۸ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۲
از حلقه‌ی یاران تا پرده‌ی نفاق

در میان زندانیان، مردی از بنی جمح حضور داشت که خود را علوی معرفی می‌کرد. امام عسکری علیه‌السلام با نگاهی نافذ و کلامی رمزآلود فرمود: «اگر بیگانه‌ای در میان شما نبود، زمان آزادی‌تان را می‌گفتم.»

خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع)_ ابنا: در سال ۲۵۸ هجری، در دوران خلافت معتز عباسی، موجی از سرکوب علویان به راه افتاد. امام حسن عسکری علیه‌السلام، به همراه برادرش جعفر و جمعی از شیعیان برجسته چون ابوهاشم جعفری، حسن بن محمد عقیقی، محمد بن ابراهیم عمری و دیگران، به زندان معروف به "خشیش" در منطقه‌ای به نام "کوشک سرخ" منتقل شدند. این زندان، نماد خفقان سیاسی و مذهبی آن دوران بود؛ اما در دل همین ظلمت، نوری از بصیرت و کرامت امام درخشیدن گرفت.

بصیرت امام: افشای چهره نفاق

در میان زندانیان، مردی از بنی جمح حضور داشت که خود را علوی معرفی می‌کرد. امام عسکری علیه‌السلام با نگاهی نافذ و کلامی رمزآلود فرمود:  
«اگر بیگانه‌ای در میان شما نبود، زمان آزادی‌تان را می‌گفتم.»  
این جمله، پرده‌ای از راز برداشت. وقتی آن مرد لحظه‌ای از جمع خارج شد، امام فرمود:  
«این مرد از شما نیست. از او بر حذر باشید. در لباسش نامه‌ای است که گزارش سخنان شما را برای سلطان نوشته است.»

با بازرسی لباس او، نامه‌ای یافت شد که حاوی گزارش‌های خصمانه علیه زندانیان بود؛ از جمله ادعای تلاش برای فرار از زندان با سوراخ کردن دیوارها. این افشاگری، نه‌تنها جان زندانیان را نجات داد، بلکه نشان داد امام چگونه با علم لدنی، خطر را پیش از وقوع دفع می‌کند.

کرامت در برابر شرارت

در همین زندان، جعفر—برادر امام—رفتاری ناپسند از خود نشان داد. مستی و فریادهای بی‌جا، فضای زندان را متشنج کرد. امام با وقار و اقتدار، او را ساکت کرد. این برخورد، نشان‌دهنده‌ی مرزگذاری دقیق امام میان حق و باطل— در میان نزدیکان—بود.

 امامی در بند، ولی آزادتر از همه

صالح بن وصیف، زندانبان امام، در برابر فشار درباریان برای سخت‌گیری بیشتر گفت:  
«چه کنم؟ شرورترین افراد را بر او می‌گمارم، ولی پس از چندی جذبه‌اش آنان را به نماز و روزه وا می‌دارد.»  
این جمله، گواهی است از تأثیر معنوی امام حتی بر دل‌های سخت و آلوده.

نتیجه‌گیری: امامی که زندان را به مدرسه‌ی بصیرت بدل کرد

این واقعه، تنها یک خاطره تاریخی نیست؛ بلکه سندی زنده از رهبری الهی امام حسن عسکری علیه‌السلام است. در دل زندان، او نه‌تنها یاران را از خطر نفاق نجات داد، بلکه با رفتار و گفتار خود، مرزهای اخلاق، صداقت، و ایمان را ترسیم کرد. زندان برای او قفس نبود، بلکه صحنه‌ای برای تجلی نور ولایت بود.


منبع:

بحار الانوار،50/311/10

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha