۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۷
تجربه ملاقات با امام زمان (عج) برای منتظران

دیدار امام عصر در دوران غیبت، ممکن است ولی وظیفع ما انجام تکلیف و جلب رضایت امام است. ملاقات امام، معمولا در حالت اضطرار و گرفتاری است و به ندرت در حالت عادی ممکن است رخ دهد. برخی بزرگان برای تقویت اعتقاد مردم به امام عصر به نقل تشرفات دیگران پرداخته اند.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام ابنا- از سختی‌ها و تلخی‌های دوره غیبت، دوری شیعیان از مولای خود و محروم ماندن از دیدار جمال آن یوسف بی‌همتاست.
با شروع روزگار غیبت، منتظران ظهور، پیوسته در حسرت تماشای آن سرو بلند فضیلت سوخته‌اند و آه فراق از دل کشیده‌اند.
عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری1
سخت است بر من که همه را ببینم و تو دیده نشوی.

البته در دوران غیبت صغری، شیعیان به وسیله نایبان خاص با امام عصر(عج) ارتباط داشتند و بعضی از آن‌ها به فیض حضور آن بزرگوار رسیدند؛ چنان که در این باره نقل‌های فراوانی وجود دارد؛ ولی در دوره غیبت کبری که روزگار غیبت کامل است، رابطه یاد شده قطع گردید و امکان شرفیابی به محضر آن حضرت به شکل معمول و از طریق افرادی خاص، منتفی شد.
اما با این حال، بسیاری از علما معتقدند که در این زمان نیز ملاقات با آن ماه منیر، امکان دارد و بارها اتفاق افتاده است.


انواع ملاقات
ملاقات با امام مهدی(عج) گاهی در حالت اظطرار و درماندگی افراد روی می‌دهد و گاهی در حالت عادی و به دور از اضطرار.
به بیان روشن‌تر، گاهی ملاقات‌ها برای دستگیری امام از اشخاصی است که در وضعیتی گرفتار شده‌اند و احساس تنهایی و بی‌کسی به آن‌ها دست داده است؛ مثل جریان ملاقات بسیاری از افراد که در مکان‌های مختلف مانند سفر خانه خدا، راه را گم کرده‌اند و امام یا یکی از اصحاب آن حضرت، آن‌ها را از سرگردانی نجات داده است.

ولی در مواردی ملاقات‌ها در غیر حالت اضطرار بوده است و ملاقات کننده به دلیل مقام معنوی والای خود، توفیق تشرف به محضر امام را یافته است.
روشن است که شرط ملاقات با حضرت، پاکی روح و تزکیه نفس است و چشمی که می‌خواهد مظهر جمال الهی را ببیند، باید پاک باشد.


نقل دیدار، آثار و پیامدهای آن

باید بدانیم که روش و سیره بزرگان ما و نیک بختانی که توفیق دیدار امام را یافته‌اند؛ پنهان کردن این سعادت و عدم نقل جریان تشرف بوده است.
نکته مهم اینکه نقل کردن داستان ملاقات علما و صالحان به وسیله دیگران، آثار و برکات خوبی مانند تقویت اعتقاد به وجود امام غایب و افزایش محبت و دلدادگی به آن حضرت و تقویت ارتباط روحی و توسل به آن عزیز را به دنبال دارد؛ به همین دلیل، علما به نقل تشرفات اقدام کرده و حتی کتی مستقلی برای آن نوشته‌اند؛ اما این نقل‌ها به طور مستقیم و بعد از دیدارها نبوده، گاهی به واسطه نزدیکان علما بوده آن هم پس از مرگ آن عالم یا عارف.

نکته قابل توجه دیگر این که، در زمان ما افرادی با ادعای ملاقات امام زمان(عج) به دنبال جمع کردن مردم و کسب نام و نانی برای خود بوده‌اند و از این راه، بسیاری را به گمراهی و انحراف در عقیده و عمل کشانیده‌اند.

شروط اساسی ملاقات با امام زمان(عج)
ملاقات با امام خوبی‌ها یک خواسته و نیاز به درگاه خدای حکیم است و تنها در حالی به اجابت می‌رسد که انجام آن، مطابق حکمت و مصلحت باشد؛ بنابراین هرگاه با وجود همه شور و اشتیاق یک عاشق و تلاش او برای شرفیابی به محضر امام، ملاقاتی دست ندهد، نباید گرفتار یأس و ناامیدی شود و این را نشانه نبود لطف و عنایت امام بداند؛ بلکه باید بکوشد که با توسل به آن بزرگوار و ارتباط روحی با آن سرچشمه نیکی‌ها از حضور آن عزیز بهره بگیرد که این راه، همیشه و برای همگان باز است.

