامن‌های خود را حفظ خواهند کرد». بنابراین آیه دلالت می‌کند که پیامبر از سوی خداوند، مردان و زنان مومن را به فرونهادن نگاه فرمان داده است و فرمان و امر دلالت بر لزوم و وجوب می‌کند. نتیجه اینکه فرونهادن نگاه، واجب و تخلف از آن حرام است. از این رو باید اولاً معنا و مفهوم به کار بستن دید (غض بصر) و ثانیاً متعلَّق نگاه و نظر را به خوبی بازشناخت تا معلوم گردد دیده را از چه چیز باید فرو کاست و نسبت به چه چیزهایی می بایست غض بصر داشت.

 معنای غض

«ابن فارس» دربارة غض چنین نگاشته است: «غض بر بازداشتن، کم کردن و کاستن دلالت می‌کند و هر چه را بازداری آن را غض کرده‌ای [۲]» (ابن فارس، ۱۴۰۴ ق: واژة غض). «راغـب»، غض را به معنای نقصان می‌داند [۳] (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ ق: واژه غض) و صاحب «العین» غضاضت را سستی در نگاه می‌شمرد [۴] (فراهیدی، ۱۴۱۰ ق: واژه غض). بنابر آن چه در لسان العرب آمده است آن گاه که گفته می‌شود «غَضَّ و «أغْضی» منظور آن است که پلک‌ها را به هم نزدیک کرد اما به هم نچسباند [۵] (ابن‌منظور، ۱۴۱۴ ق: واژه غض).

بررسی دیگر کتب لغت نیز همین معنا را دربارة غض به دست می‌دهد [۶] که غض بصر، چشم برهم نهادن نیست، بلکه نگاه را پایین انداختن است. به عبارت دیگر مقص ۳ ود آن است که اگر انسان در حال نگاه به چیزی باشد و سپس چشم‌ها را پایین اندازد و پلک را پایین آورد و آن شیء را از منطقة دید مستقیم خویش خارج کند، این کار را غض بصر گویند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ج ۱۴، ص ۴۳۶).

بنابراین روشن گشت که غض بصر به نحوة حرکت چشم و پلک‌ها باز می‌گردد و با نزدیک شدن پلک‌ها به یکدیگر حالت چشم برگرفتن از شئ پیدا می‌شود. با این توضیح، روشن می‌شود که تفسیر غض بصر به بستن چشم‌ها و روی هم نهادن پلک‌ها، با معنای لغوی غض سازگاری ندارد (شوکانی، ۱۴۱۴ ق: ج ۴، ص ۲۶؛ آلوسی، ۱۴۱۵ ق: ج ۹، ص ۳۳). همچنانکه تفسیر غض به نگاه غیراستقلالی و آلی (مطهری، ۱۳۵۳: ص ۱۲۳) یا نگاهی که در آن ورانداز کردن نباشد، بلکه نگاه عادی و آلی باشد (قرشی، ۱۳۷۱: واژه غض)؛ نیز تفسیر مناسبی نیست. بنابراین، غض بصر را به همان معنای لغوی آن یعنی فروکاستن از نگاه و پایین آوردن پلک‌ها و در نتیجه نگاه را برگرفتن، باید معنا کرد؛ چنانکه بسیاری از مفسران نیز بر همین نظرند. [۷]


پی‌نوشت ها:

*- دانش‌آموخته دوره دکترای تفسیر، خارج فقه و اصول و پژوهشگر مطالعات زن و خانواده
[۱] - در بیان مفهوم انزال لباس چند دیدگاه وجود دارد؛ ر. ک. طباطبایی، ۱۴۱۷ ق: ج ۸، ص ۶۸؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ج ۶، ص ۱۳۱ و قرطبی، ۱۳۶۴: ج ۱۷، ص ۱۸۴.
[۲] - الغضّ یدلّ علی کفٍّ و نقصٍ و کُلُّ شیٍ کففته فقد غَضَضْته
[۳] - الغض: النقصان من الطرف و الصوت
[۴] - الغض و الغضاضة: الفتور فی الطرف
[۵] - یقال غض و اغضی اذا دانی بین جفنیه و لم یلاق
[۶] - ر. ک. قاموس قرآن، مجمع البحرین و اقرب الموارد
[۷] - (ر. ک. طبرسی، ۱۳۷۲: ذیل آیه ۳۰ نور؛ طوسی، ۱۴۰۹ ق: ذیل آیه ۳۰ نور؛ ابوالفتوح رازی، ۱۴۰۸ ق: ذیل آیه ۳۰ نور؛ قاسمی، ۱۴۱۸ ق: ذیل آیه ۳۰ نور)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha