خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع)_ابنا: از آنچه درباره اهداف و فلسفه قیام عاشورا از نگاههای مختلف گفته شده و نقد و بررسی شده است، روشن است که برخی از این نظریات، تصویری وارونه یا حداقل نامناسب با شأن رهبر قیام ارائه کردهاند و هیچ کدام از آنها، در ارائه یک تصویر روشن و جامع از انگیزههای قیام امام حسین (علیهالسلام) توفیق نداشتهاند.
اکنون با این مقدمه و با توجه به اینکه بهترین و مطمئنترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت سیدالشهدا (علیهالسلام)، کلمات خود آن حضرت یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبهها، سخنان، نامهها و وصیتنامه امام حسین (علیهالسلام) را که درباره اهداف و انگیزههای قیام عاشوراست و نیز برخی از تعابیر زیارتنامههای متعدد و مختلف را که از امامان دیگر، برای زیارت آن حضرت رسیده و در آنها به انگیزه قیام پرداخته شده است، مطالعه و بررسی میکنیم و سپس با استخراج فهرست وار اهداف قیام، به تفسیر و تحلیل آنها میپردازیم.
خطبه امام در مکه
امام حسین (علیهالسلام) در جمع گروهی از علما و نخبگان مناطق مختلف اسلامی در مکه با ایراد خطبهای شورانگیز و کوبنده، ضمن یادآوری وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها برای پاسداری از کیان دین واعتقادات مسلمانان و پیامدهای سکوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاستهای دینستیزانه حاکمان اموی انتقاد کرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانست. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیت هایش را بر ضد نظام ستمگر حاکم، که چند سال بعد خود را در قالب یک نهضت نشان داد، چنین اعلام کرد:
... اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان، ولا التماسا من فضول الحطام، ولکن لنری (لنرد) المعالم من دینک، و تظهر الاصلاح فی بلادک، ویامن المظلومون من عبادک، ویعمل بفرائضک و سننک واحکامک... ؛ «خدایا تو میدانی آنچه ما انجام دادهایم (از قبیل سخنان و اقدامات بر ضد حاکمان آموی)، به دلیل رقابت و سبقتجویی در فرمانروایی و افزونخواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است؛ بلکه برای این بوده که نشانههای دینت را (به مردم) نشان دهیم (بر پا گردانیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم. میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنتها و احکامت عمل شود.
با دقت در این جملات میتوان به چهار هدف اصلی امام حسین (علیهالسلام) از اقدامات و فعالیتهایی که در عصر حاکمیت یزید برای قیام انجام داد، پی برد:
الف) احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدی؛
ب) اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمینهای اسلامی؛
ج) تامین امنیت مردم ستمدیده؛
د) فراهم کردن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی.
۲.۱ - تذکر دو نکته مهم
درباره این خطبه تذکر دو نکته ضروری است:
اول: در برخی از کتابها این خطبه را از قول امیرمؤمنان (علیهالسلام) نقل کردهاند که شاید علت آن، تشابه قسمت آخر خطبه با بخشی از خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه است. به نظر میرسد صرف مشابهت، نمیتواند دلیل قانع کنندهای برای طرح چنین نظری باشد؛ زیرا احتمال دارد امام حسین (علیهالسلام) به عنوان استشهاد، عباراتی از خطبه پدر بزرگوارش را بر زبان جاری کرده باشد. شاید هم او قصد استشهاد نداشته است و این تشابه، ناشی از آن باشد که امامان که همگی نور واحد هستند و یک گونه میاندیشند؛دوم: در مصادر این خطبه اشاره نشده است که امام حسین (علیهالسلام) این خطبه را پس از شروع قیام خویش و زمان اقامت در مکه ایراد فرموده یا پیش از آن و یا در سالهای آخر عمر معاویه؛ اما برخی از نویسندگان از ظاهر عبارات آخر خطبه که امام میفرماید: اللهم انک تعلم انه لم یکن ماکان منا تنافسا فی سلطان چنین برداشت کردهاند که امام این خطبه را پس از شروع نهضتش ایراد فرموده و ظاهر عبارت ما کان منا اشاره به قیام حضرت دارد) [۱][۲][۳]
۳ - وصیت امام به محمدحنفیه
امام حسین (علیهالسلام) در وصیتنامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد: انی لم اخرج اشرا ولا بطرا ولا مفسدا ولا ظالما، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی محمد ارید ان آمر بالمغروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی محمد وابی علی بن ابی طالب...؛ [۴][۵][۶][۷] (البته در نقل ابن شهرآشوب، امام این جملات را در پاسخ ابن عباس میفرماید، نه در جواب ابن حنفیه، آن هم پاسخ شفاهی، نه در قالب وصیتنامه.) «من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم؛ بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب (علیهالسلام) عمل کنم».و در جای دیگر میفرمایند: اللهم انی احب المعروف و اکره المنکر؛[۸][۹]«خدایا من به معروف اشتیاق، و از منکر تنفر دارم».