نقل تشرف حاج علی بغدادی2

نقل کرد که در ذمّه من هشتاد تومان مال امام علیه السلام جمع شد پس رفتم به نجف اشرف بیست تومان از آن را دادم به جناب علم الهدی و الّتقی شیخ مرتضی اَعْلَی اللّه مقامه و بیست تومان به جناب شیخ محمد حسین مجتهد کاظمینی و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسن شروقی و باقی ماند در ذمّه من بیست تومان که قصد داشتم در مراجعت بدهم به جناب شیخ محمد حسن کاظمینی آل یس ایدَّه اللّه پس چون مراجعت کردم به بغداد خوش داشتم که تعجیل کنم در ادای آنچه باقی بود در ذمّه من پس در روز پنجشنبه بود که مشرّف شدم به زیارت امامین همامین کاظمین علیه السلام و پس از آن رفتم خدمت جناب شیخ سَلَّمه اللّه و قدری از آن بیست تومان را دادم و باقی را وعده کردم که بعد از فروش بعضی از اجناس بتدریج بر من حواله کنند که به اهلش ‍ برسانم و عزم کردم بر مراجعت به بغداد در عصر آن روز و جناب شیخ خواهش کرد بمانم متعذّر شدم که باید مزد عمله کارخانه شَعْربافی را که دارم بدهم چون رسم چنین بود که مزد هفته را در عصر پنجشنبه می دادم.

پس برگشتم چون ثُلث از راه را تقریباً طیّ کردم سیّد جلیلی را دیدم که از طرف بغداد رو به من می آید چون نزدیک شد سلام کرد و دستهای خود را گشود برای مصافحه و معانقه و فرمود اهلاً و سهلاً و مرا در بغل گرفت و معانقه کردیم و هر دو یکدیگر را بوسیدیم و بر سر عمامه سبز روشنی داشت و بر رخسار مبارکش خال سیاه بزرگی بود پس ایستاد و فرمود حاجی علی خیر است به کجا می روی گفتم کاظمین علیه السلام را زیارت کردم و برمی گردم به بغداد فرمود امشب شب جمعه است برگرد.......

از زیارت کاظمین که فارغ شدم چون از زیارت فارغ شد از سمت پایین پا آمدند به پشت سر و در طرف شرقی ایستادند و فرمودند آیا زیارت می کنی جدّم حسین علیه السلام؟ را گفتم: آری زیارت می کنم شب جمعه است پس زیارت وارث را خواندند و مؤ ذّنها از اذان مغرب فارغ شدند پس به من فرمود نماز کن و ملحق شو به جماعت پس تشریف آورد درمسجد پشت سر حرم مطهّر و جماعت در آنجا منعقد بود و خود به انفراد ایستادند در طرف راست امام جماعت محاذی او و من داخل شدم در صف اوّل و برایم مکانی پیدا شد چون فارغ شدم او را ندیدم پس از مسجد بیرون آمدم و در حرم تفحّص کردم او را ندیدم و قصد داشتم او را ملاقات کنم و چند قرانی به او بدهم و شب او را نگاه دارم که مهمان باشد آنگاه بخاطرم آمد که آن سیّد که بود و آیات و معجزات گذشته را ملتفت شدم از انقیاد من امر او را در مراجعت با آن شغل مهمّ که در بغداد داشتم و خواندن مرا به اسم با آنکه او را ندیده بودم و گفتن او موالیان ما و اینکه من شهادت می دهم و دیدن نهر جاری و درختان میوه دار در غیر موسم و غیر از اینها از آنچه گذشت که سبب شد برای یقین من به اینکه او حضرت مهدی علیه السلام است، خصوص در فقره اذن دخول و پرسید از من، بَعد از سلام بر حضرت عسکری علیه السلام که امام زمان خود را می شناسی، چون گفتم می شناسم فرمود سلام کن چون سلام کردم، تبسم کرد و جواب داد.

پس آمدم در نزد کفشدار و از حال جنابش سوال کردم. گفت: بیرون رفت و پرسید که این سید رفیق تو بود؟ گفتم: بلی. پس آمدم به خانه مهماندار خود و شب را به سر بردم. چون صبح شد، رفتم به نزد جناب شیخ محمد حسن و آنچه دیده بودم نقل کردم، پس دست خود را بر دهان خود گذاشت و نهی نمود از اظهار این قصّه و افشای این سرّ و فرمود: خداوند تو را موفّق کند. پس آن را مخفی می داشتم و به احدی اظهار ننمودم تا آنکه یک ماه ازا نی قضیه گذشت. روزی در حرم مطهر بودم، سید جلیلی را دیدم که آمد نزدیک من و پرسید که چه دیدی و اشاره کرد به قصه آن روز. گفتم: چیزی ندیدم. باز اعاده کرد آن کلام را بشدّت انکار کردم پس از نظرم ناپدید شد دیگر او را ندیدم.


پی‌نوشت:

1-مفاتیح الجنان، دعای عهد

2-عنایات حضرت مهدی(ع) به علما و طلاب.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha