خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) ابنا: در فرهنگ عرب، سه نوع نام گذاری وجود دارد: اسم، کنْیه و لقب. اسم که مشخص است. کنیه معمولاً به نام فرزند بزرگِ شخص است. نحوۀ انتساب شخص به کنیه به هنگام تولد برمی گردد؛ یعنی پدر و مادر تفأّل به نیک می زنند و می گویند: «ان شاءالله این نوزاد بزرگ شود و ازدواج کند و نام فرزندش را مثلاً حسن بگذارد» و همان روزِ اول کنیۀ «ابوالحسن» را برای او انتخاب می کنند. بنابراین در بیشترِ مواقع اگر «أَب» یا «أُمّ» بر سر نامی آمد، کنیۀ شخص است؛ مثلِ ابوالقاسم، ابوالفضل، ابومحمد و ... اما لقب به خصلت های نیک و بدِ افراد یا صفتی که شخص دارد برمی گردد. برای نمونه به پیامبر اکرم(ص)، «مصطفی» یعنی «برگزیده» می گفتند و به هند، همسر ابوسفیان، «آکِلةُ الأکباد» [۱] یعنی «جگرخوار» لقب داده بودند. بنابراین هرکدام از ائمه(عهم) نیز اسم و کنیه و لقب داشتند؛ مثلاً نام امام دوم، «حسن(ع)»، کنیه اش «ابومحمد» و القابش «مجتبی» و «سبط اکبر» است. همچنین ازآنجاکه آن حضرت، انسان بسیار بخشنده ای بودند، ملقّب به «کریم اهل بیت(عهم)» شدند.
کریم اهل بیت(ع)
امامان معصوم(عهم) همه دارای برترین سجایای اخلاقی و صفات پسندیده هستند و همۀ ایشان اکثرِ این صفات را دارند؛ اما گاهی به دلایل مختلف، ازجمله شرایط زمان، در امامی صفتِ خاصی تبلور پیدا می کند و به عنوان لقب ایشان مشهور می شود. همۀ ائمه(عهم) «سجّاد» بودند، همه «شکافندۀ علم» بودند، همه «صادق» بودند، همه به هنگام خشم واقعاً خویشتن دار و «کاظم» بودند، همۀ ایشان «رضا» و «هادی» و «جواد» و «نقی» و «تقی» بودند؛ اما این القاب به همان دلیلی که گفته شد، بر امام خاصی اطلاق شده است. بر همین اساس، به امام حسن مجتبی(ع) «کریم اهل بیت(عهم)» گفته اند. آن امام همام، پرورش یافتۀ مکتب حضرت علی(ع) و بانو فاطمه زهرا؟ عها؟ است و نیکی به دیگران را از پدر و مادر آموخته است. بنا بر نقلی، ایشان در کودکی، در دل شب، هنگامی که دعاهای مادر در حق دیگران را می شنید، پرسید: «چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنی، برای خودت دعا نمی کنی!؟ فرمود: "پسرم، اول همسایه، بعد خانه. "»[۲]
ایشان در ماجرای نزول آیۀ اطعام [۳] نیز شخصاً حضور داشت و شاهد ایثار پدر و مادر و پاداش خدا بود. ۳بنابراین امام حسن(ع) دست پروردۀ چنین مادر و پدری است و کمک به دیگران، سیرۀ ایشان است و ازاین رو به ایشان «کریم اهل بیت(عهم)» گفته اند.
نمونه هایی از بخشش و ایثار امام حسن(ع)
امام حسن مجتبی(ع) هیچ گاه نیازمندی را نومید نمی کرد و می فرمود: «من هم محتاج درگاه خداوندم و دوست دارم خدا هم مرا محروم برنگرداند. حیا می کنم درحالی که خودم محتاجم، محتاجی را مأیوس کنم. خداوند عادت دارد نعمت هایش را بر من ارزانی بدارد و عادت من هم این است که نعمت هایش را به بندگانش ببخشم. می ترسم ترک این عادت کنم و خدا نیز از عادت خود دست بکشد.»[۴]
آن حضرت، مصداق کامل آیۀ (وإِذَا حُییتُم بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوها) [۵] بود؛ هنگامی که کنیزی گلی به ایشان هدیه کرد، در عوض در راه خدا آزاد شد و هنگامی که از این عمل پرسیدند، به این آیه استناد کرد. [۶]
گاهی حضرت بیش از خواستۀ سائل به او عطا می کرد. در روایتی، حاجتمندی تقاضای مقداری کمک کرد؛ اما امام(ع) دوبرابر به او بخشید. حضرت در پاسخ شخصی که از چراییِ این موضوع پرسید فرمودند: «مگر نمی دانی که احسان آن است که بدون درخواست به کسی چیزی بدهند؟ اما آنچه پس از درخواست بدهند، بهای ناچیزی است در برابر آبروی او. شاید سائل شبی را با اضطراب و بین بیم و امید به سر برده و نمی دانسته است که آیا در برابر بیان حاجتش دست رد به سینۀ او خواهی زد یا شادیِ پذیرش به او خواهی بخشید؟ و اکنون با تن لرزان و دلِ پرتپش نزد تو آمده است. پس اگر تو فقط به قدر خواسته اش به او ببخشی، در برابر آبرویی که نزد تو ریخته است، بهای اندکی به او داده ای.»[۷]
آن حضرت علاوه بر کمک به فقرا، با آن ها هم نشین می شد. در منابع نقل شده است: روزی امام مجتبی(ع) از جایی می گذشتند که جمعی از فقرا در آن راه بودند و غذا میل می کردند. آن ها پاره های نان خشک را روی زمین می گذاشتند و می خوردند. هنگامی که نظرشان به امام حسن(ع) افتاد، از ایشان خواستند با آن ها غذا بخورد. امام از اسب پیاده شدند و فرمودند: «خداوند متکبران را دوست نمی دارد» و در جمع آن ها نشستند و از غذایشان میل کردند. سپس از همه شان دعوت کردند که برای صرف غذا به خانۀ امام بروند و حضرت با غذاهای خوب از ایشان پذیرایی کردند و به همه لباس های مناسب هدیه دادند. [۸]
بخشش همۀ اموال
براساس برخی گزارش های تاریخی، امام گاهی همۀ اموال خود را می بخشید: «خَرَجَ الْحَسَنُ بنُ علِی منْ مالِهِ مرَّتَینِ وَ قَاسَمَ اللَّهَ مالَهُ ثلَاثَ مَرَّاتٍ؛ امام حسن(ع) دو بار همۀ اموال خویش را در راه خدا دادند و سه دفعه اموال خود را با خدا تقسیم کردند.»[۹]
شاید این سؤال مطرح شود: چگونه چنین چیزی ممکن است و پس از این بخشش، حضرت چگونه خود و خانوادۀ خویش را اداره می کردند؟ و آیا اصلاً این کار معقول است؟ آیا بخشش همۀ اموال باعث عسروحرج نمی شود و برخلاف بیان اوصاف بندگان خدا در قرآن نیست که می فرماید: (وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَم یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکانَ بَینَ ذَلِک قَوَامًا(؟ [۱۰]
پاسخ آن است که این گونه کرامت، نه انفاق معمولی، بلکه ایثار است و امام حسن مجتبی(ع) بیش از هرکسی به این اوصاف واقف اند. بنابراین عملِ امام حسن(ع) بخشش معقولی بود. هیچ جا هم ذکر نشده که این بخشش های تعجب بر انگیز باعث فقر و تنگدستی ایشان شده باشد و این خود حاکی از آن است که این گونه انفاق و ایثار کاملاً دقیق و حساب شده بوده است.
بخشش به دشمنان
بخشش امام مجتبی(ع) شامل حال دشمنان نیز می شد. ازآنجاکه معاویه در شام علیه امام علی و امام حسن(عهما) تبلیغات منفی کرده بود، مردم شام ناسزاگفتن به امام را عبادت تصور می کردند و گاه وبیگاه به ایشان دشنام می دادند.
روزی مردی از شام از کنار امام حسن(ع) گذشت و دشنام داد. امام(ع) نه تنها تند نشدند و پاسخ شبیه به او ندادند، بلکه با گشاده رویی برخورد کردند و لبخند زدند و فرمودند: «ای مرد، گمان می کنم تو غریبی و گویا امر بر تو مشتبه شده است. اگر از ما درخواستی داری، عَطایت می کنیم؛ اگر از ما طلب هدایت کنی، راهنمایی ات می کنیم؛ اگر از ما یاری طلبی، یاری ات می کنیم؛ اگر گرسنه ای، سیرَت می کنیم؛ اگر لباس نداری، می پوشانیمت؛ اگر نیازمندی، بی نیازت می کنیم؛ اگر رانده شده ای، پناهت می دهیم؛ اگر حاجتی داری، برایت برمی آوریم؛ اگر بارِ خود را بیاوری و به خانۀ ما فرود آوری و تا وقتِ رفتن مهمانِ ما باشی، برایت بهتر است؛ زیرا ما خانۀ بزرگی داریم و آنچه بخواهی، برای ما میسّر است.»