در زیارتهای مختلف که درباره امام حسین (علیهالسلام) از امامان وارد شده، این تعابیر فراوان دیده میشود. اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر؛ «گواهی میدهم که تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی». [۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹] (ناگفته نماند «شهادت دادن» در اینجا به مفهوم متعارف آن، یعنی گواهی کردن و تایید یک موضوع مادی و حقوقی نیست؛ بلکه بیان یک حقیقت معنوی و اعتراف به یک واقعیت است که با انگیزه معنوی صورت گرفته است، یعنی من این واقعیت را درک میکنم که نهضت تو به انگیزه امر به معروف و نهی از منکر بوده است، نه به علت دعوت کوفیان یا علل دیگر. بنابراین اگر تلاشها و کارهای دیگری صورت گرفته است، همه برای رسیدن به آن هدف و آرمان بزرگ بوده است.)
از این عبارات، میتوان اهداف ذیل را برای قیام حضرت برشمرد:
الف) طلب اصلاح در امور امت پیامبر؛
ب) امربه معروف؛
ج) نهی از منکر؛
د) عمل به سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و امیرمؤمنان (علیهالسلام)، همانند برپایی نماز و پرداخت زکات.
خطبه امام در منزل بیضه
اباعبدالله در خطبهای که پس از برخورد با حر بن یزید ریاحی در منزل بیضه ایراد فرمود، انگیزه قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، چنین بیان کرد:
ایها الناس: ان رسول الله قال: من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله، ناکثا لعهد الله، مخالفا لسنة رسول الله، یعمل فی عباد الله بالاثم والعدوان، فلم یغیر علیه یفعل ولا قول، کان حقا علی الله ان یدخله مدخله، الا وان هؤلاء قد لزموا طاعة الشیطان، وترکوا طاعة الرحمن، واظهروا الفساد، وعطلوا الحدود، واستاثروا بالفئ، واحلوا حرام الله، وحرموا حلاله، وانا احق من غیر؛ (بلاذری این خطبه را از عبارت ان هؤلاء... به بعد نقل کرده است. ابن اعثم، خوارزمی و مجلسی، این خطبه را با اندکی تفاوت در عبارات، در قالب نامهای که حضرت، خطاب به اشراف و بزرگان کوفه نوشته، آوردهاند؛ اما ابن جوزی این نقل را در قالب گفت و گوی حضرت با فرزدق آورده است) [30][31][32][33][34][35] «ای مردم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان الهی را شکسته و با سنت رسول خدا مخالفت ورزیده و در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میکند، ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد، بر خداست که او را در جایگاه (پر عذاب) آن ستمگر قرار دهد. هان (ای مردم) بدانید که اینها تن به فرمانبری از شیطان داده و اطاعت از فرمان الهی را رها کرده و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نمودهاند؛ درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال، و حلالش را حرام کردهاند و من شایستهترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم».
از این خطبه، میتوان علت قیام سیدالشهدا (علیهالسلام) را این امر دانست که حاکمان بنی امیه (به ویژه یزید) اقدامات ضد دینی زیر را انجام داده بودهاند:
الف) اطاعت از شیطان و ترک فرمانبری از خدا؛
ب) آشکار کردن فساد در زمین؛
ج) تعطیل کردن حدود الهی؛
د) اختصاص دادن بیت المال به خود؛
ه) حلال کردن حرام خدا و بالعکس.