او هنگامی که رفتار کریمانۀ امام حسن(ع) را دید، به گریه افتاد و گفت: «گواهی می دهم که تویی خلیفۀ خدا در زمین و خدا بهتر می داند خلافت و رسالتش را در کجا قرار دهد. پیش از این، تو و پدرت را از همه دشمن تر می داشتم و اکنون محبوب ترینِ خلق نزد من هستی.» پس بارِ خود را به خانۀ حضرت برد و تا زمانی که در مدینه حضور داشت، مهمان ایشان بود و از دوستان و شیعیان آن حضرت شد. [۱۱]
فرجام کلام
اطعام، اکرام، انفاق و ایثار در زندگی امام مجتبی(ع) موج می زد و بااینکه همۀ معصومان(عهم) سخاوتمند بودند و در انفاق و بخشش و ایثار بر همگان پیشی می گرفتند، اما این سیره در امام حسن(ع) بیشتر جلوه کرد و تبلور یافت. بخشش های حضرت ویژگی های خاص و منحصربه فردی داشت که حتی گاهی دشمنان نیز در سایۀ لطف و کرامت ایشان قرار می گرفتند. ازاین رو ایشان به «کریم اهل بیت(عهم)» معروف شده اند. [۱۲] به همین دلیل است که پیامبر(ص) فرمودند: «لَوْ کان الْفَضْلُ شَخْصاً لَکانَ الْحَسَنَ عَلَیهِ السَّلَامُ؛ [۱۳] اگر فضل به صورت انسانی جلوه گر شود، امام حسن(ع) همان انسان خواهد بود.» بخشش های محیرالعقول امام مجتبی(ع) تا جایی بود که گاهی ایشان تمام اموال خود را می بخشید. این گونه بخشش ها ازطرف امام کاملاً عقلانی بود و امام اَعقلِ عُقَلاست. ازاین رو پیامبر(ص) در بیان دیگری فرمودند: «لَوْ کانَ الْعَقْلُ شَخْصاً لَکانَ الْحَسَنَ عَلَیهِ السَّلَامُ؛ [۱۴] اگر عقل به صورت انسانی جلوه گر شود، امام حسن(ع) همان انسان خواهد بود.»[۱۵]
امروزه که به دلیل تحریم اقتصادی دشمن، خانواده های زیادی از فقر رنج می برند، الگو قراردادن امام حسن(ع) بخشی از مشکلات جامعه را حل خواهد کرد. رفتار امام نشان داد که دست گیری از فقرا کافی نیست؛ بلکه بخشش باید کریمانه باشد که فقیر احساس حقارت نکند. خداوند در قرآن می فرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکم بِالْمَنِّ وَالْأَذَی کالَّذِی ینفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ)؛ [۱۶] «ای کسانی که ایمان آورده اید، صدقات خود را با منّت گذاشتن و اذیت کردن ضایع نکنید همانند کسی که ازروی ریا انفاق می کند.»
پینوشت ها:
[۱] أنساب الأشراف، احمدبن یحیی بلاذری، به کوششِ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۸۷.
[۲] علل الشرایع، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۸۲.
انسان / ۸: (وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مسْکینًا وَیتیمًا وَأَسیرًا).
[۳] الجامع لأحکام القرآن، محمدبن احمد قرطبی، ناصرخسرو، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴، ج ۲۰، ص۱۳۱؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمود زمخشری، دارالکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق، ج ۴، ص۶۷۰.
[۴] کنز المدفون، جمعی از علما، شریف رضی، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۳.
[۵] نساء/ ۸۵.
[۶] کشف الغمة فی معرفة الأئمة(عهم)، علی بن عیسی اربلی، به تحقیقِ سید هاشم رسولی محلاتی، بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش، ج۲، ص۳۱.
[۷] الإمام المجتبی ابومحمد الحسن بن علی(عهما)، حسن مصطفوی، علمیه، قم، ص۸۸.
[۸] جلاء العیون، محمدباقر مجلسی، انتشارات علمیۀ اسلامیه، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۲۴۱.
[۹] مناقب آل ابی طالب(عهم)، ابن شهرآشوب، علامه، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۴.
[۱۰] فرقان/ ۶۷: و آن ها هنگام انفاق اسراف نمی کنند و بخل نمی ورزند؛ بلکه در این بین، راهِ میانه روی را انتخاب می کنند.
[۱۱] بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۳۴۴.
[۱۲] تاریخ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، دار صادر، بیروت، بی تا، ج۲، ص۲۲۶.
[۱۳] مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین و الأئمه(عهم)، محمد بن احمد بن شاذان، مدرسۀ امام مهدی(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق، ص۱۳۶.
[۱۴] فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد حمویی جوینی و محمدباقر محمودی، مؤسسۀ محمودی، بیروت، ۱۳۹۸ق، ج۲، ص۶۸.
[۱۵] أسرار بیت أبوالأمیر مرتضی بن حسین، عبدالکریم زرندی، بی جا، بی تا، ۸۳۰ق، ص۴۶.
[۱۶] بقره/ ۲۶۴.
نظر شما