اهداف قیام در زیارت امام
در زیارت امام حسین، شهادت میدهیم که او احکام الهی و سنت پیامبر و امیرالمؤمنین را بر پا کرده است:
اشهد انک قد حللت حلال الله وحرمت حرام الله واقمت الصلاة واتیت الزکاة وامرت بالمعروف ونهیت عن المنکر ودعوت الی سبیلک بالحکمة والموعظة الحسنة؛[36]«شهادت میدهم که تو حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام کردی و نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیکو، به راه و روش خود فراخواندی».همچنین میگوییم. اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما؛[37] «شهادت میدهم که تو به عدل و داد امر کردی (مسلمانان را) به سوی این دو دعوت نمودی»آن حضرت در جای دیگری نیز فرموده است: لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل ولا افر فرار العبید؛ (طبری، و به پیروی از او ابن کثیر، فراز دوم این جمله را چنین نوشتهاند: ولا اقر اقرار العبید: «من همانند بردگان، اقرار (به مشروعیت حکومت یزید) نمیکنم)[38][39][40][41][42][43] به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بیعت) همانند شخص خوار به آنان (پیروان یزید) نمیدهم و همانند بردگان، فرار نمیکنم».و باز فرمود: موت فی عز خیر من حیاة فی ذل: [44] «مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلت است».
از مجموع این سخنان، این اهداف را میتوان استفاده کرد:
الف) ترویج حق و عمل به آن؛
ب) نهی از ترویج باطل و بازداشتن از عمل به آن؛
ج) نپذیرفتن زندگی ذلت بار و ننگین دنیا، و انتخاب زندگی با سعادت آخرت.
پی نوشت:
۱. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تحقیق علی اکبرغفاری، ص۲۳۹.
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۸۰-۸۱.
۳.نعمة السماوی، محمد، الثورة الحسینیة، ج۴، ص۱۸۳.
۴.ابن اعثم کوفی، احمد، کتاب الفتوح تحقیق علی شیری، ج۵، ص۲۱.
۵.خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۲۷۳.
۶.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹-۳۳۰.
۷.ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج۳، ص۲۴۱.
۸.ابن اعثم کوفی، احمد، کتابالفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۱۹.
۹.خوارزمی، موفق بن احمد، مقتلالحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۲۷۰.
۱۰.کلینی، محمد بن بعقوب، الفروع من الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، ج۴، ص۵۷۸.
۱۱.ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، تحقیق نشرالفقاهه، ص۲۲۶.
۱۲.ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، تحقیق نشرالفقاهه، ص۲۲۳.
۱۳.ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، ص۲۲۷.
۱۴.ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، ص۲۴۲.
۱۵.ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، ص۴۰.
۱۶.ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، تحقیق نشرالفقاهه، ص۲۲۸.
۱۷.سید بن طاووس، اقبالالاعمال، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، ج۲، ص۶۳.
۱۸.سید بن طاووس، اقبالالاعمال، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، ج۳، ص۱۰۳.
۱۹.شیخ طوسی، مصباحالمتهجد و سلاحالمتعبد، ص۷۲۰.
۲۰. شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، تصحیح علی اکبر غفاری، ج۶، ص۱۱۴.
۲۱. قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارتهای مطلقه امام حسین، ص۴۲۴.
۲۲. قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارتهای مطلقه امام حسین، ص۴۲۵.
۲۳.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارتهای مطلقه امام حسین، ص۴۲۶.
۲۴.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارتهای مطلقه امام حسین، ص۴۲۶.
۲۵.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارتهای مطلقه امام حسین، ص۴۲۹.
۲۶.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارت امام حسین در عید فطر و قربان، ص۸۰۷.
۲۷.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارت امام حسین در شبهای قدر، ص۴۴۴.
۲۸.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارت مخصوصه امام حسین، ص۵۷.
۲۹.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارت امام حسین در روز عرفه، ص۴۵۱.
۳۰.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۲۶۶.
۳۱.بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج۲، ص۷۸.
۳۲. دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، تحقیق عصام محمد الحاج علی، ص۲۴۶.
۳۳.دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، تحقیق عصام محمد الحاج علی، ص۲۳۱.
۳۴.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۳۰۴.
۳۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج۳، ص۱۷۱.
۳۶.ابن اعثم کوفی، احمد، کتابالفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۸۱-۸۲.
۳۷.خوارزمی، موفق بن احمد، مقتلالحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۳۳۵.
۳۸.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۲.
۳۹.سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرةالخواص، ج۲، ص۱۴۰.
۴۰. قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارت مطلقه امام حسین، ص۴۲۶.
۴۱.قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیحالجنان، ترجمه مهدی الهی قمشهای، زیارت مخصوصه امام حسین، ص۴۳۹.
۴۲.شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۹۸.
۴۳.طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، تصحیح علی اکبر غفاری، ص۴۵۹.
۴۴.ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج۳، ص۲۲۴.
نظر شما